توسّل مرحوم ملاّصدرا به آستان حضرت معصومه سلام الله

توسّل مرحوم ملاّصدرا به آستان حضرت معصومه سلام الله علیها برای حلّ معضلات حکمت و فلسفه

حکیم نامدار و فخر عالم اسلام و تشیّع، مرحوم صدرالمتألّهین شیرازی ـ قدس الله سرّه العزیز ـ هرگاه در اثناء بحث و تحقیق و تألیف کتاب گران سنگ خود، اسفار أربعة، به مشکلی لا ینحل و عویصه ای بس ناهموار گرفتار می گردید و خود را در حلّ آن معضله ناتوان می دید، روی التجاء و توسّل به آستان مقدّس کریمۀ اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها می آورد و از جایگاه خود (کهک) به عتبه بوسی این آستان عرش بنیان مشرّف می شد، و پس از اداءِ زیارت و ادب خدمت آن بانوی مطهّره، به فیض توجّهات و عنایات ایشان مفتخر می گردید و حلّ آن معضله برای او کشف می شد، و شاد و سرمست از فیوضات ساحت مقدّسه به جایگاه خویش مراجعت می نمود. خود ایشان در جای جای اسفار، به این عنایات ربّانی تصریح دارد و انکشاف حقایق علمیّه و غوامض از مبانی حِکمیّه را همچون مسئلۀ بسیار بسیار متین و متقنِ «وحدت وجود»، از عنایات و الطاف حضرت ربّ ودود می شمارد.1 و کجا این کشفیّات و حلّ معضلات را به خود نسبت می دهد؟! و مگر می تواند خلاف علم و یقین خود را بنمایاند و در مقام انکار برآید و افاضۀ حق را ناسپاسی کند؟!

در بسیاری از مواقع، نفس ترکیب قضایا با تأیید الهی صورت می‌گیرد؛ البتّه این نه به معنای آن است که در سایر مواقع چنین نیست، بلکه برای انسان کاملاً این نکته مشهود است.

علاّمه طباطبائی: «هر روز مراقبه‌ام بیشتر باشد، در مطالعات علمی و مکاشفات روحانیّه موفّق‌ترم»

علوم و تاریخ شیعه در زمان امام حسن عسکری

سیر علوم و تاریخ شیعه در عصر امام حسن عسكرى علیه السّلام‌

 در زمانى كه متوكّل حضرت امام هادى علیه السّلام را از مدینه طلبید، حضرت امام حسن عسكرى1 علیه السّلام هم همراه پدر بودند. و همیشه آن حضرت با پدرشان در سامرّاء بودند تا وقتى كه پدر به رفیق أعلى واصل شد.

 آنگاه حضرت در این مدّت كوتاه عمرشان پس از این در سامرّاء با زندگى توأم با مرارت و اذیت گذراندند، و با پدرشان در تحمّل مصیبتها شریك بودند. و پس از ارتحال پدرشان منفرداً تحمّل بدیها و زشتیهاى بنى عباس را مى‌نمودند. حال و رفتار عبّاسیون با وى، از إسائه، و چشم پوشى از مقامات، و تضییق بر او و زندان، مثل حال و رفتارشان با پدرش بوده است بدون اندك فُسْحَتى و إرفاقى كه به او برسد.

 شیعیان در عصر او حالشان به مثابه حالشان با پدرش بوده است. و شهر قم در عهد او و در عهد پدرش از زمان پیش، عاصمه بزرگى از عَواصِم و محلهاى علم‌ شیعه بوده است. در بلده قم به مقدارى كه از شمارش و حساب بیرون مى‌باشد راویان شیعه، و به مقدار بسیارى از مؤلّفین در علم حدیث و در سایر فنون علم مجتمع بوده‌اند.

 و در سامرّاء و اطراف مجاور سامرّاء به قدرى شیعه زیاد بوده است كه به مقدار معتنابهى بالغ مى‌گردیده است. و در بلده بغداد خلق كثیرى شیعه بوده‌اند. شهر مَدائن در آن عصر معمور و آباد بوده است و تشیع در آن داراى قِدْحِ مُعَلَّى‌1 بوده است، و پیوسته مواصلات میان شیعیان آنجا و میان امام، متوالى و مُرَتَّب بوده است، و شاید سلمان فارسى اوّلین واضع حَجَر تشیع در آنجا بوده است، و روى آن حَجَر بوده است كه حُذَیفَة بن یمان بناى تشیع كرده است.

علوم و تاریخ شیعه در زمان امام حسن عسکری

دو روایت از حضرت امام حسن عسکری در عظمت و جلالت مقام ائمه علیهم السلام

دو روایت از حضرت امام حسن عسکریّ در عظمت و جلالت مقام ائمّه علیهم السّلام

 أقول: لمّا کان الأنبیاء علیهم السّلام إنَّما بُعِثوا لنجاة الخلق من الضَّلالة، فمَن کان مِن أُممهم اتَّبعهم فهو النّاجی. ثمّ لا شکّ أنّ الشّیعة الإمامیّة من بین فِرَق هذه الأُمَّة أکثرُ اتِّباعًا لنبیّهم صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ کما تبیّن فی الفصول المتقدّمة ـ بل هم الّذین شیّعوه من بین سایر الفِرَق، و مَن عداهم أصحابُ الطّاغوت؛ فلا محالة هم النّاجیةُ دون غیرهم. و قد وُجِد بخطّ مولانا أبی‌محمّد العسکریّ علیه و علی آبائه السَّلام ما هذه صورتُه:

”قد صَعِدْنا ذُرَی الحقائِق بأقدام النّبوّة و الوَلایةِ و نوّرنا سَبع طبقاتٍ، أعلامُ الفتوَی بالهدایةِ، فنحن لُیُوثُ الوَغَی و غُیُوثُ النَّدَی و طُعَناء4 العِدَی و فینا السّیفُ و القَلَم فی العاجِلِ و لِواءُ الحمد [و العلم] فی الآجِل و أسباطُنا خلفاءُ الدّین و خلفاءُ النبیّین و مصابیحُ الأُمَمِ و مفاتیحُ الکَرَم، فالکلیمُ أُلبِسَ حُلَّةَ الإصطفاءِ لِما عَهِدْنا منه الوفاءَ، و روحُ القُدُس فی جِنانِ الصّاقورة ذاق مِن حَدائِقنا الباکورةَ و شیعتُنا الفِئَةُ النّاجیةُ

دو روایت از حضرت امام حسن عسکری در عظمت و جلالت مقام ائمه علیهم السلام

مطلع انوار ج10 – مباحث تاریخی، سیاسی ـ اجتماعی

و الفِرقَةُ الزّاکِیَةُ، صاروا لنا ردءًا و صَوْنًا و علی الظّلمة إلْبًا و عَوْنًا، و سیَنفَجِرُ لهم یَنابیعُ الحَیَوانِ بعد لَظَی النِّیرانِ لتَمامِ الم و طه و الطَّواسین.“ و هذا الکتابُ ذرَّةٌ من جَبَلِ الرَّحمة و قَطرَةٌ مِن بَحرِ الحِکمةِ، و کتب الحسن بن علی العسکری فی سنة أربع و خمسین و مأتین.1

علامت ایمان و شعار شیعه بودن در روایت امام حسن عسکری

علامت ایمان و شعار شیعه بودن زیارت اربعین در روایت امام حسن عسکری علیه السّلام

در کتاب إقبال، سیّد بن طاووس با إسنادش به أبی جعفر طوسی، و او با إسنادش به امام حسن عسکری علیه السّلام روایت می کند که آن حضرت فرمودند:

عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ: صَلَاةُ إحدیٰ و خَمسینَ، و زیارةُ‌ الأربعینَ، و التَّخَتُّم بِالیَمینِ، و تَعفیرُ الجَبینِ، و الجَهْرُ بِبسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ.1

اربعین در فرهنگ شیعه

«نشانه‌های مؤمن پنج چیز است: اوّل: نماز پنجاه و یک رکعت (واجب و نافله در طول شبانه‌روز)؛ دوّم: زیارت اربعین حضرت سیّدالشّهدا علیه السّلام؛ سوّم: انگشتر در دست راست نمودن؛ چهارم: پیشانی بر خاک گذاردن؛ پنجم: بلند گفتن بسم‌ الله ‌الرّحمن الرّحیم در نمازهای جهریّه (صبح، مغرب و عشاء).»

زیارت حضرت سیّدالشّهدا در روز اربعین از مختصّات شیعه می باشد، و امام حسن عسکری علیه السّلام آن را به عنوان شعار و علامت شیعه بیان فرموده اند؛ چنانچه سر بر خاک گذاردن، و بسم الله را بلند گفتن، و نوافل را طبق دستور ائمّه معصومین علیهم السّلام بجای آوردن، و انگشتر در دست راست نمودن نیز از اختصاصات شیعه است.

از بین رفتن مسئلۀ شعار شیعه بودن «اربعین» در میان شیعیان امروزی

متأسّفانه امروزه مسئلۀ اربعین از دایرۀ شعار تشیّع و ویژگی‌های او پا فراتر نهاده، و به سایر افراد از هر طبقه و هر مرتبه سرایت نموده است، و به‌عنوان یک سنّت و روش تخلّف ناپذیر و عادت حتمیّه در بین شیعه در‌آمده ـ چیزی که حتّی در بین سایر افراد از ملل اسلام، وجود ندارد ـ و خصوصیّت این موضوع و انتسابش به حضرت سیّدالشّهدا علیه السّلام طبعاً از میان رفته است. و این موضوعی است که قطعاً مخالف با مبانی مکتب تشیّع و اصول معتقدۀ مذهب و رِضای اهل بیت علیهم السّلام است.

امتیاز شیعه در پیروی و اطاعت و انقیاد بی‌چون و چرا از امام معصوم است؛ نه چون سایر فِرق اسلامی که با کنار نهادن یکی از دو رکن اساسی ثقلین، یعنی عترت رسول خدا، و گرایش به افراد و اشخاص دیگر، طبعاً مسیر و ممشای خود را از شاه‌راه سعادت و فلاح به بوادی ضلالت و غوایت و مهالک موبقه منحرف نمودند، و با دخالت دادن قیاسات و استحسانات و سلیقه‌های شخصی، به‌کلّی مسیر دین و 

اربعین در فرهنگ شیع

حیات خود را بر توهّمات و تخیّلات و خرافات بنا نهادند، و زمام امور دین و دنیای خود را به دست جهّال و معاندینی چون أبوحنیفه و غیره بسپردند، و خسران دنیا و آخرت را برای خود اختیار و انتخاب نمودند.

تفسیر متعلق به امام حسن عسکری

  • روایت وارده در «احتجاج» شیخ طبرسى از حضرت إمام حسن عسكرىّ علیه السّلام

  •  اینك به أصل بحث راجع به ولایت فقیه مى پردازیم: یكى از روایاتى كه به آن بر ولایت فقیه استدلال مى شود، روایتى است كه شیخ طَبَرسىّ در «احتجاج» از «تفسیر منسوب به إمام حسن عسكرىّ علیه السّلام» از آن حضرت نقل مى كند فى (تَفْسیر) قَوْلِهِ تَعالَى: وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَ

ولایت فقیه در حکومت اسلام ج2

72

  • وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ* فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ1.

  •  در این روایت، حضرت عسكرىّ علیه السّلام تمسّك مى‌كنند به قول حضرت صادق علیه السّلام در جواب مردى كه از علّت فرق بین عوام یهود و عوام ما سؤال نمود. حضرت در ضمن بیانى مى‌فرماید:

  •  فَأَمَّا مَنْ کانَ مِنَ الْفُقَهَآء صَآئِنًا لِنَفْسِهِ، حَافِظًا لِدِینِهِ، مُخَالِفًا عَلَى هَوَاهُ، مُطِیعًا لَامْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَآمِّ أَنْ یقَلِّدُوهُ.

  •  «هر كدام از فقهاء كه نفس خود را در مصونیت نگهداشته، حافظ دین خویش، مخالف هواى نفسش، و مطیع أمر مولاى خود باشد، بر همه عوام لازم است كه از او تقلید كنند.»

  •  تقلید به معنى قِلاده بر گردن غیر انداختن است. تقلید به این معنى نیست كه شخص مقلِّد، قِلاده أمر و نهى و التزام به إطاعتِ از مقلَّدش را بر گردن خود مى‌اندازد؛ زیرا كه این تَقَلُّد است. بلكه تقلید به معنى قلاده انداختن برگردن غیر است. یعنى مُقَلِّد بار خود را بر گردن مجتهد مى‌اندازد. و مجتهد علاوه بر اینكه بار خود را تحمّل مى‌كند، باید بار مقلِّدین خویش را هم به دوش بكشد. «فَلِلْعَوَآمِّ أَنْ یقَلِّدُوهُ» یعنى تقلید میكنند او را. قلاده عمل و اتّكاء و اعتماد و وساطت در علم و أخذ أحكام كتاب و سنّت را بر گردن او مى‌اندازند؛ مِنْ قَلَّدَهُ السَّیفَ، یعنى: شمشیر را حمائل او كرد؛ بر كمر او بست، و او را متحمّل شمشیر كرد.

  •  اینكه مى‌گویند: پادشاه به وزیر خودش تقلید سیف مى‌كند، معنیش اینست كه: او را متحمّلِ این مسؤولیت (شمشیردارى) مى‌كند.

امام حسن عسکری علیه السلام

در این بخش می‌توانید تصاویری زیبا و مناسب برای پروفایل و پس زمینه از داخل و اطراف حرم امامین عسکریین علیهما السلام در شهر سامرا را مشاهده کرده و با کیفیت بالا دانلود کنید.
حضرت ابومحمد، امام حسن عسکری علیه السلام، فرزند حضرت امام هادی علیه السلام، در سال 231 یا 232 هجری در مدینۀ منوّره متولد شدند. سامراء در آن زمان پایتخت خلفای بنی‌عباس بود؛ لذا برای از بین بردن احساسات مردم و تحرّکات احتمالی، خلیفۀ عباسی در سال 236 هجری، امام هادی علیه السلام را از مدینه به سامراء تبعید کرد؛ و حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که در آن وقت چهارساله بودند، در معیّت پدر به سامراء آمدند. امام هادی علیه السلام در سال 254 از دار دنیا رفتند، و ولایت و امامت به فرزندشان حضرت امام عسکری که سنّشان در آن وقت بیست‌ودو سال بود، منتقل شد. امامت امام حسن عسکری علیه السلام تا سال 260 هجری ادامه داشت، تا اینکه در سنّ بیست‌وهشت سالگی با سمّ «مُعتَمِد» (خلیفۀ عباسی) از دار دنیا رحلت کردند.

ظمت حضرت عبدالعظیم به خاطر چیست؟

  •  چندی پیش به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام رفته بودم که این روایت راجع به ایشان است:

  • «مَن زارَ عبدالعظیم برِیّ کمَن زار الحُسَینَ بکربلاء؛ ”کسی که حضرت عبدالعظیم را [در ری] زیارت کند همچون زیارت سیّدالشّهدا است.“»5

  •  این مطلب برای همین مسئلۀ ولایت است. آن ولایت امام علیه السّلام در حضرت عبدالعظیم تجلّی کرده است! چرا اگر کسی ما یا فلانی را زیارت کند این طور روایت برایش نیامده است؟! چون ولایت تجلّی نکرده است. مگر ولایت، کشک و دوغ است که بخواهد هرجا بیاید و به هر اعتباری معتبَر بشود؟! نه خیر آقاجان، این طور نیست! باید متوجّه شویم و بفهمیم که چه می گوییم و چگونه عمل می کنیم.

  •  حضرت عبدالعظیم علیه السّلام خود را در ولایت امام هادی علیه السّلام ذوب و فانی کرد و آن حقیقت ولایت در نفس حضرت عبدالعظیم تجلّی کرد؛ لذا فرمودند:

    1. رجوع شود به الکافی، ج ١، ص ٤٤٦؛ مناقب آل أبی طالب علیهم السّلام، ج ١، ص ١٢٣؛ عیون أخبار الرضا علیه السّلام، ج ١، ص ٣١٦؛ مرآة العقول، ج ٥، ص ١٩٧؛ شرح اصول الکافی، مازندرانی، ج ٧، ص ١٧٦.
    2. برای اطّلاع بیشتر از جریان صلح حُدیبیه و نفاق و مخالفت برخی اصحاب با دستورات پیامبر اکرم صلّی اللَه علیه و آله رجوع کنید به المغازی، واقدی، ج ٢، ص ٥٧١ ـ ٦٣٣، غزوة الحدیبیة؛ امام شناسی، ج ٧، ص ٢٧.
    3. رجوع شود به ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج ١، ص ٣٦.
    4. جهت اطّلاع بیشتر رجوع شود به امام شناسی، ج ٤، ص ٢٤.
    5. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ٩٩:
      «محمّدُ بنُ یحیَی العطّارُ عمّن دَخَلَ علَی أبی الحسنِ علیِّ بنِ محمّدٍ الهادی مِن أهلِ الرَّیِّ قال: دَخَلتُ عَلَی أبی الحَسَنِ العَسکَریِّ علیه السّلام فَقالَ: ”أینَ کُنتَ؟“قلتُ: زُرتُ الحُسَینَ علیه السّلام؛ قال: ”أما إنَّکَ لَو زُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم لَکُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلیٍّ علیه السّلام!“»

چگونه به مقام ولایت برسیم؟ – استقامت در راه چه نقشی در ورود به حریم ولایت دارد؟

حضرت عبدالعظیم حسینی
  • «کسی که حضرت عبدالعظیم را [در ری] زیارت کند مثل این است که سیّدالشّهدا را زیارت کرده است.»

  •  راوی می گوید: «یا ابن رسول اللَه، من نمی توانم بیایم کربلا جدّت را زیارت کنم.» حضرت می فرماید: «تو که حضرت عبدالعظیم در کنارت است، چرا نمی روی زیارت کنی؟!»

  •  تصور نکنیم این مسئله فقط اختصاص به حضرت عبدالعظیم دارد؛ بلکه اگر ما هم مانند حضرت عبدالعظیم ولایت را پذیرفتیم و با تمام وجودِ خود ـ نه در مقام شعار و ادّعا، که همه اهل شعار هستیم ـ به لوازم ولایت در امتحانات و موقعیّت هایی که پیش می آید [پایبند بودیم] و تا آخر هم پای قضیه ایستادیم، همان ولایتی که در حضرت عبدالعظیم تجلّی کرده است، در ما هم تجلّی خواهد کرد. هیچ تفاوتی نمی کند؛ منتها بشرطها و شروطها!

  • حقیقت معنای ولایت

  •  امروز روز ولایت امیرالمؤمنین علیه السّلام است که آن ولایت رسول خدا در نفس امیرالمؤمنین علیه السّلام تجلّی کرده است و امیرالمؤمنین به مرتبۀ اعلا و مرتبۀ اتمّ خود، صاحب مقام ولایت شد. یعنی امیرالمؤمنین علیه السّلام نفس و جان و حقیقت پیغمبر شد؛ دو بدن هستند که راه می‌روند، ولی یک حقیقت است که هر دو را راه می‌برد.1

  •  شما الآن دو تا دست و دو تا پا و دو تا چشم و دو تا گوش دارید؛ آیا احساستان نسبت به یک دست با دست دیگر فرق می‌کند؟! نه. من الآن دو دست دارم و هر دو را حرکت می‌دهم؛ آیا دست راست را بیشتر از دست چپ دوست دارم؟ معنا ندارد. آیا توجّهی که به دست چپ دارم از دست راست بیشتر است؟ نه، می‌بینید یکی است. این می‌شود ولایت در پیغمبر و امیرالمؤمنین؛ یعنی یک حقیقت بدون تفاوت، در دو جسم تجلّی پیدا می‌کند.

  •  بر خلاف گفتۀ بعضی که می‌گویند: «دو ولایت است، یک ولایت در پیغمبر و یک ولایت در امیرالمؤمنین!» اینکه شرک است. دو ولایت نداریم؛ یک ولایت است که دو صورت دارد. تجلّی پروردگار نسبت به قوالب امکانی به همین کیفیّت است و ظهور حقیقت توحید در مرایا و قوالب و تعیّنات به همین کیفیّت است. یک ولایت است که دو صورت پیدا می‌کند؛ یک صورتش رسول خدا است و حالا که رسول خدا به رحمت خدا رفته و از این دار فانی به دار باقی رحلت کرده است، همان ولایت به‌صورت امیرالمؤمنین [درآمده] است. پس دیگر چه فرق و تفاوتی بین امیرالمؤمنین و پیغمبر است؟!2

  • حضرت عبدالعظیم

امام صادق

روایت اوّل:

[کلینی] با سند متّصل دیگر خود روایت مى‌كند از صالح بن سهل همدانى كه گفت: حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام فرمودند در تفسیر قول خداى تعالى: اللَه نُورُ السَّمَوتِ وَ الأرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوةٍ فَاطِمَةُ عَلَیهَا السَّلامُفِيهَا مِصْبَاحٌ الحَسَنُالمِصْبَاحُ فِى زُجَاجَة الحُسَینُالزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ فَاطِمَةُ كَوْکبٌ دُرِّىٌّ بَینَ نِسَآءِ أَهْلِ الدُّنْىيوقَدُ مِن شَجَرةٍ مُبارَكَةٍ إبْرَاهِیمُ عَلَیهِ السَّلامُزَيتُونَةٍ لا شَرْقِيةٍ وَ لا غَرْبِيةٍ لا یهُودِیةٍ وَ لا نَصْرَانِیةٍ. يكَادُ زَيتُهَا يضِى‌ءُ یکادُ العِلْمُ ینْفَجِرُ بِهَا وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَار.

نُورٌ عَلَى‌ نُور إمَامٌ مِنهَا بَعْدَ إمَامٍيهْدِى اللَه لِنُورِهِ مَن يشَآء یهْدِى اللَه لِلائِمَّةِ مَنْ یشَآء؛ وَ يضْرِبُ اللَه الامْثَالَ لِلنَّاس.

قُلْتُأَوْ كَظُلُماتٍ؟ قَالَ: الاوَّلُ وَ صَاحِبُهُ یغْشَیهُ مَوْج الثَّالِثُمِن فَوْقِهِ مَوْجٌ … ظُلُمَتٌ الثَّانِى. بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ مُعَاوِیةُ لَعَنَهُ اللَه وَ فِتَنُ بَنِى‌أُمَیةَ؛ إذَا أَخْرَجَ يدَه المُؤْمِنُ فِى ظُلْمَةِ فِتْنَتِهِم لَمْ يكَدْ يرَيهَاوَ مَن لَمْ يجْعَلِ اللَه لَهُ نُورًا إمَامًا مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ عَلَیهَا السَّلامُ، فَمَا لَهُ مِن نُور إمَامٍ یوْمَ القِیامَةِ.

وَ قَالَ فِى قَوْلِهِيسْعَى‌ نُورُهُم بَينَ أَيدِيهِمْ وَ بِأَيمَانِهِمْأَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ یوْمَ القِیامَةِ، تَسْعَى بَینَ یدَىِ المُؤْمِنِینَ وَ بِأَیمَانِهِمْ حَتَّى ینَزِّلُوهُمْ مَنَازِلَ أَهْلِ الجَنَّة. 1

در این آیه مباركه، مشكوة فاطمه علیها السّلام است؛ و در عبارتِ فِيهَا مِصْبَاحٌ، مصباح حسن است؛ و در عبارت المِصْبَاحُ فِى زُجَاجَةٍ، زجاجه حُسین است؛ و در عبارت الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ فاطمه ستاره‌اى تابناك مى‌باشد در میان زنان اهل دنیا.

يوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ ابراهیم علیه‌السّلام است كه زَيتُونَةٍ لا شَرْقِيةٍ وَ لا غَرْبِيةٍ نه یهودى مى‌باشد و نه نصرانى. يكَادُ زَيتُهَا يضِى‌ءُ: نزدیك است علم از آن منفجر گردد وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ.

نُورٌ عَلَى‌ نُورٍ: امامى است از او پس از امامى. يهْدِى اللَه لِنُورِهِ مَن يشَآءُ: هدایت مى‌كند خدا به ائمّه هر كس را كه بخواهد. وَ يضْرِبُ اللَه الامْثَالَ لِلنَّاسِ.

راوى گوید: من عرض كردم: أَوْ كَظُلُماتٍ تفسیرش چه مى‌باشد؟

ادامه در

امام صادق

 

پیش‌نویس خودکار

جلد دوم از مجموعۀ وزین «سیری در تاریخ پیامبر اکرم» حاصل بیانات حضرت آیت‌اللَه حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی پیرامون «تاریخ پیامبر اسلام با رویکردی تحلیلی، تربیتی، اعتقادی و عرفانی» می‌باشد که در زمان حیات والد معظّم‌شان حضرت علامه طهرانی قدّس‌اللَه‌سرّهما ایراد گردیده است. در این مجلد، حضرت آیت‌اللَه طهرانی با ایراد بیاناتی شیوا و سلیس، پیرامون تاریخ پیامبر اکرم ـ صلّی‌اللَه‌علیه‌و‌آله ـ به بررسی و تحلیل «نحوۀ شناخت سیره انبیاء» و «چگونگی تبعیت از حرکت انبیاء و اولیاء» و «لزوم عقلانیت و یقین در تأسّی به انبیاء و اولیاء» با تکیه بر آیات و روایات مربوطه و مبانی عقلی و عرفانی، پرداخته‌‌اند که در نوع خود بی‌نظیر است. این بیانات به‌همراه مقدمۀ ایشان در مجلد اول، به زیور طبع آراسته و به ساحت علم و فضیلت تقدیم می‌گردد.
اهم مطالبِ این مجلّد:
• فرق بین امام واقعی و امام ساختۀ اوهام و تخیّلات
• «تبلیغات» بزرگترین وسیلۀ استعمار برای از بین بردن تعقّل در مسلمین
• جعل حدیث و تحریف در دین توسّط علمای سوء
• خصوصیات علمای راستین و مبلغان حقیقی دین خدا
• تأثیر فتاوای انحرافی علمای سوء در انحطاط دینِ مردم عوام
• روش‌های استعمار و رژیم‌های ظالم در استفاده از علمای سوء
• اهمیت یقین در تشخیص سیره اهل‌بیت
• شک و تردید به مسیر، بالاترین خطر در راه خدا
• راه حصول مرتبۀ یقین قلبی و علم باطنی
• تفاوت یقین ظاهری و یقین باطنی
• علت نیاز به پیامبر و امام جهت تکامل نفوس
• محدودۀ حجیت حکم عقل و شرع، و حکم امام علیه‌‌السلام
• معنای «معروف» و «منکر» در فرهنگ اسلام و جاهلیّت

کتاب تاریخ پیامبر اکرم