امام شناسی

مجموعۀ «امام شناسی» از آثار نفیسِ علامه آیة‌الله حاج سید محمد‌حسین حسینی طهرانی قدّس الله سرّه بوده که از آنجایی که مسئله امامت و ولایت از مهم‌ترین مسائل حیاتی است و با شناخت آن تمام استعدادهای انسان، در مسیر کمال، رشد و نموّ خواهد کرد، علامه طهرانی به تألیف چنین اثر گرانسنگی در 18 مجلّد، مبادرت نموده و در قالبِ بحث‌های تفسیری، فلسفی، عرفانی، روایی، تاریخی و اجتماعی دربارۀ امامت و ولایت به طور کلی؛ و امامت و ولایتِ امیرالمؤمنین و ائمۀ معصومین علیهم‌السلام به طور جزئی، و همچنین نقد و بررسی آراء اهل سنّت، به بحثهای استدلالی و علمی، و ابحاث حلّی و نقدی پرداخته‌اند.
• مباحثی مبسوط پیرامونِ: عصمت و ولایت پیامبران و ائمه علیهم‌السلام، شرح و بسط معنای ولایت تکوینی، وصایت و اعلمیتِ امیرالمؤمنین علیه‌السلام، بحثی مبسوط دربارۀ غدیر در چهار مجلد، شناخت شیعه، تقدم شیعه در تدوین علوم، قیام‌های شیعه در زمان اهل‌بیت، پایگاه علمی امام صادق علیه‌السلام و پیرامون جعل حدیث.
• تفسیر مبسوط آیاتِ مربوط به ولایت: از جمله آیۀ اولی‌الأمر، آیۀ تطهیر، آیۀ اِکمال، آیۀ تبلیغ، آیۀ ولایت و آیۀ مباهله.
• مباحثی مبسوط پیرامونِ احادیث متواتر دربارۀ ولایت: همچون حدیث ولایت، حدیث منزلت، حدیث ثقلین، حدیث غدیر، حدیث باب مدینۀ علم؛ از حیث سند و دلالت

امام شناسی علامه طهرانی

جلد اول از مجموعۀ «امام شناسی» از آثار نفیسِ علامه آیة‌الله حاج سید محمد‌حسین حسینی طهرانی قدّس الله سرّه بوده که پیرامون مسئله «عصمت انبیاء و ائمه علیهم‌السلام» و «معنای کلی ولایت تکوینی» در قالب بحثهای تفسیری و فقه الحدیث، و ابحاث فلسفی، عرفانی، تاریخی و اجتماعی به رشتۀ تحریر درآمده و به ساحت علم و معرفت تقدیم شده است.
مهم‌ترین مباحث مندرج در این مجلّد:
• لزوم عصمت انبیاء و ائمه علیهم‌السلام و بیان لوازم عصمت
• اصل وراثت در عصمت مربوط به ملکوتِ نفس است
• عصمت انبیاء منافاتی با اختیاری بودن افعال آنان ندارد
• منصب امامت از نبوّت بالاتر است
• معنای ولایت تکوینیِ امام به اذن خدا
• شرط تحقّق امامت، عبورِ امام از هستیِ خود و تحقق به هستیِ خداست
• ضرورت تبعیّت از امام، بخاطر ضرورت تبعیت از حق است
• لازمۀ عصمت، هدایت به حق است
• ملاکِ تبعیت از ائمه علیهم‌السلام، تبعیت از اعلم است

الله شناسی علامه طهرانی

جموعۀ ذی‌قیمتِ «الله‌شناسی» تألیف ارزشمند علامه آیت‌الله حاج سید محمد‌حسین حسینی طهرانی ـ قدّس‌سرّه ـ می‌باشد که توحید ذاتِ پروردگار را با بیانی سلیس به رشتۀ تحریر درآورده، و در عین روانی، مباحثی ژرف و عمیق پیرامونِ «توحید ذاتی، اسمائی و افعالی، عشق و محبت الهی، کیفیت پیدایش عالم آفرینش، و چگونگیِ ربط خلق با حق» را بیان داشته، و از «معنای حقیقیِ لقاء‌الله و مشاهدۀ پروردگار با چشم قلب» سخن گفته، و تفسیری دقیق از «وحدت شخصیۀ وجود و هستیِ حقیقیِ پروردگار و هستی مجازیِ خلایق» و همچنین «نقد بررسیِ آراء برخی فِرَق و مذاهب، خصوصاً شیخیه» ارائه داده و به ساحتِ علم و معرفت تقدیم شده است.

توضیحاتجلد اول از مجموعۀ «الله‌شناسی» تألیف ارزشمند علامه آیت‌الله حاج سید محمد‌حسین حسینی طهرانی ـ قدّس‌سرّه ـ بوده که پیرامونِ «امکان لقاء پروردگار، و حضور حق در همۀ عالَم، و کیفیت عشق بین حق و خلق» با قلمی روان و شواهدی متقن به رشتۀ تحریر درآمده و به ساحت علم و معرفت تقدیم شده است.
اهم مباحثِ این مجلّد:
• تفسیر آیۀ نور
• تطبیق آیۀ نور بر خمسۀ طیبه
• انسان کامل، محلّ تجلی آیۀ نور
• خدا را می‌توان دید، و خدا را با خدا می‌توان شناخت
• خداوند عاشق خلق، و خلق عاشق اوست
• عاشقان لقاء خدا از هیچ گزندی نمی‌هراسند
• راه وصول به معرفت الله، عبور از نفس‌پرستی است
• اقسام تجلیات پروردگار بر سالک الی الله
• سلوک برای آماده‌شدن جهت جذبه الهی است
• امکان دیدار و لقاء خداوند برای مؤمنین خوش‌کردار
• خداوند همه‌جا هست؛ چشم بگشا و ببین!
• لقاء خداوند منحصر به قیامت نیست
• بیانی از حقیقت توحید و عشق به پروردگار در کربلا و عاشورا
• ذکر اسناد متواتر، و شرح و تفسیر حدیثِ قرب نوافل

خود را بشناس تا خدا را بشناسی!

خود را بشناس تا خدا را بشناسی

. بحثی پیرامون حدیث شریف «مَن عرَفَ نفسَه عَرفَ رَبَّه». آیه ﴿نسوا الله فانساهم انفسهم﴾ عکس نقیض حدیث «مَن عرَفَ نَفسَه عرَفَ رَبَّه» است. روح و نفس به ده وجه دلالت بر وحدانیّت خدا می‌کند.

تفسیر غلط برخی علماء از روایت «مَن عرَفَ نَفسَه فقَد عرَف ربَّه». روایاتی از غرر و درر آمُدی در باب معرفت نفس. معرفت به نفس یعنی: خداوند علیّ أعلیٰ به ذات انسان متّصل است. راه خداشناسی راه معرفت نفس است که آن هم به تزکیه حاصل می‌شود. علم معرفت نفس به انسان می‌فهماند که هیچ نیست.

آقای انصاری همدانی

مقامات عرفانی مرحوم آیت‌اللَه انصاری همدانی

حضرت علامه طهرانی رضوان اللَه علیه:

حضرت آقاى انصارى فوق‏‌العاده مرد كامل و شايسته و منوّر به نور توحيد بود،
من واقعاً به كمال و شرف و توحيد و فضائل اخلاقى و معنوى ايشان در حدود ايمان به يك پيغمبر، ايمان و يقين دارم.
زيرا اگر الآن حضرت يوسف و يا شعيب و يا حضرت موسى و عيسى على نبيّنا و آله و عليهم السّلام زنده شوند، و بيايند و امر و نهى داشته باشند، من حقيقةً بقدر اطاعت و انقياد و ايمان به حقّانيّت آن انبياء به اين راد مرد بزرگ و الهى ايمان و ايقان دارم.
شاهدى هم داريم، چنانچه بعضى ذكر نموده ‏اند كه: عُلَمآءُ امَّتى كَأَنْبيآءِ بَنى إسْرآئيلَ‏ ملاك ارادت و عظمت اين مرد تجلّيات الهيّه‌‏اى است كه در راه طولانى با جهاد اكبر براى وى شده است، و او را به سرحدّ يك عارف الهى درآورده و در مقام و منزلت تمكين نشانده است‏.

مرحوم انصارى‏-قدّس سرّه- يكى از اولياى برجسته قرن اخير بود كه قولًا و عملًا و اعتقاداً و سرّاً در ممشاى ائمّه طاهرين صلوات اللَه عليهم أجمعين قدم می‌‏زد و نمونه‌‏اى بود كه سيره و اخلاق و معارف آن بزرگواران را به عصر خود معرّفى می‌‏نمود.

حكايتى نقل می‌‏كنند كه:

«يكى از شاگردان مرحوم قاضى روزى به ايشان عرض می‌كند كه: آقا اگرخداى نكرده-شما از دنيا رفتيد، به چه كسى مراجعه كنيم؟
ايشان می‌فرمايند:
” من كسى كه توحيد را مستقيماً از خدا گرفته باشد، غير از شخصى در همدان به نام حاج شيخ محمّد جواد انصارى‏ نمی‌‏شناسم‏.

