مقام حضرت زهرا عليها السّلام در اعراف

مقام حضرت صدّيقه كبرى فاطمه زهرا سلام اللَه عليها كجاست؟ آيا آنهم بر اعراف است، و يا در مراتب و درجات پائين تر؟

هيچ شكّى نيست كه آن مقام مقدّس نيز در طراز مقام فرزندانش از پيشوايان و ائمّه اهل بيت است، و علّت آنكه در اين روايات تصريح به وقوف آنحضرت بر اعراف نشده است، به جهت آنستكه ضعفاء عقول حقيقتاً اعراف را كوهى مثلًا به مثابه جبال دنيا تخيّل مى‌كنند، و بنابراين صعود آن مخدّره بر فراز كوه و تلّ، منافى مقام حيا و عصمت است. با آنكه حال آن بى بى در محشر و سائر مشاهد با ائمّه يكسان است، و با آنكه آن مخدّره نيز بر بالين هر شخص محتضر هنگام مرگ حاضر مى‌شود، ولى در روايات احتِراماً لِجَلالها نامشان را نبرده‌اند، و مخصوصاً در روايات ذكر شده كه برده نشدن نام به علّت قصور ادراك و فهم عامّه است.

زيرا آنان نميدانند كه در مقام عالى اعراف كه از بهشت عالى تر است و حجاب اقرب است، عنوان انوثيّت در مقابل ذكوريّت نيست؛ همه اين عناوين برداشته مى‌شود، اين عناوين متعلّق به پایين اعراف و متعلّق به بهشت و دوزخ است، و لذا نام مقدّس آن بى بى منطوى در عنوان رجال آمده است در اين آيه مباركه: ﴿وَ عَلَى الاعْرَافِ رِجَالٌ﴾.

همچنانكه بدون شبهه نام آن بى بى منطوى در عنوان رجال است در آيه مباركه نور:

﴿فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَه أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ و يُسَبِّحُ لَهُ و فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاصَالِ* رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَرَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَه وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَآءِ الزَّكَوةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الأبْصرُ﴾.1

«در خانه‌هائى كه خدا رخصت داده است كه رفعت يابد و نام او در آنجاها برده شود، تسبيح خدا را مى‌نمايند در صبحگاه و شبانگاه‌ مردانى كه هيچ كسب و تجارتى آنان را غافل نميدارد از ياد خدا، و نه از إقامه نماز و نه از دادن زكوة. و از روزى كه دل‌ها و چشم‌ها از آن روز در وحشت و اضطراب است در واهمه و دهشت هستند.»

مقام حضرت زهرا عليها السّلام در اعراف

شفاعت حضرت زهراء عليها السّلام در روز قيامت

روایت فرات بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام در ارتباط با علو مقام و شان حضرت زهرا سلام اللَه علیها

شفاعت حضرت زهراء علیها السّلام در روز قیامت‌

فرات بن إبراهیم در تفسیر1 خود، روایت می‌كند از سهل بن أحمد دینورى، با إسناد خود از حضرت صادق علیه السّلام كه آن حضرت گفته‌اند:

جابر به حضرت أبوجعفر امام‌ محمّد باقر علیه السّلام عرض كرد: فدایت شوم، اى پسر رسول اللَه! حدیثى درباره جدّه‌ات فاطمه زهرا سلام اللَه علیها، و در فضیلت و شرافت آن بى‌بى براى من نقل كن كه چون من آنرا براى شیعیان بازگو كنم، خوشحال شوند!

حضرت باقر علیه السّلام فرمودند: پدرم براى من حدیث كرد، از جدّم از رسول خدا صلّى اللَه علیه و آله و سلّم كه چون روز قیامت بر پا شود، براى هر یك از انبیاء و مرسلین منبرى از نور نصب مى‌كنند، و منبر من در آن روز از همه منابر بلند‌تر است.

و پس از آن خداوند می‌فرماید : یا مُحَمَّدُ اخْطُبْ! «اى محمّد خُطبه بخوان!» و من خطبه اى می‌خوانم كه هیچیك از انبیاء و رسل همانند آنرا نشنیده‌اند.

و سپس براى هر یك از اوصیاء پیمبران منبرى از نور نصب مى‌كنند، و براى وصىّ من علىّ بْن أبى طالب در وسط آن منبرها منبرى از نور نصب مى‌كنند، و منبر او از همه منبرهاى آنان بلند‌تر است.

سپس خداوند می‌فرماید: یا عَلِىُّ اخْطُب! «اى على خطبه بخوان!» پس على خطبه اى می‌خواند كه هیچیك از اوصیاء پیامبران همانند آنرا نشنیده‌اند.

و پس از آن براى اولاد انبیاء و مرسلین منبرهائى همانند آن منبرها نصب مى‌كنند. و براى دو فرزند و دو سبط من و دو ریحانه من در ایام حیات و زندگانیم، منبرى از نور مى‌باشد.

سپس به آن دو گفته مى‌شود: اخْطُبَا! «خطبه بخوانید!» پس آنان دو خطبه می‌خوانند كه هیچیك از اولاد انبیاء و مرسلین همانندش را نشنیده‌اند.

ثُمَّ ینَادِى الْمُنَادِى وَ هُوَ جَبْرَئِیلُ عَلَیهِ السَّلَامُ: أَینَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ؟ أَینَ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ؟ أَینَ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ؟ أَینَ ءَاسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ؟ أَینَ أُمُّ كُلْثُومَ أُمُّ یحْیى بْنِ زَکرِیا.

شفاعت حضرت زهراء عليها السّلام در روز قيامت

جايگاه زن در اسلام از بيان دخت پيامبر اكرم حضرت فاطمه زهرا سلام اللَه عليها

سأل رسول اللَه صلی اللَه علیه و آله أصحابه عن المرأة ماهی؟ قالوا : عورةٌ . قال: فمتی تکون أدنی مِن ربها؟ فلم یدروا .فلمّا سمعت فاطمة علیها السلام ذلک قالت: أدنی ما تکون من ربها ان تلزم قعر بیتها. فقال رسول اللَه صلی اللَه علیه و آله : إن فاطمة بضعة منی.

روزی پیامبراکرم صلی اللَه علیه و آله وسلم راجع به موقعیت و جایگاه زن در نظام تربیت اسلام از اصحاب سؤال نمودند: اصحاب عرض کردند: زن باید در ستر و عفاف و دور از چشم هوسران مردان باشد.

حضرت فرمودند:در چه حالتی زن به خدا نزدیکتر است. اصحاب از پاسخ فروماندند.این سؤال به گوش حضرت فاطمه زهرا علیها السلام رسید و فرمودند:

نزدیکترین حالت و موقعیت زن به پروردگار این است که در منزل خود قرار گیرد و خود را در معرض دیدگان مردان اجنبی قرار ندهد.

پیامبر اکرم صلی اللَه علیه و آله و سلم و قتی این پاسخ را شنیدند، فرمودند:حقاً و حقیقتاً که فاطمه پاره تن من است.1

جايگاه زن در اسلام از بيان دخت پيامبر اكرم حضرت فاطمه زهرا سلام اللَه عليها

استشهاد حضرت فاطمه زهراء علیها السلام به آيه تطهير راجع به فدك

سليم بن قيس گويد: من به مسجد پيغمبر رفتم و در آنجا حلقه‌اى از مردم نشسته بودند که آنها همه هاشمى بودند غير از سلمان و ابوذر و مقداد و محمّد بن ابوبکر و عمر بن ابى‌سلمه و قيس بن سعد بن عباده. عبّاس به اميرالمؤمنين عليه السّلام عرض کرد: مى‌دانى به چه علّت عمر از جميع کارگردانان و عمّالش در شهرها غرامت گرفت و حقوق آنها را کم کرد مگر قنفذ را؟ حضرت نگاهى به اطراف کرد و اشک در چشمانش حلقه زد و سپس فرمود: به علّت آنکه قنفذ با تازيانه چنان ضربه‌اى بر بازوى زهرا وارد آورد که تا زمان مرگ زهراء آثار آن تازيانه مانند دُمَل متوّرم بود.

و پس از آن مى‌فرمايد: عجب است از اين امّت که محبت اين مرد و رفيقش را در دل دارند و در مقابل تمام کارهاى او سر تسليم فرود مى‌آورند.

اگر عمّال و کارکنان او خائن بودند و اين مال را به خيانت تصرّف کردند بر او جايز نبود که مقدارى از آن را در دست آنها باقى گذارد. چون مال، فى‌ء و حقّ مسلمانان است و جايز نبود که نصفش را بگيرد و نصفش را در دست آنان بگذارد.

و اگر کارکنان و مأمورين او خائن نبودند حقّ نداشت که از اموال آنها چيزى بگيرد نه کم و نه زياد.

اين مرد نصف اموال آنان را گرفت بدون حجّت شرعى؛ اگر فرضاً مال در دست آنان خيانت هم بود چون ظاهراً در يدِ آنها و در تصرّف آنها بود، بدون قيام بيّنه و گواهى شهود جايز نبود از دست آنان بربايد. و عجيب‌تر آنکه پس از اين عمل باز تمام عمّال و کارکنان را به پستهاى خودشان اعاده داد و آنها را منصوب نمود در حالى که اگر خيانتى از آنها سر زده بود ديگر جايز نبود آنها را به کار خود منصوب کند.

آنگاه اميرالمؤمنين از حوادثى که به دست او پديد آمد و تغييراتى که او در سنّت پيغمبر اکرم داد بيان مى‌فرمايد تا مى‌رسد به داستان فدک که فاطمه عليها‌ السّلام در آن وقتى که مى‌خواستند فدک را از او بگيرند گفت: مگر فدک در دست من نيست و من صاحب يد نيستم و وکيل من در فدک نيست و من در حيات رسول خدا از غلّه آن استفاده نمى‌کردم؟ آن دو نفر گفتند: بلى.

فاطمه گفت: پس چرا در ملکيّت فدک از من بيّنه مى‌خواهيد و بر چيزى که در دست من است گواه مى‌طلبيد؟ گفتند: چون مال مسلمين است اگر بيّنه و شاهد بياورى، از آنِ توست و گرنه ما آن را به تو نخواهيم داد.

استشهاد حضرت فاطمه زهراء علیها السلام به آيه تطهير راجع به فدك

اشعاری از شیخ محمد حسین کمپانی در رثای حضرت فاطمه زهرا سلام اللَه علیها

چه نیکو فخر الفلاسفة و الحکماءِ المتألّهین و شیخ الفقهاءِ و العلماءِ المعاصرین؛ مرحوم حاج شیخ محمد حسین إصفهانى معروف به کمپانى طاب ثراه سروده است:

١. وَ لِلسِّباطِ رَنَّة صَدَاهَا *** فِى مَسْمَعِ الدَّهْرِ فَمَا أشْجَاهَا
٢. وَ الأثَرُ البَاقِى کمِثْلِ الدُّمْلُجِ *** فِى عَضُدِ الزَّهْرَآء أقوَى الحُجَج
٣. وَ مِن سَوادِ مَتْنِهَا اسْوَدَّ الْفَضَا *** یا سَاعَدَ اللَه الْإمام المُرتَضَى
٤. وَ لَسْتُ أدْرِى خَبَرَ المِسْمَارِ *** سَلْ صَدْرَهَا خِزَانَة الأسْرَارِ
٥. وَ فِى جَنِینِ المَجْدِ مَا یدْمِى الحَشَا *** وَ هَلْ لَهُمْ إخْفَاءُ أمر قَدْ فَشَا
٦. وَ البَابُ وَ الْجِدَارُ وَ الدِّمَاءُ *** شُهُودُ صِدْقِ مَا بِهِ خِفَاءُ
٧. لَقَدْ جَنَى الجَانِى عَلَى جَنِینِهَا *** فَانْدَکتِ الجِبَالُ مِنْ حَنِینِها
٨. وَ رَضَّ تِلْک الْأضْلُعَ الزَّکیة *** رِزِّیة مَا مِثْلُهَا رَزِّیة
٩. وَ جَاوَزَ الحَدَّ بِلَطْمِ الخَدِّ *** سَلَّتْ یدُ الطُّغْیانِ وَ التَّعْدِى
١٠. فَاحْمَرَّتِ العَینُ وَ عَینُ المَعْرِفَة *** تُذْرِفُ بِالدَّمْعِ عَلَى تِلْک الصَّفَة
١١. وَ لَا یزِیلُ حَمْزَة العَینِ سِوَى *** بِیضِ السُّیوفِ یوْمَ ینشَرُ اللِّوَى
١٢. فَإنَّ کسْرَ الضِّلعِ لَیسَ ینجَبِر *** إلّا بِصَمصَامٍ عَزِیزٍ مُقْتَدِر
١٣. أهَکذَا یصْنَعُ بِابْنَة النَّبِى *** حِرْصاً عَلَى المُلْک فَیا لَلْعَجبِ 1

اشعاری از شیخ محمد حسین کمپانی در رثای حضرت فاطمه زهرا سلام اللَه علیها

دو بیت از امیرالمؤمنین در فراق حضرت فاطمه زهرا علیهما السلام

 در «مروج الذهب» آورده است که:

و لمّا قُبضت فاطمة جزَع علیها بَعْلُها على جَزَعاً شدیداً و اشتدّ بکاؤهُ و ظهر أنینُه و حَنینُه و قال فى ذلک‌

لِکلِّ اجْتِماعٍ مِن خَلِیلَینِ فُرْقَة *** وَ کلُّ الَّذى دُونَ المَمَاتِ قَلِیلُ‌
وَ إنَّ افْتِقادى فاطِماً بَعْدَ أحمَدِ *** دَلیلٌ عَلَى أن لَا یدُومُ خَلِیلُ1
دو بیت از امیرالمؤمنین در فراق حضرت فاطمه زهرا علیهما السلام

حضرت فاطمه زهرا

کتاب «رساله مودت» تألیف ذی‌قیمت حضرت علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی ـ قدّس سرّه ـ می‌باشد. این کتاب خلاصه مباحثی است که مرحوم علامه در تفسیر آیۀ مودّت: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى) و لزوم محبّت اهل‏بيت عليهم السّلام، و نقل و بررسى برخى وقايعِ بعد از رحلت حضرت رسول أكرم ـ صلّى الله عليه و آله و سلّم ـ تا شهادت حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در سال 1391 ه.ق، در مسجد قائم طهران ايراد فرموده‌‏اند.
برخی مطالب مندرج در کتاب:
• دين اسلام ميزان صحّت أعمال را بر معيار محبت اندازه گيرى كرده است
• محبّت استقلالى به غير خدا، شديداً در قرآن مورد انتقاد قرار گرفته است
• اطاعت از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، لازمۀ محبّت به خداست
• معانى مختلف از تفاسير اهل تسنن درباره «مودّة فى القربى» و مراد حقیقی آن
• شصت و چهار نفر از بزرگان اهل‌سنّت، آيۀ مزبور را بر وجوب مودّتِ اهل‏‌بيت تفسير كرده‌‏اند
• جعلی بودن روایت «اصحابی کالنجوم»
• طبق نظر شافعى، محبّت به اهل بيت از مسلّماتِ دين است
• مودّتِ أهل‏بيت تنها يك مسأله اجتماعى نيست؛ بلكه برقرارى ارتباط با ملكوت است

میلاد حضرت زهرا سال 1428هـ.ق: اختلاف نفوس انسان ها در پذیرش حق

کتاب شریف «روح مجرد» اثر گرانسنگ

کتاب شریف «روح مجرد» اثر گرانسنگ حضرت علامه آیة‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی می‌باشد که به عنوان یادنامۀ موحّد عظیم و عارف کبیر؛ مرحوم آیت‌الحق و العرفان حضرت حاج سید‌هاشم حداد قدّس‌الله‌سرّهما به رشتۀ تحریر درآمده است. این اثر در نوع خود بی‌نظیر است و اسرار و مبانی سلوکِ راه خدا را در قالب یادنامه و حالات توحیدی یک عارف بی‌بدیل منکشف ساخته و پرده از حقیقت توحید و معنای هُوهویّت برداشته و به دفاع از عرفان و مسیر عرفای بالله مبادرت نموده است.
اهمّ مطالب مندرج در این کتاب:
• شرح عشق و اشتیاقِ حضرت حاج سید هاشم حداد، تعبّد شدید به احکام شرعی؛ تحمّل وصف‌ناشدنی نسبت به امتحانات الهی؛ و حالات تجرّد و فنای ایشان
• حالات فنای حاج سیدهاشم حدّاد در ایّام عاشورا و توجّه ایشان به جنبۀ جمال‌الهی در کربلاء
• حضرت حاج سیدهاشم حداد، مَظهرِ «لا هو الا هو»
• ضرورت گام‌نهادن در طریق سیروسلوک‌الهی
• ضرورت «نیاز به استاد»، «مراقبه، ذکر، فکر و ریاضت‌های مشروع» و پاسخ به شبهاتِ مربوطه
• وصول به توحید بدون ولایت محال است
• تحقیقی جامع پیرامون شخصیت ابن عربی، و پاسخ به شبهات مربوطه
• تحقیقی از مصنف درباره سلوکِ مُدّعیان عرفان، در ادیان و مذاهب مختلف
• حقایقی عرفانی پیرامون حضرت امام رضا علیه‌السلام از زبان حاج سید هاشم حداد
• تحقیقی عقلی و نقلی از مصنّف، پیرامون وحدت وجود
• شناخت اسرار الهی و معانی عمیقِ ادعیۀ ائمه، بدون توحید محال است
• معنای نفرین‌های اهل‌بیت در ادعیه و زیارات در کلام حضرت حاج سید‌هاشم حداد
• کشف اسرار توحیدی در سفر حاج سید‌هاشم حداد به بیت‌الله‌الحرام

قسمتی از کتاب

 اى نور مطلق! و اى روح مجرّد! اى حَدّاد! تو پیوسته دریائى بودى كه بر طالبان حقیقت و پویندگان سُبُل سلام، از سرشارى و فَیضان و مَلآن خود ریزش مى‌نمودى!

 امواج این دریاى ژرف و بى كرانه، توحید و معرفت بود؛ و موالید و فرآورده‌هاى آبهاى فراوان آن، حجّت و برهان، روشنائى و ایقان، كشف و شُهود، و بصیرت و إتقان (كه چون دریا موج میزد و با آن، نور و علم، روشنى و ایضاح، بینائى و عرفان نمودار مى‌شد و واقعیتش را بر جویندگان راه حقّ و سالكان سبیل فناء و اندكاك در ذات اقدس احدیت نشان میداد).

 حِلم و بردبارى، صبر و شكیبائى، تحمّل و استقامت، و تمكّن در شدائد و مصائب، در حكم دو كناره و دو ساحل این شطّ وسیع و دریاى عریض بود كه حافظ و نگهبان و پاسدار و مرزبان این دریاى موّاج و پر خروش و سرشار از علمت بود كه نمى‌گذاشت آبها بیرون بریزد، و كثرت علم طغیان كند، و زمام از دست برود، و گفتارى یا كلامى را ما فوق طاقت اهل عالم بر آنان تحمیل نماید.)

کتاب روح مجرد

حاج سید هاشم موسوی حداد

مرحوم حاج سید هاشم حداد در سال ۱۳۱۸ هـ. ق در کربلا دیده به جهان گشود. پدر حضرت آقاى حاج سید هاشم نامش سید قاسم بوده است، و با مادر ایشان به نام زینب ازدواج می‌كند. تولّد پدرشان ایضاً در كربلا بوده است. و امّا جدّشان سید حسن از شیعیان هند بوده است، و در هنگامى كه میان دو طائفه از اهل هند در حدود یكصد و پنجاه سال پیش از این نزاع و جنگى در می‌گیرد، آقا سید حسن به دست گروه غالب أسیر مى‌شود.
 گروه غالب كه جدّ مرحوم حدّاد سید حسن را اسیر كرده بودند، او را به یك خانواده شیعى ملقّب به افضل خان فروختند و این عائله به كربلا هجرت‌كرده و با خودشان سید حسن را آوردند. امّا از آنجا كه از وى كراماتى مشاهده كردند، او را از اسارت آزاد نمودند و از رجوع كار به او خوددارى نمودند، و لیكن سید حسن از قبول زیستن بدون عمل و كار در برابر آنها جدّاً إبا كرد. ایشان وى را مخیر ساختند بین چند عمل و او از میان آنها سقّائى را برگزید و گفت: شغل عمویم عبّاس سلام الله علیه است. سید حسن در كربلاى معلّى رحل اقامت مى‌افكند، و با جدّه حضرت آقا ازدواج می‌كند كه یكى از فرزندانشان سید قاسم مى‌باشد كه او فقط سه پسر مى‌آورد: سید هاشم (كه در آن وقت بواسطه هجومِ . . به كربلا و آب بستن بدان، سید قاسم با عائله‌اش از كربلا خارج و به قلعه هندى می‌روند و سید هاشم در آنجا متولّد مى‌شود. ) و سید محمود و سید حسین.(روح مجرد، ص 99)
خود مرحوم حدّاد با دخترى به نام هَدیه و مُكَنّاة به امّ مهدى كه از قبیله جَنابى‌ها (جنابى‌ها از اعراب اصیل و معروف و ریشه دار هستند و به سابقه و حسن عِرق و ریشه مشهورند، و اینك در حِلّه و كربلا و نجف اشرف و بعضى از جاهاى دیگر ساكن مى‌باشند. دختر به غیر خود نمی‌دهند و از غیر خودشان نمى‌گیرند، و غالباً صاحب مناصب اداره حكومتى، از رؤساء و افسران مى‌باشند. روح مجرد ص 99) هستند ازدواج می‌كند. و هنگامى كه امّ مهدى با آقاى حدّاد در محكمه براى تصحیح شناسنامه و جنسیه فرزندانش رفته بودند، حاكم به او می‌گوید: حیف نبود تو با این سید غریب گمنام هندى كه نه اصلى دارد و نه ریشه‌اى ازدواج كردى؟!
 در این حال این زن شیر دل چنان به حاكم مى‌غرّد كه: بى اصل و نَسَب شما هستید، نه این سید كه فرزند رسول خدا و أمیر المؤمنین و فاطمة زهرا است. اینست نسب این سید، ولى حالا بمن بگو نسبت تو در صد سال پیش به كه می‌رسد تا به هزار، و هزار و چهار صد سال؟!
حاكم در برابر منطق او خاضع مى‌شود، و از كلام خود عذر خواهى می‌كند. پدر زوجه ایشان همان طور كه ذكر شد حسین أبو عَمْشَه‌، و مادر زوجه ایشان نَجیبَه نام داشت.(روح مجرد، ص 99)

آیت الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی

برخی از اساتید آیت‌اللَه حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی

  • آیت‌اللَه شیخ مرتضی حائری یزدی رحمة اللَه علیه
  • آیت‌اللَه سید موسی شبیری زنجانی مدّ ظله العالی

شاخصۀ اصلی حضرت آیت‌اللَه سید محمدمحسن طهرانی قدّس اللَه سرّه

شاخصه اصلی ایشان  وصول به مقام قرب و تجرّد و اشراب از سرچشمۀ ماء مَعین و انوار جمالیّه و جلالیّۀ ذات اقدس ربوبی بود. ایشان با حقیقت وجود خود به باطن و سِرّ حقایق عالم تکوین رسیده و بر آنها اشراف کامل داشت، در نتیجه مطالب‏ ايشان‏ ناشى از تراوشات باطن، بصيرت ضمير و وصول به حقائق عوالم ملكوتى بود.

حسن سلوک و جاذبۀ عجیب اخلاقی و اجتماعی ایشان همراه با احاطه و اشراف بر زوایای نفوس افراد و وصول به کُنه موقعیّت اشخاص و سعه و ظرفيت انها از جمله دیگر ویژگی های ایشان بود.

جامع علوم نقلی و عقلی

حضرت حاج سید هاشم حدّاد به ایشان فرموده بودند:

«سید محمدمحسن! روی درس خویش اِتقان داشته باش!»

روی این جهت، ایشان مجدّانه به تحصیل علوم و معارف الهی پرداختند، تا جایی که به بالاترین مدارج علمی حوزوی نائل گشتند. ایشان از معدود افرادی بودند که از نقطه نظر احاطه بر عرفان و فلسفه و  فقه و اصول و پى بردن به کنه معنى و مراد کلمات ائمه معصومین جامعیت کم‌نظیری داشتند،  همچنین نسبت به علوم روز و علم پزشکی جدید و علم هیئت نیز اشراف داشتند.

حضرت آیت الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی