نحوۀ تداوم مراقبه در زندگی انسان

 صحبت در جلسات گذشته، راجع به كیفیت مراقبه بود؛ البته یك صحبت استطرادی بود، چون كه دوستان و رفقا سؤال كرده بودند راجع به كیفیت مراقبه، گفتیم كه به مناسبت اشهر مباركه ذوالقعده و ذوالحجّة، این مسئله یك توضیحی داده بشود و از آن‌طرف هم در آستانه ورود به ماه ذوالحجّة هستیم، لذا موقّتاً در این جلسه هم از همان بحث استمراری كیفیت مأكول برای سلوك می‌گذریم تا انشاءاللَه خداوند در آتیه ببینیم كه چه تقدیر فرموده است.

 راجع به مراقبه خدمت رفقا و دوستان عرض شد تصور بر این است كه مسئله مهم در سیر و حركت انسان به سوی پروردگار، پرداختن به اذكار و اوراد است. و هركسی كه اشتغال به ذكری داشته باشد و اورادی را به آن مشغول باشد، طبعاً آن دیگر مطلبی و مسئله‌ای برای او در حركت و سیرش وجود ندارد و مانعی برای او در این بین تحقق پیدا نمی‌كند. و عرض شد كه این مسئله خلاف است؛ بلكه مطلب ذكر و ورد چند درصد اصل قضیه و مطلب را تشكیل می‌دهد؛ مطلب مهم، مسئله مراقبه است، و آن مسئله عبارت است از تطبیق امور زندگی بر اساس دستور و بر اساس رضای الهی كه آن در چهارچوب مطالبی كه بزرگان فرموده‌اند و مبانی‌ای كه قرار داده‌اند، قرار دارد. آن مبانی هم خب مشخص و معلوم و روشن است.

 مخصوصاً در این سنوات اخیر كه مرحوم والد رضوان‌اللَه‌علیه با تألیفاتی كه داشته‌اند در امور مختلف اجتماعی و غیر اجتماعی، مطالب را روشن و واضح بیان كرده‌اند؛ و برای انسان كفایت می‌كند مطالعه كتب و تألیفات و سخنان ایشان؛ درصورتی كه دقت كند و تأمل كند و اغماض نكند و چشم را نبندد و از آن‌چه كه هست نگذرد و لاپوشانی نكند و توجیه و تأویل نكند؛ توجه كردید؟ توجیه و تأویل نكند. در سخنان ایشان و در تألیفات ایشان كاملًا این نكته به چشم می‌خورد.

نحوۀ تداوم مراقبه در زندگی انسان

سلوک عقلانی و اهمیت مساله مراقبه

 در مجلس گذشته به مناسبت سوالات و ابهاماتی كه در بعضی از مطالب پیش آمده بود صحبتهایی خدمت رفقا عرض شد و گفتیم كه ملاك در سلوك و حركت به سوی پروردگار عقلانیت است و سالك باید كارهایش را بر اساس عقلانیت انجام بدهد و الا امكان حركت و سلوك برای او وجود ندارد و این مسائلی را كه از سابق الایام مطرح می‌كنند كه راه خدا، راه عشق است و گذشت از مسائل و از مبانی و قوانین و امثال ذالك هست و در این زمینه هم مطالبی، اشعاری و عباراتی شاهد می‌آورند همه اینها براساس توهمات و تخیلات است و بر اساس فرار از تعهد و التزام و مسئولیت است.

 بنده خودم یك وقت در یك مجلس روضه‌ای شركت كرده بودم، در سابق الایام، روز تاسوعایی بود و آن واعظ درباره جریان حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام و اینكه ایشان در روز عاشورا چه كارها و از خودگذشتگی‌هایی از خود بروز می‌داد كه اگر سایر افراد بودند چنین كاری نمی‌كردند صحبت می‌كرد و این را از دایره تعقل خارج می‌كرد. از باب نمونه شهادت برادرانش و فرستادن آنها توسط حضرت ابوالفضل علیه‌السلام به میدان جنگ و كشته شدن آنها و شهید شدن آنها را بیان می‌كرد. چون حضرت ابوالفضل سه برادر تنی داشت و برادران ناتنی‌شان هم كه خب خود ائمه یعنی امام مجتبی و سیدالشهداء علیهما السلام و سایر برادران مانند محمدبن‌حنفیه بودند. ولی آن حضرت برادران خودش را در روز عاشورا جلوتر فرستاد برای مقابله با معاندین، خب این به چه جهت بود؟

 جهات متعددی در این زمینه می‌شود تصور كرد، كه یكی از آنها اقدام بر فدا نمودن نزدیكترین افراد است به پیشگاه امام خود، این یك دلیل و توجیه است و مسائل و چیزهای دیگری هم در این زمینه هست. یا اینكه فرض كنید در جریان ریختن آب در شط فرات و امساك از آب خوردن، خب این ممكن است تصور كنیم كه با مبانی عقلی جور درنمی‌آید! یك شخصی كه تشنه است طبعاً برای بقاء خودش و حیات خودش نیاز به آب دارد و این آب را هم در راه خدمت به امام خودش می‌خواهد مصرف كند و بیاشامد تا اینكه بتواند بهتر و بیشتر از امامش حمایت كند، خب عقل این را می‌گوید، اگر ما باشیم چه می‌كنیم؟ این كار را می‌كنیم دیگر، با آن عقلی كه خدا به ما داده ما به این كار اقدام می‌كنیم مخصوصا با این اوضاع وانفسایی كه تشنگی آنچنان غلبه كرده است كه طاقت و رمق را باقی نگذاشته است. در جریان تشنگی و عطش حضرت سیدالشهداء و

 حضرت ابالفضل و دیگران اصلًا مسائلی مطرح می‌شود و چون انسان به آن مبتلا نشده، دركش برایش مشكل است.

 آن وقت در چنین شرایطی انسان به آب برسد و آن را بیاورد نزدیك دهانش ولی نخورد! خب این دركش برای ما مشكل است و عقل ما یك چنین چیزی را نمی‌پذیرد، و یك چنین چیزی را می‌اندازد روی عالم عشق، عالم فدا شدن، عالم قربانی شدن، عالم خود را نیست پنداشتن و امسال ذالك ولی خب حق مطلب این است كه این عین عقل است، این عین عقل است، یعنی اگر از یك دریچه نگاه كنید، هیچ منافاتی ندارد، منتهی عقل مراتبی دارد، عقل یك بچه و كودك پنج ساله طبعا با عقل یك مرد پنجاه ساله تفاوت می‌كند. آن قضایایی را كه یك كودك پنج ساله می‌تواند توسط عقل كودكانه خود به آنها برسد طبعا خیلی متفاوت است با آن مطالبی كه یك آدم معمولی پنجاه ساله یا چهل ساله به آن می‌رسد.

 همین افراد عادی، حالا كاری به اسلام و غیر اسلام هم نداریم، همین آدم عادی و الا اگر اینطور نباشد اداره یك كارخانه و یك سازمان را كه نمی‌دهند به یك بچه ده ساله، به یك فردی باید داده بشود كه نسبت به مسائل تجربه دارد، توجه كردید؟ این عقل دائما در حال رشد است و به عبارت دیگر از استعداد مرتباً به فعلیت می‌رسد و مرتباً ترقی می‌كند. حالا اگر آن عقل در ترقی خود، مسیر صحیح را بپیماید، رشد او در جنبه تقرب قرار می‌گیرد و این خیلی مسئله، مسئله دقیق و حساسی است كه چطور افراد انسانها از نقطه نظر نتایجی كه در قضایا می‌گیرند با یكدیگر متفاوت درمی‌آیند.

 فرض كنید كه یك صورت مسئله را شما به یك نفر می‌دهید، همین صورت مسئله را به یك نفر دیگر هم می‌دهید این یك نتیجه می‌گیرد، آن یك نتیجه دیگر می‌گیرد، این از كجاست؟ با اینكه هر دو یك صورت مسئله به آنها داده شده، هر دو یك درك از شرایط و تشكل یك مسئله برایشان پیدا شده، این می‌گوید باید این كار را بكنیم، آن می‌گوید باید این كار را بكنیم.

سلوک عقلانی و اهمیت مساله مراقبه

توقف نتایج اذكار بر استمرار مراقبه‏

اهميت جايگاه ذكر و لزوم پرداختن به آن شرح فقره: فلا تشغلني عن وردی 1 بيان دو مطلب مهم و اساسي در ارتباط با اذكار و اوراد مبني بر مستند بودن اذكار عدديه و ضرورت اشتغال به آن براي همۀ افراد در مراتب مختلف 2 همچنان‌كه رسيدن به رشد و تكامل در علوم ظاهري مرهون سعي و تلاش بوده، رسيدن به مقامات عاليۀ معنوي و رفع حجب ظلماني و نوراني هم در گرو مراقبت و تربيت و تهذيب نفس مي‌باشد 3 هشدار مرحوم علامه طهراني در اواخر عمر نسبت به شاگردان خويش: پيمودن راه سير و سلوك به اسم نمي‌باشد، بلكه به عمل و صدق و مجاهده مي‌باشد 4 ذكر نامۀ مرحوم آيةاللَه انصاري براي يكي از شاگردان خود در ارتباط با كيفيت مراقبه و بيان اموري كه براي حركت سالك به سمت پروردگار ضروري و لازم مي‌باشد 5 بيان برخي از آفات و مضرات كثرت كلام حتي نسبت به سخن صحيح 6 معاشرت و ارتباط انسان با اهل غفلت و صاحبان نفوس شرور سبب مي‌شود حالت نورانيت و روحانيتي را كه انسان به واسطۀ مراقبه و انجام عبادات بدست آورده است ، از دست بدهد. 7 توضيحي راجع به روايت موسي بن جعفر عليهما‌السلام خطاب به هشام: الصبر علي الوحدة علامة قوة العقل فمن عَقَلَ عن اللَه اعتزل اهل الدنيا 8 عدم رعايت مراقبه و غفلت انسان از توجه به پروردگار سبب مي‌شود خداوند متعال او را مبتلا به سنت استدراج و مشغول به دنيا و آثار آن كند 9 اسماء و صفات كليه پروردگار متعال متناسب با هر مرتبه‌اي از مراتب وجود داراي مظاهر و معاني مختلفي مي‌باشد كه هيچ يك از افراد در هر مرتبه‌اي از مراتب از آن بي‌نياز و مستغني نمي‌باشند 10 عدم استغنا همه افراد نسبت به اذكار و صفات پروردگار از آن روست كه اسامي و صفات كليه پروردگار متعال مانند ذات او در مرتبة اطلاق و لاحدي بوده، هر يك داراي اثر خاصي مي‌باشد 11 اينكه پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم‌السلام در روايات به عنوان واسطه و مجراي فيض پروردگار در جميع عوالم وجود معرفي شده‌اند به چه معنا مي‌باشد 12 چگونه پيامبر اكرم صلی اللَه علیه وآله وسلم با وجود علو مقام و ادراك مقام ذات پروردگار متعال خطاب به خداوند متعال مي‌فرمايد: ربِّ زدني فيك تحيُّراً

رامش نفس، شرط غیرقابل‌اجتناب جلسات ذكر

 قبل از ورود به بحث حدیث شریف عنوان بصری، تذكر این نكته ضروری است كه از مرحوم والد رضوان اللَه علیه و اساتید ایشان مسموع است كه در جلسه ذكر و به‌طوركلی در جلسات عرفانی و معارف الهی، حضور ذهن، توجه به نفس، اطمینان، سكون و طمأنینه، شرط لایتغیر و لایتبدّل و غیرقابل‌اجتناب است.1 لذا دستور داریم كسی‌كه می‌خواهد نماز بخواند بهتر است چند دقیقه قبل از نماز با حالت‌

 سكوت بر سجاده‌اش بنشیند، توجه كند و ذهن خود را از مسائل متفرقه خالی نماید. به‌طوركلی در مواردی كه جنبه عبادی دارند، بهتر است افراد با حضور ذهن بیشتری حضور پیدا كنند.

مراقبه و تزكیه و مواظبت در سیر و سلوك

 پیمودن راه خدا تنها به حرف و گفتار نیست؛ بلکه توأم با عمل است. هر مقداری که انسان عمل کند ناجح و صاعد است و به هر مقداری که عمل نکند عقب افتاده است.

 رسول خدا صلّی اللَه علیه و آله و سلّم در فتح مکّه بالای کوه صفا آمدند، و در وقتی که جمیع بنی‌عبدالمطّلب در حول و حوش آن حضرت جمع بودند و اجتماع عظیمی بود و بر کفار فائق شده بودند و مشرکین مطرود و منفور و شکست خورده و ذلیل و طُلَقاء حساب شدند، و قدرت و عظمت و عزّت و شوکت، انحصار بر آن حضرت و خاندان آن حضرت و بنی‌هاشم و بنی‌عبدالمطّلب داشت، در یک خطبۀ خیلی مختصر که مفادش را عرض می‌کنم فرمودند:

 ای بنی‌عبدالمطّلب، بدانید! حالا که اسلام غلبه کرده و عزّت با اسلام است و خداوند ما را پیروزی داده و کلمۀ حقّ را بر کلمۀ باطل غلبه داده، خیال نکنید که به واسطۀ انتسابی که شما به من دارید کار تمام شده است، و به قول ما خَرِتان از پل گذشته، و هر کاری و عملی انجام بدهید به واسطۀ انتساب با پیغمبرِ آخرالزّمان بخشوده و قابل اغماض است یا اینکه صحّه می‌خورد و پسندیده است؛ ابداً این‌طور نیست!

 هرکسی در گرو عمل خود است، من در گرو عمل خودم هستم و شما هم در گرو عمل خودتان! «إنَّ لی عَمَلی و لَکُم عَمَلَکُم.»1و2 اگر من خودم هم عصیان خدا را بجا بیاورم ساقط می‌شوم و در درّۀ هلاکت سقوط می‌کنم.

 این توصیۀ أمیرالمؤمنین علیه السّلام به فرزندانش، و همۀ ائمّه علیهم السّلام به فرزندان و أقرباء و خویشان و دوستان و نزدیکان آنها بوده است.

 مسأله مسأله‌ای نیست که انسان به صِرف انتساب بخواهد بهره‌برداری کند و جلو بزند، و بر خلاف سنّت تامّۀ پروردگار چیزی را به چنگ آورده و به‌دست آورد.

مراقبه و تزكیه و مواظبت در سیر و سلوك

صلوات شعبانیه

بِسمِ اللٰهِ الرّحمٰنِ الرّحيم

اَللٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ 

خداوندا بر محمّد و آل محمّد درود فرست

شَجَرَةِ النُّبُوَّة و مَوضِعِ الرِّسالَة و مُختَلَفِ المَلائِكة و مَعدِنِ العِلم و أهلِ بَيتِ الوَحى

آنان که درخت نبوّتا‌ند و جایگاه رسالت و محلّ رفت‌و‌آمد فرشتگان و معدن علم و خاندان وحی.

اللٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّد الفُلك الجاريةِ في اللُّجَجِ الغامِرَة

خداوندا بر محمّد و آل محمّد درود فرست ؛آنان که کشتی روان‌اند در دریاهای متلاطم و خروشان

يأمَنُ مَن رَكبَها و يغرَقُ مَن تَرَكها

هرکه بر آن کشتی سوار شود ایمن است و هرکه آن را رها کند غرق شود

صلوات شعبانیه

مناجات شعبانیه

بِسمِ اللَهِ الرّحمٰنِ الرّحيم

اللَهُمَّ صَلِّ عَلىٰ محمدٍ و آلِ محمد

بارالٰها، بر محمد و آل محمد درود فرست

و اسمَع دُعائي إذا دَعَوتُك و اسمَع نِدائي إذا نادَيتُك

و دعای مرا بشنو چون تو را بخوانم و ندای مرا بشنو آن‌گاه که تو را صدا زنم

و أقبِل عَلَىَّ إذا ناجَيتُك فَقَد هَرَبتُ إلَيك

و به من توجه فرما آنگاه که با تو نجوا کنم چرا که من به‌سوی تو گریخته‌ام

و وَقَفتُ بَينَ يدَيكَ مُستَكينًا لَكَ مُتَضَرِّعًا إلَيك

و در پیشگاه تو ایستاده‌ام درحالی‌که به درگاهت ذلیلانه زاری و تضرّع می‌کنم

راجيا لِما لَدَيكَ ثَوابي و تَعلَمُ ما في نَفسي

و در حالی‌که به پاداش خیری که نزد توست امید دارم و از دلم آگاهی

و تَخبُرُ حاجَتي و تَعرِفُ ضَميري و لا يخفىٰ عَلَيكَ أمرُ مُنقَلَبي وَ مَثواىَ

و از حاجتم باخبری و نهانم را می‌دانی و امر بازگشت به آخرت و منزلگاه ابدی‌ام بر تو پوشیده نیست

و ما أُريدُ أن أُبدِئَ بِهِ مِن مَنطِقي و أتَفَوَّهُ بِهِ مِن طَلِبَتي

و آنچه را می‌خواهم به زبان آرم از تو مخفی نیست و آنچه را می‌خواهم از خواهش خویش بازگو کنم، از تو پنهان نیست

و أرجوهُ لِعاقِبَتي و قَد جَرَت مَقاديرُكَ عَلَىَّ يا سَيدي فيما يكونُ مِنّي إلىٰ آخِرِ عُمري

و آنچه را برای حسن عاقبتم به تو امید بسته‌ام، بر تو پوشیده نیست؛ چراکه ــ ای سرور من ــ حکم تقدیر از سوی تو، دربارۀ آنچه از من تا آخر عمرم سر می‌زند، بر من جاری شده‌ است

مِن سَريرَتي و عَلانيتي و بِيدِكَ لا بيدِ غَيرِكَ زيادَتي و نَقصي و نَفعي و ضَرّي

در هر آنچه در نهان و آشکار از من سرمی‌زند و همۀ فزونی و کاستی، و سود و زیانِ من، تنها به‌دست توست، نه غیرِ تو.

مناجات شعبانیه

اعمال ماه شعبان و اهمیت آن

مقالۀ پیش‌رو، در مقام بیان اهمیت ماه شعبان و ویژگی‌های آن است که برگرفته از سخنان حضرت علاّمه آیت‌اللَه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی و حضرت آیت‌اللَه سیّد محمدمحسن حسینی طهرانی رضوان‌اللَه‌علیهما می‌باشد.

 پیغمبر اکرم صلی‌اللَه‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمودند:

رجبٌ شهرُ اللَه، و شعبانُ شَهری، و رمضانُ شَهرُ أُمَّتی.1

«رجب ماه خداست، شعبان ماه من و رمضان ماه امّت من است.»

ماه شعبان، ماه دعوت الهی

 آمدن ماه شعبان به این معناست که دوباره برای ما دعوت‌نامۀ الهی آمده است و پروردگار به انسان می‌گوید: دوباره ما تو را دعوت کردیم و اگر خودت نیامدی و پای این سفره ننشستی، دیگر به خودت مربوط است؛ ما دعوت را فرستادیم: و مَوائِدَ المُستَطعِمينَ مُعَدَّة!2 كارت هم فرستاده‌اند؛ همان دعوت انبياء و ائمه! و همۀ اين رواياتى كه داريم، كارت‌های دعوت است كه براى ما فرستاده‌اند.

آمادگی پیدا کردن برای ورود به ماه شعبان

 بزرگان دستور می‌دادند كه براى ورود به اين اَشهُرِ مباركه (ماه رجب و شعبان‌ و رمضان) از قبل خودتان را آماده كنيد تا قلبتان براى وفود در اين ماه آماده باشد.3

 آمادگى اين است كه انسان وقتى می‌خواهد وارد ماه رجب و شعبان بشود قلب خودش را بگذارد روى دستش و بگويد: «خدايا اين قلب من! هرچه مى‌خواهى خودت در آن بريز و وارد کن! آنچه براى من لازم است خودت در آن بريز، نه آن چيزى كه من مى‌خواهم؛ [زیرا آگاه نیستم] آن چيزى كه من می‌دانم، آيا به صلاح من است؟ براى من مفيد است؟ موجب سدّ راه من نيست؟» آن‌وقت این می‌شود آمادگی. اگر اين‌طور شد، بسیار خب! خدا هم كه بخيل نيست!4

ویژگی‌های ماه شعبان

 ماه شعبان یک جنبۀ خاصی دارد که طبق بعضى از آثار و احاديث، رسول خدا صلى‌اللَه‌عليه‌و‌آله دربارۀ آن فرموده‌اند: «شعبان متعلق به من است.»5 خصوصيت اين ماه اين است كه در آن بهاء و عظمت نزولاتِ الهى توأم با يك نوع نشاط و سرور و فرح و انبساط است. اين قضيه در ماه رجب نيست، در ماه رمضان هم به يك نحو ديگر است. ماه رمضان، ماه رحمت است و انسان اين را احساس می‌کند؛ در ماه رجب هم جنبۀ توحيدى غلبه دارد؛ اما ماه شعبان ماهى است كه در عين اينكه جنبۀ روحانيش خيلى شديد است، توأم با يك نوع حالت انبساط روح و اِنشراحِ صدر و بشاشَت است كه اقتضاى تعلق اين ماه به نفس رسول‌اللَه صلى‌اللَه عليه‌و‌آله هم، همين كيفيت است. چنان‌که از بعضى بزرگان نقل شده است که همان حال‌و‌هوایى كه در چنین زمینه‌هایی براى آنها پيش می‌آمد، آنها در ماه شعبان اين مطلب را احساس مى‌كردند و تعلقش را به نفس آن حضرت كاملاً درمی‌یافتند.

اعمال ماه شعبان و اهمیت آن

ادعیۀ ماه رجب: دعای تعقیب نماز (یا من ارجوه لکل خیر)

امام صادق عليه السلام فرمودند: در هر روز از رجب در صبح و شام پس از نمازهاي روز و شب بگو:

بِسمِ اللَهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيم

يا مَن أرجوهُ لِكلِّ خَير

ای آنکه هر خیری را از او امید دارم

و آمَنُ سَخَطَهُ عِندَ كلِّ شَرّ

و در هر شرّی از غضب او احساس ایمنی می‌کنم

يا مَن يعطِى الكثيرَ بِالقَليل

ای آن که در مقابل اندک بسیار می‌بخشد

يا مَن يعطِى مَن سَألَه

ای آن که به هرکه از او بخواهد عطا می‌کند

يا مَن يعطِى مَن لَم يسألهُ و مَن لَم يعرِفهُ تَحَنُّناً مِنهُ و رَحمَة

ای آن که به آن ‌کس که از او نخواسته و آن که او را نشناسد نیز از روی عطوفت و رحمتش عطا می‌کند

أعطِنِى بِمَسألَتِى إياك جَميعَ خَيرِ الدُّنيا و جَميعَ خَيرِ الآخِرَة

بر من که دستِ نیاز به‌سوی تو برداشته‌ام همۀ خیر دنیا و همۀ خیر آخرت را عنایت کن

و اصْرِف عَنّى بِمَسألَتى إياك جَميعَ شَرِّ الدُّنيا و شَرِّ الآخِرَة

و به درخواستم از تو، همۀ شرّ دنیا و آخرت را از من دور گردان

فَإنَّهُ غَيرُ مَنقوصٍ ما أعطَيت

چرا که آنچه عطا کنی کم نگردد

و زِدنى مِن فَضلِك يا كريم

و از احسانت بر من بیفزای، ای کریم!

 «راوي گفت: امام صادق عليه السلام مَحاسنِ (موهاي صورت) شريف خود را در پنجۀ چپ گرفت و همراه با حركت دادنِ انگشتِ اشارۀ دستِ راست اين دعا را با حال درماندگي و زاري خواند:»

يا ذا الجَلالِ والإكرامِ يا ذا النَّعماءِ و الجود

ای صاحب جلالت و بزرگی، ای صاحب نعمت‌ها و جود و سخاوت

يا ذا المَنِّ و الطَّولِ حَرِّم شَيبَتي عَلَى النّار

ای صاحب عطا و بخشندگی، موی سپیدم را بر آتش حرام گردان.

ادعیۀ ماه رجب: دعای تعقیب نماز (یا من ارجوه لکل خیر)

ادعیۀ ماه رجب: دعای امام صادق علیه السلام (خاب الوافدون)

بِسمِ اللَهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيم

خابَ الوافِدونَ عَلَىٰ غَيرِك

آنان که بر غیرِ تو وارد شدند ناکام شدند

و خَسِرَ المُتَعَرِّضونَ إلّا لَك

و آنان که به غیرِ تو روی آوردند زیان دیدند

و ضاعَ المُلِمّونَ إلّا بِك

و آنان که به درگاهِ غیرِ تو فرود آمدند تباه گشتند

و أجدَبَ المُنتَجِعونَ إلّا مَنِ انتَجَعَ فَضلَك

، و آنان که از غیرِ فضلِ تو طلب کردند، بی‌برگ‌و‌نوا شدند

بابُك مَفتوحٌ لِلرّاغِبينَ

درب رحمتت بر مشتاقان باز است

و خَيرُك مَبذولٌ لِلطّالِبين

و خیر تو به جویندگان عطا شده است

و فَضلُك مُباحٌ لِلسّائِلينَ

و فضل و احسانت بر درخواست‌کنندگان مباح است

و نَيلُك مُتاحٌ لِلآمِلين

و وصالِ تو برای آرزومندان میسّر و مهیّاست

و رِزقُك مَبسوطٌ لِمَن عَصاك

و خانِ روزی‌ات [حتی] برای آنکه نافرمانی‌ات کرده گسترانیده شده

و حِلمُك مُعتَرِضٌ لِمَن ناواك

و بردباری‌ات بر آنکه به دشمنی‌ات برخواسته شامل است

عادَتُك الإحسانُ إلَى المُسيئين

احسان و نیکی به بدکاران، روش و عادت توست

و سَبيلُك الإبقاءُ عَلَى المُعتَدين

و مدارا با متجاوزان شیوۀ توست

اللٰهُمَّ فاهدِنِى هُدَى المُهتَدينَ

پس خداوندا، مرا به راهِ رَه‌یافتگانْ رهنمون شو

و ارزُقنِى اجتِهادَ المُجتَهِدين

و تلاش سختکوشان را روزی‌ام فرما!

و لا تَجعَلنِى مِنَ الغافِلينَ المُبعَدينَ

و مرا از غافلانِ رانده از درگاهت قرار مده

و اغفِر لِى يومَ الدّين

و در روز جزا مرا بیامرز!

ادعیۀ ماه رجب: دعای امام صادق علیه السلام (خاب الوافدون)

ادعیۀ ماه رجب: دعای امام صادق علیه السلام (اللهم انی اسئلک صبر الشاکرین لک)

بِسمِ اللَهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيم

اللٰهُمَّ إنّى أسأَلُك صَبرَ الشّاكرينَ لَك

باراِلٰها، صبر شاکرانت را از تو تقاضا دارم

و عَمَلَ الخائِفينَ مِنك

و عمل خداترسان را از تو طلب می‌کنم

و يقينَ العابِدينَ لَك

و یقین عبادت‌کنندگانت را از تو خواهانم

اللٰهُمَّ أنتَ العَلىُّ العَظيمُ

خداوندا، تویی والامرتبه و بزرگ

و أنا عَبدُك البائِسُ الفَقير

و منم بندۀ بی‌نوا و نیازمند تو

أنتَ الغَنىُّ الحَميدُ

تویی بی‌نیاز و ستوده

و أنا العَبدُ الذَّليل

و منم بندۀ خوار

اللٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ

پروردگارا، بر محمّد و آل او درود فرست

و امنُن بِغِناك عَلىٰ فَقرى

و با بی‌نیازی‌ات بر نیازمندی‌ام منّت گذار

و بِحِلمِك عَلىٰ جَهلى

و با بردباری‌ات بر جهلم منّت گذار

و بِقوَّتِك عَلىٰ ضَعفى

و با توانگری‌ات بر ناتوانی‌ام منّت گذار

يا قَوىُّ يا عَزيز

ای توانگر و باعزّت

اللٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ و آلِهِ الأوصياءِ المَرضيين

بارِالٰها، بر محمد و آل او ـ آن اوصیای پسندیده ـ درود فرست

و اكفِنى ما أهَمَّنى مِن أمرِ الدُّنيا و الآخِرَةِ

و مهمّاتِ امور دنیا و آخرتم را کفایت فرما

يا أرحَمَ الرّاحِمين.

ای مهربان‌ترین مهربانان!

ادعیۀ ماه رجب: دعای امام صادق علیه السلام (اللهم انی اسئلک صبر الشاکرین لک)