سیره اخلاقی آیت‌اللَه حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی:

اهتمام فوق العاده در کمک به نیارمندان

مرحوم انصارى- رضوان اللَه عليه- براى برآوردن نيازمندى‏‌های مسلمانان اهتمامى وافر داشت و در كمك و مساعدت به فقرا و مسكينان بی‌‏اختيار بود، و در بذل و انفاق بی‌نظير بود، به بسيارى از خانواده‏ هاى مستمند كه در گوشه و كنار شهر بودند و ابداً كسى از حال آنان اطّلاع نداشت مساعدت‏ ها می‌نمود و با دست خود براى آنان غذا و لباس و فراش می‌برد، و در اخفاى اين امور به حدّى دقيق بود كه حتّى از شاگردان خاصّ خود مخفى می‌داشت

در زمستان‏هاى سردِ همدان براى معالجه مَرْضى و عيادت بيماران آنان به منزلشان می‌‏رفت و چه بسا خود تهيّه دوا می‌‏نمود و تا فرد گرفتارى را از گرفتارى آزاد نمی‌‏نمود آرام نمی‌‏گرفت،

آرامش دل او در آرامش خلق خدا بود و نگرانى او در اضطراب آنان

عارف و فقیه بی‌نظیر

مرحوم حاج سید هاشم حدّاد رضوان اللَه علیه:

«از صدر اسلام تا به حال، عارفی به جامعیّت مرحوم قاضی نیامده است!»
ومي فرمودند: «مرحوم‌ آقا (قاضی) یک‌ عالمی‌ بود که‌ از جهت‌ فقاهت‌ و فهم‌ روایت‌ واز جهت‌ تفسیر وعلوم‌ قرآن‌ و ادبیّات‌ عرب‌ و لغت‌ و فصاحت‌ بی‌نظیر بود؛ حتّی‌ از جهت‌ تجوید و قرائت‌ قرآن‌.»

مرحوم علامۀ طباطبایی رضوان اللَه علیه:

«ما هرچه داریم از مرحوم قاضی داریم، واین‌ سبک‌ تفسیر آیه‌ به‌ آیه‌ را مرحوم‌ قاضی‌ به ما تعلیم‌ دادند، و ما طریقۀ فهم‌ احادیث‌ را که‌ «فِقهُ الحدیث‌» گویند از ایشان‌ آموخته‌ایم‌.»

تواضع و سیرۀ اخلاقی حضرت حاج سید علی قاضی

آقا سیّد محمّد حسن قاضی می‌گفتند:

«پدرم بسیار مرد متواضعی بود و نسبت به زوّار که به منزل او می‌رفتند نهایت احترام را داشت، و در مجالس روضه که در منزل خود می‌گرفت خودش دمِ درِ اطاق و یا حیاط روی زمین  پهلوی کفش‌ها می‌نشست به طوری که تمام بدنش در روی زمین بود، و با دست خودش یکایک کفش‌های واردین را جفت می‌کرد و همه را در جلوی پای آنها بدون استثناء مرتّب می‌کرد، و با همه با مرحمت و ملاطفت و مهر رفتار می‌کرد.

شیفتگی به اهل‌بیت علیهم السلام

مرحوم قاضی می‌فرمود:

«من در تمام نقاط صحن مطهّر [حرم سیدالشهداء علیه السلام] خوابیده‌ام… به‌طوری‌ که جایی به قدر وسعت بدن من یافت نمی‌شود که در آن نخوابیده باشم.»

همچنین می‌فرمود:

«از توسل به ائمه بالاخص سیدالشهداء علیه السلام غافل نشوید که کلیدِ راه در این توسل است، و بدون این فایده‌ای ندارد.»

گزیدۀ بیانات حضرت آیت‌اللَه العظمیٰ حاج سید علی قاضی رضوان اللَه علیه

« کسی که به استاد [عرفان] رسید، نصف راه را طی کرده است. »

 

«اکثر افرادی که سلطان معرفت برای آنان طلوع نموده است، در یکی از این دو حال بوده است: در تلاوت قرآن مجید یا توسّل به حضرت اباعبداللَه الحسین علیه السلام.»

 

 

«هیچ‌وقت نباید از دیرکردِ نتیجه، شخص مأیوس شود و دست از سیروسلوک بردارد؛ زیرا ممکن است کسی به‌تدریج با ناخن زمین را بخراشد و سپس ناگهان به‌اندازۀ گردنِ شتر آب زلال و روان جاری شود.»

 

 

«به علمایی که پیوسته به نوشتن کتب ظاهری و بحث‌های بلاطائل (بدون فایده) اصولِ فقه می‌پرداختند و بالنّتیجه دستشان از معرفت تهی می‌ماند، خرده می‌گرفت و در نزد شاگردان خود این طریقه را تقبیح می‌نمود. »
«اگر نماز را تحفّظ کردید، همه‌چیزتان محفوظ می‌ماند.»

