ماجرای حضرت عبدالمطّلب و قربانی کردن پدر پیامبر

در مجموعه کتاب سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص) اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، حکایتی عجیبی از عبدالمطلب آمده است که ایشان در نظر داشت یکی از فرزندان خود را به درگاه خدا قربانی کند و این قرعه به نام عبدالله، پدر پیامبر، رسیده بود اما با دخالت برادر ایشان، ابوطالب، پدر بزرگوار امام علی (ع) و همچنین دخالت قوم و قبیله قریش ماجرا به گونه ی دیگری ختم میشود. این حکایت را در کتاب سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص) – ج۱ این گونه میخوانیم:

صحبت در این است که ما در تاریخ داریم: در ذهن حضرت عبدالمطّلب این طور مسئله پیدا شد و این طور قضیّه را تصوّر کرد که یکی از فرزندان خود را برای رضای پروردگار ذبح کند. صحبت در این است که حضرت عبدالمطّلب کار عبثی انجام نمی داد! حضرت عبدالمطّلب اوّل موحّد بود! حضرت عبدالمطّلب جدّ پیغمبر بود و مانند او کسی در مکّه خدا را پرستش نمی کرد! حضرت عبدالمطّلب همان کسی بود که وقتی ابرهه برای از بین بردن و خراب کردن کعبه آمده بود، در وقتی که شترهایش را غارت کرده بودند و برداشته بودند، می رود تا شترهایش را از ابرهه بگیرد؛ ابرهه می گوید:

من خیال کردم تو آمده‌ای برای اینکه شفاعت کنی که من دست از قتل و هدم کعبه بردارم! امّا تو آمده‌ای و از من شترانت را می‌خواهی؟!

او می‌گوید:

من صاحب شترانم هستم، و لهذا البیتِ ربٌّ؛ «خود بیت، صاحب دارد و حفظش می‌کند!»

یعنی حساب، حساب دیگری است. حضرت عبدالمطّلب یک آدم عادی نبود که ما این عمل را یک عمل عادی از او تلقی کنیم!

در تاریخ داریم که ایشان نذر می کنند که یکی از فرزندان خود را ذبح کنند و وقتی که عدد فرزندان حضرت عبدالمطّلب به ده می رسد و آنها بزرگ می شوند، آنها را در کنار کعبه می آورد و پردۀ کعبه را می گیرد و می گوید:

ای خدایی که صاحب بیت کریمی! ای خدایی که صاحب مشاعر عظام هستی! ای خدایی که صاحب ملائکۀ کرام هستی! اللهمّ أنتَ خَلقتَ الخَلقَ لِطاعَتکَ، و أمَرتَهم بِعِبادتِکَ، لا حاجَةَ مِنکَ!

(این قضایای حضرت عبدالمطّلب و صحبت آنها و مناجات با پروردگار، مناجات یک بت‌پرست و یک آدم عادی نیست؛ قضیّه بالاتر از این حرف‌ها است!)

بعد، آنها را از مسجدالحرام بیرون می آورد و روی سهام هر کدام از این اولاد، اسم آنها را می نویسد و قرعه می زند. قرعۀ آن سهام به نام حضرت عبدالله می آید، یعنی حضرت عبدالله را ذبح کند. این قضیّه واقعاً قضیّۀ عجیبی است که همان طوری که پیغمبر اکرم پدرشان عبدالله بود و می بایست ذبح بشود و نشد، جدّ پیغمبر، حضرت اسماعیل هم همین حال و همین مرتبه را طی کرده بود؛ تا اینکه قرعه به نام سیّدالشّهدا افتاد! این یک جریان عادی نیست که ما صرفاً بخواهیم به نحو عادی از این قضیّه عبور کنیم. حضرت عبدالمطّلب کارد را برمی دارد که حضرت عبدالله را سر ببرد، در این موقع برادر عبدالله، حضرت ابوطالب می آید و دست پدر را می گیرد و می گوید: «من را به جای او ذبح کن!» یعنی از تمام برادران عبدالله و فرزندان عبدالمطّلب، ابوطالب این کار را می کند! چه ارتباطی بین حضرت ابوطالب و عبدالله است؟! بعد، سایر قوم وخویش های عبدالمطّلب و ابوطالب هم می آیند و حضرت عبدالمطّلب را نهی می کنند و بنا می گذارند که کار را به یک زن کاهنه ای ارجاع بدهند و در این امر به او رجوع کنند. حضرت عبدالمطّلب به اتّفاق هشتصد نفر از قریش، بیرون مکّه می آید و پیش آن زن می رود و می گوید:

خدایا آنچه حکم تو است دربارۀ من، انجام بده و آنچه که مورد رضای توست راجع به این عمل، تقدیر فرما!

آن زن می‌گوید: «دیۀ یک مرد در نزد شما چند شتر است؟»

آنها می‌گویند: «ده شتر.»

می‌گوید:

بسیار خُب! شما عبدالله را در یک طرف و ده شتر را در طرف دیگر قرار بدهید و قرعه بیندازید؛ اگر قرعه به نام ده شتر اصابت کرد، فَبِها، و الاّ اگر قرعه به نام عبدالله اصابت کند، ده شتر دیگر اضافه کنید تا بیست شتر بشود و دوباره قرعه بزنید؛ اگر باز به نام عبدالله اصابت کرد، ده شتر دیگر اضافه کنید؛ و همین‌طور اضافه کنید تا قرعه به نام شتران قرار بگیرد.

این کار را انجام دادند تا اینکه بر اثر ازدیاد و اضافۀ شتران، تعداد شتران به صد شتر رسید. در این موقع قرعه به نام شتر افتاد، و صدای تکبیر از آن جمعیّت بلند شد و حضرت عبدالمطّلب بی هوش به روی زمین افتاد. وقتی که به حال آمد، خدا را تکبیر گفت؛ و صدایی از آسمان آمد که آن صدا را تمام افراد شنیدند، و آن صدا این بود:

قُبِل الفداءُ و نَفَذَ القَضاءُ، و آنَ ظهورُ محمّدٍ المصطفی؛ «ما فدا را قبول کردیم و قضای خود را مبرم نمودیم، و ظهور پیغمبر اکرم نزدیک شده است!»

و از آنجا دیۀ یک فرد و یک مرد، صد شتر قرار گرفت.

این موقعیّت حضرت عبدالمطّلب و خصوصیّت حضرت عبدالله بود که اجداد پیغمبر، چه اجدادی بودند و پدر آن حضرت چه پدری بود!

نماز ماه جمادی الثانی در کتاب مفاتیح الجنان

 

مفاتیح الجنان یکی از مهمترین و پرکاربردترین کتاب‌های دعا و زیارت در میان شیعیان است. این کتاب توسط شیخ عباس قمی، عالم و فقیه شیعه، در سال 1304 هجری شمسی تألیف شده است.

در کتاب مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی به نقل از سید بن طاووس درباره اعمال ماه جمادی الثانی چنین آورده است:

مؤمن در این ماه هرگاه که خواهد، چهار رکعت نماز بخواند همراه با دو سلام که در رکعت اول پس از سوره حمد یک مرتبه آیة الکرسی و بیست و پنج مرتبه سوره قدر، و در رکعت دوم پس از سوره حمد یک مرتبه سوره تکاثر و بیست و پنج مرتبه سوره توحید، و در دو رکعت بعد، در رکعت اول پس از سوره حمد یک مرتبه سوره کافرون و بیست و پنج مرتبه سوره فلق، و در رکعت دوم پس از سوره حمد یک مرتبه سوره نصر و بیست و پنج مرتبه سوره ناس، و پس از سلام، هفتاد مرتبه بگوید: سُبْحَانَ الله وَ الْحَمْدُ لله وَ لا إِلَهَ إِلا الله وَ الله أَکْبَرُ، و هفتاد مرتبه: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، آنگاه سه مرتبه بگوید: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، پس سر به سجده نهاده و سه مرتبه بگوید: یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، سپس هر حاجتی که دارد از خدا بخواهد، هرکه این عمل را بجا آورد، خداوند، خود و مال و زن و فرزندان، و دین و دنیایش را تا سال آینده حفظ می‌کند، و اگر در این سال از دنیا برود بر حال شهادت رفته است، یعنی ثواب شهیدان را دارا می‌باشد.

 

🔸سیّد ابن طاووس روایت کرده: مؤمن در این ماه هرگاه که خواهد (از اول تا آخر ماه)، چهار رکعت نماز بجا آورد همراه با دو سلام (دو نماز دو رکعتی)

  • که در رکعت اول پس از سوره حمد یک مرتبه آیة الکرسی و بیست و پنج مرتبه سوره قدر،
  • و در رکعت دوم پس از سوره حمد یک مرتبه سوره تکاثر و بیست و پنج مرتبه سوره توحید
  • و در دو رکعت بعد، در رکعت اول پس از سوره حمد یک مرتبه سوره کافرون و بیست و پنج مرتبه سوره فلق
  • و در رکعت دوم پس از سوره حمد یک مرتبه سوره نصر و بیست و پنج مرتبه سوره ناس

🔸 و پس از سلام، هفتاد مرتبه بگوید:

سُبْحَانَ الله وَ الْحَمْدُ لله وَ لا إِلَهَ إِلا الله وَ الله أَکْبَرُ

🔸و هفتاد مرتبه:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

🔸آنگاه سه مرتبه بگوید:

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ

🔸پس سر به سجده نهاده و سه مرتبه بگوید:

یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

 

🔸سپس هر حاجت که دارد از خدا بخواهد، هرکه این عمل را بجا آورد، خداوند، خود و مال و زن و فرزندان، و دین و دنیایش را تا سال آینده حفظ می‌کند، و اگر در این سال از دنیا برود بر حال شهادت رفته است، یعنی ثواب شهیدان را دارا می‌باشد.

