نقد آیت الله طهرانی بر روش گردآوری نهج البلاغه

سید رضی یا همان ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی، از فقیهان برجسته‌ی شیعه است که در سال 400 هجری یعنی حدودا 360 سال پس از شهادت امام علی (ع) توانست با گردآوری خطبه‌ها، نامه‌ها، و نصایح امام علی (ع)، نهج البلاغه را گردآوری کند. در مورد روش گردآوری ایشان تعریف و تمجید‌های فراوان از علمای مشهور در تاریخ نقل شده است. هرچند در برخی مواقع نقدهایی نیز نسبت به روش ایشان ایراد شده است. یکی از این نقدهای برجسته مربوط میشود به آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی که در کتاب «سیره صالحان» به آن اشاره کرده‌اند.

در این کتاب میخوانیم:

ناتوانی قواعد فقهی و اصولی از تفسیر کلمات توحیدی ائمه علیهم السّلام

نقدی بر روش سید رضی در جمع آوری گزینشی عبارات امیرالمؤمنین علیه السّلام (ت)

اگر علوم حکما و فلاسفه‌ای مانند مرحوم ملاصدرا از یونان آمده و برخلاف اهل‌بیت است، چرا برای شبهاتی مانند شبه ابن‌کمونه ـ که بزرگان از فقها هیچ راهی برای پاسخ ندارند ـ دست نیاز خود را به برهان صدیقین صدرالمتألهین دراز می‌کنید و پاسخ به چنین مسائلی را بر گردن فلاسفه می‌اندازید؟! احادیث توحیدیۀ امیرالمؤمنین، امام رضا، حضرت موسی‌بن‌جعفر، امام جواد و امام صادق علیهم السّلام چه توجیهی دارد و با کدام مسئله فقهی و اصولی قابل حل است؟!

بیانات امیرالمؤمنین علیه السّلام بسیار عجیب است و ایراد نهج البلاغه در عین بزرگی و جلالت سید رضی ـ رضوان الله علیه ـ آن است که چرا ایشان کلمات حضرت را در این کتاب تقطیع و انتخاب کرده اند و چرا باید به کلام امام معصوم گزینشی نگاه کرد؟! اگر در همان موقع تمام کلماتِ دردسترس جمع آوری می شد، چه بسا مطالب، بیش از این مقداری که حتی در مستدرکات نهج البلاغه وجود دارد به دست می رسید.

بعد از اتمام ترجمۀ به قدر وسع و بضاعتِ مزجاتِ این بنده از وصیت امیرالمؤمنین علیه السّلام در حاضرَین به نام حیات جاوید، متوجه شدیم که حدود دو صفحه از این وصیت نامه سقط شده که از نقطۀ نظر دلالت و مفهوم، کمتر از این مقدار فعلی نبوده است. بسیار متأسّف شدم و اگر مطّلع بودم،  این متن فعلی موجود در نهج البلاغه را ترجمه نمی کردم. امیدوارم که خداوند توفیق عنایت فرماید تا ترجمۀ این تتمه همراه با ضمائمی که در نظر است در نسخۀ بعدی نشر پیدا کند.

وظیفۀ بنده در حال حاضر این است که مطالبی را که از مرحوم پدرم شنیده ام و تجربه کرده ام، خصوصاً در این زمانی که کلماتشان به جهت مصالح دنیوی و شخصیه تحریف می شود، برای شما به همان کیفیتی که دیده و شنیده ام بیان کنم، و در غیر این صورت خیانت کرده ام؛ حال هرکه می خواهد قبول کند و هرکه می خواهد قبول نکند، که بیش از این وظیفه ای وجود ندارد.

حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس ** در بند این نباش که نشنید یا شنید

همین وظیفه بر عهدۀ بزرگانِ قریب العهد به زمان ائمه علیهم السّلام وجود داشته که آن کلمات را به دست نسل های بعد که در آن زمان نبوده اند، برسانند. بر این اساس گرچه علماء سابق به این مسئله پرداخته اند و متحمّل زحمات بسیاری شده اند، اما اینکه شخصیتِ جلیل القدری مانند سید رضی فقط به صورت گزینشی به جمع آوری نهج البلاغه بپردازد و سطرها و پاراگراف هایی از دُرَر کلمات آن حضرت حذف گردد، به هیچ وجه قابل پذیرش نیست! چه اشکالی وجود داشت که ایشان تمام آنچه را که از امیرالمؤمنین علیه السّلام معروف و مشهور بوده است، می آوردند؟!

مسئله بلاغت که در نهج البلاغه به آن پرداخته شده، امری است که از نظر اهمیت در مراتب بَعد قرار دارد و مبنای پذیرش مطالبِ آن حضرت، بلاغت نیست. آیا اگر امیرالمؤمنین این انشاء و این ترکیبِ عبارات را نداشت، دیگر نمی بایست به مطالب آن حضرت توجه نمود؟! مطالبی را که امام علیه السّلام در احکام، اخلاق و تاریخ به صورت عادی بیان می فرماید، ارتباطی با بلاغت ندارد و چنین موقعیتی مقام خطابه نیست تا کلماتْ موزون، مسجّع و مقفّیٰ بیان شود.

همان طور که لباس منزل مربوط به منزل و لباس بیرون مربوط به بیرون و لباس جنگ مربوط به جنگ و لباس کار مربوط به کار است و با قبا و لباده نمی توان از کوه بالا رفت، طبیعی است که شیوۀ ایراد سخن در خطبه و مجلس درس و مکالمات عادی متفاوت است و هر شخصی، در موقعیت های مختلف به یک قِسم صحبت نمی کند.

منبع مکتب وحی

تبدیل شدن خاک به خون پس از شهادت امام حسین (ع)

شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین رویدادهای تاریخ اسلام است. روزی که در آن امام حسین در مقابله با ظلم و استبداد یزید بن معاویه، به همراه خانواده‌اش و یاران فداکارش، ایستاد و مردانه جنگید و درنهایت به طور مظلومانه‌ای، همراه با اعضای خانواده اش از جمله طفل شش ماهه‌اش علی اصغر و یارانش به شهادت رسید. همین شیوه به شهادت رسیدن مظلومانه‌ی او بود که پس از گذشت تقریبا هزار سال، همچنان زخم هر مومنی را تازه میکند و دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد.

در مورد مظلومیت ایشان روایتی در جلد 3 کتاب «معاد شناسی» اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی آمده است که در آن پیامبر (ص) خاکی را از سرزمین کربلا به ام سلمه میسپارد و این خاک پس از شهادت امام حسین به خون تبدیل میشود.

