بررسی مساله روزه در روز عاشورا و تختّم به یمین

  • حضرت آیة اللَه حاج سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی در شرح روایت عنوان بصری در رابطه با فنای اصحاب سیدالشهداء علیه السلام در آن حضرت می فرمایند :

  • یک روز در کربلا در خدمت مرحوم آقاى حدّاد- رضوان اللَه علیه- بودیم، مرحوم والد هم بودند، والد بزرگ ما، جّد مادرى ما، مرحوم حاج آقا معین شیرازى- رحمة اللَه علیه- ایشان هم حضور داشتند. یک مطلبى را ایشان از آقاى حدّاد سؤال کردند ولکن مرحوم آقا جواب دادند. ایشان سؤال کردند که:

  •  در زیارتی که از امام صادق علیه السلام راجع به شهداى کربلا وارد شده است ( زیارت سیدالشهداء در روز عرفه)  ، حضرت  می‌فرمایند :” السّلام علیکم یا اولیاء اللَه و احبائه، السّلام علیکم یا اصفیاء اللَه و اودائه، السّلام علیکم …،” بعد به دنبال آن مى‌فرمایند: “بابى انتم وامّى” ؛ پدر و مادر من فداى شما باد

بررسی مساله روزه در روز عاشورا و تختّم به یمین

قرائت زیارت عاشوراء 1

  • به نام خداوند بخشاینده مهربان

  • ﴿السَّلامُ عَلَيك يا أبا عَبدِ اللَهِ السَّلامُ عَلَيك يا ابنَ رَسولِ اللَهِ﴾

  • سلام بر تو ای اباعبداللَه، سلام بر تو ای پسر رسول خدا

  • ﴿السَّلامُ عَلَيك يا ابنَ أميرِ المُؤمِنينَ وَ ابنَ سَيدِ الوَصيينَ﴾

  • سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان و فرزند سرور أوصیا

  • ﴿السَّلامُ عَلَيك يا ابنَ فاطِمَةَ سَيدَةِ نِساءِ العالَمينَ﴾

  • سلام بر تو ای فرزند فاطمه سیدۀ زنان عالمیان

  • ﴿السَّلامُ عَلَيك يا ثارَ اللَهِ وَ ابنَ ثارِهِ﴾

  • سلام بر تو ای کسی که خونخواهت خداست و ای فرزند آنکه خونخواهش خداست

  • ﴿وَ الوِترَ المَوتورَ﴾

  • و ای تنهای مظلوم (که از او خونخواهی نشده است)

  • ﴿السَّلامُ عَلَيك وَ عَلَى الأرواحِ الَّتي حَلَّت بِفِنائِك﴾

  • سلام بر تو و بر ارواح پاکی که به درگاه تو رحل اقامت افکندند

  • ﴿عَلَيكم مِنّي جَميعاً سَلامُ اللَهِ أبَداً﴾

  • از جانب من، بر جمیع شما تا ابد درود خدا باد

  • ﴿ما بَقيتُ وَ بَقي اللَّيلُ وَ النَّهارُ﴾

  • تا آن زمان که هستم و تا آن هنگام که شب و روز باقی است

  • ﴿يا أبا عَبدِ اللَهِ لَقَد عَظُمَتِ الرَّزيةُ﴾

  • ای اباعبداللَه هرآینه عزای تو بزرگ و سنگین گشت

  • ﴿وَ جَلَّت وَ عَظُمَتِ المُصيبَةُ بِك عَلَينا وَ عَلَى جَميعِ أهلِ الإسلامِ﴾

  • و مصیبت تو بر ما و جمیع اهل اسلام بس عظیم و ناگوار آمد

  • ﴿وَ جَلَّت وَ عَظُمَت مُصيبَتُك في السَّماواتِ عَلَى جَميعِ أهلِ السَّماواتِ﴾

  • و مصیبت و عزایت در آسمان‌ها بر جمیع اهالی آن سخت و دشوار گشت

متن زیارت عاشورا

قرائت زیارت عاشوراء 1

در مورد میزان ثواب زیارت حرم امام رضا (ع) در کلام پیامبر اسلام

زیارت حرم امام رضا در مشهد، یکی از مهم‌ترین و پربازدیدترین مقاصد زیارتی در ایران است. این حرم، شامل صحن‌ها، مساجد، رواق‌ها، ایوان طلا، نقاره‌خانه، سقاخانه و بخش‌های مختلف است. علاوه بر زیبایی های تاریخی و گردشگری اما، از نظر دینی و اعتقادی، زیارت حرم امام رضا در مشهد، جایگاه والا و ارزنده ای دارد. در مورد ثواب زیارت حرم امام رضا در مشهد، مطالب بسیاری نقل شده است که در این مقاله به بررسی کلام پیامبر گرامی اسلام در مورد ثواب زیارت حرم امام رضا (ع) میپردازیم.

در جلسه 148 شرح حدیث عنوان بصری از آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی آمده است:

آنچه كه برای سالك مهم است و از اینها مهم تر است به هزار برابر، از بلند شدن در نماز شب مهم تر است، از گفتن اذكار مهم تر است، از زیارت رفتن به قبور و مشاهد ائمّه علیهم السّلام واجب تر است این است كه فكر خودش را بر اساس قوانین این مكتب در بیاورد. این مهم است. هزار دفعه زیارت امام رضا علیه السّلام بروی. مگر همه نمی روند؟! ثواب می برند. چقدر ثواب می برند؟ چقدر؟

اتفاقاً ایام زیارتی هم هست و اسم مبارك حضرت هم آمد. این ایام زیارتی را رفقا خیلی ارج بدانند. مرحوم آقا (علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی) در همان زمان حیات خودشان من یادم است كه بیست و سوم‌ را ترك نمی‌كردند. حتی من از ایشان می‌شنیدم كه اولیای الهی اسم نمی‌بردند بسیاری از اولیای الهی دیده شده كه از اقصی نقاط دنیا به طریق غیرعادی بیست و سوم را در مشهد حضور پیدا می‌كردند. این‌قدر این مسئله مهم بود. بركات آن حضرت دیگر قابل توصیف نیست. مگر پیغمبر آن قضیه را نفرمودند. مثل اینكه در مفاتیح هم مرحوم آشیخ عباس این قضیه را نوشته‌اند، مرحوم آقا هم آورده‌اند ظاهراً در روح مجرد است‌ كه حضرت می‌فرماید پاره‌ای‌ از تن من در خراسان در طوس دفن می‌شود كسی كه او را زیارت كند خداوند ثواب یك حج مقبول و عمره مقبول می‌دهد. عایشه تعجب می‌كند می‌گوید ثواب یك حج؟ حضرت می‌فرمایند: دو حج، ده حج، بعد می‌فرمایند: ثواب هزار حج مقبول و هزار عمره مقبوله می‌دهد. آن دیگر حرف نمی‌زند و الّا حضرت لابد می‌گفتند یك میلیون. من می‌گویم ده میلیون. دیگر او تا آنجا ایستاد حضرت هم تا همان‌جا دیگر مسئله را نگه داشتند.

این به چه برمی گردد؟ این به مراتب معرفت برمی گردد؛ یكی می رود در آنجا زیارت می كند خدا ثواب یك حج را می دهد، یكی می رود ثواب ده تا می دهد، یكی می رود ثواب صدتا می دهد. آن زیارتی كه مرحوم آقا و آقای سید هاشم حدّاد می كردند از زیارت امام رضا علیه السّلام این همانی است كه دیگر اصلًا یك میلیارد بگوییم، هر چه می خواهیم بگوییم، كه اصلًا آنجا باید بگوییم در تحت حساب نمی آید. آنجا دیگر مسئله ثواب نیست، آنجا دیگر مسئله، مسئله اجر مطرح نمی شود. اینهایی كه تازه پیغمبر فرمودند در جایگاهی است كه به میزان درآید، به حساب بخواهد در بیاید، بخواهد معادلی برای او انسان تصور كند، اینجاست. اما در آن افقی كه آن اولیای الهی و آن افراد به زیارات ائمّه علیه السّلام می روند آنجا دیگر معادلی وجود ندارد، آنجا خود تجلی امام است كه دارد به ملاقات با مقام اشد و مقام اعلی و مقام اقرب می رود. آن مطلب دیگری است.

 

عظمت مقام و مرتبۀ حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السّلام

حضرت عباس بن علی (ع)، مشهور به ابوالفضل و قمر بنی‌هاشم، پسر علی بن ابی‌طالب (ع) و ام‌البنین (س) و برادر کوچک‌تر حسین بن علی (ع) است. شهرت و محبوبیت او نزد مسلمانان به ویژه شیعیان بیشتر به خاطر شجاعت و همچنین وفاداریش نسبت به حسین بن علی در نبرد کربلا می‌باشد. در دهم محرم (عاشورا) به گونه‌ای قهرمانانه و با شجاعتی مثال زدنی، در زمانی که برای آوردن آب رفته بود، شهادت رسید.

در مورد فضائل و جایگاه معنوی ایشان مطالب بسیاری نقل است که در این مقاله به این موضوع بر اساس کتاب «سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص)» اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی میپردازیم.

در جلد 2 کتاب «سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص)» آمده است:

امّا آن کسی که در این میان، یگانه انسان راستین و متحقّق به اطاعت و عبودیّتِ از سیّدالشّهدا بود، همین حضرت ابوالفضل العبّاس بود. مگر ما می توانیم جریان حضرت ابوالفضل را بفهمیم؟! آن وقت بعضی از افراد، حضرت ابوالفضل را در حدّ یک انسان معمولی می آورند! لکن امام سجّاد علیه السّلام می گوید:

حضرت ابوالفضل مقامی دارد که اوّلین و آخرین به گرد او نمی رسند و اصلاً نمی فهمند کجاست!

ببین تفاوت ره از کجا تا کجاست! بینش امام سجّاد علیه السّلام کجاست و بینش آن آقا کجاست که می گوید: «حضرت ابوالفضل هم مثل یکی از ما است!» بعضی هم می گویند: «ای حسین، اگر تو در کربلا یک علی اکبر دادی، ما هزاران علی اکبر دادیم!» حضرت علی اکبر با همین افراد عادی یکی است؟! فرهنگ جامعۀ ما این طوری ساخته شده است!

صحبت ما راجع به سنّت بود، و باید بدانید که مسائل در چه حولی پیش می‌رود؛ سنّت از کجا نشئت می‌گیرد و در چه موقعیّتی قوام پیدا می‌کند.

در تاریخ مطالعه می کردم و دیدم که یکی از علمای نجف راجع به حضرت ابوالفضل حکایت شیرین و جالبی نقل می کند:

یک شب جمعه در خواب دیدم که در حرم حضرت سیّدالشّهدا علیه السّلام هستم و پیغمبر اکرم در آن حرم حضور دارند و امیرالمؤمنین علیه السّلام نیز حاضر شدند و همه به زیارت سیّدالشّهدا آمده بودند، ملائکه هم اطراف و اکناف این ارواح مقدّسه را گرفته بودند و دائماً در حال حرکت و گردش بودند و یک عدّه می‌رفتند و عدّه‌ای دیگر به زیارت می‌آمدند.

من جلو آمدم تا نزدیک پیغمبر رسیدم، در این موقع دیدم که قاصدی از جانب حضرت ابوالفضل در حرم سیّدالشّهدا علیه السّلام پیش پیغمبر آمد که: «یا رسول الله، ابوالفضل از شما تقاضایی دارد!»

ـ: «تقاضایش چیست؟»

ـ: «می‌گوید: فلان‌جوان از آل‌کُبّه از دنیا رفته است و مادرش آمده و به ما ملتجی شده است و شفای فرزندش را می‌خواهد!»

حضرت رو به آن قاصد کردند و فرمودند: «عمر این جوان تمام است و ما نمی‌توانیم برگردانیم! برو و پیغام من را برسان!»

قاصد برگشت و برای مرتبۀ دوّم قاصد دیگری آمد که: «ابوالفضل تقاضایی دارد!»

ـ: «تقاضایش چیست؟»

ـ: «می‌گوید: آن مادر آمده و به ما ملتجی شده است و ما را رها نمی‌کند و شفای فرزندش را می‌خواهد!»

حضرت فرمودند: «من گفتم عمر این جوان دیگر به‌سر آمده و پروندۀ حیاتش دیگر ختم شده و کارش تمام است!»

قاصد برگشت! در مرتبۀ سوّم خود حضرت ابوالفضل آمد و خدمت پیغمبر رسید و عرض کرد: «یا رسول الله، دو بار قاصد ما را برگرداندی!»

حضرت فرمودند: «من گفتم که این عمرش تمام است!»

دیگر حضرت ابوالفضل حرفی نزد، فقط یک چیزی گفت که رسول خدا دیگر نتوانست حرف بزند، عرض کرد: «عیبی ندارد، ما برمی گردیم؛ ولی من یک تقاضا دارم، و تقاضای من این است که از خدا بخواهید که این عنوان باب الحوائج را از من بردارد!»

دیدم در این‌موقع خطاب آمد: «ای حبیب من! ای رسول خدا! به عبّاس ما بگو که ما این لقب را از او برنمی‌داریم!»

از خواب بیدار شدم و به سمت منازل آل‌کُبّه حرکت کردم و دیدم صدای شیون و زاری بلند است؛ گفتم: «چه خبر است؟» گفتند: «جوانی از دنیا رفته است و صدای گریه برای آنها است!» گفتم: «راحت باشید؛ حضرت ابوالفضل شفایش داده است!» در همان حال که من آنجا بودم، یک دفعه دیدم جوان بلند شد و حرکت کرد!

آن وقت این ابوالفضل مثل بقیّه است؟!

داستان مستجاب الدعوه بودن دربان امام رضا (ع)

 

در یکی از جلسات عنوان بصری از آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی در مورد مستجاب الدعوه بودن و عظمت دربان منزل امام رضا (ع) حکایات عجیبی امده است که در ادامه آن را برایتان نقل میکنیم.

در جلسه 185 شرح حدیث عنوان بصری آمده است که:

می گویند یك روز معروف كرخی كه دربان امام رضا علیه السّلام بود بعضی از صاحبان تراجم به خلاف موقعیت او را تنّزل دادند و این مسئله را مورد تردید قرار دادند و باید پاسخگو باشند مستجاب الدّعوه هم بود. افرادی كه می آمدند پیش او می گفتند كه می خواهیم سفر برویم یك دعایی برای ما بده. می گفت: خدا را به سر معروف كرخی قسم بدهید خدا برآورده می كند. می آمدند می گفتند ا! مگر می شود؟! معروف كرخی عجب آدمی است! مثل اینكه خیلی خودش را قبول دارد! یكی آمده بود سفر دریا داشت، یك چیزی نوشت گفت هر وقت كه دریا طوفانی شد، در دستت نگه دار جلوی آسمان، طوفان از بین می رود. رفت و دریا طوفانی شد و آمدند گفتند نوشته معروف، درآوردند تا نگه داشتند آرام شد اصلًا انگار نه انگار كه طوفانی شده. بعد آن شخص وقتی كه رفت با خودش گفت ببینم این چیست چه اسم اعظمی است كه حتّی یك ثانیه هم مهلت نداد. آخر این دواهایی كه آدم می خورد گاهی اوقات دو ساعت بعد اثرش ظاهر می شود، بعضی ها یك ساعت، این چه بود كه همان تا بیرون نیاورده دریا انگار از اول هیچ حركتی نداشته. نگاه كرد دید نوشته: خدایا به سر معروف تو را قسم می دهم كه این بلیه را برطرف كن گفت. ا ا ا این هم دعا بود نوشته؟ بلند شوم بروم حساب او را برسم. وقتی كه به مدینه برگشت در آن زمان امام رضا علیه السّلام در مدینه تشریف داشتند. رفت و دید جناب معروف ایستاده و تا چشم معروف به او افتاد گفت: هان دریا طوفانی شد من را قسم دادی بعد هم آن كاغذ را باز كردی مثل اینكه اصلًا آنجا خودش بوده است گفت این چه چیز است؟ گفت: آن سری كه اینجا به این آستان ساییده شده است پیش خدا این قدر قیمت ندارد؟ آن سری كه در آستان علی بن موسی الرّضا ساییده، آن سر آیا پیش خدا ارزش ندارد؟! برو برو هر وقت گیر كردی به همین سر ما دعا كن خدا راهت می اندازد. ظاهراً این طور كه نقل می كنند بر اثر ازدحام جمعیت در مرو وقتی كه جمعیت خیلی فشار آورد مثل اینكه به دیوار خیلی فشار آورده شد و استخوان هایش شكست و به این كیفیت از دنیا رفت. وقتی كه ایستاده بود و جمعیت می خواست وارد منزل حضرت بشود. البتّه بعضی اینها را مورد تردید قرار دادند چون حضرت در مرو بودند قبر معروف در بغداد است. ولی من خیال می كنم كه شاید علّتش این بوده و بعد حالا یا آمده به بغداد، مدّتی طول كشیده و بعد از شهادت امام رضا علیه السّلام آمده؛ و این علّت برای كسالت و اشتداد كسالت بوده تا اینكه به بغداد رسیده فوت كرده. لذا می شود جمع كرد بین این علّت برای ارتحال معروف و بین اینكه ایشان در بغداد هستند. ما هم زیارت كردیم مزار ایشان را در بغداد، معروف است خیلی مشخّص است.

برای مشاهده و دانلود رایگان کتب علامه طهرانی و آیت الله سید محمد محسن طهرانی، دسترسی به فایل های صوتی و تصویری کتب و جلسات و آشنایی بیشتر با حکایاتی اینچنین از زندگی ائمه و بزرگان علم و دین، به وبسایت و پیج مکتب وحی مراجعه کنید.

 

 

خطبه کوبنده حضرت زینب در کوفه

حضرت زینب (س) را به عنوان اسوه صبر و مقاومت و یکی از عوامل اصلی زنده ماندن واقعه عاشورا میشناسیم. یکی از مهم‌ترین اقدامات ایشان پس از به شهادت رسیدن امام حسین (ع)، خطبه‌های کوبنده ایشان در دفاع از اسلام، بیان حقانیت امام حسین (ع)، بیان روابط پیامبر با آن‌ها و به یاد آوردن جایگاه و مقام امام علی (ع) برای مردم کوفه و شخص ابن زیاد است. بدلیل اهمیّت پرداختن به این موضوع، یکی از خطبه‌های ایشان در کوفه و نحوه ورود ایشان نزد ابن زیاد که در کتاب «سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص)» اثر مرحوم آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی آمده است را باهم میخوانیم.

در جلد اول کتاب «سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص) آمده است:

در تاریخ از یک شخص سنّی دیدم که مطلب را این‌طور نقل می‌کند:

هنگامی که قافله به نزدیک دار الإماره می رسد، حضرت زینب سلام الله علیها منقلب می شوند؛ زیرا چشمشان به آن منزلی می افتد که در آنجا مدّتی سکونت داشتند، جایی که امیرالمؤمنین علیه السّلام مدّتی در آنجا حکومت می کردند و در بین مردم قضاوت می کردند، ولی اکنون می بیند که قاتل برادر و اولادش به جای آن حضرت نشسته و با این کیفیّت، آن حضرت را به دار الإماره می برند! به زنان کوفه، که در حال شیون و گریه بودند، صدا می زند:

«ای مردم کوفه، [ای اهل فریب دادن و اهل تنها گذاشتن و یاری نکردن]! گریه می‌کنید؟! وای بر شما، چشمان شما از گریه نایستد و ناله‌های شما آرامش پیدا نکند! مثل شما مثل آن کسی است که ﴿پشمی را بافته و آنگاه او را از هم جدا می‌کند، [شما کسانی هستید که پیمان‌ها و سوگندهایتان را دست‌آویز فساد کرده‌اید]﴾! بد وبالی است که بر عهدۀ خود قرار داده‌اید! باید بگریید و چشمان شما از گریه نایستد! آیا می‌دانید که چه عملی از شما سر زده است؟! شما می‌دانید که چه کسی را از بین بردید و به قتل رساندید؟! ای اهل کوفه، پسر پیغمبر خودتان را و ذراریّ آنها را اسیر کردید! شوهران شما آمدند و پدران ما را و برادران ما را و اطفال ما را کشتند!»

در این هنگام، قافله با سرهایی که در مقابل آن محامل قرار گرفته بود، به سمت دار الإماره حرکت می‌کند، دار‌الإماره‌ای که ابن‌زیاد برای خفّت آنها و برای از بین بردن شئون آنها، از جهات عدیده مقدّماتی را تدارک دیده بود.

در اینجا فاطمه بنت الشاطی، نویسندۀ مصری، ورود اهل بیت و حضرت زینب سلام الله علیها را به دار الإماره این طور توصیف می کند و می گوید:

با آن مقدّماتی که در دستگاه حکومت ایجاد کرده بودند و با این‌همه مظالمی که بر آن بانوی کربلا رفته بود، به‌طوری‌که برادر خود و اطفال خود و خویشان خود را از دست داده بود، آن‌چنان با صلابت و مهابت وارد مجلس ابن‌زیاد شد! و بدون اعتنا به کسی داخل شد و در جای خود قرار گرفت و با بی‌اعتنایی، سر را به زیر انداخت، درحالی‌که جامه‌های آن حضرت مندرس و پاره‌پاره بود و آثار حزن و شکستگی در وجنات آن حضرت نمایان بود.

ابن‌زیاد متعجّبانه سؤال می‌کند: «این زن کیست که با این تبختر و بی‌اعتنایی حرکت می‌کند؟»

یکی از کنیزان آن حضرت می گوید: «این زینب کبری دختر فاطمۀ زهرا سلام الله علیها است.»

ابن‌زیاد می‌گوید: «الحمدُ للّهِ الّذی قَتلَکُم! [”سپاس خداوندی که شما را کشت و نابود ساخت!“]»

حضرت زینب می فرماید: «ما را خدا نکشت، بلکه تو ما را کشتی!”خداست که در هر حال جان ها را می ستاند و روح ها را بازمی گرداند!“»

در این هنگام چشم ابن‌زیاد به حضرت سجّاد می‌افتد که در غل و زنجیر در گوشه‌ای خاموش ایستاده بودند، می‌گوید: «این جوان کیست؟»

به او می‌گویند: «این علیّ بن الحسین است.»

می‌گوید: «مگر علیّ بن الحسین را خدا نکشت؟»

در این هنگام حضرت سجّاد علیه السّلام می‌فرمایند: «برادری از خود بزرگ‌تر داشتم که نام او هم علی بود.»

می گویند: ابن زیاد برای اینکه موجبات ناراحتی و تألّم بیشترِ اهل بیت را فراهم کند دستور می دهد تا سرها را در مقابل آنها قرار دهند؛ امّا از صحبت او با حضرت زینب کبری، که او را در مجلس مفتضح می کنند، آن چنان ناراحت می شود که برای بازگرداندن حیثیّت و اعادۀ موقعیّت خود، چوبی را از زیر فراش خود برمی دارد و بر لب و دندان حضرت می زند!

زید بن أرقم، که پیرمردی از صحابۀ پیغمبر اکرم بود و در آن مجلس حضور داشت، فریاد می‌زند:ای پسر زیاد، به خدا قسم، شهادت می‌دهم که خودم لبان پیغمبر را دیدم که بر این لبان بوسه می‌زد!

حکایتی از نحوه به زیارت رفتن علامه طهرانی به حرم امام رضا در مشهد

 

سید محمدحسین حسینی طهرانی، معروف به علامه طهرانی، روحانی مجتهد، الاهی‌دان، عالم به فلسفه، کلام و تفسیر و اهل سیر و سلوک بود. او در زمینه‌های مختلف دینی و فلسفی فعالیت داشت و آثار پرتعدادی در این زمینه‌ها منتشر کرد. در مورد رفتار و عملکرد ایشان حکایات و روایات متععدی نقل شده است که برخی از مهم‌ترین آن‌ها به نقل از فرزند ایشان، آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی است.

در جلسه ای از شرح حدیث عنوان بصری توسط آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، حکایتی از علامه طهرانی نقل میشود که اصل را در زیارت حرم ائمه بیان میکند. در این جلسه آمده:

مرحوم والد دور ضریح امام رضا علیه السّلام طواف می كردند و چون حال ایشان مساعد نبود، شخصی می خواست افراد را به جهت اینكه به ایشان برخورد نكنند، دور كند؛ وقتی متوجه شدند، فرمودند:آقا! هركس مشغول به انجام كاری است؛ به زوّار چه كار دارید؟! همه می‌آیند و ما هم یكی از اینها؛ آن كسی كه در وقت شلوغی به حرم می‌آید باید این لوازم را نیز به‌جان بخرد.این چه حساب قرب و بُعدی است كه ما در این مسائل برای خود قائل شده ایم؟! شاید آن بیچاره مفلوكی كه سَلانه سَلانه با عصا به حرم می آید، هزاران مرتبه از بنده و امثال بنده به مقام و موقعیت علی بن موسی الرّضا علیه السّلام نزدیك تر باشد؛ چرا او را كنار می زنید؟! تمام این بیابروها و قُرق كردن ها، خلاف و از شئون دنیاست و این افراد بویی از رحمانیت پروردگار نبرده اند.

مرام امیرالمؤمنین و ائمه علیهم‌السّلام این‌گونه نبوده است؛ روش امیرالمؤمنین در هنگام خانه‌نشینی و هنگامی كه به حكومت رسید، بر یك منوال بوده است. اگر مرام بزرگان را ملاك قرار دهیم و به آن عمل نماییم، جلو می‌افتیم و الّا عقب خواهیم ماند.

برای مشاهده و دانلود رایگان کتب علامه طهرانی و آیت الله سید محمد محسن طهرانی، دسترسی به فایل های صوتی و تصویری کتب و جلسات و آشنایی بیشتر با حکایاتی اینچنین از زندگی ائمه و بزرگان علم و دین، به وبسایت و پیج مکتب وحی مراجعه کنید.

 

اهمیت آرامش ذهن و تفکر حین زیارت حرم امام رضا در مشهد

زیارت حرم ائمه معصومین (ع)  و پیامبر اسلام (ص) ، فرصتی برای تفکر و تأمل در معارف دینی و اخلاقی است. در زیارت، شخص با خود واقعیت‌های زندگی را مرور کرده و با توجه به آن‌ها، به تأمل در معارف دینی و اخلاقی می‌پردازد.

در جلسه 185 عنوان بصری از آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، اهمیّت تفکر در حین زیارت حرم ائمه اینگونه مطرح میشود که:

من وقتی به این رفقا می گویم وقتی كه زیارت را انجام می دهید بروید یك گوشه بنشینید. از زیاد خواندن چیزی به دست آدم نمی آید. بروید یك گوشه بنشینید فكر كنید. بروید آن گوشه مقابل ضریح سیدالشّهدا، مقابل ضریح موسی بن جعفر، مقابل ضریح امام رضا علیهما السّلام بنشینید خودتان را ببرید در امام رضا، در موسی بن جعفر، آن وضع، آن حال ببینید چند مَرده حلّاج هستیم؟ تا چقدر می توانیم خود را در زمره پیروان امام دربیاوریم؟! آیا اگر ما در آن زمان بودیم همین كارها را می كردیم یا نه؟ ببینیم آنها چه می خواهند؟ از ما چه می خواهند؟ امام حسین می گوید: نمی خواهد تو تقاضا كنی كه در روز عاشورا بودی، تو بیا ببین من برای چه شهید شدم و فرزندان خودم را و اهل بیت خودم را به چه روزگاری انداختم. برای اینكه اقامه ارزش ها را كنم و اقامه اخلاق را كنم و اقامه عدل و داد را كنم. تو این عدل و داد را بیاور در زندگیت، در ارتباط با رفیقت عدل را بیاور. یواش یواشكی رد نكن برو! وقتی جایش می رسد در آنجایی كه یك منفعتی هست حساب كن، مسائل را در نظر بگیر نه اینكه می گذرد حالا، یواشكی چشم را ببند و برویم! آن هم هیچ چیز به بزرگواری خودش نمی گوید. تو برو سراغ او یا اینكه یك مسئله ای وقتی به نظرت می رسد برو دنبال آن، اگر رفتی این كار را كردی با من هستی، اگر نه بیخود ادّعا نكن، بیخود طلب نكن، بیخود طلب نكن كه ما خوب راه همه را بلد هستیم. اگر قرار بشود بیاییم امتحان بگیریم از افراد آن وقت معلوم می شود كه چند نفر قبولی آورده اند در این امتحان.

 

نظر آیت الله سید محسن طهرانی بر کلام برخی علما نسبت به حضرت عباس (ع)

 

حضرت عباس بن علی (ع)، مشهور به ابوالفضل و قمر بنی‌هاشم، پسر علی بن ابی‌طالب (ع) و ام‌البنین (س) و برادر کوچک‌تر حسین بن علی (ع) است. شهرت و محبوبیت او نزد مسلمانان به ویژه شیعیان بیشتر به خاطر شجاعت و همچنین وفاداریش نسبت به حسین بن علی در نبرد کربلا می‌باشد. در دهم محرم (عاشورا) به گونه‌ای قهرمانانه و با شجاعتی مثال زدنی، در زمانی که برای آوردن آب رفته بود، شهادت رسید.

در مورد جایگاه معنوی حضرت عباس (ع) بحث‌های متفاوتی مطرح بوده. یکی از این موارد بحث عدم درک کامل ایشان توسط برخی علمای ظاهر است که در کتاب «سیری در تاریخ پیامبر اکرم» اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی آمده است.

در جلد دوم کتاب «سیری در تاریخ پیامبر اکرم» میخوانیم:

سال گذشته عرض کردم که مرحوم محدّث نوری کتابی به نام نفس الرّحمن فی فضائل سلمان نوشته است و در این کتاب، خود را در مقام ملاک‌گیری و قضاوت دستگاه آفرینش قرار داده است و انگار از آن عالم بالا بر تمام این خلایق مسلّط است، و می‌گوید: «بعد از ائمّه علیهم السّلام، هیچ‌کس به مقام و رتبۀ سلمان نمی‌رسد.»

جناب محدّث نوری، شما که چند کتاب خوانده اید و هنوز در مرحلۀ اثبات مانده اید، خیال می کنید مسئله تمام است؟! شما مگر به ثبوت قضیّه رسیده اید؟! شما مگر از باطن حضرت ابوالفضل العبّاس خبر دارید که آمده اید این مطالب نسنجیده را گفتید؟ شما مگر از آنچه که در دل علیٌّ الأکبر می گذرد، اطّلاع دارید که آمدید این حرف های ناصواب را بیان کردید؟! بعد متوجّه شدیم: عجب، امثال ایشان فعلاً هم وجود دارند! همین آقایی که این کتاب را نوشته است، گفته است: «بعد از معصومین، هیچ کسی مانند فلانی نیامده است!»

اینها می آیند در دستگاه امام حسین تصرّف می کنند! آخر چه کسی به شما اجازه داده است که راجع به حضرت ابوالفضل و حضرت علی اکبر و… قضاوت کنید؟! در روز قیامت باید جواب بدهید!

حضرت سیّدالشّهدا راجع به حضرت ابوالفضل می فرماید: «الآنَ إنکَسَرَ ظَهری؛ ای برادر، الآن کمرم شکست!» یعنی اتّکای حضرت سیّدالشّهدا در عاشورا به حضرت ابوالفضل بود!

امام سجّاد علیه السّلام می‌فرماید: إنّ لِعمِّیَ العبّاسِ عندَ اللهِ منزلةٌ یَغبِطهُ بها جمیعُ الشّهداءِ من الأوّلینَ و الآخِرینَ؛ «تمام شهدای اوّلین و آخرین، به منزلت و مقام عموی من غبطه می‌خورند!»

آن‌وقت می‌گویند: «بعد از امام معصوم، کسی مانند فلان کس و فلان کس نیامده است!»

آداب و رسوم و ثواب زیارت حرم امام رضا در مشهد

زیارت حرم امام رضا (ع)  یکی از مهمترین و مورد توجه ترین زیارت های مذهبی در جهان اسلام است. این زیارت که در شهر مقدس مشهد واقع شده است، هر ساله میلیون ها زائر از سراسر جهان را به خود جذب می کند. زیارت امام رضا (ع) فرصتی است برای مسلمانان برای نزدیک شدن به امام رضا (ع) و دریافت برکات و معنویت هایی که از این زیارت به دست می آید.

در این مقاله، با توجه به مطالبی که از علمایی چون مرحوم سید هاشم حداد، مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی، آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی و … نقل شده است به بررسی آداب و رسوم زیارت حرم امام رضا (ع)، مکان های مقدس مرتبط با این زیارت و نکات مهمی که زائران باید در زمان زیارت حرم رعایت کنند، پرداخته خواهد شد. همچنین، به بررسی اهمیت و فواید زیارت امام رضا (ع) و تأثیر آن در زندگی مسلمانان نیز خواهیم پرداخت.

آداب و رسوم زیارت حرم ائمه برای علما و اهمیّت دوری از تکبر در زیارت

در یکی از جلسات شرح حدیث عنوان بصری از آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، حکایت بسیار آموزنده ای از زمان شاه نقل میشود.

در این جلسه از عنوان بصری آمده است:

در زمان شاه كه هنوز دور ضریح حضرت علی بن موسی الرّضا علیه و علی آبائه آلافُ التّحیة و الثّناء، نرده نكشیده بودند و زن و مرد جدا نبودند،بنده در حرم مشغول زیارت بودم كه دیدم یكی از مراجع گذشته درحالی كه ده نفر برای او زوّار را كنار می زدند و كوچه باز می كردند، به زیارت آمده است! راه را باز كردند و ایشان به ضریح دست مالید و زیارتی كرد و بعد دوباره با فریاد «كنار برویدِ» آنها، زوّار كوچه باز كردند تا ایشان برگردد.  این زیارت به كمرتان بخورد! كجای این عمل، زیارت است؟ مگر بین تو و سایر زوّار چه فرقی است كه باید كنار بروند؟! این زیارت نیست، فرعونیت و جهل و نفهمی است!

بررسی آداب و رسوم زیارت حرم امام رضا در طواف علّامه طهرانی

در جلسه ای از شرح حدیث عنوان بصری توسط آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، حکایتی از علامه طهرانی نقل میشود که اصل را در زیارت حرم ائمه بیان میکند. در این جلسه آمده:

مرحوم والد دور ضریح امام رضا علیه السّلام طواف می كردند و چون حال ایشان مساعد نبود، شخصی می خواست افراد را به جهت اینكه به ایشان برخورد نكنند، دور كند؛ وقتی متوجه شدند، فرمودند:آقا! هركس مشغول به انجام كاری است؛ به زوّار چه كار دارید؟! همه می‌آیند و ما هم یكی از اینها؛ آن كسی كه در وقت شلوغی به حرم می‌آید باید این لوازم را نیز به‌جان بخرد.این چه حساب قرب و بُعدی است كه ما در این مسائل برای خود قائل شده ایم؟! شاید آن بیچاره مفلوكی كه سَلانه سَلانه با عصا به حرم می آید، هزاران مرتبه از بنده و امثال بنده به مقام و موقعیت علی بن موسی الرّضا علیه السّلام نزدیك تر باشد؛ چرا او را كنار می زنید؟! تمام این بیابروها و قُرق كردن ها، خلاف و از شئون دنیاست و این افراد بویی از رحمانیت پروردگار نبرده اند.

مرام امیرالمؤمنین و ائمه علیهم‌السّلام این‌گونه نبوده است؛ روش امیرالمؤمنین در هنگام خانه‌نشینی و هنگامی كه به حكومت رسید، بر یك منوال بوده است. اگر مرام بزرگان را ملاك قرار دهیم و به آن عمل نماییم، جلو می‌افتیم و الّا عقب خواهیم ماند.

جایگاه تفکر در آداب و رسوم زیارت امام رضا (ع) و سایر معصومین

در جلسه 185 عنوان بصری از آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، اهمیّت تفکر در حین زیارت حرم ائمه اینگونه مطرح میشود که:

من وقتی به این رفقا می گویم وقتی كه زیارت را انجام می دهید بروید یك گوشه بنشینید. از زیاد خواندن چیزی به دست آدم نمی آید. بروید یك گوشه بنشینید فكر كنید. بروید آن گوشه مقابل ضریح سیدالشّهدا، مقابل ضریح موسی بن جعفر، مقابل ضریح امام رضا علیهما السّلام بنشینید خودتان را ببرید در امام رضا، در موسی بن جعفر، آن وضع، آن حال ببینید چند مَرده حلّاج هستیم؟ تا چقدر می توانیم خود را در زمره پیروان امام دربیاوریم؟! آیا اگر ما در آن زمان بودیم همین كارها را می كردیم یا نه؟ ببینیم آنها چه می خواهند؟ از ما چه می خواهند؟ امام حسین می گوید: نمی خواهد تو تقاضا كنی كه در روز عاشورا بودی، تو بیا ببین من برای چه شهید شدم و فرزندان خودم را و اهل بیت خودم را به چه روزگاری انداختم. برای اینكه اقامه ارزش ها را كنم و اقامه اخلاق را كنم و اقامه عدل و داد را كنم. تو این عدل و داد را بیاور در زندگیت، در ارتباط با رفیقت عدل را بیاور. یواش یواشكی رد نكن برو! وقتی جایش می رسد در آنجایی كه یك منفعتی هست حساب كن، مسائل را در نظر بگیر نه اینكه می گذرد حالا، یواشكی چشم را ببند و برویم! آن هم هیچ چیز به بزرگواری خودش نمی گوید. تو برو سراغ او یا اینكه یك مسئله ای وقتی به نظرت می رسد برو دنبال آن، اگر رفتی این كار را كردی با من هستی، اگر نه بیخود ادّعا نكن، بیخود طلب نكن، بیخود طلب نكن كه ما خوب راه همه را بلد هستیم. اگر قرار بشود بیاییم امتحان بگیریم از افراد آن وقت معلوم می شود كه چند نفر قبولی آورده اند در این امتحان.

درک درست از جایگاه و ارزش زیارت حرم امام رضا در مشهد

آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی:

کی این مردم می‌خواهند یک مقداری عاقل بشوند؟

یک وقت مشهد نشسته بودیم یکی از افراد اهل علم آمده بود از تهران، اهل علم و امام جماعت و کذا، آمده بود از تهران و هنوز زیارت امام رضا علیه السلام نرفته بود. زمستان هم بود ظاهرا، یا پاییز بود. شخصی که کنار ما نشسته بود به او گفته: زیارت رفته ای؟

گفت: نه، زیارت را گذاشته‌ام برای فردا، امشب مسابقه فوتبال فلان‌جا و فلان‌جاست دیدم اگر بخواهم به زیارت بروم از آن می‌مانم!

حالا چه، آدم شصت ساله، سید، ریش تا اینجا! زیارت را گفت می‌گذارم فردا، امشب اگر بخواهم بروم، می‌مانم!

همه ما همین هستیم ها! خیال نکنید … طرف امام رضا را با یک مسابقه فوتبال عوض کرد.

داشتم از حرم برمی‌گشتم، یک وقتی که یک سریالی پخش می‌شد نمی‌دانم اسم‌ش چه بود؟ یوسف و زلیخا؟ درست می‌گویم یا نه؟ اگر اشتباه می‌کنیم تصحیح بفرمایید! چون ما به اندازه رفقا در صحنه نیستیم (مزاح) در این موارد ممکن است دچار خَلط بشویم، دچار خطا بشویم! باید رفقا ما را بیدار کنند، هوشیار کنند، به مسائل وارد کنند، آشنا کنند … نمی‌کنند دیگر!

بله داشتم برمی‌گشتم و هوا هم یک مقداری سرد بود، حرم خیلی خلوت بود، خیلی تعجب کردم که چرا حرم خلوت است؟ خبر نداشتم که چه خبر است امشب! گفتم چرا این‌قدر حرم خلوت است؟ خیابان‌ها خلوت است؟ با این که موقع موقعِ زیارت بود، خلاصه مناسبتی بود، مناسبت داشت. بعد دیدم چند نفر می‌آیند و آن می‌گفت که: بابا ما زیارت هنوز نرفته‌ایم! (اصفهانی هم بودند ها!) می‌گفتند: دِ بدو زیارت دیر می‌شِد ها!

گفت بابا سریال از دستمون می‌رِد! امام رضا سر جاشِس! سریال از دستمون می‌ره دِ بدو!

آقا اینها تند کردند بروند؛ و من متوجه شدم جریان خلوتی سر امام رضا در امشب با وجود مناسبتی که دارد چیست؟ جریان سریال است. این هم همان باد است.

آن‌وقت ببینید، حالا بفهمیم این که مرحوم آقا می‌فرمودند ثواب زیارت حضرت به مقدار معرفت زائر است، اینجا معنای خودش را پیدا می‌کند.

میزان ثواب زیارت حرم امام رضا در مشهد

در شرح دعای ابوحمزه ثمالی اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، میزان ثواب زیارت حرم امام رضا (ع) در مشهد، اینگونه شرح داده میشود که:

حالا بفهمیم این که مرحوم آقا می‌فرمودند ثواب زیارت حضرت به مقدار معرفت زائر است، اینجا معنای خودش را پیدا می‌کند.

رسول خدا فرمود: پاره تن من در طوس دفن خواهد شد، هرکسی او را زیارت کند ثواب یک حج و عمره به او خواهند داد. عائشه تعجب می‌کند: یک حج و یک عمره؟! یک حج و یک عمره؟ بیا و برو و لبیک بگو و احرام ببند و عرفات برو، مشعر برو، کجا برو …

حضرت می‌فرمایند: دو حج و دو عمره مقبوله! (آن هم مقبوله)

باز تعجبش [عائشه‌] بیشتر می‌شود.

حضرت هی زیاد می‌کنند تا می‌رسند به ده تا، بعد می‌رسند به صد تا، بعد می‌رسند به هزار تا! ثواب هزار حج و عمره مقبوله!

وقتی این حرفها را ما می‌زنیم به این افراد و به این آقایان، چه تصوری می‌کنند؟

بله بله ثواب دارد! زیارت امام رضا ثواب دارد!

این آقای امام جماعت همانی است که خیال می کنم ثواب یک … استغفراللَه! خیال می کنم ثواب یک رفتن قبرستان هم به او ندهند اگر بیاید زیارت؛ حالا عمره مقبوله به جای خود. این همان است که روایات را به سخره می گیرد و نمی تواند درک کند. فوتبال کذا را به زیارت حضرت ترجیح می دهد و می گوید فردا هم می شود زیارت کرد! امشب فوتبال از دست می رود! توجه می کنید؟ این یک معرفت، یک معرفت هم می گوید [مرحوم علامه طهرانی:] اگر برای زیارت امام رضا از آن طرف کره زمین سینه خیز بر روی برف آمدی تا به خراسان، تازه کاری انجام نداده ای! این هم یک معرفت! توجه می‌کنید؟ این دو تا! اختلاف بین این‌ها چقدر است؟ آن راست می‌گوید و می‌آید، آن که این حرف را می‌زند، راست می‌گوید و می‌آید، منتها خب به آن کیفیت نشده، اما در نیتش این است که می‌آید و می‌آید و می‌دانیم که اهلش هم هست، اهلش هست که بیاید. آیا این هر دو یکی است؟

آن کسی که می گوید برویم به سریال زلیخا برسیم، حالا امام رضا هست، یا به فوتبال نمی دانم انگلیس و کجا برسیم، حالا زیارت حضرت دیر نمی شود! آیا این هر دو در یک سطح هستند؟ در یک اندازه هستند؟