 

📚 مفاتیح الجنان، اعمال ماه جمادی الآخره

منیع مکتب وجی

میلاد حضرت مسیح (ع) تقویم میلادی

میلاد حضرت مسیح (ع)، یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ مسیحیت است. مسیحیان معتقدند که عیسی مسیح، در این روز در شهر بیت ‌لحم در فلسطین متولد شد.

 

نحوه رسمیت یافتن تاریخ میلاد عیسی مسیح

تاریخ دقیق تولد حضرت عیسی مشخص نیست. تاریخ ۲۵ دسامبر که امروزه به عنوان روز کریسمس جشن گرفته می‌شود، در قرن چهارم میلادی توسط کلیسای کاتولیک رم تعیین شد. این تاریخ بر اساس محاسباتی است که بر اساس تقویم رومی انجام شده است. بر همین اساس برخی از علما این تاریخ را رد کرده و آن را تاریخ درستی نمیدانند.

 

بطلان تاریخ میلادی از نظر علامه طباطبایی

برخی از بزرگان همچون علامه سید محمد حسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان بر این باور هستند که تاریخ میلادی دارای اختلاف بوده و دقیق نیست. ایشان در بخشی از کتاب تفسیر المیزان، جلد 19 آورده است:

منظور آن جناب از “عالم” امامى است كه حجت است، و در اين ميان رواياتى‌ در تفسير آيه‌{ يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اَللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ }و آيه‌{ هُوَ اَلَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدىَ وَ دِينِ اَلْحَقِّ }وارد شده كه منظور از نور و هدى و دين حق، ولايت امير المؤمنين است، كه البته اين قسم تفسير يا از باب ذكر مصداق است، و يا از باب ذكر باطن قرآن است، نه تفسير اصطلاحى. و اما اينكه در اين حديث فاصله بين عيسى و محمد (علیه السلام) را پانصد سال دانسته، مطلبى است كه با تاريخ مشهور مخالفت دارد، ولى محققين گفته‌اند كه تاريخ ميلادى تاريخ معتبرى نيست، و در آن اختلالى هست كه ما در جلد سوم اين كتاب در اين خصوص بحث كرديم.

 

اهمیت میلاد حضرت مسیح برای مسیحیان

ولادت عیسی برای مسیحیان اهمیت ویژه‌ای دارد. مسیحیان معتقدند که عیسی مسیح، برای نجات انسان‌ها به دنیا آمد. او با مرگ و رستاخیز خود، گناهان انسان‌ها را بخشید و راه را برای رسیدن به زندگی جاودان هموار کرد.

 

جشن کریسمس برای پیروان عیسی مسیح

کریسمس، جشن میلاد عیسی مسیح، یکی از مهم‌ترین اعیاد مسیحی است. این جشن در تاریخ ۲۵ دسامبر برگزار می‌شود و در سراسر جهان توسط مسیحیان جشن گرفته می‌شود.

در کریسمس، مسیحیان با برگزاری مراسم مذهبی، جشن‌های عمومی و اهدای هدیه، میلاد عیسی مسیح را گرامی می‌دارند.

ارتباط عصر امام هادی با عصر غیبت کبری

عصر امام هادی علیه السلام، عصری پر از سختی و فشار برای شیعیان بود. خلیفه های عباسی، به ویژه متوکل، تلاش می کردند تا امام هادی علیه السلام را تحت کنترل خود درآورند و از گسترش تشیع جلوگیری کنند.

در ادامه به بررسی دوران امام هادی (ع) و ارتباط آن دوره با آماده سازی مردم برای عصر غیبت کبری امام زمان (عج) میپردازیم.  همچنین نحوه به شهادت رسیدن ایشان را با توجه به مطالب کتاب مناقب اهل البیت علیه السلام اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی میخوانیم. در این کتاب آمده است:

و بعد از آن حضرت، حضرت امام عسگری علیه السّلام هم از حضرت علیٌّ الهادی بیشتر در تحت نظر بودند و کمتر بیرون می‌آمدند و کسی آن حضرت را نمی‌دید، مطلقاً! مگر آن زمانی که برای نماز عیدی یا نماز جمعه‌ای یا امثال اینها بیرون می‌آمدند. و می‌گویند خداوند این قِسم قرار داده بود که چون غیبت کبری نزدیک می‌شد، مردم کم کم آشنا بشوند با احتجاب ائمّۀ خود و آن غیبت برای آنها خیلی عجیب نیاید.

