علّت اشتهار امام رضا به امام غريب

چند چیز شاید در اتّصاف حضرت به اسم و صفت غریب و غربت تأثیر داشته باشد:

اوّل عنوان ولایت فی حدّ نفْسِها که از دسترس بشر دور، و به مقام قرب و حرم خاصّ خدا نزدیک، و لازمه این حقیقت عدم انس و آشنائی قاطبه مردم با آثار و خواصّ ولایت و صفات ولی اللَه است. چون در ظهور ولایت نسبت به مردم، هم بسط و گشایش وجود دارد و هم قبض و گرفتگی، هم رحمت و هم غضب، هم جزای نیک و هم انتقام و نکال و عقوبت. فلهذا مردم درباره آثار ولایت که سبکی و مِهر و جمال باشد آن را می‌پسندند و دوست دارند، و درباره آثاری که در آن قهر و شدّت و جلال باشد آن را مکروه می‌دارند و از سر کینه وسختی و مبارزه برمی‌خیزند. أنبیای عظام که فعل آنها فعل خداست تا در پرده خلوت و مناجات مستورند و از حالات درونی آنها کسی مطّلع نمی‌باشد، کسی در صدد تعرّض به آنها برنمی‌آید؛ ولی همین که از جانب خداوند مأمور به ارشاد و تبلیغ می‌گردند و می‌خواهند مردم را از آداب ملّی خود و سنن جاهلی دیرین به آداب عقلانی و رسوم و آداب تکمیلی درصراط مستقیم و منهج قویم سوق دهند، از هر گوشه و کنار دانسته و ندانسته به جنگ آنها قیام می‌کنند، و از قتل و غارت و نَهـْب و أسْـر و شکنـجه و تعـذیب دریـغ نمی‌دارند، و تا خـون آنـها را نریزند از عطش شهوت و غضب و اوهام و غرائز خودپسندی و خودکامی‌ و  خود محوری سیراب نمی‌شوند.

شخص متّصف به ولایت، پیوسته در خود منغمر و در عالم عزّ خود مستغرق و در غیبت است، چه ظاهراً ظاهر باشد و چه نباشد؛ و معلوم است که: عامّه که افکارشان از مشتهیات نفسانیه و لذائذ خسیسه طبیعیه تجاوز نمی‌کند، چه اندازه از آن عالم جان و حقیقت جان و لطافت انوار ملکوتیه قدسیه دور بوده؛ و عدم تسانخ عالم کثرت و آثار آن (از پابند بودن به آداب و رسوم اجتماعیه و مرسومات زائده و مصلحت اندیشی‌های بی‌فائده و اعتباریات تو خالی و بدون محتوی) با عالم وحدت و آثار آن (از گسستن زنجیرهای اسارت هوی و هوس و عبور از مراحل لذائذ طبیعیه و منازل وهمیه خیالیه اعتباریه) به مقام ولایت عنوان عزّت، و بالملازمه از جانب مردم صَلای غربت داده است. بر این اساس است که انبیاء و اولیاء پیوسته در این عالم غریب بوده و بطور غربت و عدم همبستگی با جامعه‌های جبّار و ستمکار گذرانیده‌اند.

علّت اشتهار امام رضا به امام غريب

حكايتي از علامه طهراني راجع به ارادت به امام رضا

اين حقير معمولاً قبل از اقامت در شهر مشهد مقدّس كه تا اين تاريخ كه پنجم شهر رجب ١٤٠٣ هجريّه قمريه است؛ سه سال و چهل روز به طول انجاميده است (چون ورود در اين ارض مقدّس در بيست و ششم جمادي الاولي ١٤٠٠بوده است)، معمولاً در تابستانها با تمام فرزندان و اهل بيت، قريب يكماه به مشهد مقدّس مشرّف مي‌شديم.

در تابستان سنه ١٣٩٣ كه مشرّف بوديم و آية اللَه ميلاني و حضرت علامه آية اللَه طباطبائي هر دو حيات داشتند، و ما منزلي را در منتهي اليه بازارچه حاج‌آقا‌جان در كوچه حمّام برق اجاره كرده بوديم، و معمولاً از صحن بزرگ هميشه به حرم مطهر مشرّف مي‌شديم. يك روز دوساعت به ظهر مانده مشرّف به حرم شدم، و حال بسيار خوبي داشتم، و سپس براي نماز ظهر به مسجد گوهرشاد آمده و با چند نفر از رفقا بطور فُرادي نماز ظهر را خواندم، همين‌كه خواستم از در مسجد به طرف بازار كه متّصل به صحن بزرگ بود و يگانه راه ما بود، خارج شوم، دَرِ مسجد را كه متّصل به كفشداري بود بوسيدم؛ و چون نماز ظهر جماعت‌ها در مسجد گوهرشاد به پايان رسيده ومردم مشغول خارج شدن بودند؛ چنان ازدحام و جمعيّتي ازمسجد بيرون مي‌آمد كه راه را تنگ كرده بود.

در آنوقت كه در را بوسيدم ناگاه صدائي به گوش من خورد كه شخصي به من مي‌گويد: آقا! چوب كه بوسيدن ندارد. من نفهيدم در اثر اين صدا به من چه حالي دست داد، عينًا مانند جرقّه‌اي كه بر دل بزند و انسان را بيهوش كند، از خود بيخود شدم، و گفتم: چرا بوسيدن ندارد؟ چرا بوسيدن ندارد؟ چوب حرم بوسيدن دارد، چوب كفشداريِ حَرَم بوسيدن دارد، كفش زوّار حرم بوسيدن دارد؛ خاك پاي زوّار حرم بوسيدن دارد؛ و اين گفتار را با فرياد بلند مي‌گفتم و ناگاه خودم را در ميان جمعيّت به زمين انداختم، و گَرد و غبار كفش‌ها و خاك روي زمين را بر صورت مي‌ماليدم؛ و مي‌گفتم: ببين! اين‌طور بوسيدن دارد! و پيوسته اين كار را مي‌كردم و سپس برخاستم وبه‌ سوي منزل روان شدم. آن مرد گوينده گفت: آقا! من حرفي كه نزده‌ام! من جسارتي كه نكرده‌ام!

گفتم: چه مي‌خواستي بگوئي؟! و چه ديگر مي‌خواستي بكني؟! اين چوب نيست؛ اين چوب كفشداري حَرَم است؛ اينجا بارگاه حضرت عليّ بن موسي الرّضاست؛ اينجا مطاف فرشتگان است؛ اينجا محلّ سجده حوريان و مقرّبان و پيامبران است؛ اينجا عرش رحمان است؛ اينجا چه! و اينجا چه! و اينجا چه است

حكايتي از علامه طهراني راجع به ارادت به امام رضا

حديث امام رضا علیه السلام راجع به شرايط امام‌

مرحوم محمَّد بن يعقوب كلينى 1 حديث مى‌كند از عبد العزيز بن مسلم كه او گفت: ما با حضرت رضا علیه السلام در مرو بوديم و در بدو ورود در مسجد جامع مرو در روز جمعه‌اى به جماعت‌ رفتم. در آنجا از امر امامت بسيار سخن به ميان رفت و اختلافات مردم را در اين موضوع بيان مى‌كردند. پس از آن من بر حضرت رضا عليه السلام وارد شدم و او را از بحث و خوض مردم در امر امامت مطلّع نمودم.