معرفی کتاب «معاد شناسی اثر علامه طهرانی

مجموعه‌ی «معاد‌ شناسی» از آثار گرانقدر علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی  است که در حقیقت همان مکتوب و تفصیل شده‌ی سخنرانی‌های ایشان در موضوع معاد است. در این مباحث، کیفیت سیر انسان در دنیا و عالم غرور، و نحوۀ تبدّل عالم غرور به عالم حقائق، و رسیدنِ انسان به خدا نشان داده می‌شود. محوریت این ابحاث روی «باطن‌بودنِ آخرت نسبت به دنیا» پایه‌گذاری شده است.

در این کتاب میخوانیم:

چنانكه از امِّ سلَمه مروى است كه: رسول خدا شبى از ما غائب شد در مدّت طویلى و سپس آمد به نزد ما، و دیدیم آن حضرت گردآلود و با موهاى ژولیده مراجعت كرده و در یك دست خود چیزى دارد كه انگشت‌ها را بسته است. عرض كردم: یا رسول الله چرا شما را بدین وضع پریشان غبارآلود و ژولیده مى‌بینم؟

حضرت فرمود: در این وقت مرا سیر دادند به محلّى در عراق كه نامش كربلاست، و مَصرع حسین فرزند من و جماعتى از فرزندان اهل بیت مرا به من نشان دادند، و من شروع كردم كه خونهاى آنانرا جمع كنم، و بیا اینك خون ها در دست من است؛ و دست خود را بسوى من باز كرد و فرمود: بگیر اینها را و محفوظ نگاهدار! من خونها را گرفتم و توجّه كردم دیدم شبیه خاك قرمز رنگ است؛ در شیشه اى نهادم و سر آن را بستم و محفوظ داشتم. چون حسین از مكّه به طرف عراق حركت كرد هر صبح و شب من شیشه را میگرفتم و مى بوئیدم و براى مصیبت آن حضرت میگریستم. چون روز عاشوراى از محرّم، همان روزى كه حسین در آن روز شهید شد، من در آن شیشه نگاه كردم، در اوّل صبح آن خاك قرمز بحال خود بود، و چون در پایان روز نگاه كردم دیدم تبدیل به خون تازه شده است.

 

 

شعر امام حسین در وصف علت حرکت‌اش به سمت کوفه

حرکت امام حسین (ع) به سمت کوفه یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ اسلام است. پس از اینکه مردم کوفه هزاران نامه برای امام حسین نوشته و ایشان را به شهر کوفه دعوت کردند تا با او بیعت کنند، امام پسر عموی خود را به کوفه فرستاد تا نیت و رغبت مردم کوفه را بسنجد. هرچند مسلم بن عقیل در کوفه به شهادت رسید اما امام پس از نامه اول مسلم حرکت خود به سمت کوفه را آغاز کرده بود. حال در این مقاله، به علت حرکت امام به سمت کوفه از زبان خود او میپردازیم که در کتاب «لمعات الحسین» اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی آمده است. در این کتاب میخوانیم:

و چون آن حضرت به صَوب كوفه كوچ مى‌فرمود، فَرَزْدَق بن غالب كه از شعراى نامى آن عصر بود، با آن حضرت در راه برخورد نموده و در ضمن ملاقات معروض داشت:

اى پسر رسول خدا! چگونه به اهل كوفه اعتماد مى‌نمائى؛ و اینان همانهائى هستند كه پسر عمویت مُسلم بن عقیل و پیروان او را كشتند!؟

حضرت براى مسلم طلب رحمت نمودند و فرمودند: مسلم به سوى رَوح خدا و رضوان خدا رهسپار شد. آنچه بر عهده داشت انجام داد؛ و آنچه ما بر عهده داریم هنوز بر ذمّه ماست. و این اشعار را انشاد فرمود:

وَ إنْ تَکنِ الدُّنْیا تُعَدُّ نَفِیسَةً         ***    فَدَارُ ثَوَابِ اللَهِ أَعْلَى وَ أَنْبَلُ‌

وَ إنْ تَکنِ الأبْدَانُ لِلْمَوْتِ أُنْشِئَتْ‌   ***    فَقَتْلُ امْرِئٍ بِالسَّیفِ فِى اللَهِ أَفْضَلُ‌

وَ إنْ تَکنِ الأَرْزَاقُ قِسْماً مُقَدَّرً     ***    فَقِلَّة حِرْصِ الْمَرْءِ فِى الْکسْبِ أَجْمَلُ‌

وَ إنْ تَکنِ الأَمْوَالُ لِلتَّرْک جَمْعُهَا  ***    فَمَا بَالُ مَتْرُوک بِهِ الْمَرْءُ یبْخَلُ‌1

«و اگر چنین است كه دنیا نفیس به شمار مى‌آید، پس باید دانست كه آخرت كه خانه ثواب و مُزد الهى است، بس بلندپایه‌تر و شریف‌تر است.

و اگر چنین است كه بدن‌هاى آدمیان براى مرگ آفریده و انشاء شده است، پس باید دانست كه كشته شدن با شمشیر در راه خدا بسى برتر است.

و اگر چنین است كه روزیهاى خلائق به مقدار معین تقسیم گردیده است، پس باید دانست كه كمتر حریص بودن مردم در كسب روزى، جمیل‌تر و نیكوتر است.

و اگر چنین است كه نتیجه اندوختن اموال، ترك نمودن آنهاست، پس چیزى كه متروك خواهد شد چه ارزشى دارد كه آدمى بدان بخل ورزد.»

و بسیارى از ارباب مقاتل گفته اند كه چون آن حضرت در روز عاشورا رَجز مى خواند و شمشیر مى زد، در ضمن رجز خود بدین اشعار تكیه مى جست؛ مانند محدّث قمّى در «نفس المهموم» و شیخ سلیمان قندوزى در «ینابیع المودّة».

همه چیز برای واردات خودروی خارجی فراهم است به جز ارز!

واردات خودروهای کارکرده قانونی شد. شنبه ۲۴ تیر ماه سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد: «واردات خودروهای کارکرده از نظر شورای نگهبان مخالف شرع و قانون اساسی نیست». در همین حال، سازمان ملی استاندارد نیز از تسهیل شدن ورود خودرو به کشور خبر داد. به گفته رییس سازمان ملی استاندارد، میلیون‌ها دستگاه خودرو این امکان را دارند تا در بازه زمانی کوتاهی فورا وارد کشور شوند. با توجه به اظهارات مسوولان دولتی که به نظر می‌رسد، آزادسازی واردات خودرو رنگ و بوی واقعی به خود گرفته است؛ متولیان باید به صورت شفاف اعلام کنند که مشکل اصلی در واردات و ترخیص خودرو کجاست که با وجود این وعده‌ها، هنوز هم شاهد ورود خودروهای خارجی به بازار نیستیم.

اخبار اقتصاد

اینکه مسوولان اعلام ‌کنند، واردات تسهیل شده و خودرو پشت در گمرک رسیده، اما از آن سو مشاهده می‌شود که خودروهای خارجی نه تنها وارد بازار نشده بلکه ترخیص هم نشده اند به ابهامات واردات خودرو بیشتر دامن می‌زند. به نظر می‌رسد، چالش تامین ارز برای ورود خودرو، چه نو و چه کاکرده، وجود دارد. بنابراین متولیان بهتر است، به صورت شفاف موانع ورود خودروهای خارجی با وجود تسهیل در تجارت که «می تواند منجر به واردات میلیون‌ها خودرو شود» را به مردم و متقاضیان خرید خودروی خارجی اعلام کنند.
واردات کارکرده‌ها قانون شد

چند هفته پیش، پس از گذشت چندین ماه از رفت‌وآمد، لایحه واردات خودروهای کارکرده بین مجلس و دولت، این لایحه به تصویب مجلس رسید. واردات خودرو در تمامی این سال‌ها همواره موضوعی چالش‌برانگیز بوده است و در مقاطع مختلف با توجه به شرایط کشور آزاد یا ممنوع شده است. حال این‌بار آزادسازی این طرح همراه با ایده‌ای جدید به نام واردات خودروهای کارکرده همراه شده است.

اما با گذشت ۱۵ ماه از آزادسازی واردات خودروی نو هنوز واردات این خودروها به شکل کامل صورت نگرفته است؛ چراکه هنوز یک خودروی وارداتی پلاک ملی در خیابان‌ها رویت نشده است. از اصلی‌ترین علل این تاخیر می‌توان به «کمبود ارز، مشکلات سوئیفت مالی و عدم مشارکت شرکت‌های معتبر در این زمینه با ایران» اشاره کرد.در این بین، بزرگ‌ترین مزیت واردات خودروهای کارکرده نداشتن مشکل خرید است؛ برای مثال هر شخص حقیقی می‌تواند با ورود به یک مغازه یا نمایندگی به سادگی یک خودرو تهیه و آن را از کشور مقصد خارج کند.

در همین شرایط اگر اشخاص حقوقی وارد این فرایند شود و به دلیل خرید تعداد بالای خودرو در یک مرحله احتمالا ممکن است با مشکلاتی مواجه شوند؛ اما مساله اصلی برای واردات خودرو کارکرده توسط اشخاص حقوقی در داخل کشور جریان دارد و آن هم به مشکل پولشویی و منبع تامین ارز که پای بانک مرکزی را به این موضوع باز می‌کند، مربوط می‌شود.

حال دیروز طحان نظیف، سخنگوی شورای نگهبان در نشست خبری روز گذتشه در اظهارتی گفت: طرح واردات خودروهای کارکرده در جلسات شورای نگهبان مورد بررسی قرار گرفت و خلاف موازین شرع و قانون اساسی شناخته نشد. سخنگوی شورای نگهبان تاکید کرد: از آنجایی که هیات عالی نظارت‌ مجمع تشخیص مصلحت نظام هم پیش از این آن را تأیید کرده‌ بود، می‌توانیم بگوییم فرآیند ابلاغ آن باید طی شود.
واردات خودرو، چه نو و چه کارکرده، نه تنها به لحاظ قانونی مشکلی ندارد که سازمان ملی استاندارد نیز تسهیلاتی را برای ورود خودروهای خاری به کشور در نظر گرفته است. با توجه به اخبار منتشر شده تنها دلیلی که می‌تواند جلوی وارد خودرو به کشور را بگیرد چالش تامین ارز است. مهدی اسلام پناه با اشاره به اینکه بازار خودروی کشور یک بازار انحصاری است اعلام کرد سازمان ملی استاندارد تلاش کرده بر اساس تسهیل‌گری انجام شده، مسیر واردات میلیون‌ها دستگاه خودرو به کشور هموار شود.

آن طور که رییس سازمان ملی استاندارد می‌گوید از جمله برنامه‌های دولت سیزدهم در ۱۴۰۲ بهار خدمت بود که در جریان اجلاسیه مدیران دولتی در فروردین سال جاری رونمایی شد. سازمان و دستگاه‌های مختلف نیز با توجه به این برنامه باید شرایط تسهیل‌گری در حوزه مرتبط با فعالیت خود را در دستور کار قرار دهند. اسلام پناه ادامه می‌دهد سازمان ملی استاندارد نیز با توجه به حوزه فعالیت خود برنامه تسهیل‌گری در حوزه صادرات و واردات از جمله واردات خودرو را در دستور کار قرار داد. رییس سازمان ملی استاندارد ادعا کرد شرایط برای واردات و صادرات به نحوی تسهیل‌گری شده که واردکننده و صادرکننده هیچ مشکلی نداشته باشد.

هنوز خبری از خودروهای وارداتی نیست

اسلام پناه در حالی این ادعا را مطرح می‌کند که تاکنون خبری از حضور محصولات وارداتی برندهای جهانی خودروساز در بازار نبوده است. تنها چندی پیش یک شرکت واردکننده در مراسمی از پلاک شدن چند دستگاه خودروی وارداتی خبر داد. به نظر می‌رسد این خودروهای پلاک شده در مراسم یاد شده به سلبیریتی‌هایی که این شرکت برای معرفی محصول خود در نظر گرفته، تحویل داده شده است.

البته مهدی ضیغمی سرپرست سازمان توسعه تجارت ایران نیز در خرداد ماه اعلام کرده بود که «نزدیک به ۴ هزار دستگاه خودرو تاکنون وارد گمرک شده است و تعداد قابل توجهی از خودروهای وارداتی نیز در انتظار دریافت تاییدیه استاندارد هستند. همچنین با توجه به اقدامات انجام شده به زودی بالغ بر یک هزار دستگاه خودرو از گمرکات کشور ترخیص می‌شود.» در کنار این اظهارات، باید به صحبت‌های امید قالیباف سخنگوی وقت وزارت صمت نیز اشاره کرد که گفته بود طی ۶ ماه -تا پایان بهار ۱۴۰۲- ۲۰۰ هزار دستگاه خودروی خارجی وارد کشور خواهد شد.

تمام این اظهارنظرات در حالی است که به گزارش «خبرگزاری مهر» طبق اعلام گمرک ایران در بهار امسال صرفاً ۲۴۱ خودرو شامل «بنزِ آمبولانس، زوتی و چانگان» به ارزش ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار وارد کشور شده است. از سویی دیگر نیز از ۳۴ هزار نفری که جزو متقاضیان نهایی خرید خودروی خارجی در بهمن پارسال بودند (افرادی که با بلوکه کردن ۵۰۰ میلیون تومان به نام سازمان حمایت اقدام به ثبت نام برای خرید خودروهای وارداتی کرده بودند) تنها بخشی از مشتریانِ خودروی چانگان که از سوی شرکت سایپا وارد شد، فراخوان تحویل خودرو را دریافت کرده‌اند که البته طبق وعده سایپا مقرر بود در تیر ماه این خودروها تحویل این افراد شود که هنوز هم خبری در این بخش نیست.

حال حتی با قبول تسیهل‌گری در حوزه واردات خودرو آنطور که رییس سازمان ملی استاندار مطرح کرده، اما همچنان چالش تامین ارز برای ورود خودرو، چه نو و چه کارکرده، وجود دارد. بنابراین به رغم حل موانع قانونی و استانداردی در حوزه واردات خودرو به کشور همچنان باید منتظر باشیم تا بانک مرکزی به عنوان متولی حوزه سیاست‌گذاری ارزی امکان منابع مالی لازم را در اختیار واردکنندگان قرار دهد.

جهت مشاهده لیست قیمت روز خودرو های داخلی و خارجی می توانید به صفحه لیست قیمت روز خودرو در خبرآنلاین مراجعه کنید.

صبح تازه 

خطبه امام حسین (ع) در مورد مردم کوفه و علت قیام

شاید یکی از مهم‌ترین بحث‌ها در مورد امام حسین (ع) مرتبط باشد با علت قیام او و چرایی خیانت مردم کوفه در قبال دعوت و بیعتی که با امام حسین (ع) انجام داده بودند. در این راستا، به خطبه‌ای از خود امام حسین (ع) که در کتاب «لمعات الحسین» اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی آمده است میپردازیم. در این کتاب میخوانیم:

از طبرى نقل است كه أبو مِخْنَف از عَقَبة بن أبى العِیزاز روایت كرده است كه حسین علیه السّلام اصحاب خود و اصحاب حرّ را در بیضَة مخاطب قرار داده‌ و بدین خطبه مشغول شد:

«پس حمد خداوند را بجاى آورد و ثنا بر او فرستاد، و سپس فرمود:

اى مردم! رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمود: هر كسى ببیند سلطان ستمگرى را كه حرام خدا را حلال شمرد، و عهد خدا را بشكند، و خلاف سنّت رسول خدا صلّى الله علیه و آله رفتار كند، و در میان بندگان خدا به گناه و ستم عمل كند؛ و آن شخص بیننده سكوت اختیار كند، و نه از راه‌ كردار و نه از راه گفتار، او را سرزنش نكند و در مقام انكار و عیب گوئى بر نیاید؛ بر خداوند واجب است كه او را به همان جائى ببرد كه آن سلطان جائر را مى‌برد.

آگاه باشید كه این طائفه ستمگر و حكّام جائر بنى امیه، پیوسته از شیطان پیروى نموده و طاعت او را بر خود لازم دانستند، و اطاعت خداوند رحمن را ترك گفتند، و زشتى و فساد را ظاهر نمودند، و حدود خدا را تعطیل كردند، و غنائم و فَىْ‌ء را كه متعلّق به همه مسلمین است اختصاص به خود دادند، و حرام خدا را حلال شمردند؛ و حلال خدا را حرام شمردند.

و من از غیر خودم سزاوارترم (به جلوگیرى از این امور و نهى كردن از آنها و زمام امور مسلمانان را به دست گرفتن، تا به احكام قرآن و سنّت رسول الله عمل شود).

نامه‌هاى شما به من رسید! و رسولان شما نزد من آمدند! كه شما همه با من بیعت كرده‌اید كه مرا تسلیم دشمن نكنید، و مرا تنها و بى یاور نگذارید و مخذول و منكوب ننمائید!

اگر حال بر بیعت خود پایدارى مى‌كنید، راه رشد و صواب همین است!

من حسین فرزند علىّ هستم. من پسر فاطمه دختر رسول الله صلّى الله علیه و آله هستم.

جان من با جانهاى شماست! و اهل من با اهل شماست! (از نقطه نظر تعین و تشخّص زندگى، براى خود مزیتى قائل نشدم، و در جاه و مال چیزى را به خود منحصر ننمودم! خودم و اهلم مانند شما و اهل شماست.)

لیكن من اسْوه و الگو و سرمشق شما هستم (كه باید از من پیروى كنید و مرا امام و مقتداى خود بدانید! و در دور بودن از زندگانى متجمّلانه، و ترك تبذیر و اسراف، و دست نبردن به فَىْ‌ء و غنیمت، به من تأسّى كنید!)

و اگر این كار را نكنید، و عهد و پیمان خود را بشكنید، و بیعت را از ذمّه‌هاى خود بردارید؛ به جان خودم سوگند كه این عمل از شما بدیع و تازه نیست!

شما با پدر من، و برادر من، و پسر عمّ من مسلم بن عقیل نیز چنین كردید.

پس شخص مغرور و گول خورده، كسى است كه به اقبال شما و توجّه شما فریب خورد!

چون شما از بهره خود روى گردانیده و بخت خود را واژگون نموده اید! و نصیب خود را ضایع و تباه ساخته اید!

و بدانید: هر كس كه پیمان بشكند، عواقب وخیم و عكس العمل پیمان شكنى بر عهده خود اوست. و البتّه خداوند بزودى از شما بى نیاز مى‌گرداند. و سلام خداوند و رحمت و بركات خداوند بر شما باد!»

و چون حضرت سید الشّهداء علیه السّلام به كربلا وارد شدند، دوات و كاغذ طلبیده و نظیر همین خطبه‌اى را كه بیان شد، براى بزرگان و اشراف كوفه، آنانكه گمان مى‌رفت در خطّ مشى آن حضرت هستند نوشتند. و پایان نامه را به خاتَم شریف مُهر زده و نامه را پیچیدند و به قَیس ابن مُسْهر صَیداوى دادند تا به كوفه برساند.

خطبه سید الشّهداء درمورد  اصلاح مردم و علت قیام خود

امر به معروف و نهی از منکر، یکی از بارزترین شعارها و پیام‌های عاشورا بود که امام حسین (ع) برای زنده نگه داشتن آن، از جان خود نیز گذشت. اما سایر دلایل و اهداف امام حسین (ع) از مقابله با یزید و حرکت به سمت کوفه چه بود؟

علت قیام امام و وضعیت دینی مردمان آن دور و زمانه، از جمله مباحثی است که هرساله توسط اندیشمندان مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند. در این راستا، در این مقاله خطبه ای از خود امام حسین (ع) که در کتاب «لمعات الحسین» اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی آمده است را بازگو میکنیم تا همچون مشعلی، تاریکی‌ها و درماندگی‌های افکارمان را سرو سامان تازه ای بخشد.

در این کتاب میخوانیم:

و در آخر خطبه‌اى كه درباره ترك امر به معروف و نهى از منكر، و قیام ظَلَمه و حكّام جائر ایراد نموده‌اند، و مفصّلًا از محرومیت مظلومان و تفرّق از حقّ بیان مى‌فرمایند، و در ضمن گوشزد مى‌كنند كه:

مَجَارِى الامُورِ وَ الاحْکامِ عَلَى أَیدِى الْعُلَمَآءِ بِاللَهِ، الامَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ؛ چنین مى‌گویند که:

اللَهُمَّ إنَّک تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یکنْ مَا کانَ مِنَّا تَنَافُسًا فِى سُلْطَانٍ، وَ لَا الْتِمَاسًا مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ؛ وَ لَکنْ لِنَرَى الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِک، وَ نُظْهِرَ الإصْلَاحَ فِى بِلَادِک، وَ یأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِک، وَ یعْمَلَ بِفَرَآئِضِک وَ سُنَنِک وَ أَحْکامِک.

فَإنْ لَمْ تَنْصُرُونا وَ تُنْصِفُونَا قَوِىَ الظَّلَمَة عَلَیکمْ،

وَ عَمِلُوا فِى إطْفَآءِ نُورِ نَبِیکمْ؛ وَ حَسْبُنَا اللهُ، وَ عَلَیهِ تَوَکلْنَا، وَ إلَیهِ أَنَبْنَا، وَ إلَیهِ الْمَصِیرُ.

«بار پروردگارا! حقّاً تو مى‌دانى كه آنچه از ما تحقّق یافته (از میل به قیام و اقدام و امر به معروف و نهى از منكر و نصرت مظلومان و سركوبى ظالمان) بجهت میل و رغبت رسیدن به سلطنت و قدرت مفاخرت انگیز و مبارات‌آمیز نبوده است؛ و نه از جهت درخواست زیادیهاى اموال و حُطام دنیا!

بلكه به علّت آنست كه نشانه‌ها و علامت هاى‌ دین تو را ببینیم، و در بلاد و شهرهاى تو صَلاح و اصلاح ظاهر سازیم؛ و تا اینكه ستمدیدگان از بندگانت در امن و امان بسر برند، و به واجباتِ تو و سنّت‌هاى تو و احكام تو رفتار گردد.

پس هان اى مردم! اگر شما ما را یارى ندهید و از درِ انصاف با ما در نیائید؛ این حاكمان جائر و ستمكار بر شما چیره مى‌گردند، و قواى خود را علیه شما بكار مى‌بندند، و در خاموش نمودن نور پیغمبرتان مى‌كوشند.

و خدا براى ما كافى است، و بر او توكّل مى‌نمائیم، و به سوى او باز مى‌گردیم، و به سوى اوست همه بازگشت‌ها.»

جعل حدیث بنی امیه

عاشورا، یکی از مهم ترین اتفاقات در طول تاریخ اسلام و تشیع است. هرچند حقیقت رویدادها و حوادث آن روز نیز توسط دشمنان اسلام مورد تحریف قرار گرفته است. از جمله تحریفاتی که در مورد این روز شکل گرفته، نسبت دادن برخی رویدادهای مهم تاریخ در روز عاشورا است. در این مقاله با توجه به مطالبی که در کتاب «نوروز در جاهلیت و اسلام» اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی آمده است به برخی از این انحرافات میپردازیم.

در این کتاب میخوانیم:

و حقیر گوید: چقدر مقام، شبیه است به داستان روز عاشورا و جعل حدیث دربارۀ فضیلت آن، چنانچه مرحوم محدّث قمّی در مفاتیح الجنان آورده است. ایشان به نقل از کتاب شفاء الصّدور فی شرح زیارة العاشور، در شرح این فقره از زیارت عاشوراء: «اللهُمَّ إنّ هذا یومٌ تبرّکت به بنو أمیّة و ابنُ آکلةِ الأکباد؛ خدایا امروز روزی است که بنی‌امیّه و فرزند هند جگرخوار آن را روز مبارک و میمون قرار داده‌اند» می‌گوید:

امر چهارم از وجوه تبرّک به یوم عاشورا اینکه: دعا و طلب حوایج را در این روز مستحب دانسته اند و به جهت این کار مناقب و فضایلی برای این روز به جعل و وضع، افتراء کردند و دعاهایی چند تلفیق کرده، تعلیم عاصیان نمودند تا امر، ملتبس و کار مشتبه شود؛ چنانچه در خطبه ای که در بلاد خود در این روز می خوانند برای هر نبیّ، وسیله و شرفی در این روز یاد می کنند، مثل اِخماد نار نمرود و قرار سفینۀ نوح و اغراق جند فرعون و اِنجاء عیسی از دار یهودان؛ چنانچه شیخ صدوق از جبلۀ مکّیه نقل کرده که: «شنیدم از میثم تمّار ـ رضی الله عنه ـ که فرمود: ”والله می کشند این امّت، پسر پیغمبر خود را در محرّم در روز دهم، و هر آینه أعدای حق سبحانه و تعالی این روز را روز برکت قرار دهند، و همانا این کار شدنی است و پیشی گرفته است در علم خدای تعالی، و من می‌دانم او را به عهدی که از مولایم أمیرالمؤمنین علیه السّلام به من رسیده».“

تا آنکه جبله می‌گوید: «گفتم چگونه مردم روز قتل حسین را روز برکت قرار دهند؟! پس میثم بگریست و فرمود: ”حدیثی وضع کنند که: او روزی است که خدای تعالی در او توبۀ آدم را قبول کرد، با اینکه خدای تعالی در ذی‌حجّه توبۀ آدم را قبول کرد؛ و گمان می‌کنند که او روزی است که خدای تعالی یونس را از شکم ماهی بیرون آورد، با اینکه خدای تعالی یونس را در ذی‌قعده از شکم ماهی برآورد؛ و گمان می‌کنند که او روزی است که سفینۀ نوح بر جودی قرار گرفت، با اینکه استواءِ سفینه در روز هجدهم ذی‌حجّه بوده؛ و گمان می‌کنند که او روزی است که خدا دریا را برای موسی بشکافت، با اینکه این کار در ربیع الأوّل بود.“»

و بالجمله با این همه تصریح و تأکید که در خبر میثم شده و در حقیقت از علائم نبوّت و امامت و دلیل حقّیّت طریقۀ شیعه است که اخبار به غیبی چنان داده است و مضمون او مطابق با واقع محسوس است، عجب است که دعایی بر طبق این اکاذب تلفیق شده و در کتب بعضی بی خبران که غافل بوده اند، مذکور و به دست عوام داده شده ـ و البتّه خواندن آن دعا بدعت و محرّم است ـ و آن دعا این است:

«بسم الله الرّحمن الرّحیم، سبحان الله مِلاءَ المیزان و منتهی العلم و مبلغَ الرّضا و زِنَة العرش.» بعد از دو سه سطر دارد: «ده مرتبه صلوات بفرستد و بگوید: یا قابل توبةِ آدمَ یومَ عاشوراء، و یا رافعَ إدریسَ إلی السّماءِ یومَ عاشوراء، یا مُسکِّنَ سفینةِ نوحٍ علی الجودیِّ یومَ عاشوراء، و یا غیاثَ إبراهیمَ من النّار یومَ عاشوراء» ـ الخ.

و شک نیست که این دعا را یکی از نواصب مدینه یا خوارج مسقط یا امثال اینها جعل کرده و تتمیم ظلم بنی‌امیّه را نموده. ـ تمام شد کلام صاحب شفاء الصّدور.

بنابراین بی‌اعتباری و عدم وثاقت این فرد (حسین بن حمدان حضینی) به حدّی است که ما را از تحقیق دربارۀ سلسلۀ سند او تا مفضّل، بی‌نیاز می‌کند و حاجتی در تحقیق احوال رجال این حدیث دروغ و مجعول نمی‌یابیم.

منبع مکتب وحی

 هر گناهی خواستی بکن اگر …

 هر گناهی خواستی بکن اگر …

امام حسین (ع) سومین امام شیعیان و نوه پیامبر اسلام (ص) است. ایشان در سال ۴ هجری قمری در مدینه به دنیا آمد و در سال ۶۱ هجری قمری در کربلا به شهادت رسید. ایشان را سیدالشهداء، ثارالله و کشتی نجات می‌نامند که برای دفاع از عدالت، حق و دین اسلام قیام کرد و با کمترین تعداد یارانش در برابر سپاه بنی‌امیه مقاومت کرد. امام حسین (ع)  نماد شجاعت، صبر، تقوا، فداکاری و عشق به خدا است که مطالب و خطبه های گهرباری نیز از ایشان به یادگار باقی مانده است. یکی از این موارد که در کتاب «لمعات الحسین» اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی نقل شده است به داستان مردی گناهکار میپردازد که نزد امام حسین (ع) آمده و اذعان میکند که توان ترک گناه را ندارد. پاسخ امام حسین (ع) به او در نوع خود بینظیر است که هر انسانی را به فکر فرو میبرد.

در کتاب «لمعات الحسین» آمده است:

«روایت شده است كه مردى به نزد حضرت حسین بن علىّ علیهما السّلام آمد و گفت: من مردى هستم اهل گناه، و توانائى شكیبائىِ گذشت از معصیت را ندارم؛ پس شما مرا موعظه اى بنمائید!

حضرت در پاسخ ایشان فرمودند: پنج كار بجاى بیاور، و سپس هر گناهى بخواهى بكن!

اول آنكه: از روزىِ خدا مخور، و هر گناهى بخواهى بكن!

دوّم آنكه: از تحت قیومیت و ولایت خدا خارج‌ شو، و هر گناهى بخواهى بكن!

سوّم آنكه: براى گناه جائى را بطلب كه خدا در آن ترا نبیند، و هر گناهى بخواهى بكن!

چهارم آنكه: چون مَلك الموت براى گرفتن جان تو آید ایشان را از خود دور گردان، و هر گناهى بخواهى بكن!

پنجم آنكه: چون فرشته پاسدار دوزخ بخواهد ترا در آتش بیفكند تو در آتش داخل مشو، و هر گناهى بخواهى بكن!»

منبع مکتب وحی

آخرین مناجات امام حسین (ع) در روز عاشورا با خداوند

وقایع کربلا و روز عاشورا یکی از تلخ‌ترین و دردناک‌ترین وقایع تاریخ بشریّت است که در آن امام حسین (ع) به همراه تمام یارانش در برابر ظلم و ستم ایستاده و برای زنده نگه داشتن دین اسلام، جان خود را فدا کردند.

در این روز مناجات‌ها، خطبه‌ها و حالات مختلفی از امام حسین (ع) نقل شده است که برخی از آن‌ها در کتاب «لمعات الحسین» اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی نیز آمده است.

در این مقاله با توجه به مطلبی که در این کتاب آمده است، آخرین مناجات امام حسین (ع) با پروردگار در روز عاشورا و حالات ایشان در لحظه به شهادت رسیدن را برایتان نقل میکنیم.

در کتاب «لمعات الحسین» آمده است:

در این حال، از كثرت زخمها و جراحات وارده، ضعف بر آن حضرت آنقدر شدید بود كه ایستاد تا بیارامد؛ كه مردى سنگ بر پیشانیش زد و خون بر صورتش جارى شد. و با لباس خود خواست تا خون را از دو چشمش پاك كند كه مرد دیگرى به تیر سه شعبه قلب مباركش را هدف ساخت.

پسر رسول خدا، به خدا عرض كرد:

بِسْمِ اللَهِ وَ بِاللَهِ وَ عَلَى مِلَّة رَسُولِ اللَهِ. وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إلَى السَّمَآءِ وَ قَالَ: إلَهِى! إنَّک تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یقْتُلُونَ رَجُلًا لَیسَ عَلَى وَجْهِ الارْضِ ابْنُ نَبىٍّ غَیرُهُ!

«به نام خدا، و به خود خدا، و بر ملّت و آئین رسول خدا (این شهادت روزى من مى‌گردد). و سرش را به طرف آسمان بلند نموده و گفت: خداى من! تو مى‌دانى كه این قوم مى‌كشند مردى را كه در روى زمین پسر پیغمبرى جز او نیست!»

دست برد و تیر را از پشت خود خارج كرد؛ و خون مانند ناودان فَوَران مى‌كرد.

حضرت دست خود را زیر آن خون گرفت، و چون پُر شد به آسمان پاشید و گفت: این حادثه كه بر من نازل شده است چون در مقابل دیدگان خداست، بسیار سهل و ناچیز است. و یك قطره از آن خون بر زمین نریخت.

و براى بار دوّم دست خود را زیر خون گرفت؛ و چون پُر شد، با آن سر و صورت و محاسن شریف را متلطّخ و خون آلوده نموده و گفت: با همین حال باقى خواهم بود تا خدا و جدّم رسول خدا را دیدار كنم.

و آنقدر خون از بدن مباركش رفته بود كه قدرت و رَمقى در تن نمانده بود. نشست بر روى زمین و با مشقّت سر خود را بلند نگاه مى‌داشت، كه در این حال مالك بن بُسْر آمده و او را دشنام داد و با شمشیر بر سر آن حضرت زد.

و بُرْنُس (یعنى كلاه بلندى كه بر سر آن حضرت بود) پر از خون شد. حضرت برنس را انداخت و روى قَلَنْسُوَه كه كلاه عادى بود عِمامه بست. و بعضى گفته‌اند: دستمالى بست. كه زُرعة بن شَریك بر كتف چپ آن حضرت ضربتى‌ وارد ساخت. و حصین بر حلقوم آن حضرت تیرى زد. و دیگرى بر گردن مبارك ضربه‌اى وارد ساخت. و سِنانِ بن أنَس با نیزه در تَرقُوه‌اش زد، و پس از آن بر سینه آن حضرت زد. و سپس در گلوى آن حضرت تیرى فرو برد؛ و صالح ابن وَهب در پهلویش تیرى وارد كرد.

هِلال بن نافع مى‌گوید: من در نزدیكى حسین ایستاده بودم كه او جان مى‌داد؛ سوگند به خدا كه من در تمام مدّت عمرم، هیچ كشته‌اى ندیدم كه تمام پیكرش بخون خود آلوده باشد و چون حسین صورتش نیكو و چهره‌اش نورانى باشد. به خدا سوگند لَمَعات نور چهره او مرا از تفكّر در كشتن او باز مى‌داشت!

و در آن حالت‌هاى سخت و شدّت، چشمان خود را به آسمان بلند نموده، و در دعا به درگاه حضرت ربّ ذو الجلال عرض مى‌كرد:

صَبْرًا عَلَى قَضَآئِک یا رَبِّ! لَا إلَهَ سِوَاک، یا غِیاثَ‌ الْمُسْتَغِیثِینَ!

«شكیبا هستم بر تقدیرات و بر فرمان جارى تو اى پروردگار من! معبودى جز تو نیست، اى پناه پناه آورندگان.»

از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام روایت است كه اسب آن حضرت با صداى بلند شیهه مى‌كشید، و پیشانى خود را به خون حضرت آلوده مى‌نمود؛ و مى‌بوئید؛ و مى‌گفت:

الظَّلِیمَة! الظَّلِیمَة! مِنْ أُمَّة قَتَلَتِ ابْنَ بِنْتِ نَبِیهَا.

«فریاد رس! فریاد رس! از امّتى كه پسر دختر پیغمبر خود را كشتند.» و متوجّه خیام حَرَم شد.

امّ كلثوم ندا در داد:

وَا مُحَمَّدَاهْ، وَا أَبَتَاهْ، وَا عَلِیاهْ، وَا جَعْفَرَاهْ، وَا حَمْزَتَاهْ!

این حسین است كه در بیابان خشك كربلا بر روى زمین افتاده است.

زینب ندا در داد:

وَا أخَاهْ، وَا سَیدَاهْ، وَا أَهْلَ بَیتَاهْ! لَیتَ السَّمَآءَ أَطْبَقَتْ عَلى الأَرْضِ، و لَیتَ الْجِبَالَ تَدَکدَکتْ عَلَى السَّهْلِ.

«اى كاش آسمان بر زمین مى‌چسبید، و اى كاش كوه‌ها خُرد مى‌شد و بیابانها را پر مى‌كرد.»

و به نزد برادرش آمد، و دید كه عمر بن سعد با جمعى از یارانش به حضرت نزدیك شده‌اند؛ و برادرش حسین در حال جان دادن است.

فَصَاحَتْ: اى عُمَرُ! أَ یقْتَلُ أَبُو عَبْدِ اللَهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إلَیهِ؟

«فریاد برداشت: اى عمر بن سعد! آیا أبا عبد الله را مى‌كشند و تو به او نگاه مى‌كنى؟»

عمر صورت خود را برگردانید و اشكهایش بر روى‌ ریشش جارى بود.

زینب فریاد برداشت: وَیحَکمْ! أَمَا فِیکمْ مُسْلِمٌ؟!

«اى واى بر شما! آیا در بین شما یك نفر مسلمان نیست؟!»

هیچكس جواب او را نداد عمر بن سعد فریاد زد: پیاده شوید و حسین را راحت كنید!

شمر مبادرت كرد، و با پایش به آن حضرت زد، و روى سینه‌اش نشست. و با شمشیر دوازده ضربه بر آن حضرت زد. و محاسن مقدّسش را گرفت، و سر مقدّسش را جدا كرد.

منبع مکتب وجی

 احوالات امام حسین (ع) در روز عاشورا به نقل از امام صادق (ع)

تاسوعا، عبارتی است که به روز نهم ماه محرم، ماه اول سال اسلامی، در تقویم هجری قمری اشاره دارد. این روز برای جامعه‌ی شیعه اهمیت بسیاری دارد و به مناسبت شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش در عاشورا، برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری در این روز به طور گسترده‌تری نسبت به روزهای قبل، صورت می‌گیرد.

با توجه به اهمیّت رویدادها و پیام‌های این روز و اهمیّت شناخت احوالات امام حسین (ع) در واقعه کربلا، در این مقاله با توجه به مطالبی که علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب «نور ملکوت قرآن» آورده است به وقایع مهم روز تاسوعا میپرازیم.

در جلد اول کتاب «نور ملکوت قرآن» آمده است:

از حضرت صادق علیه السّلام روایت است كه تاسوعا روزى است كه حضرت امام حسین علیه السّلام را با اصحابش محاصره كردند؛ و لشكریان شام اطراف او را گرفتند و شترهاى خود را در آنجا خوابانیدند؛ و پسر مرجانه و عمر بن سعد به فراوانى لشكر خود مسرور شدند. زیرا كه حسین علیه السّلام را ضعیف دیدند و به یقین دانستند كه دیگر از اهل عراق كسى براى یارى او نمى آید و او را مدد نمى نماید. بِأَبِى الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِیبُ. «پدرم به فداى غریبى كه ستمگران او را ضعیف شمردند.»

عمر بن سعد فریاد زد: سوار شوید و نزدیك سراپرده حسین بروید.

حضرت در جلوى خیمه خود سر بر زانو نهاده و در حالیكه به شمشیرش تكیه زده بود، چُرت مختصرى او را گرفته بود كه رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم را مى‌بیند كه به او میگوید:

إنَّک صَآئِرٌ [تَروُحُ خ ل‌] إلَینَا عَن قَریبٍ. «تو به زودى به نزد ما میائى»

حضرت زینب صداى حركت لشكریان را شنید؛ و حضور امام حسین آمد و گفت: دشمن به ما نزدیك شده است.

امام حسین علیه السّلام به برادرش: عبّاس‌ گفت: ارْکبْ ـ بِنَفْسِى أَنْتَ ـ حَتَّى تَلْقَاهُمْ وَ اسْأَلْهُمْ عَمَّا جَآءَهُمْ؟! وَ مَا الَّذِى یرِیدُونَ؟!

«سوار شو ـ جانم بفدایت ـ و این سپاه را دیدار كن و از آنها بپرس چرا آمده‌اید؟! و چه میخواهید؟!»

عبّاس سوار شد، و با بیست نفر سواره كه در میان آنها زُهَیر بن القَین، و حبیب بن مَظاهر بود به نزد آنها آمد و مطلب را پرسید. گفتند: امر امیر:

عبید الله بن زیاد آمده است كه به شما بگوئیم: یا بر حكم او تسلیم شوید و یا با شما جنگ نمائیم!

عبّاس برگشت تا این پیغام را به برادرش بدهد؛ در اینحال همراهان عبّاس نزد سپاه ایستادند و شروع به موعظه و اندرز نمودند.

حبیب بن مظاهر به آنها گفت: قسم به خدا كه در فرداى قیامت شما كه برخدا وارد مى‌شوید؛ بد قومى خواهید بود كه ذرّیه و عترت و اهل بیت پیغمبرش را كشته باشید! و نیز عبادت كنندگان این شهر را كه شبها در سحرگاه به تهجّد، قیام دارند و ذكر خدا را بسیار مى‌نمایند، بكشید!

عزرة بن قیس‌ به او گفت: تو تا آن مقدارى كه در توان دارى، خودستائى میكنى!

زُهیر پاسخش را داد كه اى عزرة! خداوند او را ستوده، و هدایت نموده است. اى عزرة! من تو را قسم میدهم بخداوند كه از آنان نباشى كه پرچم ضلالت را، در كشتن نفوس طاهره یارى كنند!

عزرة گفت: اى زهیر تو در نزد ما از شیعیان أهل البیت محسوب نبودى؛ و بر غیر رأى و طریقه ایشان بودى!

زهیر گفت: أ فَلَسْتَ تَسْتَدِلُّ بِمَوقِفى هَذا أنِّى مِنْهُمْ‌؟! «آیا تو از این موقفى كه من فعلًا دارم؛ نمیتوانى پى ببرى كه من از ایشانم؟!» سوگند بخدا، من هیچوقت نامه‌اى به سوى او ننوشتم و قاصدى را به حضور او نفرستادم و هیچگاه وعده نصرت و یاریم را به وى نداده‌ام. ولیكن در بین راه با او برخورد كردم. و چون او را دیدم به یاد رسول خدا و مكانت و منزلت او در نزد وى افتادم؛ و دانستم كه از دست دشمن بر سر او چه خواهد آمد، و رأى من بر آن شد كه او را نصرت كنم و از یاران و حزب او باشم. و جان خود را فداى جان او كنم تا حقّ خدا و حقّ رسولش را كه شما ضایع نمودید؛ من حفظ كرده باشم!

عبّاس برگشت و آنچه را كه آن قوم گفته بودند به برادرش حسین علیه السّلام اعلام نمود.

حضرت فرمود: ارْجِعْ إلَیهِمْ وَ اسْتَمْهِلْهُمْ هَذِهِ الْعَشِیةَ إلَى غَدٍ؛ لَعَلَّنَا نُصَلِّى لِرَبِّنَا اللَیلَةَ، وَ نَدْعُوُه وَ نَسْتَغْفِرُهُ؛ فَهُوَ یعْلَمُ أنِّى أُحِبُّ الصَّلَوةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کتَابِهِ، وَ کثْرَةَ الدُّعَآءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ.

«اى عبّاس! به نزد آنان برگرد! و این یك شب را تا فردا از آنها مهلت بگیر! شاید براى پروردگارمان در این شب، نماز بخوانیم و او را بخوانیم و استغفار كنیم. چون خدا میداند كه من نماز و تلاوت قرآن و كثرت دعا و استغفار را دوست میدارم.»

عبّاس علیه السّلام بازگشت و مهلت گرفت. و فرستاده‌اى از نزد عمر بن‌ سعد آمد و در جائیكه آواز رس بود بایستاد و گفت: ما شما را تا فردا مهلت دادیم؛ اگر تسلیم شدید، شما را به نزد امیر عبید الله بن زیاد میفرستیم؛ و اگر سرباز زدید، ما شما را رها نخواهیم نمود!

امام حسین علیه السّلام‌، اصحاب خود را جمع نمود و خطبه‌اى ایراد كرد و حمد و ثناى خدا را بجاى آورد؛ و پس از مدح و تمجید از این یاران با وفا و با صفا فرمود: جدّ من رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم، به من خبر داده است كه: إنِّى سَأُسَاقُ إلَى الْعِرَاقِ فَأُنْزِلُ أَرَضًا یقَالُ لَهَا عَمُورٌ أوْ کرْبَلَا؛ وَ فِیهَا أُسْتَشْهَدُ، وَ قَدْ قَرُبَ الْمَوْعِدُ.

«من حتماً به سوى عراق كشانده مى‌شوم و برده مى‌شوم؛ و در زمینى كه به آن‌ عمور یا کربلا گویند فرود مى‌آیم؛ و در آنجا به شهادت میرسم؛ و اینك آن موعد، نزدیك شده است.»

اینك به شما اجازه دادم كه همگى متفرّق گردید؛ و من ذمام و بیعت را از شما برداشتم. اینك شب فرا رسیده است و شما را در زیر پوشش خود گرفته است؛ آن پوشش را همچون شتر راهوارى گرفته و هر كدام از شما دست یكى از مردان أهل بیت مرا بگیرد و برود! خداوند به همه شما پاداش خیر دهد! بروید و متفرّق شوید در شهرهاى خود و أوطان خود. فَإنَّ الْقَوْمَ إنَّمَا یطْلَبُونَنِى؛ وَ لَوْ أَصَابُونِى لَذَهَلُوا عَنْ طَلَبِ غَیرِى!

«زیرا كه این قوم فقط مرا میخواهند، و مرا طلب مى‌نمایند؛ و اگر دستشان به من برسد از جستجوى غیر از من دست بر میدارند.»

برادران و پسران و پسران برادر و پسران عبد الله بن جعفر گفتند: خدا ما را پس از تو زنده نگذارد! ما این كار را نمیكنیم تا بعد از تو زنده بمانیم. اوّلین كسى كه بدینگونه پاسخ داد حضرت عبّاس بن علىّ بود و سپس هاشمیون به پیروى از او.

اولاد عقیل و مسلم بن عوسجة و زهیر بن القین هر كدام برخاستند و به نحوى كریمانه و بزرگوارانه با لسانى عجیب شرمندگى خود را از اینكه ما چرا یك جان بیشتر نداریم تا آنرا در راه تو ایثار كنیم بیان داشتند.

 منبع مکتب وحی