 

    علّتِ کم بودن روایات نقل شده از امام هادی علیه السّلام

فرمایشات حضرت علیٌّ الهادی علیه السّلام در کتب هست و هم‌چنین در باب روایات، فقها از فرمایشات آن حضرت استفاده می‌کنند؛ امّا مقدار فرمایشات آن حضرت خیلی کم است! چه در مسائل اخلاقی، و چه در تفسیر، و چه در مراحل حدیث فقهی. چرا کم است؟ برای اینکه آن حضرت برای کسی بیان نمی‌کردند؛ کسی خدمت آن حضرت نمی‌رسید؛ خیلی کم بود. زمان خیلی شدید بود و کسی به مختصر مراوده‌ای متّهم می‌شد، خانه و مال و فرزندان او دچار شدّت و تعقیب قرار می‌گرفتند؛ لذا مردم می‌ترسیدند! وقتی خدمت آن حضرت نمی‌رسیدند، حضرت حدیث برای که بیان کنند؟! یا آن مقداری که بیان می‌کردند می‌ترسیدند برای کسی دیگر نقل کنند؛ چون باید بگوید: سَمِعتُ مِن عَلیِّ بنِ مُحَمَّدٍ، می‌ترسید بگوید، نمی‌توانست بگوید!

در زمان حضرت موسی بن جعفر (ع) مردم احادیثی که از آن حضرت می‌شنیدند و نقل می‌کردند، جرأت نداشتند بگویند: سَمِعتُ مِن موسی بنِ جَعفَرٍ، می‌گفتند: «سَمِعتُ مِنَ العَبدِ الصّالِح؛ ما از عبد صالح شنیدیم!» الآن شما در بسیاری از روایات، ببینید که سلسلۀ سند منتهی می‌شود به عبد صالح؛ عبد صالح حضرت موسی بن جعفر است. تمام فقها می‌دانند که جرأت نمی‌کردند بیان کنند مِنَ العَبدِ الصالِح را!

ولی در عین حال نگهداشتند و نگهداشتند تا حالا که ما در این مسجد نشسته‌ایم ازآیات قرآن بیان می‌کنیم و تفسیر می‌کنیم و از شهادت آن حضرت بیان می‌کنیم؛ و به‌واسطۀ همین تحمّلات، تحمّل مشاقّ، به ما رساندند!

نحوه به شهادت رسیدن امام هادی علیه السّلام و خاکسپاری ایشان به دست قاتلین

حضرت علی بن محمّد را زهر دادند و شهید کردند و خودشان آمدند به جنازه نماز خواندند! و دستور دادند که: باید تشییع کرد! و آن حضرت را غسل داد و کفن کرد، و دفن کرد در بهترین جاها! در منزل خود آن حضرت، حضرت را دفن کردند؛ بعد از دفن، شبّاک ساختند! شیعیان از دور برای زیارت می‌آمدند. و خودشان هم زهر داده بودند!

عیناً مانند مأمون که آمد حضرت علی بن موسی الرّضا را زهر داد، آن‌وقت پا برهنه دنبال جنازۀ حضرت حرکت کرد گفت: «واویلاه! ولیعهد من از دار دنیا رفته! اولاد علی بن أبی‌طالب، اولاد پیغمبر از دار دنیا رفته و مُلک ما شکسته شده است!»

روزه گرفتن در بیستم ماه جمادی الثانی

ماه جمادی الثانی، ششمین ماه سال قمری است که در آن اعمال و عبادات بسیاری توصیه شده است. یکی از این اعمال، روزه گرفتن در بیستم این ماه است. روزه گرفتن در این روز به دو دلیل توصیه شده است:

اولین دلیل، مصادف بودن این روز با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) است. حضرت فاطمه (س)، دختر پیامبر اسلام (ص) و همسر امام علی (ع) هستند و از والاترین مقامات معنوی در نزد مسلمانان برخوردارند. روزه گرفتن در روز ولادت ایشان، نوعی تشکر و سپاسگزاری از خداوند به خاطر این نعمت بزرگ است.

دومین دلیل، ثواب و پاداش فراوانی است که برای روزه گرفتن در این روز ذکر شده است. در روایات بسیاری، روزه گرفتن در روز بیستم جمادی الثانی به منزله روزه گرفتن در تمام ماه‌های سال دانسته شده است.

 

احکام روزه گرفتن در بیستم جمادی الثانی

روزه گرفتن در بیستم جمادی الثانی، مانند روزه‌های مستحبی دیگر، واجب نیست و بر همه مسلمانان واجب نیست. اما کسانی که می‌توانند و شرایط روزه‌داری را دارند، می‌توانند در این روز روزه بگیرند.

 

آثار و برکات روزه گرفتن در بیستم جمادی الثانی

روزه گرفتن در بیستم جمادی الثانی، آثار و برکات فراوانی دارد. از جمله این آثار و برکات می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تقرب به خداوند
  • رفع گناهان
  • ازدیاد ایمان و تقوا
  • افزایش معرفت و بصیرت
  • جلب رحمت و مغفرت الهی

 

منابع

شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۹ق.

شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۴ق.

آیت الله مکارم شیرازی، تحریر الوسیله، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، ۱۴۱۷ق.

ام البنین، همسر امام علی (ع) و مادر چهار شهید کربلا

 

ام البنین، فاطمه بنت حزام بن خالد کلابی، همسر امام اول شیعیان، علی بن ابی طالب (ع) و مادر ابوالفضل العباس، عبدالله، جعفر و عثمان است. پس از درگذشت فاطمه زهرا، علی با معرفی برادرش عقیل با ام البنین ازدواج کرد.

 

شخصیت و ویژگی های ام البنین

ام البنین زنی با ایمان و فداکار بود. او به اهل بیت پیامبر (ص) محبت و ارادت ویژه ای داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود. او همچنین زنی فصیح و سخنور بود و در اشعار خود، عشق و علاقه خود را به اهل بیت به ویژه امام حسین (ع) بیان کرده است.

 

فرزندان ام البنین و نقش آن‌ها در کربلا

ام البنین چهار پسر داشت که همه در واقعه کربلا به شهادت رسیدند. عباس، عبدالله، جعفر و عثمان، هر چهار نفر از فرماندهان سپاه امام حسین (ع) بودند و نقش مهمی در دفاع از امام و اهل بیت (ع) ایفا کردند.

 

شهادت فرزندان ام البنین در کربلا

ام البنین در واقعه کربلا حضور نداشت. هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از کشته شدن فرزندانش باخبر شد؛ از سرنوشت حسین ابن علی (ع) پرسید و وقتی که خبر کشته شدن حسین را هم شنید. گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌شد و او زنده می‌ماند.»

سوگواری ام البنین پس از شهادت فرزندان

ام البنین پس از شهادت فرزندانش، تا آخر عمر خود عزادار بود و هر روز به قبرستان بقیع می رفت و برای فرزندانش سوگواری می کرد. او در سال 64 هجری قمری در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد.

 

   نوحۀ حضرت سیّدالشّهدا و اُمّ‌البنین در مصیبت حضرت عبّاس علیهم السّلام

همچنین در مجموعه کتاب سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص)، اثر ماندگاری از آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، ماجرای سوگواری ایشان و همچنین امام حسین (ع) و اشعاری که هر دو در سوگ از دست دادن حضرت عباس (ع) خواندند، آورده شده است. در جلد اول کتاب سیری در تایخ پیامبر اکرم (ص) آمده:

 

حضرت (امام حسین (ع)) اشعاری دارد که برای برادر نوحه‌ سرایی می‌کند و می‌فرماید:

أحَـقُّ النّـاسِ أن یُبـکَیٰ علـیهِ‌         ***    فَتًی أبکَی الحسینَ بِکَربلاءِ

أخـوهُ و ابـنُ والِــدِهِ عـلیٍّ      ***    أبوالفضلِ المُضـَـرَّجُ بِالدِّماءِ

[و مَـن واســاهُ لا یَثـنیهِ شـی‌ءٌ          ***    و جــادَ لـهُ عَلیٰ عَطَـشٍ بِماءِ]

 

نقل می‌کنند: مادرش اُمّ‌البنین در مدینه گریه می‌کرد، اشعاری می‌خواند و نوحه‌ سرایی می‌کرد، به‌طوری‌که دوست و دشمن را به گریه درمی‌آورد؛ می‌گفت:

أُنبِئتُ أن قَـد أُصـیـ   ***    ـبَ برأسـهِ مقطـوعَ یَد

وَیـلی علیٰ شِبلی أمـا         ***    لَ بـرأسِـه رأسُ العَـمَد

لـو کـان سَیـفُـک فی یــدَیـ   ***    ـکَ لَما دنیٰ منـک أحَـد

 

می‌گوید: «بچۀ من و پسر من کسی نبود که شخصی بتواند عمود بر سرش بزند، عبّاس من آن کسی نبود که فردی بتواند او را از روی اسب به زمین بیندازد؛

موسوعة الإمام الحسین علیه السّلام، ج ٤، ص ٤٠٥، به نقل از برخی کتب سیّد نعمت‌الله جزائری، با قدری اختلاف.

اللهوف، ص ١١٨. ترجمه:

«سزاوارترین شخص به گریه کردن آن جوانی است که حسین علیه السّلام را در کربلا از مصیبتش به گریه انداخت. او برادر حسین علیه السّلام و فرزند پدرش علی علیه السّلام، ابوالفضل بود که پیکرش آغشته به خون شده بود. همان جوانی که نسبت به حسین علیه السّلام مواسات و ایثار نمود، و هیچ چیز او را از برادری با حسین علیه السّلام منصرف نساخت، و وقتی‌که با شدّت تشنگی کنار آب فرات آمد، چون حسین علیه السّلام تشنه بود، آب ننوشید.» (محقّق)

موسوعة الإمام الحسین علیه السّلام، ج ٩، ص ٥٥٦؛ سفینة البحار، ج ٣، ص ٣٠٨، به نقل از شرح الأخفش على کامل المبرّد.

و سَیَعلَمُ الّذین ظَلَموا آلَ محمَّدٍ أیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبونَ، ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ﴾.

