عظمت حضرت عبدالعظیم به خاطر چیست؟

  •  چندی پیش به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام رفته بودم که این روایت راجع به ایشان است:

  • «مَن زارَ عبدالعظیم برِیّ کمَن زار الحُسَینَ بکربلاء؛ ”کسی که حضرت عبدالعظیم را [در ری] زیارت کند همچون زیارت سیّدالشّهدا است.“»5

  •  این مطلب برای همین مسئلۀ ولایت است. آن ولایت امام علیه السّلام در حضرت عبدالعظیم تجلّی کرده است! چرا اگر کسی ما یا فلانی را زیارت کند این طور روایت برایش نیامده است؟! چون ولایت تجلّی نکرده است. مگر ولایت، کشک و دوغ است که بخواهد هرجا بیاید و به هر اعتباری معتبَر بشود؟! نه خیر آقاجان، این طور نیست! باید متوجّه شویم و بفهمیم که چه می گوییم و چگونه عمل می کنیم.

  •  حضرت عبدالعظیم علیه السّلام خود را در ولایت امام هادی علیه السّلام ذوب و فانی کرد و آن حقیقت ولایت در نفس حضرت عبدالعظیم تجلّی کرد؛ لذا فرمودند:

چگونه به مقام ولایت برسیم؟ – استقامت در راه چه نقشی در ورود به حریم ولایت دارد؟

4

  • «کسی که حضرت عبدالعظیم را [در ری] زیارت کند مثل این است که سیّدالشّهدا را زیارت کرده است.»

  •  راوی می گوید: «یا ابن رسول اللَه، من نمی توانم بیایم کربلا جدّت را زیارت کنم.» حضرت می فرماید: «تو که حضرت عبدالعظیم در کنارت است، چرا نمی روی زیارت کنی؟!»

  • حضرت عبدالعظیم حسینی

سه روایت بسیار زیبا از امام جعفر صادق علیه‌السلام

[کلینی] با سند متّصل دیگر خود روایت مى‌كند از صالح بن سهل همدانى كه گفت: حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام فرمودند در تفسیر قول خداى تعالى: اللَه نُورُ السَّمَوتِ وَ الأرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوةٍ فَاطِمَةُ عَلَیهَا السَّلامُفِيهَا مِصْبَاحٌ الحَسَنُالمِصْبَاحُ فِى زُجَاجَة الحُسَینُالزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ فَاطِمَةُ كَوْکبٌ دُرِّىٌّ بَینَ نِسَآءِ أَهْلِ الدُّنْىيوقَدُ مِن شَجَرةٍ مُبارَكَةٍ إبْرَاهِیمُ عَلَیهِ السَّلامُزَيتُونَةٍ لا شَرْقِيةٍ وَ لا غَرْبِيةٍ لا یهُودِیةٍ وَ لا نَصْرَانِیةٍ. يكَادُ زَيتُهَا يضِى‌ءُ یکادُ العِلْمُ ینْفَجِرُ بِهَا وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَار.

نُورٌ عَلَى‌ نُور إمَامٌ مِنهَا بَعْدَ إمَامٍيهْدِى اللَه لِنُورِهِ مَن يشَآء یهْدِى اللَه لِلائِمَّةِ مَنْ یشَآء؛ وَ يضْرِبُ اللَه الامْثَالَ لِلنَّاس.

قُلْتُأَوْ كَظُلُماتٍ؟ قَالَ: الاوَّلُ وَ صَاحِبُهُ یغْشَیهُ مَوْج الثَّالِثُمِن فَوْقِهِ مَوْجٌ … ظُلُمَتٌ الثَّانِى. بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ مُعَاوِیةُ لَعَنَهُ اللَه وَ فِتَنُ بَنِى‌أُمَیةَ؛ إذَا أَخْرَجَ يدَه المُؤْمِنُ فِى ظُلْمَةِ فِتْنَتِهِم لَمْ يكَدْ يرَيهَاوَ مَن لَمْ يجْعَلِ اللَه لَهُ نُورًا إمَامًا مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ عَلَیهَا السَّلامُ، فَمَا لَهُ مِن نُور إمَامٍ یوْمَ القِیامَةِ.

وَ قَالَ فِى قَوْلِهِيسْعَى‌ نُورُهُم بَينَ أَيدِيهِمْ وَ بِأَيمَانِهِمْأَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ یوْمَ القِیامَةِ، تَسْعَى بَینَ یدَىِ المُؤْمِنِینَ وَ بِأَیمَانِهِمْ حَتَّى ینَزِّلُوهُمْ مَنَازِلَ أَهْلِ الجَنَّة. 1

در این آیه مباركه، مشكوة فاطمه علیها السّلام است؛ و در عبارتِ فِيهَا مِصْبَاحٌ، مصباح حسن است؛ و در عبارت المِصْبَاحُ فِى زُجَاجَةٍ، زجاجه حُسین است؛ و در عبارت الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ فاطمه ستاره‌اى تابناك مى‌باشد در میان زنان اهل دنیا.

يوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ ابراهیم علیه‌السّلام است كه زَيتُونَةٍ لا شَرْقِيةٍ وَ لا غَرْبِيةٍ نه یهودى مى‌باشد و نه نصرانى. يكَادُ زَيتُهَا يضِى‌ءُ: نزدیك است علم از آن منفجر گردد وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ.

نُورٌ عَلَى‌ نُورٍ: امامى است از او پس از امامى. يهْدِى اللَه لِنُورِهِ مَن يشَآءُ: هدایت مى‌كند خدا به ائمّه هر كس را كه بخواهد. وَ يضْرِبُ اللَه الامْثَالَ لِلنَّاسِ.

راوى گوید: من عرض كردم: أَوْ كَظُلُماتٍ تفسیرش چه مى‌باشد؟

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: اوّلى و رفیقش؛ يغْشَيهُ مَوْج: سوّمى است. مِن فَوْقِهِ مَوْجٌ … ظُلُمَتٌثانىبَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضمعاویه لعنَه اللَه مى‌باشد با فتنه‌هاى بنى‌امیه. إذَا أَخْرَجَ يدَه: (هنگامیکه خارج كند دستش را) مؤمن در تاریكى فتنه هایشان، لَمْ يكَدْ يرَيهَا (نزدیك نیست كه آن را ببیند). وَ مَن لَمْ يجْعَلِ اللَه لَهُ نُورًا مراد از نُورًا امام است از اولاد فاطمه علیها السّلام، فَمَا لَهُ مِن نُور مراد از نُورٍ، امام است در روز قیامت.

  1. اصول كافى، ج ١، كتاب الحجّة، باب أنّ الائمّة علیهم‌السّلام نور الل‍ه عزّ و جلّ، ص ١٩٥، حدیث پنجم‌.

كُلینى همین مضمون را با سند دیگر از علىّ بن جعفر علیه‌السّلام از برادرش موسى علیه‌السّلام روایت كرده است. 2

مكان و منزلت امام جعفر صادق عليه السلام در مكتب جعفري

 کار امام‌ صادق‌ علیه‌السّلام آفتابی‌ نمودن‌ اسلام‌ حقیقی‌ بود

باری‌ از آنچه‌ به‌ دست‌ آوردیم‌ و بحث‌ بر روی‌ آن‌ نمودیم‌، معلوم‌ می‌گردد که‌: جهاد امام‌ صادق‌ علیه‌السّلام در این‌ مورد چقدر عظیم‌ می‌باشد؟ حضرت‌ موظّف‌ است‌ که‌: این‌ رسالت‌ الهیه‌ را به‌ اتمام‌ برساند و آن‌ مستلزم‌ صرف‌ وقتها و ماهها و سالها و ده‌ها سال‌ است‌ که‌ از یکایک‌ آیات‌ قرآن‌ پرده‌ برداری‌ نماید، و از یکایک‌ مَنْهَج‌ و مَمْشی‌’ و رویه‌ و سنَّت‌ جدَّش‌، توضیح‌ و تفسیر و تشریح‌ به‌ عمل‌ آورد، و تمام‌ مواقع‌ و مواضع‌ خلاف‌ را مُبَین‌ سازد، و همۀ کجرویها و تعدیات‌ آن‌ دایه‌ از مادر مهربانترها را گوشزد کند، و همۀ راستیها و درستیهای‌ أجداد گرامش‌ را با آن‌ تحمّل‌ شدائد کمرشکن‌ بیان‌ کند، تا حق‌ مطلب‌ روشن‌ گردد، و این‌ مطلبی‌ نیست‌ که‌ با یک‌ حدیث‌ و یکصد حدیث‌ خاتمه‌ پذیرد، و یا با یک‌ مجلس‌، و یا یکصد مجلس‌ درس‌ پایان‌ پیدا کند. این‌ به‌ جلسات‌ سالیانه‌ و ماهیانۀ متوالی‌ و متداوم‌ نیازمند است‌. و حضرت‌ هم‌ خوب‌ متوجّه‌ این‌ مهم‌ و این‌ بارگران‌ مسئولیت‌ است‌، و خود را آماده‌ فرموده‌ است‌ برای‌ این‌ امر خطیر.

مقاله مکان و منزلت امام جعفر صادق علیه السلام در مکتب جعفری

سیری در تاریخ پیامبر اکرم

جلد دوم از مجموعۀ وزین «سیری در تاریخ پیامبر اکرم» حاصل بیانات حضرت آیت‌اللَه حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی پیرامون «تاریخ پیامبر اسلام با رویکردی تحلیلی، تربیتی، اعتقادی و عرفانی» می‌باشد که در زمان حیات والد معظّم‌شان حضرت علامه طهرانی قدّس‌اللَه‌سرّهما ایراد گردیده است. در این مجلد، حضرت آیت‌اللَه طهرانی با ایراد بیاناتی شیوا و سلیس، پیرامون تاریخ پیامبر اکرم ـ صلّی‌اللَه‌علیه‌و‌آله ـ به بررسی و تحلیل «نحوۀ شناخت سیره انبیاء» و «چگونگی تبعیت از حرکت انبیاء و اولیاء» و «لزوم عقلانیت و یقین در تأسّی به انبیاء و اولیاء» با تکیه بر آیات و روایات مربوطه و مبانی عقلی و عرفانی، پرداخته‌‌اند که در نوع خود بی‌نظیر است. این بیانات به‌همراه مقدمۀ ایشان در مجلد اول، به زیور طبع آراسته و به ساحت علم و فضیلت تقدیم می‌گردد.
اهم مطالبِ این مجلّد:
• فرق بین امام واقعی و امام ساختۀ اوهام و تخیّلات
• «تبلیغات» بزرگترین وسیلۀ استعمار برای از بین بردن تعقّل در مسلمین
• جعل حدیث و تحریف در دین توسّط علمای سوء
• خصوصیات علمای راستین و مبلغان حقیقی دین خدا
• تأثیر فتاوای انحرافی علمای سوء در انحطاط دینِ مردم عوام
• روش‌های استعمار و رژیم‌های ظالم در استفاده از علمای سوء
• اهمیت یقین در تشخیص سیره اهل‌بیت
• شک و تردید به مسیر، بالاترین خطر در راه خدا
• راه حصول مرتبۀ یقین قلبی و علم باطنی
• تفاوت یقین ظاهری و یقین باطنی
• علت نیاز به پیامبر و امام جهت تکامل نفوس
• محدودۀ حجیت حکم عقل و شرع، و حکم امام علیه‌‌السلام
• معنای «معروف» و «منکر» در فرهنگ اسلام و جاهلیّت

کتاب «رساله مودت»

کتاب «رساله مودت» تألیف ذی‌قیمت حضرت علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی ـ قدّس سرّه ـ می‌باشد. این کتاب خلاصه مباحثی است که مرحوم علامه در تفسیر آیۀ مودّت: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى) و لزوم محبّت اهل‏بيت عليهم السّلام، و نقل و بررسى برخى وقايعِ بعد از رحلت حضرت رسول أكرم ـ صلّى الله عليه و آله و سلّم ـ تا شهادت حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در سال 1391 ه.ق، در مسجد قائم طهران ايراد فرموده‌‏اند.
برخی مطالب مندرج در کتاب:
• دين اسلام ميزان صحّت أعمال را بر معيار محبت اندازه گيرى كرده است
• محبّت استقلالى به غير خدا، شديداً در قرآن مورد انتقاد قرار گرفته است
• اطاعت از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، لازمۀ محبّت به خداست
• معانى مختلف از تفاسير اهل تسنن درباره «مودّة فى القربى» و مراد حقیقی آن
• شصت و چهار نفر از بزرگان اهل‌سنّت، آيۀ مزبور را بر وجوب مودّتِ اهل‏‌بيت تفسير كرده‌‏اند
• جعلی بودن روایت «اصحابی کالنجوم»
• طبق نظر شافعى، محبّت به اهل بيت از مسلّماتِ دين است
• مودّتِ أهل‏بيت تنها يك مسأله اجتماعى نيست؛ بلكه برقرارى ارتباط با ملكوت است

کتاب مهر تابناک

کتاب شریف «مهر تابناک» اثری نفیس پیرامون احوالات و زندگی و اخلاقیات یگانۀ دهر، عارف کامل و سالک واصل حضرت آیة‌اللَه حاج سیدعلی قاضی طباطبائی، برگرفته از آثار حضرت علامه آیة‌اللَه حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی و فرزند بزرگوارشان حضرت آیة‌اللَه حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌اللَه‌سرّهم می‌باشد.
از آنجا که تتبّع و مطالعه در احوال اولیای دین، موجب تشویق و تحریک نفس به سمت تعالی و فلاح است و انسان را از تعلق به کثرات دنیوی باز می‌دارد، اطلاع بر سیره و سلوک علمی و عملیِ عارفی چون حضرت آیة‌اللَه حاج سید علی قاضی رضوان‌اللَه‌علیه که حائز جامعیت بین ظاهر و باطن می‌باشد، می‌تواند راهگشای سالکان الی اللَه و مشتاقان حریم معبود باشد.
و نظر به اینکه، این دو عارف بزرگ؛ حضرت علامه و فرزند بزرگوارشان، به مناسبت‌های مختلف شمّه‌ای از احوالات و تاریخ حیات پربرکت مرحوم قاضی را جهت تبیینِ مطالب متعالیِ مکتب عرفان بهره‌ برده‌اند مناسب دیده شد، این مطالب ارزنده در مجموعه‌ای جمع‌آوری و در اختیار مشتاقان معرفت و رهجویان مسیر حقیقت قرار گیرد.
مهم‌ترین مباحث این اثر:
• جامعیت مرحوم قاضی در دو جنبه ظاهر و باطن
• تحول احوال مرحوم خوئی به‌واسطۀ شاگردی مرحوم قاضی
• وجوب تهذیب نفس در کنار اشتغال به علوم دینی
• فرق عمده بین عارف‌باللَه و غیر عارف
• شرحی از احوال برخی شاگردان مرحوم قاضی
• روش تفسیر آیه به آیه از آموزه‌های مرحوم قاضی
• فتح باب تجلیات ذاتیّۀ مرحوم قاضی توسط حضرت اباالفضل علیه‌السلام
• تأثیر کلام ملکوتی مرحوم قاضی در نفوس
• برخی مبانی عرفانی مرحوم قاضی
• سیره عملی و دستورالعمل‌های مرحوم قاضی

احوالات و زندگی عارف کامل سید علی قاضی

مرحوم حداد از دیدگاه بزرگان

علّامه قاضی قدس اللَه سره

« مرحوم قاضى مي‌فرمود: سيّد هاشم در توحيد مانند سنّي‌ها كه در سنّى‌گرى تعصّب دارند، او در توحيد ذات حقّ متعصّب است؛ و چنان توحيد را ذوق كرده و مسّ نموده است كه محال است چيزى بتواند در آن خلل وارد سازد.» (روح مجرد، ص13)

حضرت آقاى حدّاد به قدرى در فناى در اسم «هُوَ» قوى بود كه مرحوم قاضى می‌فرموده است:

«سيد هاشم مثل اين سنّی‌‏هاى متعصّب است كه ابداً از عقيده توحيد خود تنازل نمی‌‏كند؛ و در ايقان و اذعان به توحيد چنان تعصّب دارد كه سر از پا نمی‌‏شناسد.»

يعنى چنانچه بعضى از اين سنّی‌ها را پول دهى و مقام دهى و دنيا را جمع كنى و بخواهى در عقيده‌‏شان تزلزل ايجاد كنى، نخواهد شد؛ اين سيد هاشم در قضيه توحيد ذات اقدس اين‏طور است. (روح مجرد، ص 207)

علاّمۀ طباطبائی  قدّس اللَه سرّه

«مرحوم قاضی ایشان را از مجالس و محافل خویش برکنار می‌داشت و در مرأیٰ و منظر سایر تلامذۀ خود قرار نمی‌داد؛ همچون دُرّ قیمتی که او را درون صندوق، از أنظار مخفی نگاه دارند تا بتواند بهتر و بیشتر به حال و سلوک خود بپردازد.» (نفحات انس، ص23)

علامه طهرانی قدس اللَه سرّه

«حضرت آقاى حاج سيّد هاشم در لاافُق زندگى ميكرد. آنجا كه از تعيّن برون جسته، و از اسم و صفت گذشته، و جامع جميع اسماء و صفات حضرت حقّ متعال به نحو اتمّ و أكمل، و مورد تجلّيات ذاتيّه وَحدانيّه قهّاريّه، أسفار أربعه را تماماً طىّ نموده، و به مقام انسان كامل رسيده بود.
هيچ يك از قوا و استعدادات در جميع منازل و مراحل سلوكى از ملكوت أسفل و ملكوت أعلى، و پيمودن و گردش كردن در أدوار عالم لاهوت نبود، مگر آنكه در وجود گرانقدرش به فعليّت رسيده بود.
براى وى زندگى و مرگ، مرض و صحّت، فقر و غنا، ديدن صُوَر معنوى و يا عدم آن، بهشت و دوزخ، على‌السّويّه بود. او مرد خدا بود. تمام نسبت‌ها در همه عوالم از او منقطع بود مگر نسبتِ اللَه.» (روح مجرد، ص 134)

آیت اللَه سید محسن طهرانی قدس اللَه سرّه:

«مرحوم اقای سید هاشم موسوی حداد يك ولىّ الهى است كه موقعيّت ايشان از دائره فكر بشرى خارج است.» (نفحات انس، ص32)

آیت اللَه بهجت رضوان اللَه علیه :

«حداد سرّاللَه هست؛ حداد را هرکسی نمی‌تواند بشناسد، سید هاشم حداد دریا بود.»

آیت اللَه مطهری رحمة اللَه علیه

«روزى مرحوم مطهّرى به حقير (علامه طهرانی) مى‌گفتند:

برخورد و دستگيرى علّامه طباطبائى ما را از اين ورطه هلاكت نجات داد، حالا اين كلام مرحوم مطهّرى درباره حضرت حاج سيّد هاشم كه: اين سيّد حيات بخش است، هنگامى است كه حضرت علّامه هم حيات دارند.»

روزى مرحوم مطهّرى به حقير (علامه طهرانی) می‌‏گفتند:

«من و آقا سيّد محمّد حسينى بهشتى در قم در ورطه هلاكت بوديم، برخورد و دستگيرى علّامه طباطبائى ما را از اين ورطه نجات داد.»

حالا اين كلام مرحوم مطهّرى درباره حضرت حاج سيّد هاشم كه: اين سيّد حيات بخش است، هنگامى است كه حضرت علّامه هم حيات دارند، و از آن وقت تا ارتحالشان كه در روز هجدهم محرّم الحرام 1402 هجريّه قمريّه واقع شد، شانزده سال فاصله است. تازه علّامه پس از مرحوم مطهّرى، لباس بدن را خَلْع و به جامه بقا مخلّع گشتند . (روح مجرد، ص160)

جایگاه علمی مرحوم حداد

‏ اين مرد، مردى است كه در علوم عرفانيّه و مشاهدات ربّانيّه، استاد كامل و صاحب نظر است؛ بسيارى از كلمات محيى‌الدّين عربى را ردّ مي‌كند و به اصول آنها اشكال می‌‏نمايد، و وجه خطاى وى را مبيّن می‌‏نمايد. شما از مشكلترين مطالب «منظومه» حاجى و «أسفار» آخوند و غامض‏‌ترين گفتار «شرح فصوص الحِكَم» و «مصباح الانس» و «شرح نُصوص» از وى بپرسيد، ببينيد از چه افقى مطّلع است و پاسخ مي‌دهد و صحّت و سُقم آنها را می‌شمارد! (روح مجرد، ص123)

تواضع و سجایای اخلاقی مرحوم سید هاشم حداد

حاج سيّد هاشم حدّاد أعلى اللَهُ درجتَه ‏بعضى از فضلا و محصّلين نجف أشرف به ايشان علاقمند شده بودند و گه‌گاهى خدمتشان می‌رسيدند، و ايشان هم با كمال سادگى و صفا آنان را می‌‏پذيرفتند؛ و نيز بعضى از كسبه نجف و كاظمين و بغداد به ايشان ارادت می‌‏ورزيدند و ايشان هم از آنان پذيرائى مي‌فرمودند. تا كم كم جمعى كثير قريب به بيست نفر در تمام اوقات زيارتى در مجلس ايشان اجتماع داشتند و ايشان خودشان شخصاً به مَهامّ و مايحتاجشان باطناً و ظاهراً قيام می‌‏نمودند. و چه بسا ديده می‌‏شد كه اين سيّد كريم و سخىّ و با حيا، بعضى اوقات خودش بسته نان را از نانوائى به منزل می‌‏آورد، و يا قالب يخ را در زير بغل مي‌گرفت؛ و از تنظيف و تطهير منزل دريغ نداشت بلكه شاد بود كه همچون استادش مرحوم قاضى خدمت زوّار و أولياء خدا و سالكين طريق را می‌نمايد. (روح مجرد، ص541)

و اين در حالى بود كه عيالات سنگين ايشان غالباً در كربلاى معلّى به عسرت و ضيق معيشت شديد روزگار می‌‏گذرانيدند. و با ناراحتي‌ها دست به گريبان بودند، عجيب اينجا بود كه اين سيّد ابداً و ابداً لب نمی‌‏گشود، حتّى از اينكه مبادا امور داخلى وى به خارج درز پيدا كند و رخنه نمايد سخت ناراحت می‌‏شد.

افرادى كه دعوى سلوك داشتند گرچه از شرائط و لوازم آن غافل بودند و يا تغافل می‌‏ورزيدند، مع‌‏ذلك با همه آنها به ديده احترام می‌‏نگريست و خود شخصاً براى رفع حوائجشان قيام مي‌فرمود. (روح مجرد، ص 600)

کتابهای مربوط به ولایت

جلد دوم از مجموعۀ «الله‌شناسی جلد دوم » تألیف ارزشمند علامه آیت‌الله حاج سید محمد‌حسین حسینی طهرانی ـ قدّس‌سرّه ـ بوده که پیرامونِ «تفسیر معنای لقاء خدا و نقد منکرین آن» و «معنای حقیقی وحدت شخصیه وجود» با قلمی روان و شواهدی متقن به رشتۀ تحریر درآمده و به ساحت علم و معرفت تقدیم شده است.
اهم مباحث این مجلّد:
• منکرین لقاء خدا زیان‌بارترینِ مردم‌اند
• تنزیه صرف خداوند، موجب تعطیل اوست
• غیر از طریق «لقاء الله» همۀ راه‌های شناخت خداوند، کج و معوج و تاریک است
• با انکار لقاء خداوند، اساس دین و شریعت فرو می‌ریزد
• عظمت مقام توحیدی امیرالمؤمنین علیه‌السلام
• لقاء خداوند به چشم دل است نه چشم سر
• ادراک توحید حقیقی جز به کشف و شهود میسّر نیست
• در منطق قرآن هر گونه وجود و آثار وجود، در خدا منحصر است
• وجود حق‌تعالی جمیعِ موجودات را در خود فانی می‌کند
• قرآن صریحاً وحدت حق‌تعالی را بالصّرافه می‌داند
• معنای تشخّص وجود: لا هُوَ الا هُو
• ردّ کتاب «الأخبار الدخیلة» که توقیعِ وارد در ماه رجب را رد کرده است

ولایت

رساله مودت

کتاب «رساله مودت» تألیف ذی‌قیمت حضرت علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی ـ قدّس سرّه ـ می‌باشد. این کتاب خلاصه مباحثی است که مرحوم علامه در تفسیر آیۀ مودّت: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى) و لزوم محبّت اهل‏بيت عليهم السّلام، و نقل و بررسى برخى وقايعِ بعد از رحلت حضرت رسول أكرم ـ صلّى الله عليه و آله و سلّم ـ تا شهادت حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در سال 1391 ه.ق، در مسجد قائم طهران ايراد فرموده‌‏اند.
برخی مطالب مندرج در کتاب:
• دين اسلام ميزان صحّت أعمال را بر معيار محبت اندازه گيرى كرده است
• محبّت استقلالى به غير خدا، شديداً در قرآن مورد انتقاد قرار گرفته است
• اطاعت از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، لازمۀ محبّت به خداست
• معانى مختلف از تفاسير اهل تسنن درباره «مودّة فى القربى» و مراد حقیقی آن
• شصت و چهار نفر از بزرگان اهل‌سنّت، آيۀ مزبور را بر وجوب مودّتِ اهل‏‌بيت تفسير كرده‌‏اند
• جعلی بودن روایت «اصحابی کالنجوم»
• طبق نظر شافعى، محبّت به اهل بيت از مسلّماتِ دين است
• مودّتِ أهل‏بيت تنها يك مسأله اجتماعى نيست؛ بلكه برقرارى ارتباط با ملكوت است

 

آیت الله آقا سید جمال‌ الدین گلپایگانی

زندگی‌نامه

آیت اللَه حاج سید جمال الدّین گلپایگانی در سال 1295 ه‍. ق در سعید آباد گلپایگان، در یک خانوادۀ روحانی متولّد شد. وی مقدّمات حوزوی را نزد برادران خود آموخت. سپس برای ادامۀ تحصیل عازم حوزۀ علمیۀ اصفهان شد، و در آنجا از محضر جهان‌گیرخان قشقایی و آخوند کاشی درس سیر و سلوک آموخت و از آنها دستورهای اخلاقی و تهذیب نفس گرفت. وی پس از اینکه به نجف أشرف عزیمت نمود، به تحصیل دروس سیر و سلوک و عرفان نزد اساتیدی همچون شیخ علی‌محمد نجف آبادی و سید احمد کربلایی پرداخت، تا اینکه از جهت عظمت و مقام و تهذیب نفس از افراد انگشت شمار معاصر به حساب آمد.

ایشان اهل نماز شب و مناجات و راز و نیاز با پروردگار خویش بود. همسایگان وی از صدای گریه‌های نیمه شب و مناجات او حکایاتی دارند، او در تهذیب به مرتبه ای رسیده بود که نقل شده: وقتی از شهر اصفهان به نجف رهسپار شد، مردم را به صورت‌های برزخی آنان می‌دید و خودش فرموده است: «مردم را به صورت وحوش و حیوانات آن قدر دیدم که ملول شدم. وقتی به حرم مطهّر علیّ علیه السّلام مشرّف شدم، از حضرت خواستم که این حالت را از من بگیرد. حضرت هم آن حال را از من گرفت. از آن به بعد مردم را به صورت‌های عادی می‌دیدم.»

ایشان خیلی به خواندن دعاها اهمّیت می‌داد، به‌طوری‌که بیشتر اوقات به مطالعۀ صحیفۀ سجّادیّه، مناجات خمسة عشر و به خواندن مناجات المریدین می‌پرداخت.

سرانجام این عالم ربّانی کالبد تن را در عصر دوشنبه 29 محرّم الحرام 1377 ه‍. ق وداع گفته و به ملکوت أعلی پیوست؛ رحمة اللَه علیه. (مهر تابناک، ص 123)