برتری یک ضربه شمشیر علی بر عبادت جن و انس تا قیامت

جنگ خندق، یکی از مهم ترین و برجسته ترین جنگ های پیامبر اسلام (ص) با مشرکین است. این جنگ از دو جهت و دو جریان بیشتر مورد نقل و بررسی قرار گرفته است. اول پیشنهاد حفر خندق توسط سلمان که در آن زمان تکنیک جنگی بدیعی تلقی میشد و در تعیین سرنوشت جنگ بسیار اهمیت داشت. و دوم، پیروزی امام علی (ع)  بر عمر و بن عبدود که پیامبر آن را برتر از عبادت جن و انس تا روز قیامت عنوان کرد. در این مقاله به بررسی اهمیّت نبرد امام علی (ع) از دید علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی میپردازیم.

 نظر مرحوم علاّمۀ طهرانی دربارۀ ضربت أمیرالمؤمنین در جنگ خندق

در جلد سوم کتاب اسرار ملکوت نوشته آیت الله سید محمد محسن طهرانی، فرزند علامه سید محمد حسین طهرانی آمده است:

در زمان سابق سنواتی که مرحوم علاّمۀ والد ـ رضوان الله علیه ـ در طهران اقامت داشتند، روزهای اعیاد و شهادت های معصومین علیهم السّلام صبح ها در منزل مجلس ذکر و احیاء مآثر اهل بیت رایج و دارج بود. در روز عید غدیر پس از اتمام وعظ و مدیحه، یکی از تجّار محترم بازار که با علما و مراجع و اهل منبر زیاد حشر و نشر داشت، رو کرد به مرحوم والد و عرض کرد: حضرت آقا، من سؤالی دارم راجع به فرمایش رسول خدا به أمیرالمؤمنین در جنگ خندق، و این سؤال را از خیلی پرسیده ام امّا دلم آرام نگرفته است. حال می خواهم از شما بپرسم؛ و آن این است:

پیامبر اکرم در روز جنگ خندق پس از کشته شدن عمرو بن عبدود دربارۀ أمیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند:«شمشیر علی در روز خندق از عبادت جنّ و انس تا روز قیامت بالاتر است.»

آن مرد محترم می‌گفت: علّتی را که همه برای این عبارت ذکر می‌کنند به اهمیّت آن روز و خطری که اسلام را جدّاً تهدید می‌نمود برمی‌گردد، و اگر ضربت أمیرالمؤمنین علیه السّلام در آن روز نبود دیگر اثری از اسلام و مسلمین باقی نمی‌ماند، و به عبارت دیگر: جنگ، جنگ سرنوشت بود، پس همۀ عبادت‌های انس و جنّ تا روز قیامت مرهون آن ضربت در آن روز می‌باشد.

البته این توجیه ایرادی ندارد و اشکالی بر او وارد نیست و حقیقت امر هم همین‌طور بوده است. عمرو بن عبدود کسی بود که او را با هزار مرد جنگی برابر می‌دانستند؛ یعنی در کارزارها و جنگ‌هایی که بین قبایل عرب اتّفاق می‌افتاد، سیاست‌گزاران جنگ اوّل هزار نفر را در مقابل او تعیین می‌کردند، آنگاه به بقیّۀ افراد دشمن از نظر عِدّه و عُدّه می‌پرداختند. و با اینکه او در مکّه نبود و ارتباطی با قریش و مشرکین مکّه نداشت، ولی آنها از او دعوت به عمل آوردند که در این جنگ سرنوشت ساز حضور پیدا کند و کار رسول خدا و اسلام را یکسره نماید؛ فلهذا به این جنگ، جنگ احزاب هم می‌گویند.