بِسمِکَ اللهُمَّ و نَدعوکَ و نُقسِمُکَ و نَرجوک، بحقّ محمّد و أهلِ بَیتِه الأطهار، یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ…

حکایت ازدواج تحمیلی عمر با امّ‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علیه السّلام

در کتاب عنوان بصری جلد دوم، اثر مرحوم آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، حکایت ازدواج عمر با امّ کلثوم دختر امیرالمومنین (ع) به صورت زیر شرح داده شده است:

وقتی عمر از امیرالمؤمنین علیه السّلام ام‌ّکلثوم را خواستگاری نمود، حضرت به او فرمودند: «إنّها صَبّیةٌ؛ امّ‌کلثوم دخترکی است»

عمر، عباس را دید و به او گفت: «ما لی؟ أَ بی بَأسٌ؟! ایراد من چیست؟ آیا در من باکی هست؟»

عباس گفت: «قضیه چیست؟»

عمر گفت: «خَطَبتُ إلی ابنِ أخیکَ فَرَدَّنی. أما و اللهِ لَأُعَوِّرَنَّ زَمزَمَ و لا أدَعُ لَکم مَکرُمَةً إلّا هَدَمتُها و لَأُقیمَنَّ عَلیهِ شاهدَینِ بِأنّهُ سَرَقَ و لأُقَطِّعَنَّ یَمینَهُ؛ من از پسر برادرت دخترش را خواستگاری نموده‌ام و او مرا رد کرده است. آگاه باشید که من حتماً و یقیناً چاه زمزم را با خاک پُر می‌کنم و جای هیچ شرف و مکرمتی برای شما باقی نمی‌گذارم مگر آنکه آن را از اساس ویران کنم. و حتماً و قطعاً بر علی دو شاهد می‌گیرم که او دزدی کرده است و دست او را به‌عنوان حد، قطع خواهم کرد!»

عباس خدمت امیرالمؤمنین علیه السّلام آمد و این پیغام را رساند و از حضرت خواست تا امر نکاح امّ‌کلثوم را به‌دست او بسپرند و حضرت هم اختیار ازدواج را به او دادند.

در روایت دیگری آمده است که:

داستان تهدید عمر به اجرای ظالمانۀ حدّ زنا بر امیرالمؤمنین!

عمر به عباس گفت: «أ یَأنَفُ مِن تَزویجی [واللهِ لَئِن لَم یُزَوِّجنی] لَأَقتُلَنَّه! آیا علی از این ازدواج سر باز می‌زند؟! والله که اگر مرا به ازدواج دخترش در نیاورد هرآینه او را خواهم کشت!»

عباس خدمت امیرالمؤمنین علیه السّلام رسید و این قضیه را به حضرت عرض کرد؛ این‌بار هم حضرت نپذیرفتند و عباس این خبر را به اطلاع عمر رسانید.

عمر گفت: «ای عباس، روز جمعه در مسجد حاضر شو و نزدیک من بنشین تا بدانی چگونه من بر قتل علی قدرت دارم!»

 

روز جمعه رسید و عباس در مسجد حاضر شد. وقتی‌که عمر از خطبه فارغ شد گفت: «أیُّها النّاس، إنَّ هاهُنا رَجُلًا مِن عِلیَةِ أصحابِ النّبیِّ قَد زَنیٰ و هُوَ مُحصَنٌ، و قَد اطَّلَعَ عَلیهِ أمیرُ المؤمنینَ وَحدَهُ؛ فَما أنتُم قائِلُونَ؟ ای مردم، به‌تحقیق که در اینجا مردی از اصحاب عالی‌مرتبۀ پیغمبر اکرم وجود دارد که مرتکب زنای محصنه شده است، در‌حالی‌که فقط امیرالمؤمنین به این مسئله اطلاع دارد؛ حال شما چه می‌گویید؟»

 

فقالَ النّاس مِن کلِّ جانبٍ: «إذا کانَ أمیرُ المؤمنینَ قَدِ اطَّلَعَ عَلیهِ، فَما حاجَتُهُ أن یَطَّلِعَ عَلیهِ غَیرُهُ؟! در این هنگام مردم از هر طرف گفتند: وقتی امیرالمؤمنین بر این مسئله اطلاع پیدا کرده است، پس دیگر چه حاجتی است که افراد دیگر نیز اطلاع داشته باشند؟!»

وقتی صحبتش به پایان رسید به عباس گفت: «به‌سوی علی برو و آنچه شنیدی برای او بگو؛ قسم به خدا که اگر چنین نکند، آنچه را گفتم انجام خواهم داد!»

باری، آن حق و این باطل است؛ مرد حق ترس ندارد و هیچ‌وقت مردم را با چماق دعوت نمی‌کند. آن کسی که با حق است، حق را می‌بیند، نه مردم را؛ هرکه می‌خواهد بیاید و هرکه نمی‌خواهد نیاید؛ او براساس تکلیف خود مطلب را می‌گوید، هر‌کس خواست، بپذیرد و هرکس نخواست، نپذیرد.

حکایتی از میزان حب علامه طهرانی به حضرت زهرا (س) و اهل بیت

علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی، معروف به علامه طهرانی، فیلسوف، عارف و فقیه شیعه بود. ایشان در سال ۱۳۰۵ شمسی در تهران متولد شد و در سال ۱۳۷۴ شمسی در مشهد درگذشت. علامه طهرانی از شاگردان برجسته علامه طباطبایی بود و در فلسفه، عرفان و فقه از ایشان کسب علم کرد. ایشان همچنین از محضر بزرگانی چون سید هاشم حداد و سید ابوالقاسم خوئی بهره برد. از ایشان آثار و سخنان گرانقدری برجای مانده است که برخی از آن ها نیز از زبان فرزند ایشان آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی نقل شده است. یکی از این موارد، خاطره ای از ایشان است که آیت الله سید محمد محسن طهرانی تعریف میکند و از این حکایت میزان عشق و علاقه ایشان به اهل بیت و به ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها هویداست.

در قسمت مقالات وبسایت مکتب وحی میخوانیم:

 

شدت عشق و اتصال قلبی مرحوم علامۀ طهرانی با اهل بیت علیهم السلام

يادم است يك روز در ايام شهادت حضرت صديقۀ كبري سلام اللَه علیها بود در مشهد يك نفر از افراد (البته از دوستان نبود باصطلاح از افراد بود) آمد براي ديدن مرحود والد در آنجا با خودش گز آورده بود اين طوري كه يادم هست و داده بود به يكي از دوستان كه درهمان بیرونی در منزل بود. وقتي مرحوم آقا آمدند و گز را به ایشان دادند مرحوم آقا به همان شخص گفتند كه ببر جایي كه هست منزلي كه هست ببر و برگردان و بگو كه امروز روز شهادت حضرت زهرا بود و شما براي ما گز آورده ايد و من ديگر از شما هيچ هديه‌اي را قبول نخواهم كرد. البته شايد يك مسائل ديگري هم بوده است. خود ايشان هم توصيه مي‌كردند وقتي ايام محرم و صفر هست نبايد انسان اظهار شادي بكند برگزاري مجالس عقد اشكال ندارد عقد هميشه و در همه جا مطلوب است و به عنوان سنت پيامبر است حتي شب عاشورا هم انسان مي‌تواند عقد بخواند عقد خواندن خيلي هم ثواب دارد و مستحب است، منتهی حالا که ایام شهادت امام حسين است عقد نبايد همراه با اين ظواهر ايام سرور باشد، گز و نقل اينها نبايد گذاشته بشود بجايش ميوه گذاشته بشود چه اشكالي دارد هيچ مسئله‌اي نيست و ايرادي ندارد شركت در مجالس عزا در ايام محرم و صفر بسيار بسيار تأكيد شده و بزرگان به اين مسئله خيلي تأكيد مي‌كردند و كلامي را كه ما از مرحوم آقا به ياد داريم در اين مسئله اين است كه سالك بدون توسل به سيدالشهدا به مقصد نخواهد رسيد. اين رعايت است و تمام كساني كه براي آنها فتح باب شده است از طريق توسل به سيدالشهدا بوده است.

اهمیت و زیبایی نامگذاری روز میلاد حضرت زهرا به روز مادر

در ایران، روز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س)، به عنوان روز مادر گرامی داشته می شود. این نامگذاری، دلایل مختلفی دارد.

دلیل اول، جایگاه والای حضرت زهرا (س) در اسلام است. ایشان، به عنوان اولین بانوی مسلمان، الگوی زنان مسلمان در سراسر جهان هستند. ایشان، در تربیت فرزندان، ایثار و فداکاری، و صبر و استقامت، الگویی بی نظیر هستند.

دلیل دوم، اهمیت نقش مادر در خانواده است. مادر، یکی از ارکان اصلی خانواده است و نقش مهمی در تربیت فرزندان ایفا می کند. حضرت زهرا (س)، به عنوان مادر امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، نقش مهمی در تربیت این دو امام بزرگوار ایفا کرد.

دلیل سوم، سنت حسنه ای است که از گذشته در ایران وجود داشته است. در ایران، از گذشته، روز میلاد حضرت زهرا (س) به عنوان روز مادر گرامی داشته می شده است. این سنت، در سال های اخیر، با استقبال بیشتری روبرو شده است.

در این رابطه بزرگان و علما نیز مطالب مهمی را به طبع نشر آراسته اند. از جمله آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی که در کتاب نام نوروز در جاهلیت و اسلام، اشاره ای به زیبایی این نامگذاری کرده است. در این کتاب میخوانیم:

تمام آیین‌ها و جشن و سرورهایی که در سراسر دنیا برپا می‌‌شود و در آن رایحه‌ای از نژادپرستی و قومیّت‌گرایی وجود دارد، از نظر ادیان الهی مطرود و مذموم می‌باشد. و در مقابل، هر آیینی که این مسأله در آن مشهود نباشد ولی در اسلام هم به طور دقیق و مصداقی، ذکری از آن نشده است و با کلّیات و ملاکات کلّی اسلام و موازین الهی انطباق دارد، از نظر اسلام ممدوح و قابل اجرا و انجام خواهد بود.

از جملۀ آن موارد، جشن تکلیف است که خداوند بنده‌ای از بندگانش را عقل و درایت عطا کرده است که بتواند در تحت اوامر و نواهی الهی درآید و مدارج صعود و عروج به مقامات قرب را بپیماید.

و از جملۀ این مناسبت‌ها تعیین روزی در سال به نام روز علم و تعظیم دانش، و یا روز صلح و دوستی، و یا روز خلع سلاح از روی زمین، و یا روز بهداشت محیط زیست و امثال اینها که همگی شایسته و مناسب و صحیح و مورد رضا و امضای پروردگار است و هیچ اشکالی بر آنها وارد نمی‌شود، و ایرادی که بر مناسبت عید نوروز وارد بود بر اینها نخواهد بود.

و نیز در ایران، نام‌گذاری روز میلاد أمیرالمؤمنین علیه السّلام به نام روز پدر و نیز تولّد حضرت صدّیقۀ کبریٰ سلام الله علیها به نام روز مادر و روز تولّد حضرت زینب کبری به نام روز پرستار و غیره است، ولی البتّه باید در نظر داشت که در مرتبۀ اوّل باید عنوان همان روز به نام و انتساب به آن معصوم علیه السّلام مدّ نظر باشد، و در ضمن اگر عنوان دیگری پیدا نمود نباید آن انتساب و عنوان اوّل را تحت‌الشّعاع خود قرار دهد، که در این صورت صد در صد غلط بوده و نقض غرض خواهد بود.

نام‌گذاری روزی را به نام مادر و پدر و پرستار و غیره خوب است ولی یا باید در زمانی جدای از زمان منتسب به معصومین علیهم السّلام باشد و یا اینکه اگر در همان زمان است، انتساب آن زمان را به صاحبان اصلی که معصومین علیهم السّلام هستند تحت‌الشّعاع قرار ندهد.

و بر همین قیاس برقراری مناسبت‌های عزا و حزن و نیز جشن و سرور ملّی و اجتماعی در یک کشور باید بر اساس ضابطۀ مذکور باشد.

جمل و منطق عایشه در جنگ علیه امام علی (ع)

جنگ جمل، نخستین جنگ داخلی بین مسلمانان بود که در سال ۳۶ هجری قمری بین سپاهیان امام علی علیه السلام و شورشیان به رهبری عایشه همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و طلحه و زبیر دو تن از صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در نزدیکی شهر بصره رخ داد.

این جنگ، به دلیل مخالفت طلحه و زبیر با خلافت امام علی علیه السلام و دعوت آنها از عایشه برای قیام علیه ایشان، به وقوع پیوست. همینطور در آن زمان پس از به قتل رسیدن عثمان، عایشه با این بهانه که میخواهد خونخواهی از عثمان کند به جنگ با امام علی (ع) برخواست.

در مورد دلایل و عوامل شکل گیری این جنگ، مطالب بسیاری از علمای مشهوری منتشر شده است. یکی از ظریف ترین این موارد، حکایتی است از منطق عایشه که باعث وقوع جنگ جمل شد و در کتاب مبانی تشیّع اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی به چاپ رسیده است. در این کتاب میخوانیم:

آن شخص به عایشه گفت: «محبوب‌ترین افراد در نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم چه کسی بود؟» گفت: «علیّ بن ابی‌طالب.»

گفت: «پس چه چیزی سبب خروج تو بر علی شد؟»

عایشه به او گفت: «آیا پدرت با مادرت ازدواج کرد یا نه؟» گفت: «بله»

گفت: «به چه علّت ازدواج کرد؟» گفت: «تقدیر خدا بود.»

گفت: «خُب این کار من هم تقدیر خدا بود.» و آن شخص هم هیچ نگفت.

این مطلب از کتاب کنزُ العُمّال است.

حالا شاهد ما: این منطق عایشه به عنوان جواب، یک منطقی است که از قرون متمادی، بسیاری از خواصّ و عامّۀ مسلمان‌ها را به خود مشغول کرده است؛ و از جهت اینکه: ”امری است واقع‌شده و از تقدیر خدا خارج نیست“، می‌خواهند خودشان را در آن اموری که اختیار و ارادۀ آنها دخالت داشته، رفع مسئولیّت کنند.

ما این منطق را در کلام أبابکر و عمر و معاویه و تمام حکّام بنی‌امیّه و بنی‌مروان و بنی‌عبّاس در طول مدّت حکومتشان می‌بینیم که این اریکۀ سلطنت و این حکومت و به تبعِ آن، تمام اعمالی که انجام می‌دهند، براساس تقدیر خداست؛ و بنابراین، نه‌تنها رفع مسئولیّت نمی‌کنند بلکه عملشان را مُمضا و صحیح هم می‌دانند.