آداب مراسم ترحیم و فاتحه از منظر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی

در ایران، به مناسبت درگذشت اقوام و نزدیکان، از گذشته‌های دور تاکنون، آداب و رسوم خاصی برای برگزاری مراسم ترحیم و سوگواری وجود دارد. این مراسم‌ها به عنوان نشانه‌ای از علاقه و احترام به فرد متوفی و تسلی خاطر خانواده‌اش برگزار می‌شوند.

هرچند برخی از این آداب و رسوم با رسوم و سنّت پیامبر متفاوت بوده و در عین حال در فرهنگ عامه ما کاملا جا افتاده است.

یکی از علمای مشهوری که در مورد این تفاوت ها و آداب و رسوم های غلط مراسم ترحیم در فرهنگ امروزی پراخته است، مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی است که در این مقاله به بیانات ایشان به نقل از فرزندشان آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی که در وبسایت رسمی ایشان به نام مکتب وحی آمده است، میپردازیم:

سنّت رسول خدا صلّی اللَه علیه و آله و سلّم برای انعقاد مجلس فاتحه و ترحیم، سه روز است که در منزل خود آن مرحوم اقامه می‌شود؛ و باید در مجلس به قرائت قرآن و ذکر مصیبت اهل بیت علیهم السّلام پرداخته شود؛ و از تعریف و تمجید متوفّا و شرح شئون اجتماعی و امور شخصیّه و اعتباریّات دنیای دنیّ خودداری گردد. از نصب پرچم سیاه و پارچه‌های تسلیت و تعزیت جدّاً جلوگیری به عمل آید؛ زیرا پرچم و پارچۀ سیاه مخصوص عزای اهل‌ بیت است، و مجلس سایر افراد در این خصوص باید با مجلس معصوم علیه السّلام متفاوت باشد. مجلس ترحیم باید عادی باشد، و مردم به استماع قرآن و قرائت آن و فاتحه مشغول باشند، و از صحبت کردن با یکدیگر پرهیز کنند.

امروزه رسم شده است که مردم با کفش وارد مجلس ترحیم می‌شوند و بر روی صندلی و مبل، به سخن گفتن با یکدیگر و خنده و شوخی می‌پردازند؛ و اصلاً به قرائت قرآن توسّط قاری توجّه نمی‌کنند! همۀ اینها خلاف است.

در مجلس ترحیم باید روی زمین بنشینند، و با یکدیگر سخن نگویند، و ذکر و فکر خود را به یاد آخرت و مآل خویش بگذرانند، و تصوّر کنند که این مجلس روزی برای آنان نیز منعقد خواهد گردید.

 

استفاده از دوربین‌های فیلم‌برداری به نحو آشکار و در منظر همگان، مخلّ به مقصود و منظور از انعقاد چنین مجالسی می‌باشد. ذکر اسامی اشخاص و تشکّر از حضور آنان هیچ لزومی ندارد.

اطعام حاضرین در مجلس ترحیم سنّت نیست، بلکه خویشان و همسایگان، مناسب است برای مصیبت‌زدگان تا سه روز غذا تهیّه نمایند.

آوردن دسته‌های گل در این مجلس خلافِ روحِ انعقاد این‌چنین مجالسی است و باید ترک گردد. چنانچه مشاهده می‌شود در قبرستان‌ها به‌جای پند و اندرز از کیفیّت آن مکان و فضای مناسب با یاد موت و سرای آخرت، به کاشت درخت و گل‌های متنوّع و سبزه و جاری ساختن نهر آب می‌پردازند، در‌حالی‌که این امور منافی با حال و هوای قبرستان است و انسان را از تذکّر و تنبّه باز می‌دارد و به تماشای گل‌ها و ریاحین مشغول می‌نماید.

لباس اهل مجلس نباید سیاه باشد (لباس سیاه نپوشند) و رنگ سیاه مکروه است، بلکه اگر قدری تیره باشد اشکالی ندارد و پس از انقضاءِ سه روز باید از تن خود درآورند و به امور عادی روزمره و زندگی خود مشغول شوند. حتّی مجالس عقد و عروسی را به تأخیر نیندازند و به‌واسطۀ رعایت آداب جاهلی و سنن موهون، موجب عُسر و حرج و گرفتاری خویشان و فامیل و بستگان نگردند.

نام مجلس ترحیم، به بزرگداشت و نکوداشت و تجلیل تغییر نکند، و اگر بنا است ذکری از متوفّا به میان آید، از اموری که در راستای حرکت به سوی آخرت و دیار باقی است سخن گفته شود.

انعقاد مجلس ترحیم در مسجد و حسینیّه مانعی ندارد، مشروط بر اینکه رعایت مطالبی که گذشت بشود و از طرفی مانع نماز برای واردین نگردد.

اگر مجلس ترحیم مصادف با یکی از اعیاد اسلامی گردید، نباید آن مناسبت تحت الشّعاع مجلس ترحیم قرار گیرد؛ آری صرف شیرینی را به جهت مناسبت مجلس می‌توان حذف نمود و به‌جای آن از خرما و حلوا استفاده کرد، ولی از ذکر مصیبت باید خودداری نمود و به ذکر اشعار و مناقب آن مناسبت پرداخته شود.

 

در مجالس ترحیم از قاب و قدح نباید استفاده شود، و از ایستادن هر چه بیشتر افراد و صاحبان مصیبت و غیر آنها برای پر شکوه جلوه دادن موقعیّت متوفّا اجتناب کرد.

حاضرین در مجلس، بیشتر وقت خود را به قرائت فاتحه و سوره ﴿إِنَّا أَنزَلنَهُ﴾ سپری نمایند؛ و از پخش قرآن به صورت جزوه خودداری گردد، چه این روش در زمان یزید ـ لعنه اللَه ـ رواج پیدا نمود. قرآن باید به صورت کامل باشد و به طور کامل در دسترس افراد واقع شود.

و امّا مجلس هفت و سال و اربعین، هیچ‌کدام از ناحیۀ شرع امضاء نشده است؛ علی‌الخصوص مجلس اربعین که می‌توان گفت از جهت اختصاص اربعین به حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام و اینکه هیچ‌کدام از چهارده معصومِ دیگر مجلس و مراسم اربعین نداشته‌اند، شبهۀ مخالفت با شرع و عدم رضایت شارع را داشته باشد. و بناءً علی هذا باید از تشکیل این مجالس علی‌الخصوص از مجلس اربعین جداً خودداری نمود.

مقصود از تشکیل این مجالس، طلب مغفرت برای متوفّا و تسلیت خاطر بازماندگان و تعظیم شعائر دینی است؛ و این منظور هنگامی حاصل می‌شود که دقیقاً مراسم و امور جاریه منطبق بر آموزه‌ها و دستورات شرع انور باشند، و به خاطر مصالح دنیوی و رعایت سلایق و افکار دیگران و تظاهر و خودنمایی از آن منهج و روش ستوده فاصله نگیریم، و امور را بر هر آنچه از ناحیۀ رسول خدا و ائمّۀ هدی صلوات اللَه علیهم أجمعین وارد شده است قرار دهیم.

در سنّت دین و روش اهل بیت، مراسم سالگرد وجود نداشته است؛ یعنی از زمان ظهور اسلام تا زمان غیبت کبری که قریب سیصد سال می‌گذرد، هیچ در تاریخ و آثار گذشتگان ذکری از برقراری مجالس سنوی برای افراد عادی و اصحاب ائمّه علیهم السّلام به میان نیامده است.

 

مع الأسف امروزه شاهدیم که مردم برای متوفّای خویش تا سال‌های سال همین‌طور به برگزاری مجالس و صرف مخارج عجیب و غریب و تبلیغات در شهرها و امکنۀ مختلفه می‌پردازند، و آن را تعظیم شعائر به حساب می‌آورند؛ غافل از اینکه روح آن متوفّا از این امور در اذیّت و فشار است و به اندازۀ سر سوزنی راضی به این مسائل نمی‌باشد.

در مکتب تشیّع شاخص در ظهور و بروز شعائر، حضرات معصومین می‌باشند و سایر مناسبت‌ها نباید در این قضیّه تأثیر بگذارد.

ایرادی ندارد که انسان ذکری از متوفّای خویش به میان آورد و برای او طلب رحمت و مغفرت کند، ولی باید در مجلس و محفلی باشد که به نام یکی از معصومین علیهم السّلام منعقد شده باشد، نه مستقلاً برای آن متوفّا.

بنابراین سالگردها و کنگره‌ها و سمینارهایی که برای بزرگان از علماء و عرفای الهی منعقد می‌شود باید تحت ملاحظه و رعایت این مسئله تشکیل گردند.

مثلاً اگر قرار است که برای عارفی از عرفای الهی کنگره و سمیناری تشکیل شود و در آثار و افکار آن عارف بزرگ تحقیق و تفحّص شود، باید زمانی برای این قضیّه در نظر گرفته شود که منطبق بر موالید یکی از حضرات معصومین علیهم السّلام باشد؛ مانند امیر‌المؤمنین یا امام صادق یا امام علی بن موسی الرّضا و امثالهم.

و یا اگر برای فقیهی از فقهای بزرگوار قرار است مجلسی منعقد گردد و یادی از آثار و افکار او بشود، مناسب است مثلاً میلاد امام باقر علیه السّلام و یا امام صادق علیه السّلام مدّ نظر قرار گیرد؛ و بر همین قیاس. و محوریّت در این کنگره‌ها اوّلاً بلا اوّل، به افکار و منهاج و ممشای آن امام هُمام داده شود و سپس به شرح افکار آن بزرگ پرداخته شود.

انحراف شاگرد علامه طهرانی در اثر ارتباط با امام زمان خیالی

ارتباط با امام زمان (عج) یکی از مهم‌ترین اموری است که هر شیعه‌ای باید در زندگی خود به آن توجه داشته باشد. این ارتباط می‌تواند به صورت قلبی و حضوری باشد. ارتباط قلبی با امام زمان (عج) از طریق شناخت و محبت به ایشان حاصل می‌شود. برای شناخت امام زمان (عج) می‌توان به مطالعه‌ی کتاب‌های حدیثی و تاریخی و همچنین زیارت آن حضرت پرداخت. محبت به امام زمان (عج) نیز از طریق انجام اعمال صالح و پیروی از دستورات ایشان حاصل می‌شود. ارتباط حضوری با امام زمان (عج) نیز برای افراد خاصی که شرایط لازم را دارا باشند، امکان‌پذیر است.

هرچند در طول تاریخ، برخی از افراد در این زمینه دچار توهمات و یا انحرافاتی شده اند که در نهایت آن‌ها را نه تنها از امام، بلکه از دین و مذهب و پروردگار نیز به بیراهه کشانده است.

در این مقاله، حکایتی را از یکی از شاگردان علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی میخوانیم که همین توهم ارتباط با امام زمان موجب انحراف او از مسیر حق شد. این مطلب در جلد دوم از مجموعه کتب عنوان بصری اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی نقل شده است.

در جلد دوم کتاب عنوان بصری میخوانیم:

بنده احساس می‌کردم یکی از شاگردان مرحوم والد از پیش خود کارهایی را انجام می‌دهد؛ وقتی به او تذکر می‌دادم که آیا این کارها را با اجازه و زیر نظر ایشان انجام می‌دهید، با لبخند از کنار مطلب رد می‌شد. گذشت تا اینکه روزی مرحوم آقا آن شخص را خواستند و به او که به‌تدریج در حال تعطیل کردن کسب‌وکار خود بود، فرمودند: «شما باید بیش از این مقدار به کسب‌و‌کار اهتمام داشته باشید!» اما به حرف ایشان توجهی نکرد و حتی بعد از اینکه ایشان دوباره با او صحبت کردند که این مطالبی که مطرح می‌شود، مطالبی نیست که سرسری گرفته شود، به همان روال گذشته ادامه داد.

از این قضیه گذشت تا اینکه روزی ایشان که در سر سفرۀ مهمانی کنار بنده بود، گفت: «از شما سؤالی دارم؛ اگر کسی مستقیماً با امام زمان علیه السّلام ارتباط داشته باشد، آیا احتیاج به استاد دارد؟»

گفتم: «این مطلب به‌عنوان یک قضیۀ منفصله  خالی از دو طرف نیست: این مطالب او یا با مطالبی که استاد می‌گوید مطابق است، یا مخالف آن است؛ اگر با مطالب استاد یکی است، وقتی شما نزد استاد خود هستی و مسائل را دریافت می‌کنی، دیگر چه نیازی به ملاقات با امام زمان است؟! و اگر مطالب و دستوراتی که این امام زمان می‌دهد در جهت عکس و مخالف با دستورات و اوامر و نواهی استاد قرار می‌گیرد، شما باید فاتحۀ‌ آن امام زمان را بخوانید! زیرا کسی که تو را به جایی رسانده که می‌توانی امام زمان را ببینی، همین استاد است؛ پس چطور ممکن است استاد، تو را تا لب مرز بیاورد و بعد تو را رها کند و بلکه با دستورات مخالف، تو را در جهت ضدّ امام زمان قرار دهد؟!»

بله، در بسیاری از موارد اتفاق افتاده است که وقتی بعضی از شاگردان استاد به مراتبی می‌رسیدند، آنها را به افراد دیگری ـ غیر از امام زمان علیه السّلام ـ احاله می‌دادند؛ در این مسئله که استاد بگوید: «از‌این ‌به ‌بعد که تو متصل شدی دیگر با تو کاری ندارم» مشکلی وجود ندارد، ولی صحبت در این است که استاد می‌گوید: «تو باید برای سعادت خود این کار را انجام دهی» و بعد امام زمانِ شما بر‌خلاف آن دستور می‌دهد! پس به دلالتِ التزام، استاد به شما می‌گوید این امام زمان دروغ است و شما او را راست می‌پندارید؛ لذا نباید توجه کنید.

ما این مطالب را به ایشان گفتیم ولی مؤثر واقع نشد. مدت‌ها گذشت تا اینکه روزی مرحوم آقا شخصی از رفقا را فرستادند که از قول ایشان به او بگوید:

این امام زمانی که شما به‌دنبال او هستید شیطان است، امام زمان نیست. شما نگویید که بزرگان دیدند و احساس کردند، ولی سکوت کردند و ما را در گمراهی و ضلالت باقی گذاشتند.

اما متأسفانه این پیغام مرحوم آقا هم مؤثر واقع نشد.

غرض از ذکر این حکایت این بود که این مسئله بسیار مهم و این وادی بسیار خطیر است؛ در این وادی از هر طرف جنود شیطان و ابالسه برای گمراه کردن در کمین‌اند و به‌همین جهت است که انسان به یک فرد خبیر نیاز دارد. اگر مسئله به‌نحوی بود که در قدرت و توان هر شخصی بود که بین حق و باطل را تمیز دهد و  بین اسماء حُسنی و غیر اسماء‌ حُسنی فرق بگذارد، دیگر جای صحبت و اشکالی وجود نداشت.

لزوم تبعیت و پیروی تمام ملائک و انسان ها از امام زمان در کلام مرحوم حدّاد

منبع

 

پیروی از امام زمان (عج) برای مسلمانان واجب است، زیرا ایشان جانشین برحق پیامبر اسلام (ص) و حجت خدا بر روی زمین هستند. ایشان دارای علم و حکمت الهی هستند و راه سعادت و رستگاری را به مردم نشان می‌دهند. پیروی از ایشان موجب هدایت و نجات انسان‌ها از گمراهی و ضلالت می‌شود.

در این مقاله سعی بر آن شده تا لزوم تبعیت از امام زمان توسط انسان ها و حتی ملائکه های مقرب درگاه خدا را از منظر کلام مرحوم سید هاشم حدّاد، و همچنین با توجه به شرحی که در کتاب نفحات انس اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی آمده است بررسی کنیم.

در قسمتی از کتاب نفحات انس میخوانیم:

آقای حدّاد می‌فرمودند که:

مقام و موقعیّت انسان بالاتر از این است که بخواهد در مطالب جبرائیل و میکائیل و این امور بگذرد. بلند شو و برو جایی که جبرائیل بیاید پیش تو تعلّم کند، جایی که جبرائیل از انفاس وجود تو بهره‌مند ‌بشود.

فرشتگان هم بر حسب مراتب خودشان بهره‌مند می‌شوند. این‌طور نیست که فقط آنها در یک مرتبه‌ا‌ی از کمال متوقّف شدند و یک‌مرتبه به فعلیّت رسیده‌اند؛ گرچه در مرتبۀ طولی توقّف برای آنها در همان اشتداد وجودی حاصل شده است، ولی در مرتبۀ عرضی تا وقتی که حیات دارند و تا وقتی که خدا خدایی می‌کند، این نعمت فیض بر وجود خود آنها جاری است.

این فیض از کجا می‌آید؟ از نفس پیغمبر و امام علیه السّلام می‌آید. الآن امام زمان به جبرائیل رزق می‌دهد و اگر یک لحظه عنایت امام زمان از جبرائیل قطع شود، در همان لحظه جبرائیل میّت و فانی است، نه اینکه میّت است، بالاتر از آن، به تعبیر ما دود می‌شود و فنا بر او عارض می‌شود! امام علیه السّلام از نفسش رزق معنوی به جبرائیل، میکائیل و عزرائیل می‌دهد. تمام عظمت جناب حضرت عزرائیل در قبض ارواح و اینها که می‌بینید، همه به خواست امام علیه السّلام است. امام علیه السّلام باید امضاء کند، اگر امضاء نکند عزرائیل به اندازۀ یک بال پشه قدرت ندارد نَفْس کسی را بگیرد. عزرائیل جان خود امام علیه السّلام را بخواهد بگیرد، باید با اجازۀ امام باشد و بدون اجازۀ امام به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند کاری انجام دهد، اصلاً نمی‌تواند. بنابراین امام دارد در آثار خودش تصرّف می‌کند، در آثار وجودی خودش دارد إعمال می‌کند.

اینکه آقای حدّاد فرمودند: چرا دارید راجع به جبرائیل و این امور صحبت می‌کنید، معنایش همین است؛ یعنی انسان نباید مجالس خودش را به حقایق مادون توحید و مادون ولایت از آثار کثرات و از کثراتی که در مراتب پایین هستند بگذراند، و لو اینکه عظمت حضرت جبرائیل و عزرائیل باشد.

ما نگاه به عظمت مسئله می‌کنیم که عزرائیل فردی است که جان همۀ موجودات در تحت قدرت اوست؛ جان همۀ حیوانات، جان همۀ اجانین، جان همۀ شیاطین، جان همۀ افراد بنی‌آدم، جان همه در هر حالی، لباس آنها را می‌گیرد و لباس دیگری بر آنها می‌پوشاند. مغیِّر و مقلِّب حال از یک نشئه به نشئۀ دیگر در تمام انبیا، عزرائیل است. بعد می‌گوییم: عجب! این عزرائیل چه مقامی دارد که پیغمبر الهی در مقابلش قدرت ندارد! امام علیه السّلام در مقابل او قدرت ندارد! اگر قدرت داشت جلویش را می‌گرفت! مگر الآن نمی‌گویند: اگر امام قدرت دارد چرا مرگ سراغش می‌آید؟ در جواب می‌گویم: امام خودش می‌خواهد برود، نمی‌‌خواهد در این دنیا بماند. مرحوم آقا (علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی) می‌فرمودند:

چرا این‌قدر رفقا صدقه می‌دهند و دعا می‌کنند ما بمانیم؟! ما از ماندن در اینجا چه خیری دیدیم؟! چه فایده‌ای دیدیم که بخواهیم بمانیم؟!

اینها خودشان می‌خواهند بروند و دائماً عزرائیل را صدا می‌‌کنند که بلند شو و بیا زودتر ما را راحت کن! حالا بعضی می‌گویند: چرا امام قدرت ندارد جلوی عزرائیل را بگیرد؟

وقتی که این مطالب را ما می‌بینیم ـ با این فهم قاصر خود ـ تصوّر می‌کنیم که این مطالب حقیقت ندارد. چون ملائکه از دیدگان ما مخفی هستند، و امام و سایر افراد را در مقابل خود می‌بینیم؛ لذا آن جنبۀ غیب ملائکه و این جنبۀ شهادت امام علیه السّلام و آثاری که ما در آنها می‌بینیم، چشم ما را از دیدن ولایت کور می‌کند و ما دیگر نگاه نمی‌کنیم که این عزرائیل با این قدرتی که دارد، یک ناخن امام علیه السّلام هم نمی‌شود! آن عزرائیل با همۀ عظمتی که دارد، در حدّ یک عبد مطیع و منقاد و بدون اختیار و اراده در مقابل امام زمان عصر خودش است! این را ما نمی‌دانیم و نگاه به عظمت عزرائیل می‌کنیم، امّا غافلیم که منشأ آن عظمت در اینجاست.

آقای حدّاد می خواستند افراد را به این مسئله توجّه بدهند که واقع را ببین و ظاهر کار را نگاه نکن! چه جبرائیل باشد، چه عزرائیل باشد و چه بقیّه باشند؛ ببین منشأ کجاست! منشأ باطن امام زمان است؛ به دنبال آن برو، نه به دنبال کارهایی که فرشتگان دارند انجام می دهند. آنها به جای خودش محفوظ، امّا آنها هم مثل سایر افراد در تحت اطاعت و تبعیّت از امام زمان و توحید هستند.

حافظ شیرازی: شاعری از جنس عرفان

حافظ شیرازی یکی از بزرگترین شاعران ایرانی است که آثارش از قرن‌ها پیش تاکنون مورد توجه و تحسین مردم ایران و جهان بوده است. علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی، دو تن از بزرگترین علمای شیعه در قرن بیستم، در آثار خود به جایگاه معنوی حافظ شیرازی اشاره کرده‌اند.

 

علامه طهرانی در مورد حافظ شیرازی می‌نویسد:

حافظ شاعری است که در سرودن غزل‌های عرفانی تبحر خاصی دارد. غزل‌های او سرشار از مفاهیم عرفانی و فلسفی است و خواننده را به عالمی از عشق و معرفت می‌برد. حافظ در غزل‌های خود از زبانی ساده و روان استفاده می‌کند، اما مفاهیم عمیقی را بیان می‌کند. او در غزل‌های خود به مسائلی مانند عشق، معرفت، مرگ و زندگی می‌پردازد و دیدگاه‌های عرفانی خود را بیان می‌کند.

 

آیت الله سید محسن طهرانی نیز در مورد حافظ شیرازی می‌نویسد:

حافظ شاعری است که در غزل‌های خود به عالم ملکوت راه یافته است. او در غزل‌های خود از زبانی رمزآلود استفاده می‌کند، اما در واقع به بیان مفاهیم عرفانی و فلسفی می‌پردازد. حافظ در غزل‌های خود به مسائلی مانند عشق الهی، معرفت نفس و حقیقت هستی می‌پردازد و دیدگاه‌های عرفانی خود را بیان می‌کند.

به طور کلی، علامه طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی معتقدند که حافظ شیرازی شاعری است که در غزل‌های خود به عالم عرفان راه یافته است. غزل‌های او سرشار از مفاهیم عرفانی و فلسفی است و خواننده را به عالمی از عشق و معرفت می‌برد.

 

در ادامه به برخی از نکات مهم در مورد جایگاه معنوی حافظ شیرازی از دیدگاه علامه طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی اشاره می‌شود:

  • حافظ شاعری است که در غزل‌های خود به عالم عرفان راه یافته است.
  • غزل‌های حافظ سرشار از مفاهیم عرفانی و فلسفی است.
  • حافظ در غزل‌های خود به مسائلی مانند عشق، معرفت، مرگ و زندگی می‌پردازد.
  • حافظ در غزل‌های خود از زبانی ساده و روان استفاده می‌کند، اما مفاهیم عمیقی را بیان می‌کند.

حافظ شیرازی یکی از شاعران بزرگی است که آثارش همواره مورد توجه و تحسین مردم ایران و جهان بوده است. جایگاه معنوی حافظ شیرازی از دیدگاه بزرگان دین و عرفان، نشان از عمق معرفتی و عرفانی این شاعر بزرگ دارد.

داستان خوش آمد گویی امام حسین به یک جوان

سیر و سلوک عرفانی، سفری است که سالک در آن از عالم ظاهر به عالم باطن می‌رود و به مقامات و مراتب مختلف عرفانی دست می‌یابد. این سفر، یک سفر معنوی است که سالک باید با طی مراحل مختلف، به مقام فناء در ذات احدیت برسد.

در کتاب “رساله لب اللباب در سیر و سلوک أولی الألباب” اثر علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی، به موضوع سیر و سلوک عرفانی پرداخته شده است. در این کتاب، علامه طهرانی به توضیح مقامات نفس و مراحل سیر و سلوک عرفانی می‌پردازد.

در این مطلب، به بررسی یکی از حکایات علامه طهرانی در کتاب “رساله لب اللباب در سیر و سلوک أولی الألباب” می‌پردازیم. این حکایت، داستان مردی است که در گمراهی به سر می‌برد، اما با توسل به خداوند و سیر و سلوک عرفانی، به هدایت می‌رسد.

در کتاب رساله لب اللباب نقل است که:

شبى در محفل دوستان که بسیارى بهائى بودند حاضر شدم و تا ساعتى چند به لهو و لعب و رقص و غیره اشتغال داشتم. پس از گذشت زمانى در خود احساس شرمندگى نمودم و از افعال خودم خیلى بدم آمد ناچار از اطاق خارج شده به طبقۀ فوقانى رفتم و در آنجا تنها مدّتى گریه کردم و چنین گفتم: اى آنکه اگر خدائى هست آن خدا توئى، مرا دریاب. پس از لحظه‌اى به پائین آمدم. شب به پایان رسید و تفرّق حاصل گردید. فرداى آن شب به اتّفاق رئیس قطار و چند نفر از بزرگان براى مأموریّت فنّى خود عازم مسافرت به مقصدى بودیم، ناگهان دیدم از دور سیّدى نورانى نزدیک من آمده به من سلام نمود و فرمود: با شما کارى دارم، وعده کردم فردا بعد از ظهر از او دیدن کنم. اتّفاقاً پس از رفتن او بعضى گفتند: این بزرگوار است و چرا با بى‌اعتنائى جواب سلام او را دادى؟ چون وقتى که آن سیّد به من سلام کرد گمان کردم او احتیاجى دارد و براى این منظور اینجا پیش من آمده است. از روى تصادف رئیس قطار فرمان داد که فردا بعد از ظهر که کاملاً تطبیق با همان وقت معهود مى‌نمود باید فلان مکان بوده و دستوراتى چنین و چنان به من داد که باید عمل کنى، من با خود گفتم بنا بر این نمى‌توانم دیگر به دیدن این سیّد بروم. فردا چون وقت کار محوّله رئیس قطار نزدیک مى‌شد در خود احساس کسالت کردم و کم‌کم تب شدیدى روى نموده به قسمى که بسترى شدم به طورى که طبیب براى من آوردند و طبعاً از رفتن براى مأموریّتى که رئیس قطار داده بود معذور گردیدم.

 

پس از آنکه فرستادۀ رئیس قطار از نزد من بیرون رفت دیدم تب فرونشست و حالم به حالت عادى برگشت کاملاً خوب و سرحال خود را دیدم، دانستم باید در این میان سرّى باشد، از این روى برخاسته به منزل آن سیّد رفتم، به مجرّد آنکه نزد او نشستم فوراً یک دوره اصول اعتقادیّه با برهان و دلیل براى من گفت به طورى که من مؤمن شدم و سپس دستوراتى به من داده فرمود: فردا نیز بیا، چند روزى همچنان نزد او رفتم. هنگامى که پیش روى او مى نشستم آنچه از امور واقعه روى داده بود براى من بدون ذرّه اى کم وبیش حکایت مى نمود و از افعال و نیّات شخصى من که احدى جز من بر آنها اطّلاع نداشت بیان مى نمود.

مدّتى گذشت تا اینکه شبى از روى ناچارى در مجلس دوستان شرکت کردم و ناچار شدم قمارى بنمایم. فردا چون خدمت او رسیدم فوراً فرمود: آیا حیا و شرم ننمودى که این گناه کبیره موبقه را انجام دادى؟ اشک ندامت از دیدگان من سرازیر شد گفتم:

غلط کردم، توبه کردم، فرمود: غسل توبه کن و دیگر چنین منما؛ و سپس دستوراتى دیگر فرمود. خلاصه به طور کلّى رشتۀ کارم را عوض کرد و برنامۀ زندگى مرا تغییر داد. چون این قضیّه در زنجان اتّفاق افتاد و بعداً خواستم به طهران حرکت کنم امر فرمود که بعضى از علماء را در طهران زیارت کنم و بالأخره مأمور شدم که براى زیارت اعتاب عالیات بدان صوب مسافرت کنم. این سفر، سفرى است که به امر آن سیّد بزرگوار مى‌نمایم.»

دوست ما گفت: «در نزدیکى‌هاى عراق دوباره دیدم ناگهان صداى او به گریه بلند شد، سبب را پرسیدم گفت:

«الآن وارد خاک عراق شدیم چون حضرت ابا عبد الله علیه السّلام به من خیر مقدم فرمودند.»

منظور آنکه اگر کسى واقعاً از روى صدق و صفا قدم در راه نهد و از صمیم دل هدایت خود را از خداى خود طلب نماید موفّق به هدایت خواهد شد اگرچه در امر توحید نیز شکّ داشته باشد.

جهان پس از ظهور امام زمان از نگاه علامه طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی

علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی، از جمله علمای بزرگ شیعه در قرن بیستم بودند که به مهدویت و ظهور امام زمان اهتمام ویژه‌ای داشتند. این دو عالم بزرگوار در آثار خود به تبیین و تشریح شرایط دنیا پس از ظهور امام زمان پرداخته‌اند.

در این مقاله، به بررسی دیدگاه علامه طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی در مورد شرایط دنیا پس از ظهور امام زمان می‌پردازیم.

از نظر علامه طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی، دنیا پس از ظهور امام زمان، دنیایی پر از عدل و داد، صلح و آرامش، و سعادت و رفاه خواهد بود. در این دنیا، همه انسان‌ها از هر نژاد و مذهبی، با یکدیگر در صلح و دوستی زندگی خواهند کرد. فقر، بیماری، و جهل از بین خواهد رفت و همه انسان‌ها از نعمت‌های الهی بهره‌مند خواهند شد.

 

شرایط دنیا پس از ظهور امام زمان، بر اساس روایات

 

روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) در مورد شرایط دنیا پس از ظهور امام زمان وجود دارد. در این روایات، به برخی از ویژگی‌های این دنیا اشاره شده است، از جمله:

پر شدن زمین از عدل و داد: در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد، همان‌طور که از ظلم و جور پر شده است.»

برپایی حکومت اسلامی: در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «هنگامی که قائم ما قیام کند، حکومت اسلامی را برپایی خواهد کرد و همه مردم را به دین خدا فرا خواهد خواند.»

از بین رفتن فقر و بیماری: در روایتی از امام باقر (ع) آمده است: «هنگامی که قائم ما قیام کند، فقر و بیماری از بین خواهد رفت و همه مردم از نعمت‌های الهی بهره‌مند خواهند شد.»

گسترش علم و دانش: در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «هنگامی که قائم ما قیام کند، علم و دانش گسترش خواهد یافت و همه مردم از آن بهره‌مند خواهند شد.»

 

راه‌های آماده‌سازی برای ظهور امام زمان

 

با توجه به اینکه ظهور امام زمان، نقطه عطفی در تاریخ بشریت است، لازم است که همه مسلمانان برای این رویداد مهم آماده شوند. برخی از راه‌های آماده‌سازی برای ظهور امام زمان عبارتند از:

شناخت امام زمان: اولین قدم در آماده‌سازی برای ظهور امام زمان، شناخت آن حضرت است. مسلمانان باید با سیره و احادیث امام زمان آشنا شوند تا بتوانند ایشان را در هنگام ظهور بشناسند و به ایشان اقتدا کنند.

تحصیل علوم دینی: تحصیل علوم دینی، از جمله راه‌های مهم برای آماده‌سازی برای ظهور امام زمان است. با تحصیل علوم دینی، می‌توان به شناخت صحیح از اسلام و معارف اسلامی دست یافت و در هنگام ظهور امام زمان، برای خدمت به ایشان آماده شد.

عمل به احکام دین: عمل به احکام دین، از جمله راه‌های مهم برای آماده‌سازی برای ظهور امام زمان است. با عمل به احکام دین، می‌توان خود را برای زندگی در حکومت اسلامی آماده کرد.

دعا و توسل به امام زمان: دعا و توسل به امام زمان، از جمله راه‌های مهم برای آماده‌سازی برای ظهور امام زمان است. با دعا و توسل به امام زمان، می‌توان از آن حضرت درخواست کرد که ظهور ایشان را نزدیک گرداند.

حکایتی از انتظار دروغین برخی ها برای ظهور امام زمان (عج)

انتظار ظهور امام زمان (عج) یکی از مهم‌ترین ارکان دین اسلام است. منتظران فرج بر این باورند که در آخرالزمان، امام زمان (عج) ظهور خواهند کرد و جهان را از ظلم و ستم نجات خواهند داد. انتظار ظهور امام زمان (عج) موجب تقویت ایمان و امید در دل منتظران می‌شود و آنها را برای مبارزه با ظلم و ستم و برقراری عدالت آماده می‌کند.

در روایات اسلامی، انتظار ظهور امام زمان (عج) به عنوان یکی از بهترین اعمال معرفی شده است. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «انتظار فرج، عبادتی است که از همه عبادات بالاتر است.»

منتظران فرج می‌توانند با دعا و توسل به امام زمان (عج)، انجام اعمال صالح و مبارزه با ظلم و ستم، زمینه ظهور آن حضرت را فراهم کنند. اما با تمام این ها چرا هنوز امام زمان ظهور نکرده و چرا هنوز آن سیصد و سیزده نفر یار امام زمان تکمیل نشده است؟

در ادامه حکایتی را در این مورد میخوانیم که در کتاب مطلع الانوار اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی نقل شده است.

در قسمتی از کتاب مطلع انوار جلد 1 آمده است:

 

آقای میرجهانی که از وعّاظ شهیر خراسان و از محترمین آستانه قدس و مرد دانشمندی هستند نقل نمودند، و ایضاً بنده این نقل را از آقا میرزا احمد مصطفی سنگر در نجف اشرف و سایر رفقا شنیده‌ام که:

در حلّه مردی بود بسیار عابد و زاهد و عالم، مردم را به انتظار فرج حضرت بقیّة الله عجل الله [تعالی] فرجه دعوت می نمود، و به گریه و ندبه و دعا بر تعجیل ظهور دعوت می کرد، تا آنکه جماعتی از مردم [که] غمّ و همّشان دعا بر فرج بود مجالسی ترتیب داده و در آن دعا می نمودند همگی شمشیر خریده و انتظار ظهور آن حضرت را داشتند؛ نام این مرد آقای شیخ علی حلاّوی بوده، و هم اکنون بعد از سال ها مقام حضرت حجّة در خانه او برپاست.

روزی آقا شیخ علی از کاظمین به حلّه می رفته است، در راه خدمت حضرت مشرّف می گردد و بسیار اظهار ادب نموده و تقاضای ظهور می کند.

حضرت می‌فرمایند: هنوز عدّه‌ای که خداوند وعده داده فراهم گردند فراهم نشده است و سیصد و سیزده تکمیل نگشته.

عرض می کند: قربانت گردم هم اکنون در حلّه بیش از هزار نفر انتظار فرج را دارند، و اگر ظهور کنید تمام این افرادی که تا به حال مجالس دعا ترتیب داده در فراقت می گریستند، در رکاب مبارک، حاضر برای انجام خدمت خواهند بود.

حضرت می‌فرمایند: چنین نیست، و از محبّین ما در حلّه دو تن بیش نیستند، یکی تو هستی و دیگری جوانی است قصّاب؛ حال که به حلّه رفتی تمام مدّعین را در خانۀ خود دعوت کن و بشارت مقدم مرا بده، و به طوری‌که کسی نفهمد دو گوسفند در بام خانه قبلاً برده و در آنجا ببند تا من بیایم.

شیخ علی به حلّه در آمد و مردم را دعوت به منزلش نموده بشارت تشریف فرمائی آقا را داد. محبّین جمع شدند و شادی‌ها کردند، عطرها پاشیده، عودها برافروخته، چراغانی نموده، همگی تشریف فرمائی حضرت را ساعت شماری می‌کنند. در این هنگام نوری سبز رنگ از جانب قبله حرکت نموده بر بام خانۀ شیخ علی فرود آمد.

     حضرت ولی عصر عجل الله [تعالی] فرجه الشریف از میان نور در بام خانه قرار گرفتند. اولاً حضرت جوان قصّاب را صدا زدند، جوان بر بام برآمد؛ حضرت دستور دادند که یکی از گوسفند‌ها را نزدیک ناودان ذبح کند، جوان ذبح نموده خون از ناودان جاری شد؛ مردم همه با هم گفتند: عجبا حضرت جوان را کشتند! مبادا ما را هم صدا زده و روی بام ذبح کنند! در این حال حضرت، آقا شیخ علی را صدا زدند، شیخ علی بر بام بالا آمد؛ حضرت فرمودند که: شیخ علی گوسفند دیگر [را] نزدیک به ناودان ذبح نماید. ذبح نموده خون گوسفند در ناودان جاری شد؛ ترس و وحشت مردم را فراگرفت و هر کسی به دیگری می‌گفت که شیخ علی هم کشته شد! هم اکنون است که حضرت یک یک از ما را صدا زده و سر ببرند! هر یک بر جان خود بیمناک شده، از گوشه‌ای به طوری‌که رفیقش نداند مخفی شده راه فرار اختیار کرد.

کم‌کم همه رفتند و یک تن باقی نماند، در این حال حضرت فرمودند: آقا شیخ علی رفقای خود را صدا کن برای نصرت و یاری من بیایند بالای بام آنها را ببینم!

آقا شیخ علی هرچه صدا زد جوابی نشنید، سپس نزدیک آمد دید در خانه یک نفر هم نیست!

حضرت فرمودند: این بود یارانی که گمان می‌کردی در فراق من راحت ندارند و همه حاضر برای نوشیدن شربت شهادت در رکاب من هستند.

منبع

حکمت، علل، و آثار غیبت امام زمان از نظر علامه طهرانی و سید محسن طهرانی

غیبت امام زمان، یکی از مهم‌ترین اعتقادات شیعیان است. غیبت امام زمان، به معنای این است که امام دوازدهم شیعیان، حضرت مهدی (عج)، پس از شهادت پدر بزرگوارشان، امام حسن عسکری (ع)، به دستور خداوند، از دیدگان مردم غایب شده‌اند.

علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی، از جمله علمای بزرگ شیعه در قرن بیستم بودند که به مهدویت و غیبت امام زمان اعتقاد داشتند. این دو عالم بزرگ، در آثار خود، به بیان حکمت، علل، و آثار غیبت امام زمان پرداخته‌اند.

در این مقاله، به بررسی دیدگاه علامه طهرانی و سید محسن طهرانی در مورد غیبت امام زمان می‌پردازیم.

حکمت غیبت امام زمان

علامه طهرانی و سید محسن طهرانی، معتقدند که غیبت امام زمان، حکمت‌های فراوانی دارد. از جمله این حکمت‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

امتحان و آزمایش مردم: غیبت امام زمان، فرصتی برای امتحان و آزمایش مردم است تا کسانی که واقعاً به امام زمان اعتقاد دارند، از کسانی که ادعای محبت و ولایت آن حضرت را دارند، تشخیص داده شوند.

حفظ جان و سلامت امام زمان: غیبت امام زمان، موجب حفظ جان و سلامت آن حضرت از خطرات احتمالی می‌شود.

آماده‌سازی زمینه‌های ظهور: غیبت امام زمان، فرصتی برای آماده‌سازی زمینه‌های ظهور آن حضرت است. در این مدت، مردم باید با شناخت امام زمان و آمادگی برای ظهور آن حضرت، خود را برای این رویداد مهم آماده کنند.

 

علل غیبت امام زمان

علامه طهرانی و سید محسن طهرانی، علل مختلفی را برای غیبت امام زمان ذکر کرده‌اند. از جمله این علل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

عدم آمادگی مردم برای پذیرش حکومت امام زمان: در زمان غیبت امام زمان، مردم از نظر معرفتی و اعتقادی، آمادگی لازم برای پذیرش حکومت امام زمان را ندارند.

وجود فساد و ظلم در جامعه: غیبت امام زمان، فرصتی برای مبارزه با فساد و ظلم در جامعه است. در این مدت، مردم باید با اصلاح خود و جامعه، زمینه‌های ظهور امام زمان را فراهم کنند.

امتحان و آزمایش مردم: غیبت امام زمان، فرصتی برای امتحان و آزمایش مردم است تا کسانی که واقعاً به امام زمان اعتقاد دارند، از کسانی که ادعای محبت و ولایت آن حضرت را دارند، تشخیص داده شوند.

 

آثار غیبت امام زمان

غیبت امام زمان، آثار فراوانی در زندگی فردی و اجتماعی مردم دارد. از جمله این آثار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

افزایش ایمان و اعتقاد مردم به امام زمان: غیبت امام زمان، موجب افزایش ایمان و اعتقاد مردم به امام زمان می‌شود.

تقویت روحیه انتظار و امید در مردم: غیبت امام زمان، روحیه انتظار و امید در مردم را تقویت می‌کند.

فراهم‌سازی زمینه‌های ظهور امام زمان: غیبت امام زمان، فرصتی برای آماده‌سازی زمینه‌های ظهور امام زمان است.

مستجاب شدن دعا از نگاه علامه طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی

دعا، یکی از مهم‌ترین عبادات در اسلام است. دعا، ابزاری است که انسان می‌تواند از طریق آن، با خداوند ارتباط برقرار کند و نیازهای خود را به او عرضه کند.

علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی، از جمله علمای بزرگ شیعه در قرن بیستم بودند که به اهمیت دعا اعتقاد داشتند. این دو عالم بزرگ، در آثار خود، به بیان شرایط مستجاب شدن دعا پرداخته‌اند.

در این مقاله، به بررسی دیدگاه علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی و سید محمد محسن حسینی طهرانی در مورد مستجاب شدن دعا می‌پردازیم.

 

شرایط مستجاب شدن دعا از نظر علامه طهرانی و سید محسن طهرانی

علامه طهرانی و سید محسن طهرانی، معتقدند که مستجاب شدن دعا، به شرایط مختلفی بستگی دارد. از جمله این شرایط عبارتند از:

اخلاص در دعا: دعا باید از روی اخلاص و خالصانه باشد.

ایمان و تقوا: دعای انسان مؤمن و با تقوا، بیشتر مورد قبول خداوند قرار می‌گیرد.

رعایت آداب دعا: دعا باید با آداب و شرایط خاصی انجام شود.

 

اخلاص در دعا

علامه طهرانی و سید محسن طهرانی، بر اخلاص در دعا تأکید زیادی دارند. آنها معتقدند که دعای خالصانه، بیشتر مورد قبول خداوند قرار می‌گیرد.

علامه طهرانی در این مورد می‌نویسند:

«دعای خالص، آن دعایی است که از روی اخلاص و بی‌ریا باشد. دعای خالص، آن دعایی است که انسان در آن، فقط به خداوند توجه داشته باشد و هیچ توقعی از غیر خدا نداشته باشد.»

 

ایمان و تقوا

 

علامه طهرانی و سید محسن طهرانی، معتقدند که ایمان و تقوا، از عوامل مهم در مستجاب شدن دعا است. آنها معتقدند که دعای انسان مؤمن و با تقوا، بیشتر مورد قبول خداوند قرار می‌گیرد.

علامه طهرانی در این مورد می‌نویسند:

«دعای انسان مؤمن، بیشتر مورد قبول خداوند قرار می‌گیرد. زیرا ایمان، انسان را به خداوند نزدیک می‌کند و موجب می‌شود که دعای او با قبول خداوند مواجه شود.»

 

رعایت آداب دعا

علامه طهرانی و سید محسن طهرانی، بر رعایت آداب دعا تأکید زیادی دارند. آنها معتقدند که دعایی که با آداب و شرایط خاصی انجام شود، بیشتر مورد قبول خداوند قرار می‌گیرد.

علامه طهرانی در این مورد می‌نویسند:

«دعا باید با آداب و شرایط خاصی انجام شود. رعایت آداب دعا، موجب می‌شود که دعای انسان با قبول خداوند مواجه شود.»

یاری امام زمان از نگاه علامه طهرانی و سید محسن طهرانی

یاری امام زمان، یکی از مهم‌ترین وظایف شیعیان است. یاری امام زمان، به معنای کمک به آن حضرت برای تحقق اهداف و آرمان‌های ایشان است.

علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی، از جمله علمای بزرگ شیعه در قرن بیستم بودند که به اهمیت یاری امام زمان اعتقاد داشتند. این دو عالم بزرگ، در آثار خود، به بیان راهکارهای یاری امام زمان پرداخته‌اند.

در این مقاله، به بررسی دیدگاه علامه طهرانی و سید محسن طهرانی در مورد یاری امام زمان می‌پردازیم.

 

راهکارهای یاری امام زمان از نظر علامه طهرانی و سید محسن طهرانی

علامه طهرانی و سید محسن طهرانی، معتقدند که یاری امام زمان، به روش‌های مختلفی می‌تواند انجام شود. از جمله این روش‌ها عبارتند از:

    شناخت امام زمان: اولین قدم برای یاری امام زمان، شناخت آن حضرت است. انسان باید با امام زمان آشنا شود و معرفت و شناخت خود را نسبت به آن حضرت افزایش دهد.

انتظار فرج: انتظار فرج، یکی از مهم‌ترین راه‌های یاری امام زمان است. انسان باید با انتظار فرج، زمینه‌های ظهور امام زمان را فراهم کند.

عمل به دستورات امام زمان: یاری امام زمان، تنها با انتظار فرج محقق نمی‌شود. انسان باید با عمل به دستورات امام زمان، به آن حضرت کمک کند.

تبلیغ و ترویج مهدویت: تبلیغ و ترویج مهدویت، یکی از راه‌های مهم یاری امام زمان است. انسان باید با تبلیغ و ترویج مهدویت، زمینه‌های ظهور امام زمان را فراهم کند.

یاری منتظران امام زمان: یاری منتظران امام زمان، یکی دیگر از راه‌های یاری امام زمان است. انسان باید با یاری منتظران امام زمان، به آن حضرت کمک کند.

یاری امام زمان، وظیفه‌ای مهم و سنگین است که بر دوش همه شیعیان است. انسان می‌تواند با انجام راهکارهای ذکر شده، به امام زمان کمک کند و زمینه‌های ظهور آن حضرت را فراهم کند.

 

سید محسن طهرانی نیز در کتاب “نور مجرد” می‌نویسند:

«یاری امام زمان، وظیفه‌ای سنگین است که بر دوش همه شیعیان است. انسان باید با تلاش و مجاهدت، به امام زمان کمک کند و زمینه‌های ظهور آن حضرت را فراهم کند.»