 

مرحوم قاضی به شاگردانش توصیه می‌فرمود به زیارت اهل قبور بروند و پس از قرائت فاتحه، در گوشه‌ای بنشینند و ساعتی را به سکوت و خلوت و تفکّر در عاقبتِ امر و مرگ بگذرانند و می‌فرمودند:

«این شیوه تأثیر خوبی در قطعِ تعلّقات و توجّه نفس به مبدأ هستی دارد و از التفات به کثرات مانع می‌شود.»

مرحوم علامۀ طهرانی رضوان اللَه علیه:

«مرحوم قاضی دارای دو جنبۀ علم و عرفان بود؛ در علوم ظاهری فقیهی عظیم و عالِمی جلیل، و در علوم باطنی عارفی واصل و انسانی کامل بود… ایشان فرید عصر و حسنۀ دهر و سلمان زمان و ترجمان قرآن بود .»

فرق بین مرحوم قاضی با دیگران، فرق شخص بینا و بصیر است در شب تار و ظلمانی

در دستِ شخص بینا چراغ قرار دارد و دقیقاً راه را از چاه بازمی‌شناسد و طریق مستقیم را از راه‌های انحرافی و خطرناک تشخیص می‌دهد و خود و دیگران را به‌سلامت و صحّت به منزلِ مقصود می‌رساند.

شخص اعمیٰ‌و کور با عصایی در دست می‌خواهد خود را از این مَهالِک و چاه‌ها و درّه‌ها و طوفان و صاعقه و گردبادها و گرداب‌ها نجات دهد، و با این وضع حرکت می‌کند و دیگران را به حرکت درمی‌آورد، و خدا می‌داند که نتیجۀ این قیام و اقدام به کجا خواهد رسید!

 

 فرق بین حضرت قاضی با دیگران، فرق بین خورشید با شب تار است، نه بین خورشید و ماه، یا بین ماه و ستارگان!
قاضی می‌بیند و دیگران نمی‌بینند!
قاضی لمس می‌کند و دیگران در تخیّل و وَهم به‌سر می‌برند!
قاضی حقیقت را با جانِ خود مَسّ و با قلبِ خود مشاهده می‌کند، و دیگران تیری در شبِ تار می‌پَرانند!
قاضی به حقْ متحقّق گشته و اصالت یافته است و بقیه در اعتباریّات و تصوّرات منغمرند.

 

رحمةُ اللَه علیهِ رحمةً واسعة.

آیتی عظیم

آیتی عظیم

علامۀ طباطبایی مجسمۀ شرم بود؛ یک صورت افتاده، مانند یک معصوم! یکپارچه حیاء! اگر انسان می‌خواهد ائمه را بشناسد و بفهمد مقام امامت چیست،‌ باید اینها را نگاه کند که آیات‌اند!

ایشان آیتی بود عظیم! نه‌تنها از نظر جامعیت در علوم عقلی و نقلی، بلکه از نقطه‌نظر توحید و معارف الهیّه و واردات قلبیّه و مکاشفات توحیدیّه و مشاهداتِ الهیّۀ قدسیّه، و مقام تمکین و استقرارِ جلوات ذاتیّه در تمام عوالِم و زوایای نفْس.

علامه آیت‌اللَه سید محمدحسین طباطبایی

تواضع و اخلاق:

علامۀ طباطبایی جهانی از عظمت بود؛ با آنکه اسرار الهیّه در دل تابناک او موج می‌زد، سیمایی بشاش و گشاده و وارفته و زبانی خموش و صدایی آرام داشت. و پیوسته به‌حال تفکّر بود و گاه‌گاهی لبخند لطیف بر لب‌ها داشت.هرکس با ایشان می‌نشست و زبان خاموش و سکوت مطلق ایشان را می‌نگریست، می‌پنداشت که این مرد در مفکِّرۀ خود هیچ ندارد! ولی چنان مستغرق انوار الهیّه و مشاهدات غیبیّۀ ملکوتیّه بودند که مجال تنازل پیدا نمی‌کردند.

 روش علمی

علامۀ طباطبایی مردى متفكّر، و در تفكّر عميق بودند. هيچ‌گاه از مطلبى به آسانى عبور نمی‌‏كردند؛ و تا به عمق مطلب نمی‌‏رسيدند و اطراف و جوانب آن را كاوش نمی‌‏نمودند دست برنمی‌‏داشتند.

در بسيارى از مواقع كه يك سؤال بسيط و ساده‏‌اى که ممكن بود با چند كلمه جواب، فورى پاسخ داده شده و مطلب تمام شود، ايشان قدرى ساكت می‌‏ماندند و پس از آن چنان اطراف و جوانب و احتمالات و مواضعِ ردّ و قبول را بررسى و بحث می‌‏نمودند كه حكم يك درس را پيدا می‌‏كرد.

مسلک عرفانی

مسلك عرفانى علامۀ طباطبایی، مسلك استاد بى‌عديلشان مرحوم آيت ‌الحق، سيّد‌العارفين، حاج ميرزا على آقاى قاضى‏ رضوان اللَه علیه بود كه همان معرفت نفس بوده است، كه ملازم با معرفت رب می‌باشد.

سبک تفسیری ( کتاب شریف المیزان):

روش تفسیری علامۀ طباطبایی قدّس اللَه سرّه، طبق روش تفسیری استادشان در عرفان، مرحوم آیت اللَه حاج میرزا علی آقای قاضی بوده است که تفسیر آیات به آیات است.

این تفسیر در نشان دادن نکات دقیق و حساس، و جلوگیری از مغالطۀ کلمات معاندین، و نیز در جامعیّت منحصربه‌فرد است؛ و حقّاً می‌توان گفت: از صدر اسلام تا کنون چنین تفسیری به رشتۀ تحریر درنیامده است.

(برای مطالعۀ مقالۀ «جایگاه تفسیر المیزان در جهان اسلام و ویژگی‌های آن» کلیک نمایید.)

قریحۀ شعری

علامۀ طباطبایی داراى روحى لطيف، و ذوقى عالى، و لطافتى خاص و قریحۀ شعر بودند و غزل‌‏هاى عرفانى آبدار كه توأم با وَجد و حال، و سراسر عشق و اشتياق است می‌سروده‏‌اند. از جملۀ اشعار ایشان است:

مِهرِ خوبان دل و دين از همه بى‌پروا برد   *****   رُخِ شَطرنج نبُرد آنچه رخِ زيبا بُرد

تو مپندار كه مجنون سرِ خود مجنون گشت   *****   از سَمَک تا به سِماكش كششِ ليلا بُرد

من به سرچشمۀ خورشيد نه خود بردم راه   *****   ذرّه‌‏اى بودم و مِهر تو مرا بالا بُرد

من خَسى بى‌سر‌و‌پايم كه به سيل افتادم   *****   او كه می‌رفت مرا هم به دلِ دريا بُرد

شیفتگی به اهل‌بیت

حضرت علامۀ طباطبایی علاقه و شيفتگى خاصّى نسبت به ائمّۀ طاهرين صلواتُ اللَه و سلامُه عليهم اجمعين داشتند. وقتى نام يكى از آنها برده می‌‏شد، اظهار تواضع و ادب در سيمايشان مشهود می‌شد؛ و نسبت به امام زمان أرواحُنا فداه تجليل خاصّى داشتند، و مقام و منزلت آنها و حضرت رسول‌اللَه و حضرت صدّيقۀ كبرى را فوق تصوّر می‌دانستند، و يك نحو خضوع و خشوع واقعى و وجدانى نسبت به آنها داشتند و می‌فرمودند:

«تشيّع، حقيقت پيروى از سنّت رسول خدا كه در ولايت متجلّى است می‌‏باشد.»

ویژگی های اصلی علامه طباطبایی

فرق روشن علّامۀ طباطبایى با سائرين اين بود كه اخلاقيات ايشان ناشى از تراوش باطن، و بصيرت ضمير، و نشستن حقيقت سيروسلوك در كُمونِ دل و ذهن، و متمايز شدنِ عالمِ حقيقت و واقعيّت از عالَمِ مجاز و اعتبار، و وصول به حقایقِ عوالمِ ملكوتى بود.

ولى مسلك اخلاقى غير ايشان ناشى از تصحيح ظاهر و مراعات امور شرعيّه و مراقبات بدنيّه بود، كه بدين‌وسيله می‌‏خواهند دريچه‌‏اى از باطن روشن شود، و راهى به‌سوى قرب حضرت احديّت پيدا گردد.

جهت آشنایی کامل با شخصیت مرحوم علامه طباطبائی رضوان اللَه علیه می توانید بر روی لینک کتاب مهر تابان يادنامه عارف کامل حضرت علّامه طباطبایی قدس اللَه سره کلیک نمایید.

برای مطالعه مقاله با موضوع جایگاه تفسیر المیزان در جهان اسلام و ویژگی‌های آن اینجا کلیک نمایید.

آیت‌الحق سید هاشم موسوی حدّاد

جایگاه معنوی حضرت حدّاد

حضرت آقاى حاج سيد هاشم در «لا اُفُق» زندگى می‌کرد. آنجا كه از تعيّن برون جسته، و از اسم و صفت گذشته، و جامع جميع اسماء و صفات حضرت حقّ متعال به‌نحو اتمّ و اكمل، و مورد تجلّيات ذاتيّۀ وحدانيّۀ قهّاريّه، اسفار اربعه را تماماً طی نموده و به مقام «انسانِ کامل» رسیده بود..

برای وی زندگی و مرگ، مرض و صحت، فقر و غنا، دیدن صُوَر معنوی یا عدم آن، بهشت و دوزخ، علی‌السّویه بود. او مرد خدا بود؛ تمام نسبت‌ها در همۀ عوالم از او منقطع بود، مگر نسبتِ اللَه.

آیت‌الحق سید هاشم موسوی حدّاد

جایگاه علمی حاج سید هاشم حدّاد

حضرت حاج سید هاشم حدّاد در علوم عرفانی و مشاهدات ربّانی استاد کامل و صاحب‌نظر بود. بسیاری از کلمات محیی‌الدّین عربی را رد می‌کرد و به اصول آنها اشکال، و وجه خطای وی را مبیّن می‌نمود.

اگر از مشکل‌ترین مطالب کتاب «منظومۀ» حاجی سبزواری، و «اسفار» آخوند ملاصدرا و غامض‌ترین گفتار «شرح فُصوص الحِکَم» و «مصباح‌الأنس» و «شرح نُصوص» از او سؤال می‌شد، پاسخ می‌داد و صحت و سقم آنها را برمی‌شمرد.

سجایای اخلاقی حضرت حاج سید هاشم حدّاد

برخی از فضلای نجف و بعضی از کسبه نجف و کاظمین و بغداد به ایشان ارادت می‌ورزیدند و جمعی قریب به بیست نفر در تمام اوقات زیارتی در مجلس ایشان اجتماع داشتند، و ایشان خودشان شخصاً به امور مهم و مایحتاجشان باطناً و ظاهراً قیام می‌نمودند.

چه‌بسا دیده می‌شد که این سیّد کریم و باحیا، بعضی اوقات خودش بستۀ نان را از نانوایی به منزل می‌آورد، و یا قالب یخ را در زیر بغل می‌گرفت، و از تنظیف و تطهیر منزل دریغ نداشت، بلکه شاد بود که همچون استادش مرحوم قاضی، خدمت زوّار و اولیاء خدا و سالکین طریق را می‌نماید.

شیفتگی به اهل‌بیت

حضرت حاج سید هاشم حدّاد، هر روز صبح ابتدا به زیارت حضرت سیدالشهداء و بعد به زیارت حضرت اباالفضل علیهما السلام مشرّف می‌شد.

بسیار در گفتارشان، و در قیام و قعودشان، و به‌طور کلی در مواقع تغییر از حالتی به‌ حالتِ دیگر، خصوصِ کلمۀ «یا صاحب‌الزمان» را بر زبان جاری می‌کردند.

یک روز یک نفر از ایشان پرسید: «آیا شما خدمت حضرت ولیّ‌عصر ارواحنا فداه مشرّف شده‌اید؟»

فرمودند: «کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اوّلین نظر نگاهش به امام زمان علیه السلام نیفتد!»

ویژگی اصلی حضرت آیت‌اللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس اللَه سرّه

وصول به مقام تجرّد قرب ذات پروردگار بود. ایشان با حقیقت وجود خود به باطن سرّ حقایق عالم تکوین رسیده و بر آنها اشراف کامل داشت. در نتیجه، مطالب‏ ايشان‏ ناشى از تراوشات باطن بصيرت ضمير وصول به حقایقِ عوالم ملکوتى بود.

حُسنِ سلوک، جاذبۀ عجیب اخلاقی و اجتماعی، احاطه و اشراف بر زوایای نفوس افراد، وصول به کُنه موقعیّت اشخاص، سعه ظرفيت از ویژگی‌های ایشان بود.

آیت الله طهرانی

جامع علوم نقلی و عقلی

حضرت حاج سید هاشم حدّاد به ایشان فرموده بودند:

«سید محمدمحسن! روی درس خویش اِتقان* داشته باش!»

روی این جهت، ایشان مجدّانه به تحصیل علوم و معارف الهی پرداخت، تا جایی که به بالاترین مدارج علمی حوزوی نائل گشت.

ایشان در عرفان و فلسفه و فقه و اصول و پى‌‌بردن به کُنهِ معنای کلمات ائمۀ معصومین علیهم السلام دارای جامعیّتی کم‌نظیر بود و بر علوم ظاهری مانند پزشکیِ روز و هیئت اشراف داشت.

مأموریّتِ نشر مبانی توحیدی حضرت آیت‌اللَه سید محمدمحسن طهرانی

خصوصیت ویژۀ ایشان در تلقی حقایق عرفانی و جامعیت علمیِ کم‌نظیرشان سبب شد که مرحوم علامۀ طهرانی به ایشان فرمودند:

«ما به تكليف ظاهری خود عمل كرديم و حقايق را به رشتۀ تحرير درآورديم؛ از اين به بعد تو باید اين مبانى را تبیین و تبليغ كنى و به گوش همه برسانى، تا به‌دست فراموشى سپرده نشود.»

پیرو آن وصیت مهم، ایشان با قلم شیوا و بیان رصینِ خود به نشر و تبیین مبانی مکتب عرفان پرداختند و بسیاری از آثار گران‌سنگ مرحوم علامۀ طهرانی را با مقدمه و تعلیقاتی منتشر نمودند.

بدین جهت ایشان را می‌توان مهم‌ترین مقرِّر و تبیین‌گر مکتب توحیدی مرحوم علامۀ طهرانی و مدرسۀ عرفان در سنوات اخیر دانست.

حریّت و پاسداری از حریم اهل‌بیت

در بیان احکام شرع تبیین مُرّ حق (یعنی مطلب حقّی که پذیرش آن تلخ و سنگین باشد) هیچ گونه مصلحت‌اندیشی در ضمیر او نمی‌گنجید. چنان استحکام و اِتقانی داشت که اگر کوه‏ها از جاى می‌لرزید او در کلامش نمی‌لرزید! گویی اگر تمام عالم در برابر مطالب مبانى حقّ او بایستد او یک‏تنه خواهد ایستاد!

ایشان حقیقت دین را ولایت حضرات معصومین علیهم السلام می‌دانست در حمیّت و عِرقِ احیای مکتب اهل‌بیت علیهم السلام و حفظ حدود آن بی‌نظیر بود.

حریم امامت را خطّ قرمز تشیّع می‌دید و اطلاق لفظ «امام» و تعابیری مانند «حسینِ زمان» «علیِ زمان» را بر غیر امام معصوم به‌طور مطلق جایز نمی‌دانست.

گزیده‌ای از بیانات آیت‌اللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی

مرجعیت و فتوا

می‌فرمودند:

«مرجع تقلید باید به ملکۀ طهارت نفس رسیده باشد و چشمان ملکوتى او تمام امور پشت پرده حوادث آینده را آشکارا مشاهده کند.»«مرجعیّت شیعه نباید فقط در مجالس عزاداری اهل‌بیت با مردم همراه باشد بلکه باید در فتنه‌ها ناهنجاری‌ها ناروایی‌ها گرفتاری‌های مردم نیز با آنها هم‌نوا هم‌صدا شود. تنها به تماشا نظاره ننشیند و از هیچ تهدید ارعابی هراس به خود راه ندهد.»

 نسل جوان

«جوانان به فطرت الهی صفات ربوبی از سایرین نزدیک‌ترند. جوان‏ امروز بیش از آنکه به سخنان ما گوش فرا دهد. به عملکرد رفتار ما مى‏اندیشد و آن را با موازین فطرى عقلانى خویش به محک سنجش می ‏گذارد.»

«تألیف کتاب‏هاى فقهى اخلاقى در برابر یک دروغ خلاف، پشیزى به ‏حساب نمی ‏آید و برگزارى مجالس وعظ خطابه در برابر رویکرد خلاف اخلاق، سودى نخواهد بخشید.»

«امروزه دیگر سخن از طهارات و نجاسات با نسل جوان ثمرى ندارد و رساله ‏هاى عملیّه در فضاى فرهنگ باورهاى نسل جدید چندان مشکلى را حل نخواهند کرد!»

حقیقت تشیّع

بارها می‌فرمودند:

«شیعۀ امیرالمؤمنین علیه السلام کسی است که به‌دنبال او حرکت کند هرچند به‌ظاهر نصرانی باشد! مخالف امیرالمؤمنین علیه السلام کسی است که برخلاف مسیر ولایت او که مسیر حق است،حرکت کند هرچند به‌ظاهر شیعه باشد!»

«آن پرستار مسیحى که براى خاطر خدا خدمت به بیماران را به‌نحو احسن با روى خوش انجام می دهد حقّاً واقعاً شیعۀ امیرالمؤمنین علیه ‏السلام است!»

«آن پرستار شیعه که با مریضان به‌خشونت برخورد مى‏نماید و قلب آنها را می‏شکند از مذهب امیرالمؤمنین علیه‏السلام به‌دور است!»

علامه آیت‌اللَه سید محمدحسین حسینی طهرانی

ویژگی علامه طهرانی در میان بزرگان

ایشان تحقيقاً از مصاديق علماء ربانی است كه حقایق و حوادث عالم وجود را با چشم شهود و بصيرت قلب به علم حضورى و شهود عينى احساس نموده و حقيقت توحيد را با سیروسلوک در منازل و عوالم ربوبى، با قلب و ضمير خويش (نه تنها با مطالعه و تفكّر و درس و تحقيق) به حقّ المعرفة ادراک كرده اند. و بلكه می توان اذعان داشت در ميان اولياى الهى و علماء باللَه و عرفاء بأمر اللَه در جايگاه و منزلگاه ويژه‏اى قرار دارد كه حتّى او را از بسيارى از آنها برترى و فزونى بخشيده است.

شاخصه و امتياز علّامه طهرانى نه به جهت اطّلاع او بر علوم و فنون ظاهرى و متعارف از قبيل فقه و اصول و فلسفه و عرفان نظرى و غيره است كه اين علوم در بسيارى از افراد يافت می‌‏شد بلکه خصوصيّت ايشان به واسطه اشراف و اطّلاع بر امور و حقايقى است كه از اين علوم و رسوم براى انسان حاصل نمی‌‏شود و نياز به مراقبه سلوكى و سير و سلوک الى اللَه و وصول به مقام قرب و تجرّد و اشراب از سرچشمه ماءِ مَعين و انوار جماليّه و جلاليّه ذات اقدس ربوبى دارد.

بنابراين سخن از شخصيّت و جايگاه علّامه طهرانى به مراتب توحيد و تجرّد و عرفان حقّ و احاطه به حقایق ربوبى باز می‌‏گردد، نه به مراتب علمى و فنون رسمى و اصطلاحى ايشان.

نمونه هایی از مهم ترین مبانی مکتب علامه طهرانی قدّس سرّه

ضرورت استاد کامل

مرحوم علّامه طهرانى معتقد بودند:

تنها راه وصول به کمال انسانی و تحقّق هدف و غایت از وجود و خلقت انسان که همان معرفت پروردگار است؛ منحصراً به واسطه تربیت و تزکیه سلوکی تحت نظر و اشراف استاد کامل و ولی اکمل الهی صورت می پذیرد.

علامه آیت‌اللَه سید محمدحسین حسینی طهرانی

ولایت، حقیقت دین و شریعت

مرحوم علّامه طهرانى حقيقت و مغز دين و شريعت را ولايت اولياى الهى يعنى صاحبان ولايت كبرى حضرات معصومين علیهم السلام می‏‌دانستند و شريعت بدون ولايت را پوسته خالى از مغز و محتوا برمی‌شمردند. و تمام همّ و غمّ خود را بر تبيين و تفسير و تبليغ اين مسئله قرار داده بودند

 

و می‏فرمودند:

در اجتماع ما به قضيه امامت و ولايت آن طور كه شايسته و بايسته می‏نمود پرداخته نشده است.

علّامه طهرانى نسبت به تعابير و كلمات و اصطلاحاتى كه براى حضرات معصومين علیهم السلام به كار برده می‌‏شد فوق العاده حساس و موشكاف بودند و اجازه نمی‌دادند كه اين عبارات و جملات براى غير معصومين علیهم السلام مورد استفاده قرار گيرد. به همین منظور اطلاق کلمه امام را بر غیر معصوم جائز نمی دانستند.

مراد از بلاد كفر

مراد از بلاد كفر، آن کشورهایی است كه پرچم كفر در آنجا برافراشته شده است، و قانون كفر در ميان مردمش حاكم باشد؛ مثل بلاد يهود و نصارى، كمونيستها، سيكها، مشركين، گاو پرستها و .. و بر تمام مسلمين واجب است كه از اين کشورها بسوى دار الإسلام؛ يعنى کشور إسلام بعد از تشكيل حكومت إسلامى بيايند.

همچنین منظور از سكونت در بلاد كفر مجرّد إقامت است، خواه تبعه آنجا بشود و يا بصورت مقيم جواز إقامت داشته باشد؛ در هر صورت إقامت وى در بلاد كفر بوده است.

إقامت در بلاد كفر جائز نيست مگر براى ضرورت؛ و آن ضرورت هم بايد به نظر حاكم باشد. مثلًا حاكم يك نفر را براى سفارت يا براى كارهاى خاصّى مي فرستد؛ يا من باب مثال، او ضرورى ميداند كه چند نفر محصّل بروند و در آنجا تحصيل كنند؛ يا يك مريضى كه بيماريش قابل علاج نيست و أطبّاء هم او را از اينكه بتوانند در اينجا معالجه كنند، جواب كرده‌‏اند و مي‌گويند: حتماً بايد به آنجا بروى!