مرحوم والد ـ قدّس سرّه ـ اندکی سر را پایین انداختند و سپس فرمودند:

مطلب از اینها بالاتر است، و خیلی هم بالاتر است. أمیرالمؤمنین در آن روز و بلکه در هر روز از ایّام حیاتش، در حال اتّصال به مبدأ هستی و ربطیّت محضه قرار داشت، به طوری که هر عمل و تصرّفی که از او سر می‌زد، عین هویّت ربطیّۀ حق بود و چیزی از خود نداشت که حتّی به اندازۀ سر سوزنی میل و خواست او در آن عمل نقش داشته باشد. برای او به اندازۀ سر سوزنی تفاوت نمی‌کرد شمشیر عمرو بن عبدود بر سر او فرود آید، یا شمشیر او بر سر عمرو بن عبدود؛ نتیجۀ جنگ در امروز به نفع اسلام باشد، یا نتیجۀ آن محو اسلام و مسلمین. اینجا محل دقّت و تأمّل است!

او همه چیز را به ارادۀ پروردگار و در ید قدرت و ولایت او می‌دید، پس دیگر تبدّل صورت مسأله چه تفاوتی برای او خواهد داشت؟

مگر قبل از ولادت و رسالت رسول خدا، مردم مشرک نبودند و خدا بر احوال و اوضاع آنها ناظر و آگاه نبود؟ و آیا خداوندیِ خدا قبل از بعثت پیامبر و در زمان حال تفاوتی پیدا کرده است؟ و آیا پیشرفت اسلام و مسلمین مگر غیر از اراده و مشیّت پروردگار بوده است؟ و آیا عامل دیگری غیر از ارادۀ پروردگار در این پیشرفت و توسعه دخالت داشته است؟ پس چه ایراد و چه اشکالی دارد که خواست خدا برگرداندن این امّت به پیش از زمان بعثت رسول الله و رسالت او باشد؟ چه مشکلی پیش خواهد آمد؟!

ایشان می‌فرمودند: تصوّر ما بر این است که وقتی رسول خدا سه بار فرمود: «چه کسی حاضر است تا به نبرد با این کافر مشرک برود؟» و هیچ‌کس از جای خود نتوانست حرکتی بکند و فقط علیّ مرتضی هر سه بار برخاست و عرض کرد: «یا رسول الله، من آماده‌ام دفع این کافر را بکنم.» آن حضرت از باطن می‌دانست که بالأخره عمرو بن عبدود به دست او کشته خواهد شد؛ ولی مطلب این‌چنین نبود.

أمیرالمؤمنین وقتی که برخاست و اعلام آمادگی کرد، اصلاً به مخیّلۀ او حتّی خطور هم نکرده بود که عمرو به دست او کشته می‌شود، فقط او آمادۀ نبرد با این کافر بود و بس. و احتمال پیروزی و شکست در نفس أمیرالمؤمنین دقیقاً یکسان و به یک اندازه بود، و با توطین نفس بر کشته شدن توسط عمرو بن عبدود پا به میدان حرب گذارد؛ زیرا هر دو قسم را به ید اراده و مشیّت خدا می‌دید. او در این حال فانی در ذات پروردگار بود، و فانی از خود میل و خواستی ندارد که بر آن اساس فعل و حرکت نماید؛ پس در آن حال علی شمشیر نمی‌زد، تجلّی ذات حق بود که شمشیر می‌زد و پیش می‌برد. و در کلّ عالم وجود کدام هویّتی می‌تواند این‌چنین فعل و تصرّفی از خود ظهور و بروز نماید؟!

علی علیه السّلام در آن روز صرفاً مجری مشیّت پروردگار بود، نه مجری میل و ارادۀ خود؛ زیرا خود میل و اراده‌ای نداشت؛ لذا شمشیر او شمشیر حق بود نه شمشیر بشر، و ضربت او ضربت پروردگار بود نه ضربت إنس.

بنابراین، نه تنها ضربت علی از عبادت انس و جن بالاتر است، بلکه نماز علی از نماز انس و جنّ بالاتر است، روزۀ علی، حجّ علی، خواب علی، بیداری علی و… .

ولی چون مردم نمی‌توانند سایر موارد را فهم و ادراک کنند، رسول خدا ضربت علی را در آن روز از عبادت انس و جن برتر و بالاتر دانسته و اعلام کرده است.

این بود حاصل فرمایش مرحوم والد ـ قدّس سرّه ـ در آن روز عید غدیر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *