دستورات سید علی قاضی در ماه‌های رجب و شعبان و رمضان مبارک

دستورات آیة الحق مرحوم سید علی قاضی طباطبائی در ماه‌های رجب و شعبان و رمضان المبارک. آیت الله سید محمد محسن طهرانی قدس سره می فرمایند:
اصل این دستور را حضرت علّامه آیة اللَه سید محمّد حسین حسینی طهرانی أفاض اللَه علینا من برکات تربته، در سال آخر عمر شریف و با برکت خود در یکی از جلسات برای خواصّ أصحاب خودشان از روی نسخۀ خطّی آیة الحقّ مرحوم آیة اللَه حاج میزا علی قاضی طباطبائی که بنام «صَفَحاتٌ منْ تاریخ الأعلام» بقلم فرزند ایشان نوشته شده است، بیان فرموده، به عمل و مداومت آن تأکید نمودند و مخصوصاً به طلّابی که با حضرتش مأنوس بودند، أمر کردند آنرا در دفتر خود ثبت نمایند [لذا این حقیر از روی نسخۀ ایشان در کتابخانۀ معظّم له استنساخ نمودم] اینک متن عربی آن را با استفاده ترجمه و توضیح مختصر آن بزرگوار به علاقمندان تقدیم می نمائیم.

دستورات سید علی قاضی در ماه‌های رجب و شعبان و رمضان مبارک

توصیه های حضرت آیه اللَه حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی پیرامون ماه رجب و اعمال لیلة الرغائب

متن ذیل فرازهایی از بیانات حضرت آیه اللَه حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی می باشد، که پیرامون خصوصیات ماه رجب و اعمال آن و اعمال لیله الرغائب در مجالس شرح حدیث عنوان بصری ایراد گردیده است ، که به جهت اهمیت مطلب آنرا به صورت این مقاله خدمت عزیزان تقدیم می کنیم:

همان طوری که دأب و دِیدَن مرحوم آقا (حضرت علامه طهرانی)ـ رضوان اللَه علیه ـ بود قبل از ماه رجب ایشان یک مطالبی را می‌فرمودند. دوستانشان را جمع می‌کردند و راجع به اهتمام ماه رجب ایشان مطالبی را می‌فرمودند. آن چه را که من بدون توجّه به روایات و احادیثی که در فضیلت ماه رجب آمده است از تجربیات شخصی خودم با مرحوم آقا ـ رضوان اللَه علیه ـ و سایر بزرگان به یاد دارم این است که در تمام ایام سال ایشان به این ماه رجب از همۀ شهرها و ماهها اهتمام بیشتری داشتند. حتّی از ماه رمضان هم اهتمام این بزرگان به ماه رجب بیشتر بود و عبارت ایشان این بود که ماه رمضان برای عامّۀ مردم انفَع است و نَفع بیشتری دارد ولی ماه رجب برای خصوص سالکان الی اللَه این نفعش از ماه رمضان بیشتر است و تأثیراتی که در ماه رجب بر نفس وارد می‌شود آن تأثیرات، تأثیرات عمیق‌تریست، تأثیرات زیر بنایی تریست از آن چه که در سایر ایام اللَه که شعبان و رمضان و یا فرض بکنید که در آن ذی‌القعده به خصوص دهۀ اوّل ذی‌الحجّه که بسیار آن جَلوات و جَذبات خاصّی دارد در آن عُشر اوّل ذالحجّه، این ماه رجب از همۀ آنها مهمتر است و خود ایشان هم در ماه رجب یک تغییراتی داشتند، ایشان به طور کلّی در زندگیشان، در اعمال شخصی خودشان و توصیۀ به مراقبت بیشتری می‌کردند به رفقایشان و به دوستان و می‌فرمودند: ماه رجب ماه الهی است، در ماه خدا غیر خدا را نباید انسان داخل کند، مراقبه‌اش را در این ماه باید بیشتر کند، کلامش را در این ماه باید منضَبط‌تر قرار بدهد، هر حرفی را نزند، هر مطلبی را نگوید، حتّی مسائل عادی، حرفهای عادی، اینها در این ماه مضرّند. هر چه در این ماه حالت سکوت و حالت سکون و آرامش بیشتر باشد واردات بیشتر خواهد ملائکه در جایی که تشویش و اضطراب است نمی‌آیند، ملائکه در جای سکون و آرامش می‌آیند، ملائکه در جایی که دائماً محلّ جَوَلان فکر و تخیلات و خیالات(است نمی آیند)…؛ این آن را گفت، آن آن را گفت، این به من این حرف را زد، چرا آن نسبت به من این فکر را کرد؟ من این جوابش را بدهم، با این اینجور صحبت کنم اینها به درد ماه رجب نمی‌خورد. اگر شخصی با این تصوّرات و تخیلات داخل در ماه رجب بشود نصیبی نخواهد داشت. پس شرط اوّلی را که مرحوم آقا ذکر می‌فرمودند این است که انسان قلب خود را از هر چه که تا به حال با او بوده پاک کند و بدون این فایده ندارد، هیچ فایده‌ای ندارد. هر چه ذکر بگوید فایده ندارد، هر چه توجّه کند فایده ندارد، چرا؟ چون این توجّه و ذکر توجّه صوریست، توجّه عُمقی نیست،‌ عُمق خراب است، عُمق در او تشویش است، عُمق در او هوا و هوس است، عُمق در او تکثّرات است، عُمق در او توغّل در کثرات است، فایده ندارد، فقط از یک صورت ظهور پیدا می‌کند و به همان صورت هم ختم می‌شود. پس بنابراین اوّلین کاری که سالک باید انجام بدهد این است که تصوّر کند در ماه رجب متولّد شده. بچّه‌ای که تازه از مادر متولّد می‌شود دشمن دارد؟ هنوز کاری نکرده توی این دنیا، دشمن ندارد. آیا بچّه‌ای که از مادر متولّد می‌شود کسی راجع به او حرف زده؟ کسی غیبتش را کرده؟ کسی فرض کنید که…؟ نه، تازه هنوز متولّد شده و نه دوستی پیدا کرده، نه دشمنی پیدا کرده،‌ نه کسی را زده، نه به کسی بی‌احترامی کرده، نه شخصی نسبت به او بی‌احترامی کرده، هیچی هیچ گونه ارتباطی نداشته. انسان باید تصوّر کند که در ماه رجب متولّد شده و همچون بچّه که در قلب و در نفس او هیچ چیزی وجود ندارد. بچّه هیچ چیز نمی‌فهمد فقط گرسنه‌اش بشود صدایش در بیاید برای شیر خوردن همین، و الاّ هیچ چیز نمی‌فهمد حتّی مادرش را هم نمی‌فهمد دیگر. البتّه یک احساس خاصّی دارد امّا…. دیگر نه کینه‌ای در بچّه است، نه بُغضی در بچّه هست، نه حَسدی در بچّه، نه حسابی هیچ چیزی نیست، فلهذا مرحوم آقا تعبیر می‌کردند بچّه تا چند ماه اصلاً فانی است، یعنی هیچ نوع تعلّق به کثرت در او نیست. اگر می‌خواهید نگاه به فنا کنید که در فنا چه خبر است. نگاه به بچّۀ شیرخوار کنید. کینه دارد؟ ابدا، نسبت به کی کینه دارد؟ حسد دارد؟ ابدا، بُغض دارد نسبت به کسی؟ ابدا، هر وقت گرسنه اش بشود گریه می‌کند، فقط همین. آدم فانی مگر غیر از این چیز دیگر است؟ نه در وجود او حقد است، نه حسد است،‌ نه تعلّق به دنیاست، نه تعلّق به مادّه است، نه تعلّق به کثرات است، نه این را بگیرد،‌ نه آن را بگیرد، نه نفعی الآن…. الآن فرض کنید که به یک بچّه بگویند: آقا! در فلان جا زلزله شد، خراب شد؛ اصلاً نمی‌فهمد می‌گوید: بابا من گرسنم است شیرم را بدهید بخورم بخوابم. این چیه؟ می‌گویند: آقا فلان کس نماینده شد، فلان کس چیز شد. می‌گوید: آقا شیر من را بدهید بخورم، اینها مال خودتان، مبارک خودتان باشد. فقط نیازش در ارتباط با مبدأ محفوظ است و بقیه هیچ. آدم فانی فقط تعلّقش با مبدأ است و دیگر هیچ در نفس او نیست. منتهی فرق بین بچّه و بین فانی این است که بچّه وقتی که برمی‌گردد تازه برمی‌گردد توی کثرات یکی یکی هِی می‌آید سراغش، یکی یکی تعلّقات، فانی وقتی که بقا پیدا می‌کند دیگر همه را از دست داده. این فرق بین این دو و باید ما برگردیم به همان جا، به همان جایی که آمدیم.

توصیه های حضرت آیه اللَه حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی پیرامون ماه رجب و اعمال لیلة الرغائب

الحجة الغراء علی مظلومیة الزهراء

مقاله پیش رو، گزیده ایست از فرمایشات حضرت علامه آیت اللَه سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب رساله مودت که در آن به تبیین وقایع بعد از رحلت پیامبر اکرم و مظلومیت حضرت فاطمه زهرا سلام اللَه علیها پرداخته اند.

گریستن رسول خدا بر مصائب اهل البیت علیهم السلام

از أمیرالمؤمنین علیه السّلام روایت است که فرمود: بینَا أَنَا وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ عِنْدَ رَسُولِ اللَه صَلَّى اللَه عَلَیهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ إذِ الْتَفَتَ إلَىَّ فَبَکى. فَقُلْتُ: مَا یبْکیک یا رَسُولَ اللَه؟ قَالَ: أَبْکى مِنْ ضَرْبَتِک عَلَى الْقَرْنِ و لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدِّهَا وَ طَعْنِ الحَسَنِ فِى فَخِذِهِ وَ السَّمِّ الَّذِى یسْقَاهُ وَ قَتْلِ الْحُسَین.1

«در وقتى که من و فاطمه و حسن و حسین نزد رسول خدا بودیم حضرت نگاهى به من کرد و گریست. عرض کردم: یا رسول اللَه! موجب گریه شما چیست؟ فرمود: از ضربتى که بر فرق سر تو وارد مى‌شود، و از سیلى‌اى که به چهره فاطمه مى‌خورد، و از زخم و جراحتى که بر ران حسن وارد میشود و از سمّى که او مى‌آشامد، و از کشته شدن حسین.»

جریان آتش زدن درب خانه فاطمه زهرا سلام اللَه علیها

در این روایت از کیفیت سیلى خوردن فاطمه چیزى بیان نشده کما آنکه از کیفیت ضربت خوردن أمیرالمؤمنین یا شکافته شدن ران حضرت مجتبى و سمّ نوشیدن آن حضرت و کشته شدن حضرت سید الشّهدا چیزى بیان نشده است.

ولى در روایتى که از «دلآئل الإمامة» نقل شده است چنین وارد است که: چون فرستاده أبوبکر از نزد أمیرالمؤمنین علیه السّلام برگشت و گفت که: على از آمدن و بیعت نمودن امتناع مى‌ورزد، عمر اصرار نمود که أبوبکر، قُنفُذ ـ که غلام أبوبکر بوده و از أولاد بنى کعب بن عدىّ و از طُلقاى مکه بود ـ را براى احضار أمیرالمؤمنین بفرستد. أبوبکر قُنفذ را با جماعتى به خانه فاطمه براى احضار أمیرالمؤمنین فرستاد.

الحجة الغراء علی مظلومیة الزهراء

علت نامیده شدن حضرت زهرا سلام اللَه عليها به (ام ابیها)

پرسش و پاسخ ذیل مطالبي است که فی مابین گروه مطالعاتی شمس الشموس و حضرت آیت اللَه حاج سید محمد محسن حسيني طهراني(حفظه اللَه) رد و بدل گردیده است که مجموع این جلسات به بیش از ٨ ساعت به طول انجامیده است. اصل این جلسات در بخش سخنرانی و ویدئو سایت مکتب وحی به نام نفحات انس موجود میباشد که علاقمندان می توانند برای استفاده بیشتر به این بخش مراجعه نمایند

سؤال: راجع به لقب حضرت زهرا سلام اللَه علیها ” ام ابيها ” توضيحاتی بفرمایید:

جواب:. مسأله ام ابيها آن حقيقت جنبه انفعالي عالم وجود را مي‌گويند. رسول خدا آن جنبه فاعلي عالم وجود است جنبه فاعلي مقام واحديّت كه اراده پروردگار است در خلق عالم وجود ، چه عالم مجردات و چه عالم مادّه ، آن جنبه فاعليتش، نفس پيغمبر اكرم است و جنبه انفعالي كه قبول اين فاعليت بكند آن نفس حضرت زهرا است. پس نفس آن حضرت موجب خلقت عالم وجود است و از جمله خود پيغمبر، يعني؛ وجود عيني و خارجي خود رسول خدا هم ، بواسطه تجلّي جنبه انفعالي حق در نفس حضرت زهرا تحقق پيداكرده كه بدون اين مسأله جنبه فاعلي فايده ندارد. وقتي كه من مي‌خواهم اراده بكنم اين آب را بردارم بايد يك ليواني هم در خارج باشد من هرچه اراده كنم ولي ليوان نباشد اين اراده من به چه تعلق مي‌گيرد؟‌ .اراده فاعل نسبت به انجام يك شي دو جهت مي‌خواهد يك جنبه فاعلي و يك جنبه انفعالي هركدام از اين دوتا نباشد آن فعل در خارج صورت عيني پيدا نمي‌كند. جنبه فاعلي نسبت به عالم خارج وجود پيغمبر اكرم است و جنبه انفعالي ، که قبول فاعلیت فاعل و موجب خلقت همه عالم وجود است آن نفس ولايي حضرت صديقه است. پس مي‌توانيم بگوييم كه حضرت صديقه سلام اللَه عليها از اين نقطه نظر علّت خلقت حضرت رسول سلام اللَه عليه است.

و به این معنا اشاره دارد حدیث قدسی معروف که (لولا فاطمة لما خلقتکما ) ، اگر فاطمه نبود شما دو تا را خلق نمی کردم.

این از نقطه نظر جنبه تکوینی نفس مطهر حضرت صدیقه کبری سلام اللَه علیها . و اما از جهت حیثیت تشریعیّه باید گفت واللَه العالم. که از آنجا که نفس مطهّر رسول خدا محلّ و مهبط وحی و تشریع می باشد نفس مطهره حضرت صدیقه سلام اللَه علیها با قبول این تشریع و ودیعه نهادن آن در نفوس فرزندان معصومین خود آن تشریع و وحی را به منصه ظهور و بروز در آورده است.

علت نامیده شدن حضرت زهرا سلام اللَه عليها به (ام ابیها)

مقام حضرت زهرا عليها السّلام در اعراف

مقام حضرت صدّيقه كبرى فاطمه زهرا سلام اللَه عليها كجاست؟ آيا آنهم بر اعراف است، و يا در مراتب و درجات پائين تر؟

هيچ شكّى نيست كه آن مقام مقدّس نيز در طراز مقام فرزندانش از پيشوايان و ائمّه اهل بيت است، و علّت آنكه در اين روايات تصريح به وقوف آنحضرت بر اعراف نشده است، به جهت آنستكه ضعفاء عقول حقيقتاً اعراف را كوهى مثلًا به مثابه جبال دنيا تخيّل مى‌كنند، و بنابراين صعود آن مخدّره بر فراز كوه و تلّ، منافى مقام حيا و عصمت است. با آنكه حال آن بى بى در محشر و سائر مشاهد با ائمّه يكسان است، و با آنكه آن مخدّره نيز بر بالين هر شخص محتضر هنگام مرگ حاضر مى‌شود، ولى در روايات احتِراماً لِجَلالها نامشان را نبرده‌اند، و مخصوصاً در روايات ذكر شده كه برده نشدن نام به علّت قصور ادراك و فهم عامّه است.

زيرا آنان نميدانند كه در مقام عالى اعراف كه از بهشت عالى تر است و حجاب اقرب است، عنوان انوثيّت در مقابل ذكوريّت نيست؛ همه اين عناوين برداشته مى‌شود، اين عناوين متعلّق به پایين اعراف و متعلّق به بهشت و دوزخ است، و لذا نام مقدّس آن بى بى منطوى در عنوان رجال آمده است در اين آيه مباركه: ﴿وَ عَلَى الاعْرَافِ رِجَالٌ﴾.

همچنانكه بدون شبهه نام آن بى بى منطوى در عنوان رجال است در آيه مباركه نور:

﴿فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَه أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ و يُسَبِّحُ لَهُ و فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاصَالِ* رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَرَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَه وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَآءِ الزَّكَوةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الأبْصرُ﴾.1

«در خانه‌هائى كه خدا رخصت داده است كه رفعت يابد و نام او در آنجاها برده شود، تسبيح خدا را مى‌نمايند در صبحگاه و شبانگاه‌ مردانى كه هيچ كسب و تجارتى آنان را غافل نميدارد از ياد خدا، و نه از إقامه نماز و نه از دادن زكوة. و از روزى كه دل‌ها و چشم‌ها از آن روز در وحشت و اضطراب است در واهمه و دهشت هستند.»

  1. سوره النّور (٢٤) آيه ٣٦ و ٣٧.

مقام حضرت زهرا عليها السّلام در اعراف

3

بارى، مجال ضيق است كه در اين باره قدرى بيان و قلم را گسترده داريم، تا اخلّاء روحانى و برادران ايمانى بدانند كه مقام و درجه اين زن كه افتخار هزاران پيغمبر و امام، و شفيعه صدّيقان و شهيدان و پيامبران أُولوا العزم است، تا چه حدّ و چه غايت است! او سرّ رسول اللَه است، او جوهره و سلاله نبوّت است، كه رسول خدا دست او را مى‌بوسيد، و بر جاى خودش مى‌نشاند، و پيوسته در بيتش ميرفت، و هر وقت از سفر و غزوه مراجعت ميكرد، اوّل به ديدن او در خانه او ميرفت‌.1

مقام حضرت زهرا عليها السّلام در اعراف

شفاعت حضرت زهراء عليها السّلام در روز قيامت

روایت فرات بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام در ارتباط با علو مقام و شان حضرت زهرا سلام اللَه علیها

شفاعت حضرت زهراء علیها السّلام در روز قیامت‌

فرات بن إبراهیم در تفسیر1 خود، روایت می‌كند از سهل بن أحمد دینورى، با إسناد خود از حضرت صادق علیه السّلام كه آن حضرت گفته‌اند:

جابر به حضرت أبوجعفر امام‌ محمّد باقر علیه السّلام عرض كرد: فدایت شوم، اى پسر رسول اللَه! حدیثى درباره جدّه‌ات فاطمه زهرا سلام اللَه علیها، و در فضیلت و شرافت آن بى‌بى براى من نقل كن كه چون من آنرا براى شیعیان بازگو كنم، خوشحال شوند!

حضرت باقر علیه السّلام فرمودند: پدرم براى من حدیث كرد، از جدّم از رسول خدا صلّى اللَه علیه و آله و سلّم كه چون روز قیامت بر پا شود، براى هر یك از انبیاء و مرسلین منبرى از نور نصب مى‌كنند، و منبر من در آن روز از همه منابر بلند‌تر است.

و پس از آن خداوند می‌فرماید : یا مُحَمَّدُ اخْطُبْ! «اى محمّد خُطبه بخوان!» و من خطبه اى می‌خوانم كه هیچیك از انبیاء و رسل همانند آنرا نشنیده‌اند.

و سپس براى هر یك از اوصیاء پیمبران منبرى از نور نصب مى‌كنند، و براى وصىّ من علىّ بْن أبى طالب در وسط آن منبرها منبرى از نور نصب مى‌كنند، و منبر او از همه منبرهاى آنان بلند‌تر است.

سپس خداوند می‌فرماید: یا عَلِىُّ اخْطُب! «اى على خطبه بخوان!» پس على خطبه اى می‌خواند كه هیچیك از اوصیاء پیامبران همانند آنرا نشنیده‌اند.

و پس از آن براى اولاد انبیاء و مرسلین منبرهائى همانند آن منبرها نصب مى‌كنند. و براى دو فرزند و دو سبط من و دو ریحانه من در ایام حیات و زندگانیم، منبرى از نور مى‌باشد.

سپس به آن دو گفته مى‌شود: اخْطُبَا! «خطبه بخوانید!» پس آنان دو خطبه می‌خوانند كه هیچیك از اولاد انبیاء و مرسلین همانندش را نشنیده‌اند.

ثُمَّ ینَادِى الْمُنَادِى وَ هُوَ جَبْرَئِیلُ عَلَیهِ السَّلَامُ: أَینَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ؟ أَینَ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ؟ أَینَ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ؟ أَینَ ءَاسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ؟ أَینَ أُمُّ كُلْثُومَ أُمُّ یحْیى بْنِ زَکرِیا.

  1. تفسیر فرات بن إبراهیم» ذیل آیه ١٠١ از سوره شعراء، ص ١١٣ تا ص ١١٥؛ و «بحار الانوار» ج ٨، ص ٥١ و ٥٢

شفاعت حضرت زهراء عليها السّلام در روز قيامت

3

«سپس منادى كه جبرئیل علیه السّلام است ندا كند: كجاست فاطمه دختر محمّد؟ كجاست خدیجه دختر خویلد؟ كجاست مریم دختر عمران؟ كجاست آسیه دختر مزاحم؟ كجاست امّ كلثوم مادر یحیى ابن زكریا؟» و همگى بر مى‌خیزند.

در این حال خداوند تبارك و تعالى می‌گوید: اى اهل جمع و اى مجتمعین در محشر! امروز کرم براى كیست؟! مُحمَّد وَ علىّ و حسن و حسین می‌گویند: ﴿لِلَّهِ الْو حِدِ الْقَهَّارِ﴾. «كَرَم فقط از خداوند واحد قهّار است.»

خداوند می‌گوید: اى اهل محشر! من كرم را براى محمّد و علىّ و حسن و حسین و فاطمه قرار دادم! اى اهل محشر! اینك سرهاى خود را فرود آورید و چشمان خود را فروافكنید كه فاطمه بسوى بهشت می‌رود.

در این حال جبرئیل براى او یك ناقه از ناقه‌هاى بهشتى را مى آورد كه دو پهلویش فرو هشته است و دهانه‌ اش از لؤلؤ تر است، و بر روى آن ناقه، جهازى از مرجان است. و آن ناقه در برابر حضرت زهراء می‌خوابد و حضرت بر آن سوار مى‌شوند. و خداوند یك صدهزار فرشته بر مى‌انگیزد تا از جانب راست او حركت كنند، و یك صد هزار فرشته دیگر بر مى‌انگیزد تا از جانب چپ او حركت كنند، و یك صد هزار فرشته دیگر بر مى‌انگیزد تا فاطمه را بر روى بالهاى خود می‌گیرند و حركت داده و تا درِ بهشت مى‌آورند.

چون به درِ بهشت می‌رسد، نگاهى به این طرف و آن طرف مى‌افكند.

خداوند خطاب می‌كند: اى دختر حبیب من! علّت این توجّهت به اطراف چیست؟ در حالی كه من تو را به بهشت خودم دلالت كردم!

فاطمه می‌گوید: اى پروردگار من! من دوست دارم كه قدر و منزلت من در امروز شناخته شود!

خداوند می‌فرماید: اى فاطمه! اى دختر حبیب من! برگرد و ببین كه در قلب هركه محبّت تو یا محبّت یكى از ذرّیه تو باشد، دست او را بگیر و داخل در بهشت بنما!

حضرت باقر علیه السّلام گفتند: اى جابر! سوگند به خداوند كه فاطمه در آن روز چنان شیعیان و محبّان خود را جدا می‌كند همانند پرنده اى كه دانه‌هاى خوب را از دانه‌هاى بد جدا می‌كند.

شفاعت حضرت زهراء عليها السّلام در روز قيامت

شفاعت حضرت زهراء عليها السّلام در روز قيامت

چون فاطمه با شیعیان خود به درِ بهشت برسند، خداوند در دل آنها مى‌اندازد كه نگاهى به اطراف بنمایند، و چون به اطراف نظر كنند، خداوند می‌فرماید: اى محبّان من! سبب التفات و توجّه شما چیست؟! من كه فاطمه دختر حبیب خود را شفیع شما قرار دادم!

شیعیان می‌گویند: اى پروردگار ما دوست داریم كه قدر و منزلت ما در امروز شناخته شود!

خداوند می‌فرماید: اى حبیبان من! برگردید و نظرى بیفكنید و ببینید، هر كس شما را به جهت محبّت به فاطمه دوست داشته است، هر كس شما را به جهت محبّت به فاطمه غذا و طعام داده است، هر كس شما را به جهت محبّت به فاطمه پوشانیده است، و هر كس شما را به جهت محبّت به فاطمه آشامیدنى خورانده است؛ نظر كنید و ببینید، هر كس به جهت محبّت به فاطمه زشتى و غیبتى را از شما برگردانیده است؛ دست او را بگیرید و داخل در بهشت بنمائید!

حضرت باقر علیه السّلام فرمودند: سوگند به خدا كه در میان مردم غیر از كافر و منافق و شكّ كننده در امر توحید هیچكس باقى نمى‌ماند!

و چون اینان را در دوزخ ببرند، در میان طبقات آن ندا كنند- همانطور كه خداى تعالى فرموده است-:

﴿فَمَا لَنَا مِن شفِعِينَ* وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ﴾1؛ از براى ما هیچ شفیعى نیست، و هیچ دوست مهربانى نیست.

﴿فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾؛2 اى كاش براى ما یك بازگشت به دنیا بود، تا از مؤمنان بودیم.

حضرت فرمودند: هَيهَاتَ هَيهَاتَ! از آنچه طلب مى‌كنند منع مى‌شوند.

﴿وَ لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكذِبُونَ﴾3 ؛ و اگر آنها را به دنیا برگشت دهند، هر آینه به همان كارهائى دست میزنند كه از آن نهى شده‌اند، و آنان از دروغگویانند.

جايگاه زن در اسلام از بيان دخت پيامبر اكرم حضرت فاطمه زهرا سلام اللَه عليها

سأل رسول اللَه صلی اللَه علیه و آله أصحابه عن المرأة ماهی؟ قالوا : عورةٌ . قال: فمتی تکون أدنی مِن ربها؟ فلم یدروا .فلمّا سمعت فاطمة علیها السلام ذلک قالت: أدنی ما تکون من ربها ان تلزم قعر بیتها. فقال رسول اللَه صلی اللَه علیه و آله : إن فاطمة بضعة منی.

روزی پیامبراکرم صلی اللَه علیه و آله وسلم راجع به موقعیت و جایگاه زن در نظام تربیت اسلام از اصحاب سؤال نمودند: اصحاب عرض کردند: زن باید در ستر و عفاف و دور از چشم هوسران مردان باشد.

حضرت فرمودند:در چه حالتی زن به خدا نزدیکتر است. اصحاب از پاسخ فروماندند.این سؤال به گوش حضرت فاطمه زهرا علیها السلام رسید و فرمودند:

نزدیکترین حالت و موقعیت زن به پروردگار این است که در منزل خود قرار گیرد و خود را در معرض دیدگان مردان اجنبی قرار ندهد.

پیامبر اکرم صلی اللَه علیه و آله و سلم و قتی این پاسخ را شنیدند، فرمودند:حقاً و حقیقتاً که فاطمه پاره تن من است.1

جايگاه زن در اسلام از بيان دخت پيامبر اكرم حضرت فاطمه زهرا سلام اللَه عليها

استشهاد حضرت فاطمه زهراء علیها السلام به آيه تطهير راجع به فدک‌

سليم بن قيس گويد: من به مسجد پيغمبر رفتم و در آنجا حلقه‌اى از مردم نشسته بودند که آنها همه هاشمى بودند غير از سلمان و ابوذر و مقداد و محمّد بن ابوبکر و عمر بن ابى‌سلمه و قيس بن سعد بن عباده. عبّاس به اميرالمؤمنين عليه السّلام عرض کرد: مى‌دانى به چه علّت عمر از جميع کارگردانان و عمّالش در شهرها غرامت گرفت و حقوق آنها را کم کرد مگر قنفذ را؟ حضرت نگاهى به اطراف کرد و اشک در چشمانش حلقه زد و سپس فرمود: به علّت آنکه قنفذ با تازيانه چنان ضربه‌اى بر بازوى زهرا وارد آورد که تا زمان مرگ زهراء آثار آن تازيانه مانند دُمَل متوّرم بود.

و پس از آن مى‌فرمايد: عجب است از اين امّت که محبت اين مرد و رفيقش را در دل دارند و در مقابل تمام کارهاى او سر تسليم فرود مى‌آورند.

اگر عمّال و کارکنان او خائن بودند و اين مال را به خيانت تصرّف کردند بر او جايز نبود که مقدارى از آن را در دست آنها باقى گذارد. چون مال، فى‌ء و حقّ مسلمانان است و جايز نبود که نصفش را بگيرد و نصفش را در دست آنان بگذارد.

و اگر کارکنان و مأمورين او خائن نبودند حقّ نداشت که از اموال آنها چيزى بگيرد نه کم و نه زياد.

اين مرد نصف اموال آنان را گرفت بدون حجّت شرعى؛ اگر فرضاً مال در دست آنان خيانت هم بود چون ظاهراً در يدِ آنها و در تصرّف آنها بود، بدون قيام بيّنه و گواهى شهود جايز نبود از دست آنان بربايد. و عجيب‌تر آنکه پس از اين عمل باز تمام عمّال و کارکنان را به پستهاى خودشان اعاده داد و آنها را منصوب نمود در حالى که اگر خيانتى از آنها سر زده بود ديگر جايز نبود آنها را به کار خود منصوب کند.

آنگاه اميرالمؤمنين از حوادثى که به دست او پديد آمد و تغييراتى که او در سنّت پيغمبر اکرم داد بيان مى‌فرمايد تا مى‌رسد به داستان فدک که فاطمه عليها‌ السّلام در آن وقتى که مى‌خواستند فدک را از او بگيرند گفت: مگر فدک در دست من نيست و من صاحب يد نيستم و وکيل من در فدک نيست و من در حيات رسول خدا از غلّه آن استفاده نمى‌کردم؟ آن دو نفر گفتند: بلى.

استشهاد حضرت فاطمه زهراء علیها السلام به آيه تطهير راجع به فدک‌

دو بیت از امیرالمؤمنین در فراق فاطمه زهراء علیهما السلام

 در «مروج الذهب» آورده است که:

و لمّا قُبضت فاطمة جزَع علیها بَعْلُها على جَزَعاً شدیداً و اشتدّ بکاؤهُ و ظهر أنینُه و حَنینُه و قال فى ذلک‌

لِکلِّ اجْتِماعٍ مِن خَلِیلَینِ فُرْقَة *** وَ کلُّ الَّذى دُونَ المَمَاتِ قَلِیلُ‌
وَ إنَّ افْتِقادى فاطِماً بَعْدَ أحمَدِ *** دَلیلٌ عَلَى أن لَا یدُومُ خَلِیلُ1

«چون فاطمه سلام اللَه علیها رحلت کرد، براى او شوهرش على جزع شدیدى کرد، و گریه‌اش شدّت یافت؛ و آه و ناله‌اش ظهور کرد؛ و در این مصیبت این دو بیت را إنشاء فرمود: در عاقبت براى هر اجتماعى که بین دو محبوب صورت گیرد؛ فراق و جدائى است؛ و تمام مصیبتها در برابر مرگ، ناچیز و کم مقدار است. آرى از دست دادن من فاطمه را بعد از احمد؛ دلیل بر آنست که هیچ محبوب و یار مهربانى دوام ندارد و باقى نمى‌ماند.»2

اشعاری از مرحوم آیت اللَه شیخ محمد حسین کمپانی در رثای حضرت فاطمه زهرا سلام اللَه علیها

میلاد حضرت زهرا سال 1420هـ.ق: هدف از اقامه و برگزاری مجالس اهل بیت

در این جلسه مبارک که به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برگزار شده است، مرحوم آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس الله سرّه نکات ارزشمندی را پیرامون مجالس اهل بیت علیهم السلام و هدف از اقامه آن بیان می‌کنند. حضرت استاد در ادامه با اشاره به اینکه افراد در برخورد با ائمه و اولیای الهی فهم یکسانی ندارند، به بخشی از گرفتاری‌ها و مشکلات بزرگان از جمله علامه طهرانی و نیز خودشان در مواجهه با برخی جهلاء می‌پردازند. ایشان نکته مهمی را در بخش پایانی کلام مورد توجه قرار می‌دهند: فضای انس و اتحاد میان سالکین الی الله از مهمترین اصول مکتب عرفان بوده و هرکسی موظف است تا برای حفظ این وحدت تلاش کند و در این راستا به حکایتی آموزنده از علمای سلف اشاره می‌نمایند.

میلاد حضرت زهرا سال 1420هـ.ق: هدف از اقامه و برگزاری مجالس اهل بیت