آن حضرت تبسمى فرمود و سپس گفت: اى عبد العزيز اين مردم جاهلند و به آراء و افكار خود گول خورده‌اند. خداوند عزَّ و جلَّ جان پيغمبر خود را نگرفت مگر آنكه دين او را كامل نمود و قرآن را بر او فرو فرستاد كه ﴿فيهِ تِبْيانُ كُلِّ شَىْ‌ءٍ﴾. در قرآن حلال و حرام بيان شده و حدود و احكام و جميع آنچه كه مردم بدانها نيازمندند همه را بيان فرموده، فَقالَ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ما فَرَّطْنا فِى الْكِتابِ مِنْ شَىْ‌ءٍ.﴾2

و در حجة الوداع كه آخر عمر حضرت رسالت بود اين آيه را فرستاد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْاسْلامَ ديناً.﴾3 و امر امامت از تماميّت دين است و پيغمبر از دنيا نرفت مگر آنكه براى امّت خود معالم دين آنها را بيان فرموده و روشن ساخت و راه سلوك آنها را نشان داد و بر راه حقّ آنها را برقرار كرد و براى آنها على عليه السلام را راهنما و امام قرار داد، و تمام چيزهایى را كه امّت بدانها محتاج هستند روشن ساخت. پس كسى كه گمان كند خداوند عزَّ و جلَّ دين خود را كامل ننموده است كتاب خدا را ردّ كرده و كسى كه كتاب خدا را ردّ كند به خدا كافر شده است. آيا آنها قدر و منزلت امام را مى‌دانند و محل و مكانت او را مى‌شناسند تا بتوانند براى خود امام اختيار كنند؟

……

حديث امام رضا علیه السلام راجع به شرايط امام‌

از فرمایشات امام رضا علیه السلام هنگام پذیرفتن ولایت عهدی از جانب مأمون

پروردگارا هیچ التزامی به شخصی و هیچ انقیاد و پذیرش دستوری از کسی نیست مگر اطاعت و التزام و انقیاد نسبت به ذات اقدس تو.

ونیز هیچگونه ولایت و سیطره ای از هیچ فردی در عالم وجود پذیرفته نخواهد شد مگر ولایت و سیطره تو، پس مرا در راه بپای داشتن دین و شریعت خود موفق گردان. و در مسیر زنده کردن و نشاط بخشیدن به روش و آیین پیامبرت دستگیری نما.

زیرا به تحقیق و درستی ، تو مولی و یاور همگان می باشی و چه خوب و پسندیده ای هستی در ولایت خود و یاور و پناهگاهی در امداد و دستگیری خویش

از فرمایشات امام رضا علیه السلام هنگام پذیرفتن ولایت عهدی از جانب مأمون

کیفیت زیارت قبور ائمه معصومین در کلام علامه طهرانی

  • نگرش و توصیه‌های اخلاقی علامه طهرانی به زیارت و پیاده رفتن به مشاهد مشرفه

  • أبان بن تَغْلِب از امام صادق علیه السلام روایت میکند که حضرت فرمود: «و کل اللَه بقبر الحسین علیه السلام أربعة آلاف مَلکاً شُعثاً غُبراً یبکونه إلى یوم القیمة. فمن زاره عارفاً بحقّه شَیعوه حتّى یبَلِّغوه مأمنه، و إنْ مَرَضَ عادُوه غدوةً و عَشیاً، و إذا مات شَهِدوا جنازته و استغفروا له الى یوم القیمة؛ خداوند در اطراف قبر حسین علیه السلام چهار هزار فرشته گماشته است که همگى با موهاى ژولیده و پریشان و با صورتهاى خاک آلوده بر وى تا روز قیامت مى‌گریند. پس کسى که او را با معرفت به حقّش زیارت کند او را بدرقه مى‌کنند تا به مأمنش برسانند و اگر مریض گردد وى را هر صبح و شب عیادت کنند، و اگر بمیرد جنازه‌اش را تشییع کنند و براى او از خداوند طلب غفران نمایند تا روز قیامت.»

  • حکایت زیارت پیاده امام حسین علیه السلام

  • مرحوم علامه آیةاللَه حسینی طهرانی (ره) در کتاب شریف «روح مجرد» حکایت زیارت پیاده امام حسین علیه السلام را چنین بیان می کنند: «در میان طلّاب و فضلا و علماى نجف اشرف این قاعده برقرار است که در ایام زیارتى مخصوص حضرت مولى الکونین أبى عبد اللَه الحسین سید الشّهداء علیه و على أبیه و امِّه و جَدِّه و أخیه و التِّسعةِ الطّاهرةِ مِن أبنآئِهِ صَلواتُ اللَه و سَلام ملائکتِهِ المقرَّبینَ و الانبیاءِ و المُرسَلینَ، مانند زیارت عرفه و زیارت أربعین و زیارت نیمه شعبان، پیاده از نجف اشرف به کربلاى مُعلَّى مشرّف مى‌ شوند؛ یا از جادّه مستقیم بیابانى که سیزده فرسخ است، و یا از جادّه کنار شطّ فرات که هجده فرسخ است. جادّه بیابانى خشک و بى آب و علف است، ولى مسافرین زودتر می رسند و یک روزه و یا دو روزه راه را طىّ مى ‌کنند؛ ولى جادّه کنار شطّ، جادّه ماشین رو نیست، جادّه پیاده رو و مال‌ رو است و انحراف نیز دارد ولى به عوض سر سبز و خرّم است و از زیر درخت هاى خرما و نخلستان ها عبور می کند، و در هر چند فرسخى یک خان و مُضیف خانه وسیع (مهمانخانه ساخته شده از حصیر متعلّق به شیوخ أعراب که در آنجا تمام واردین را بطور مجّانى هر چقدر که بمانند پذیرائى مى‌ کنند) وجود دارد که طلّاب روزها را تا به شب راه می روند و شب ها را در آنجا بیتوته مى‌ نمایند، و معمولًا سفرشان از راه آب که این راه است دو روز و یا سه روز طول مى ‌کشد.

کیفیت زیارت مراقد مشرفه

اوّل: طهارت و خلوص نیّت به اینکه امام علیه السّلام یا هر فردی دیگر را حیّ و حاضر و ناظر بداند و احساس غیبت و ابتعاد نکند، و بداند که درک او از درک ما به حضور بیشتر است.

بنابراین زیارت به معنای تجدید بیعت و عهد با شخصیّت مَزور می‌باشد؛ و کأنّ زائر با زبان حال می‌گوید: گرچه عمر من در زمانی واقع شد که از فیض حضور عینی شما محروم هستم، ولی اکنون آن حضور را در این مقام و این زمان ایجاد می‌نمایم و خود را در کنار شما قرار می‌دهم. و با همان خطاب و سخنان که با اصحاب خود تکلّم می‌کردید، اکنون با من سخن بگویید، که هرچه می‌فرمایید سمعاً و طاعتاً به گوش و جان پذیرا خواهم بود.

دوّم: رعایت نظم و انضباط: زائر باید هنگام قرائت زیارت‌نامه صدای خود را آهسته گرداند و مزاحم زیارت دیگران نشود. بلند صحبت کردن، فریاد زدن، به دیگران فشار وارد آوردن، روضه‌خوانی در امثال حرم سیّدالشّهداء علیه السّلام، به‌هیچ‌وجه صحیح نمی‌باشد. تبرّک به ضریح مطهّر باید برای همه فراهم باشد، زائر باید استلام به ضریح کند و ببوسد و حرکت کند، ایستادن در کنار ضریح در جایی که دیگران نیز منتظر تبرّک هستند صحیح نیست.

نماز زیارت و یا تحیّت باید در فضای آرام و بدون تزاحم انجام پذیرد، و اگر در کنار و یا نزدیک ضریح مطهّر جا برای نماز نبود می‌توان دورتر و حتّی در صحن‌ها و شبستان‌های دور حرم بجای آورد.

در مدینۀ منوّره، زائر باید فقط مقام و منزلت رسول خدا صلّی اللَه علیه و آله و سلّم را به یاد آورد، و اگر به زیارت ائمّه بقیع علیهم السّلام مشرّف می‌شود باید آنها را تحت ولایت و نفس قدسی رسول خدا به حساب آورد و به آن حضرت توجّه داشته باشد. و هنگام دخول به قبرستان بقیع باید کفش و نعل خود را از پا درآورد و در میان قبرستان بقیع با پای برهنه به زیارت بپردازد. در هنگام تشرّف به مرقد مطهّر رسول خدا نباید به آن دو نفر منافق غاصب فکر کند و ذهن و قلب و سرّ خود را با یادآوری آن دو خراب و فاسد نماید؛ بلکه باید به رسول خدا و بضعۀ آن حضرت، شفیعۀ روز جزاء صدّیقه کبری فکر کند و خود را در حرم و حریم آنان قرار دهد و با آنها وحدت و معیّت ایجاد نماید.
کیفیت زیارت مراقد مشرفه

نگاهی گذرا بر حیات پر برکت امام جواد علیه السلام

مقالۀ پیش رو متن صفحات ٢١٢ إلی ٢١٥ از کتاب شریف امام شناسی جلد ١٦ که در مورد سیر علوم و تاریخ شیعه در عصر امام نهم علیه السلام است می باشد. شایان ذکر است که مرحوم حضرت علّامه آیة اللَه حاج سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی قدّس اللَه نفسه الزّکیّه به مجلسی که مناظراتی بین امام جواد علیه السلام و یحیی ابن اکثم به وقوع پیوسته اشاره می فرمایند لذا بر آن شدیم تا انشاء اللَه در طی مقاله ای که متعاقبا در معرض دید علاقمندان قرار خواهد گرفت به این ماجرا بپردازیم.

نگاهی گذرا بر حیات پر برکت امام جواد علیه السلام

سير علوم و تاريخ شيعه در عصر امام محمّد تقى عليه السّلام‌

در وقت شهادت حضرت امام ابو الحسن الرّضا عليه السّلام حضرت امام جواد محمّد تقى عليه السّلام هفت ساله بوده‌اند.1 شيعيان در آن هنگام براى آشاميدن آب زلال و گواراى علوم و عرفان او به سوى او از هر جانب شتافتند، به همان طريق كه از پدرانش بهره‌مند مى‌شدند. و صغر سنّ آن حضرت مانع نشد از مكيدن و به نهايت سير و سيراب گرديدن از علوم عميق و پشتوانه دار و بيكران درياى علم وى.

به سبب آنكه امامت الهيّه چون منابعش از خداى عَلّام سرچشمه مى‌گيرد، در آن تفاوتى ميان پسر هفت ساله، و يا مرد هفتاد ساله نمى‌باشد، و اين مسأله عيناً مانند مسأله نبوّت است. بنگريد به عيسى كه در گاهواره سخن گفت و بنگريد به يحيى كه با توان و قدرت كتاب را أخذ نمود و خداوند به او حكم را در حال صباوت عنايت كرد.

البتّه بر مأمون نه اين مقام و شأنى را كه امام واجد بوده است، و نه چنين اعتقادى كه شيعه درباره او داشته‌اند پوشيده نمى‌باشد. بناءً عليهذا سياست مأمون چنان اقتضا كرد تا مكانت حضرت امام ابو جعفر جواد را بالا برد، و شأن او را عظيم به حساب آورد همان طور كه قبل از او با پدرش حضرت امام ابو الحسن الرِّضا عليه السّلام چنان عمل نموده بود.

رواياتي پيرامون مقام و عظمت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَه عليها

  • ١-عن سعد بن سعد قال سألت ابا الحسن الرضا علیه السلام عن فاطمة بنت موسی بن جعفر علیهما السلام فقال من زارها فله الجنة.

  • ٢- قال امام الجواد علیه السلام: من زار قبر عمتی بقم فله الجنة.

  • ٣– و روی سعد فی روایة اخری عن ابا الحسن الرضا علیه السلام ، قال: عندکم لنا قبر. قلت جعلت فداک  بنت موسی علیه السلام ، قال: نعم. من زارها عارفاً بحقها فله الجنة. فإذا أتیت القبر فقم عند رأسها مستقبل القبله و کبّر أربعاً و ثلثین تکبیرة و سبح ثلثاً و ثلثین تسبیحةً واحمداللَه ثلثا و ثلثین تحمیدة. ثم قال: السلام علی آدم صفوة اللَه …

  • ترجمه:

  • سعد بن سعد می گوید: درباره حضرت فاطمه معصومه سلام اللَه علیها که دختر موسی بن جعفر علیهما السلام می باشند از امام رضا سوال نمودم . فرمودند: کسی که آن حضرت را زیارت کند جایگاهش بهشت خواهد بود.

  • ٢- امام جواد علیه السلام فرمودند: کسی که زیارتگاه عمه ام را در قم زیارت کند بهشت از آ ن او خواهد شد.

  • ٣-امام رضا علیه السلام به سعد می فرمایند: در شهر شما قبری از ما خاندان می باشد، عرض کردم فدایت شوم آیا منظور شما قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهم السلام است ؟ فرمود : آری. کسی که او را در حال معرفت به شخصیت و ملکات او زیارت کند بهشت برای او خواهد بود. پس وقتی که به زیارت آن حضرت می روی بالا سر آن حضرت بایست و سی و چهار مرتبه تکبیر بگو وسی سه مرتبه تسبیح و سی سه مرتبه حمد بجای آور پس بگو السلام علی آدم صفوة اللَه

رواياتي پيرامون مقام و عظمت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَه عليها

روز زیارتی امام رضا

  • در زیارت ائمه علیهم‌السّلام می‌خوانیم مخصوصاً در زیارت جامعه: «فَمَعَكُم مَعَكُم لا مَعَ عَدُوِّكُم»1 این فقره معنایش چیست؟ كسی كه با شماست با شماست، نه با دشمنان شما. اصل مسأله این است كه حقیقت دین و حقیقت راه انسان و طریق انسان به سوی عالم آخرت طریق ولایت است، یعنی حركت در مسیر اولیاء خدا و انجام آن اموری كه انسان را در آن راه هر چه بیشتر و بهتر تثبیت كند و پرهیز از اموری كه انسان را نسبت به این تثبیت شل كند و سست كند. از یك طرف پرداختن به یك امر و یك مسأله‌ای كه انسان را نسبت به مسیر ولایت یعنی مسیر امام علیه‌السّلام امام معصوم نسبت به مسیر امام معصوم علیه‌السّلام محكم كند، پایدار كند، سفت كند، این را به عنوان یك واقعیت غیر قابل انكار در زندگی و در حیات خودش قرار بدهد، همان‌طوری كه خودش را یك واقعیت غیر قابل انكار تلقی می‌كند.

  •  ما خودمان را قبول نداریم؟ خودمان را قبول داریم، اگر قبول نداشتیم كسی به ما اهانت می‌كرد طوریمان نمی‌شد، كَكِمان نمی‌گزید، حالا اهانت كرده كه كرده! عصبانی می‌شویم، اخم‌هایمان درهم می‌رود، مرتیكه آمده چی دارد می‌گوید، خجالت نمی‌كشد، حرف دهنش را نمی‌فهمد! پس معلوم است خودمان را قبول داریم، حالا اگر همین حرف را به یكی دیگر بزند باكمان نیست. در خیابان یكی دارد به یكی دیگر سب می‌كند، ناسزا می‌گوید، ما هم رد می‌شویم از این‌طرف می‌رویم و اصلًا توجّه نمی‌كنیم. چرا؟ چون قبول نداریم، بقیه را قبول نداریم، در درون خود جا نمی‌دهیم و چون در درون خود جای ندارند، نسبت به مسائلی كه برای آنها پیش بیاید بی‌تفاوت هستیم. اگر خیلی هنر داشته باشیم بخواهد زیاد از حد تجاوز كند، خُب حالا یك رگ انسانیت‌مان، عطوفت‌مان، ترحم هر چه باشد، بجنبد، می‌رویم سراغش: آقا چه كار داری می‌كنی، بالاخره، حسابی، كتابی، یعنی چه، چه كار كرده؟ یكی می‌بینید بچّه را دارد می‌زند، بلند می‌شوید می‌روید متعرض می‌شوید. امّا یكی بخواهد بیاید به بچّه خود شما تعرض كند همین‌جور نگاه می‌كنید؟ یا نه، اینجا حساب و كتاب فرق می‌كند! یا این كه كسی‌ بخواهد به خود شما تعرض كند، چه تعرض فیزیكی یا تعرض شخصیتی و آبرویی؛ بخواهد آبروی شما را ببرد، در یك مجله‌ای، روزنامه‌ای یا فرض كنید نسبت به شما هتك حیثیت، هتك حرمت كند! كی بوده، چی بوده، بلند شوم بیایم جواب بدهم. حالا كاری نداریم درست گفته، شاید هم درست گفته، ولی می‌گوید كه درست گفته كه بی‌خود كرده درست گفته، این اصلًا نباید به من اهانت كند، نباید توهین كند، نباید! چرا؟ چون ما وجود خود را نسبت به بقاء خود قبول داریم، باور داریم.

  • روز زیارتی امام رضا

نماز توبه

کتاب نفیس «شرح فقراتی از دعای افتتاح» اثر ذی‌قیمتِ حضرت علامه آیت‌اللَه حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی قدّس‌اللَه‌‌سرّه، حاصل ده‌جلسۀ بر‌جای‌مانده از فرمایشات ایشان در شرح دعای افتتاح می‌باشد، که در شب‌های ماه رمضان در جمع رفقا و شاگردان سلوکی خویش، به شرح و تبیینِ اسرار و نکاتِ عرفانی و توحیدی این دعای شریف پرداخته‌ بودند. طرح نکات عرفانی و توحیدی با بیان شیوا و روان، در قالب آیات و روایات شریفه، همراه با ذکر امثله و نمونه‌های عینی، با اتکا به مبانی عرفانی و حکمی، از خصوصیات این اثر ارزشمند است که قلوب تشنۀ حقیقت را سیراب نموده و پویندگان معرفت ناب را رهنما خواهد بود.
مهم‌ترین مطالب این اثر:
• خدا که ارحم‌الراحمین است چرا کفار را عقاب می‌کند؟
• حکمت قصاص در اسلام
• رفتار کریمانۀ امام سجّاد علیه‌السلام در مرگ فرزندشان
• کیفیت برخورد پیامبر با خطاکاران و معاندین
• رحمت دو صورت دارد: محبت‌کردن و گوشمالی‌دادن
• سریان رحمت واسعۀ پروردگار در بخشش خطاکاران و عقاب معاندین
• معنای جمال و جلال‌‌الهی
• صیقل‌دادن قلب یعنی اعتراف به عبودیّت و مسکنت
• جاهلیّت یعنی پافشاری روی سنت‌های ناشی از موهومات و خرافات
• اهمیت تلاوت قرآن در نماز
• توضیحی پیرامون احکام شرعی، عقلی و فطری
• خلقت یعنی ظهور و تجلّی
• معنای واحد‌بالصرافة به بیانی ساده
• تبیین حقیقت وجود ربطی و فقری موجودات
• قدرت حقیقی در خوشتن‌داری و غلبه بر هوای‌نفس
• قرب پروردگار به انسان در عین بُعد
• کیفیت حضور خداوند در همۀ زمان‌ها و مکان‌ها
• ظهور شهوات مادی، به صورت آتش در قیامت
• تقدم مقام عبودیت بر مقام ولایت
• صفات و خصوصیات عجیبِ امیرالمؤمنین علیه‌السلام

توبه

نماز توبه