حالات حضرت فاطمه زهرا (س) در هنگام احتضار پیامبر (ص) و پس از رحلت ایشان

در کتاب سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص) اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی در مورد مفصلی آمده است. در قسمتی از جلد 1 کتاب سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص) نیز، در مورد حالات و شرایط حضرت فاطمه زهرا (س) در هنگام احتضار پیامبر و پس از رحلت ایشان مطالبی آمده است که در ادامه آن را میخوانیم:

بعد حضرت به منزل برمی گردند و بیهوش می افتند، وقتی که به هوش می آیند، می بینند فاطمۀ زهرا بر بستر آن حضرت نشسته و در حال گریه است و این اشعار را می خواند:

و أبیَضَ یُستَسقی الغَمامُ بِوَجهِهِ              ***              ثِمالُ الیَتامی عِصمةٌ لِلأرامِلِ

حضرت می‌فرمایند:

فاطمه جان، گریه نکن! آنچه که خداوند برای همه مقدّر کرده است، برای من هم مقدّر می‌کند! برو و فرزندان من حَسَنین را بیاور!

حضرت می‌روند و حَسَنین را می‌آورند. آنها را در آغوش می‌گیرند و شروع به گریه می‌کنند، سپس راجع به حسنین به افرادی که در دور بستر آن حضرت بودند و به دیگران توصیه می‌کنند؛ در این هنگام جبرئیل و میکائیل به خدمت آن حضرت می‌رسند و به آن حضرت عرضه می‌دارند: «یا رسول‌الله، وصایای خودت را به علی بکن!»

وصیّت پیامبر به امیرالمؤمنین (ع) نسبت به مصائبی که بر سر فاطمه می آید

پیغمبر، امیرالمؤمنین را صدا می‌زنند، حضرت می‌آیند و در کنار پیغمبر می‌نشینند، و پیغمبر شروع به وصیت می‌کنند:

یا علی، کسی که در راه خدا و محبّت ما قدم برمی‌دارد، تو او را یاری کن! کسی که دشمنی می‌کند، تو از او کناره بگیر!

بعد شروع می‌کنند وصیّت‌های دیگری را به حضرت علی می‌گویند:

یا علی، اگر حقّت را گرفتند، صبر کن! اگر خلافتت را غصب کردند، صبر کن! یا علی، اگر حرمت فاطمۀ من را هتک کردند، صبر کن! اگر فاطمه را زدند، چیزی نگو! یا علی، اگر بچۀ او را سقط کردند، صبر کن!

امیرالمؤمنین علیه السّلام می‌گویند:

قسم به خدا شنیدم که جبرئیل به پیغمبر اکرم گفت: «به علی بگو چه به سر فاطمۀ تو می‌آورند! به علی خبر بده که پس از مرگ تو، برای فاطمه چه مسائلی را پیش می‌آورند!»

وقتی‌که من این مطلب را از جبرئیل شنیدم، غش کردم و بیهوش افتادم، وقتی‌که به‌هوش آمدم، عرض کردم: یا رسول‌الله، صبر می‌کنم!

عزاداری حضرت زهرا بر تربت پدر و گلایه از امّت

خوب وصیّت پیغمبر را عمل کردند! کاری کردند که حضرت زهرا سلام الله علیها روزها کنار تربت پیغمبر بیاید و زن ها به دور آن حضرت جمع بشوند و حضرت ندبه کند و زاری کند و گریه کند:

یا رسول‌الله، از این دنیا رفتی، ولی این امّت تو با بقیۀ تو و باقی‌ماندۀ از نسل تو چه نکردند؟!

این اشعار حضرت زهرا است، کنار قبر پیغمبر دارد ندبه می کند:

ماذا علی مَن شَمَّ تُربةَ أحمَدا         ***     أن لا یَشُمَّ مَدَی الزّمانِ غَوالیا

صُبَّت عَلیَّ مَصائبٌ لَو أنَّها ***    صُبَّت عَلَی الأیّامِ صِرنَ لَیالیا

ای رسول خدا، تو رفتی و این امّت مصائبی بر سر من آوردند که اگر بر کوه‌ها تقسیم می‌کردند، از هم می‌گسیختند!

خطبه کوبنده حضرت زینب در کوفه

در جلد 1 کتاب سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص) اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، در مورد خطبه ی حضرت زینب در کوفه آمده است که:

در تاریخ از یک شخص سنّی دیدم که مطلب را این‌طور نقل می‌کند:

هنگامی که قافله به نزدیک دار الإماره می رسد، حضرت زینب سلام الله علیها منقلب می شوند؛ زیرا چشمشان به آن منزلی می افتد که در آنجا مدّتی سکونت داشتند، جایی که امیرالمؤمنین علیه السّلام مدّتی در آنجا حکومت می کردند و در بین مردم قضاوت می کردند، ولی اکنون می بیند که قاتل برادر و اولادش به جای آن حضرت نشسته و با این کیفیّت، آن حضرت را به دار الإماره می برند! به زنان کوفه، که در حال شیون و گریه بودند، صدا می زند:

«یا أهلَ الکوفةِ، یا أهلَ الخَتلِ و الخَذلِ، أ تَبکونَ؟! فَلا رَقَأتِ العَبرةُ و لا هَدَأَتِ الرَّنّةُ؛ إنَّما مَثَلُکُم کَمَثَلِ الَّتی ﴿نَقَضَتۡ غَزۡلَهَا مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٍ أَنكَٰثٗا تَتَّخِذُونَ أَيۡمَٰنَكُمۡ دَخَلَۢا بَيۡنَكُمۡ﴾! … ألا ساءَ ما تَزِرونَ! إی والله، فَابکوا کَثیرًا و اضحَکوا قَلیلًا! … [أ تَدرونَ أیَّ کَبِدٍ لِرسول‌الله فَرَیتُم، و أیَّ دَمٍ سَفَکتُم، و أیَّ کَریمةٍ أبرَزتُم … ؟»

”ای مردم کوفه، [ای اهل فریب دادن و اهل تنها گذاشتن و یاری نکردن]! گریه می‌کنید؟! وای بر شما، چشمان شما از گریه نایستد و ناله‌های شما آرامش پیدا نکند! مثل شما مثل آن کسی است که ﴿پشمی را بافته و آنگاه او را از هم جدا می‌کند، [شما کسانی هستید که پیمان‌ها و سوگندهایتان را دست‌آویز فساد کرده‌اید]﴾! بد وبالی است که بر عهدۀ خود قرار داده‌اید! باید بگریید و چشمان شما از گریه نایستد! آیا می‌دانید که چه عملی از شما سر زده است؟! شما می‌دانید که چه کسی را از بین بردید و به قتل رساندید؟! ای اهل کوفه، پسر پیغمبر خودتان را و ذراریّ آنها را اسیر کردید! شوهران شما آمدند و پدران ما را و برادران ما را و اطفال ما را کشتند!“

در این هنگام، قافله با سرهایی که در مقابل آن محامل قرار گرفته بود، به سمت دار الإماره حرکت می‌کند، دار‌الإماره‌ای که ابن‌زیاد برای خفّت آنها و برای از بین بردن شئون آنها، از جهات عدیده مقدّماتی را تدارک دیده بود.

 

روش پیشنهادی شهید مدرس به آیت الله بروجردی در مبارزه با استعمار

سید حسن مدرس در سال ۱۲۴۹ هجری شمسی در روستای سرابه کچو از توابع شهرستان اردستان اصفهان متولد شد. او از کودکی به تحصیل علوم دینی علاقه داشت و در ۱۶ سالگی برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت. مدرس در اصفهان نزد استادان برجسته‌ای چون مرتضی ریزی و جهانگیرخان قشقایی به تحصیل پرداخت. سپس برای تکمیل تحصیلات خود به سامرا و نجف رفت. در نجف نزد مراجع بزرگی چون میرزای شیرازی، آخوند خراسانی و سید محمدکاظم یزدی به تحصیل پرداخت و به درجه اجتهاد رسید. مدرس پس از بازگشت به اصفهان به تدریس فقه و اصول پرداخت و به یکی از علمای برجسته آن شهر تبدیل شد. او همچنین در سیاست نیز فعال بود و از مشروطه‌خواهان سرسخت بود.

در مورد روش ها و احوالات او در مبارزه با استبداد حکایات متعددی نقل شده است که یکی از این موراد حکایت پیشنهاد او به آیت الله بروجردی است که در کتاب نور ملکوت قرآن، اثر علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی آمده است. در جلد دوم کتاب نور ملکوت قرآن میخوانیم:

استعمار براى درهم شكستن علم و تحقیق، دانشگاهها را در برابر مدارس علمیه گشود. هم مدارس علمیه را بست، و هم در دانشكده‌ها محصّلین را به فرمول خوانى و جزوه‌نویسى از استادانى كم‌سواد، با هدف اخذ گواهینامه مشغول كرد، تا ریشه تحقیق را براندازد. بالأخصّ دانشكده‌هائى همچون ادبیات و الهیات و فلسفه، و دانش‌سراى عالى را به منظور و به علّت خراب كردن حوزه‌ها تأسیس كرد؛ تا جوانان در حوزه‌ها نروند و خودشان هر چه را كه مى‌خواهند به عنوان فلسفه و ادبیات ایران در اذهان جوانان بریزند و فكر آنها را از اصالت قرآن و اسلام به سوى ملّى‌گرائى و ایران‌پرستى، در قالب مبارزه با عرب، و در واقع مبارزه با اسلام بكشانند.

براى آنكه روحانیانى دربارى و وابسته تربیت كنند، دانشكده‌اى به نام وعظ و خطابه ترتیب دادند و سپس به دانشكده معقول و منقول آن را نام نهادند. و اكیدا قدغن كردند كه كسى غیر از افراد روحانى این دانشكده حقّ منبر رفتن را ندارد. و بعدا كه با تشكیل دانشكده الهیات و فلسفه خود را بى‌نیاز از معقول و منقول دیدند، آن را بر چیدند.

حال این دانشكده فلسفه و الهیات چگونه باید باشد كه مدرّسین آن هر چه باشند اشكال ندارد؟! كمونیست باشند، سوسیالیست یا ماركسیست‌ باشند تفاوتى ندارد؛ عمده آن بود كه مسلمان واقعى و متعهّد نباشند.

اینجاست كه ما خوب كلام مرحوم سید حسن مدرّس رحمة الله علیه را مى فهمیم، در وقتى كه مرحوم آیة الله بروجردى رضوان الله علیه به او گفته بودند: من چكنم تا خدمتم در دین مؤثّر باشد؟! او انگشتان مسبّحه (سبّابه) دو دست خود را بلند مى كند، و هى بالا مى برد و پائین مى آورد و مى گوید: طلبه! طلبه درست كن! استعمار از هیچ نیروئى همچون همین طلبه هاى ألف قد، نگران نیست.

تاریخ به خوبى نشان مى‌دهد، از زمانى كه استعمار انگلیس و سپس آمریكا در ایران پى گرفت چه در دوره قاجاریه و چه در دوره پهلوى، تمام معاهده‌هاى استعمارى و امتیازات و پیمان‌هائى كه به نفع دشمنان اسلام و بر ضرر ملّت مسلمان ایران صورت گرفت، همه از این فكلى‌مآبهاى اروپا دیده، و مهندس‌ها و دكترهاى غرب زده و كفرزده بوده است. آیا شما دیده‌اید كه یكى از آنها بدست روحانى و عالمى انجام گیرد؟! از اینجا خوب در مى‌یابیم كه: چرا در زمان طاغوت مدرسه‌هاى دینى رو به خرابى گذاشت؟ حجره‌ها تعطیل شد؛ یا خوابگاه جوانان دانشكده‌اى بود و یا انبار متاع دكاكین اطراف مدرسه، و یا محلّ زباله و خاكروبه.

 

شیخ مفید، پیشگام فقه و کلام شیعه

شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، از بزرگترین متکلمان و فقهای شیعه در قرن چهارم و پنجم هجری قمری بود. او در سال ۳۳۶ یا ۳۳۸ هجری در بغداد به دنیا آمد و در سال ۴۱۳ هجری در همان شهر درگذشت.

شیخ مفید از همان دوران کودکی به تحصیل علوم دینی پرداخت و نزد پدرش و دیگر علمای بغداد به کسب علم پرداخت. او در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی، از جمله فقه، کلام، حدیث، تفسیر و تاریخ، تبحر داشت.

 

شیخ مفید و فقه شیعه

شیخ مفید نقش مهمی در تدوین فقه شیعه داشت. او با تدوین کتاب «المقنعه» که از اولین کتاب‌های فقهی شیعه است، روشی جدید در استنباط احکام دینی ارائه کرد. این روش بر اساس استفاده از عقل و نقل برای استنباط احکام استوار است.

شیخ مفید همچنین در زمینه‌های دیگر فقه شیعه نیز آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. از جمله این آثار می‌توان به کتاب‌های «الحدود»، «المختصر النافع»، «اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات»، «ارشاد الاذهان فی اثبات الامامه»، «اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات» و «معارج الاصول» اشاره کرد.

 

شیخ مفید و کلام شیعه

شیخ مفید در زمینه کلام شیعه نیز آثار مهمی از خود به یادگار گذاشت. او در کتاب «اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات» به نقد و بررسی آرای مختلف کلامی پرداخت و در کتاب «تلخیص المحصل» به بیان مبانی کلامی شیعه پرداخت.

 

شیخ مفید در کلام شیعه، راه میانه‌ای را میان عقل‌گرایی افراطی و نقل‌گرایی افراطی برگزید. او معتقد بود که عقل و نقل هر دو منابع معتبر شناخت دین هستند و باید در کنار یکدیگر مورد استفاده قرار گیرند.

 

شیخ مفید و مناظرات علمی در دفاع از عقاید شیعه

شیخ مفید در دوران حیات خود، در مناظرات علمی متعددی شرکت کرد و در دفاع از عقاید شیعه با علمای دیگر مذاهب به بحث و گفتگو پرداخت. این مناظرات نقش مهمی در گسترش و تثبیت عقاید شیعه داشت.

 

شیخ مفید و تربیت شاگردان ممتاز

شیخ مفید شاگردان بسیاری تربیت کرد که بسیاری از آنها از بزرگترین علمای شیعه در قرون بعدی شدند. از جمله این شاگردان می‌توان به سید مرتضی، شیخ طوسی، سید رضی، نجاشی و سلّار دیلمی اشاره کرد.

 

شیخ مفید و جایگاه علمی

شیخ مفید یکی از برجسته‌ترین علمای شیعه در طول تاریخ است. او نقش مهمی در تدوین فقه و کلام شیعه داشت و در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی نیز آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت.

 

ماجرای حضرت عبدالمطّلب و قربانی کردن پدر پیامبر

در مجموعه کتاب سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص) اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، حکایتی عجیبی از عبدالمطلب آمده است که ایشان در نظر داشت یکی از فرزندان خود را به درگاه خدا قربانی کند و این قرعه به نام عبدالله، پدر پیامبر، رسیده بود اما با دخالت برادر ایشان، ابوطالب، پدر بزرگوار امام علی (ع) و همچنین دخالت قوم و قبیله قریش ماجرا به گونه ی دیگری ختم میشود. این حکایت را در کتاب سیری در تاریخ پیامبر اکرم (ص) – ج۱ این گونه میخوانیم:

صحبت در این است که ما در تاریخ داریم: در ذهن حضرت عبدالمطّلب این طور مسئله پیدا شد و این طور قضیّه را تصوّر کرد که یکی از فرزندان خود را برای رضای پروردگار ذبح کند. صحبت در این است که حضرت عبدالمطّلب کار عبثی انجام نمی داد! حضرت عبدالمطّلب اوّل موحّد بود! حضرت عبدالمطّلب جدّ پیغمبر بود و مانند او کسی در مکّه خدا را پرستش نمی کرد! حضرت عبدالمطّلب همان کسی بود که وقتی ابرهه برای از بین بردن و خراب کردن کعبه آمده بود، در وقتی که شترهایش را غارت کرده بودند و برداشته بودند، می رود تا شترهایش را از ابرهه بگیرد؛ ابرهه می گوید:

من خیال کردم تو آمده‌ای برای اینکه شفاعت کنی که من دست از قتل و هدم کعبه بردارم! امّا تو آمده‌ای و از من شترانت را می‌خواهی؟!

او می‌گوید:

من صاحب شترانم هستم، و لهذا البیتِ ربٌّ؛ «خود بیت، صاحب دارد و حفظش می‌کند!»

یعنی حساب، حساب دیگری است. حضرت عبدالمطّلب یک آدم عادی نبود که ما این عمل را یک عمل عادی از او تلقی کنیم!

در تاریخ داریم که ایشان نذر می کنند که یکی از فرزندان خود را ذبح کنند و وقتی که عدد فرزندان حضرت عبدالمطّلب به ده می رسد و آنها بزرگ می شوند، آنها را در کنار کعبه می آورد و پردۀ کعبه را می گیرد و می گوید:

ای خدایی که صاحب بیت کریمی! ای خدایی که صاحب مشاعر عظام هستی! ای خدایی که صاحب ملائکۀ کرام هستی! اللهمّ أنتَ خَلقتَ الخَلقَ لِطاعَتکَ، و أمَرتَهم بِعِبادتِکَ، لا حاجَةَ مِنکَ!

(این قضایای حضرت عبدالمطّلب و صحبت آنها و مناجات با پروردگار، مناجات یک بت‌پرست و یک آدم عادی نیست؛ قضیّه بالاتر از این حرف‌ها است!)

بعد، آنها را از مسجدالحرام بیرون می آورد و روی سهام هر کدام از این اولاد، اسم آنها را می نویسد و قرعه می زند. قرعۀ آن سهام به نام حضرت عبدالله می آید، یعنی حضرت عبدالله را ذبح کند. این قضیّه واقعاً قضیّۀ عجیبی است که همان طوری که پیغمبر اکرم پدرشان عبدالله بود و می بایست ذبح بشود و نشد، جدّ پیغمبر، حضرت اسماعیل هم همین حال و همین مرتبه را طی کرده بود؛ تا اینکه قرعه به نام سیّدالشّهدا افتاد! این یک جریان عادی نیست که ما صرفاً بخواهیم به نحو عادی از این قضیّه عبور کنیم. حضرت عبدالمطّلب کارد را برمی دارد که حضرت عبدالله را سر ببرد، در این موقع برادر عبدالله، حضرت ابوطالب می آید و دست پدر را می گیرد و می گوید: «من را به جای او ذبح کن!» یعنی از تمام برادران عبدالله و فرزندان عبدالمطّلب، ابوطالب این کار را می کند! چه ارتباطی بین حضرت ابوطالب و عبدالله است؟! بعد، سایر قوم وخویش های عبدالمطّلب و ابوطالب هم می آیند و حضرت عبدالمطّلب را نهی می کنند و بنا می گذارند که کار را به یک زن کاهنه ای ارجاع بدهند و در این امر به او رجوع کنند. حضرت عبدالمطّلب به اتّفاق هشتصد نفر از قریش، بیرون مکّه می آید و پیش آن زن می رود و می گوید:

خدایا آنچه حکم تو است دربارۀ من، انجام بده و آنچه که مورد رضای توست راجع به این عمل، تقدیر فرما!

آن زن می‌گوید: «دیۀ یک مرد در نزد شما چند شتر است؟»

آنها می‌گویند: «ده شتر.»

می‌گوید:

بسیار خُب! شما عبدالله را در یک طرف و ده شتر را در طرف دیگر قرار بدهید و قرعه بیندازید؛ اگر قرعه به نام ده شتر اصابت کرد، فَبِها، و الاّ اگر قرعه به نام عبدالله اصابت کند، ده شتر دیگر اضافه کنید تا بیست شتر بشود و دوباره قرعه بزنید؛ اگر باز به نام عبدالله اصابت کرد، ده شتر دیگر اضافه کنید؛ و همین‌طور اضافه کنید تا قرعه به نام شتران قرار بگیرد.

این کار را انجام دادند تا اینکه بر اثر ازدیاد و اضافۀ شتران، تعداد شتران به صد شتر رسید. در این موقع قرعه به نام شتر افتاد، و صدای تکبیر از آن جمعیّت بلند شد و حضرت عبدالمطّلب بی هوش به روی زمین افتاد. وقتی که به حال آمد، خدا را تکبیر گفت؛ و صدایی از آسمان آمد که آن صدا را تمام افراد شنیدند، و آن صدا این بود:

قُبِل الفداءُ و نَفَذَ القَضاءُ، و آنَ ظهورُ محمّدٍ المصطفی؛ «ما فدا را قبول کردیم و قضای خود را مبرم نمودیم، و ظهور پیغمبر اکرم نزدیک شده است!»

و از آنجا دیۀ یک فرد و یک مرد، صد شتر قرار گرفت.

این موقعیّت حضرت عبدالمطّلب و خصوصیّت حضرت عبدالله بود که اجداد پیغمبر، چه اجدادی بودند و پدر آن حضرت چه پدری بود!

قانون اساسی در نامه علامه طهرانی به آیت الله خمینی

در کتاب وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی، ماجرای اشکالات پیش نویس قانون اساسی و جو حاکم بر افراد پیرامون حکومت در دوران پس از پیروزی انقلاب آمده است. در این کتاب، در مورد مشکلات موجود در پیش نویس قانون اساسی، اعتراض ایشان نسبت به این اشکالات با توجه به درخواست آیت الله خمینی، و تلاش هایشان برای اسلامی سازی بیشتر این قانون آمده است که در ادامه میخوانیم:

خبرگان كه منتخب از افراد ملّت هستند، و مردمان فهیم و عاقل و تجربه دارى هستند، و مى توانند بین صحیح و سقیم را از هم فرق بگذارند و تشخیص بدهند، باید قانون اساسى را بنویسند در این حال یك پیش نویسى براى قانون اساسى نوشته شد و آنرا براى رأى گیرى و تصویب به مجلس خبرگان ارائه دادند.

وقتى این پیش نویس در روزنامه‌ها منتشر شد. من اجمالًا به آن نگاهى كردم، دیدم خیلى خراب است؛ و اسلامى نیست. گفتم: عجیب است چرا اینطور شد؟ این را كى نوشته؟ اتّفاقاً آن كسى هم كه این را نوشته بود نامش در آنجا نبود. بعد گفتند: بالاخره این پیش نویس است، امّا بدنبال آن مقالات زیادى براى تأیید این پیش نویس در روزنامه‌ها نوشته مى‌شد. امّا این پیش نویس هیچ خوب نبود؛ و حتّى مثلًا در آن عنون تشیع نبود؛ بلكه فقط حكومت را حكومت اسلام معرّفى كرده بود، عنون تشیع هیچ نبود؛ و از موضوع ولایت فقیه اصلًا سخنى به میان نیاورده بود، بلكه همان مجلس شوراى ملّى، و تفكیك قواى سه گانه، و همان مسائل طاغوتى بصورتها و عبارات دیگر.

آرى فقط عنوان سلطنت نبود و بجایش رئیس جمهور گذاشته شده بود؛ و الّا با آن قوانین تقریباً هیچ تفاوتى نداشت.

تا وقتى كه روزنامه را برایمان آوردند دیدیم كه در آن نوشته است: علماء اصفهان رفته‌اند قم خدمت آیة الله خمینى؛ و ایشان در ضمن صحبتهائى كه با آنها كرده بودند، خطاب كردند كه اى علماء! ننشینید این قانون بگذرد؛ و شما ساكت نشسته باشید و دست روى دست بزنید! مقالات بنویسید! و صفحات روزنامه را پر كنید؛ نگذارید مهلت بدست دیگران بیفتد! این خطاب را كه من خواندم تقریباً یكى دو ساعت به غروب روز جمعه بود؛ و مى‌خواستم بروم براى جلسه. ولى خیلى دلم براى آیة الله خمینى سوخت.

با خود گفتم: آخر این مرد الآن تنها مانده، و دارد فریاد مى‌زند كه از دست من تنها كارى نمى‌آید. و واقعاً هم ایشان چكار بكند؟ چون خبرگان مى‌گویند: ما افرادى هستیم منتخب ملّت و رأىْ راىِ ماست، شما تنها یك رهبرى هستید كه فقط مى‌توانید نظرى بدهید.

لذا ایشان فریاد مى زند: اى علماء! شما خودتان وارد كار بشوید! و وارد در متن قضیه بشوید! و قانون را درست كنید! من گفتم: بالاخره این سید الآن استنصار مى كند؛ و ما چكار باید بكنیم؟ آنروز جلسه را ترك گفتم، و روزنامه را آوردم، از اوّل تا سطر آخر پیش نویس قانون اساسى را خواندم؛ و گفتم: بسم الله الرّحمن الرّحیم شروع كردم یك نامه اى خطاب به ایشان نوشتن كه وقتى نامه تمام شد تقریباً ساعت ده و یازده بود یعنى سه چهار ساعت از شب مى گذشت؛ فردا صبح از روى نامه كه پنج، شش صفحه بود، بیست نسخه زیراكس كردیم، و اصل نامه را دادیم به آقاى حاج سید محمّد محسن بنده زاده كه براى خود ایشان به قم ببرند، و آن زیراكس ها را هم براى آیة الله گلپایگانى، آیة الله علّامه طباطبائى استاد عظیم، آیة الله حاج آقا مرتضى حائرى و افراد دیگرى در قم و طهران از سرشناسان و بزرگان بودند فرستادیم و بعضى از آنها را هم مثل اینكه به همان افراد متنفّذ كه روحانى هم نبودند، ولى در آنوقت مسؤول كار بودند دادیم.

آقاى حاج سید محمّد محسن كه رفته بودند خدمت آیة الله خمینى كاغذ را داده بودند، و گفته بودند نامه فلان كس است ایشان هم كاغذ را گذاشته بودند كنار و عینك مطالعه را هم گذاشته بودند رویش، و گفتند كه مى‌بینم آنرا.

چون عرض كردم ایشان به كاغذهاى ما خیلى عنایت داشتند خیلى زیاد، و من اصل نسخه را هم براى ایشان دادم؛ چون كاغذ به نام ایشان بود؛ لذا نسخه خطّى من الآن پیش من نیست، بعد یكى از آن زیراكس‌ها را بنده زاده برده بودند خدمت آیة الله گلپایگانى، ولى ایشان مریض بودند و در اندرون در رختخواب خوابیده بود. ایشان مى‌گویند: من گفتم: من از طرف فلان كس آمده‌ام؛ راه دادند و رفتم و كاغذ را دادم خدمتشان؛ و ایشان هم همینطور خوابیده شروع كردند به مطالعه، بعد كم كم یك قدرى نشستند، یك نیم ساعتى طول كشید تا تقریباً نصف نامه را خواندند؛ بعد گفتند: بَه بَه عجب نامه‌اى است! این نامه عجب نامه‌اى است؟ چه مطالب خوبى است؟ چقدر خوب است. و خلاصه خیلى تعریف كرده بودند؛ و گفته بودند كه: این را حتما بایستى بدهید در تلویزیون و رادیو بخوانند! حتما باید خوانده بشود؛ و این لازم است خلاصه خیلى تأكید كرده بودند روى مسأله.

بعد كه آقاى حاج آقا سید محمّد محسن آمدند طهران و این پیام را آوردند من گفتم: خیلى خوب بدهیم به رادیو. به رفقا گفتیم: این را ببرید؛ بدهید به رادیو و تلویزیون بخوانند؛ و آنها هم برده بودند. ولى گفته بودند ما نمى‌خوانیم؛ چرا نمى‌خوانید؟ نمى‌خوانیم. آخر علّت چیست؟ امروز روز آزادى است و هر مطلبى در سطح افكار عمومى بایستى منتشر و منعكس بشود، آنهم مثل چنین قضیه مهمّى كه درباره قانون اساسى مملكت است. این قانون اصل حیات مردم است، تمام افرادى كه كشته شده‌اند، تمام این معلولین، تمام این رگبارهاى ارتشى كه به روى مردم مى‌بست، اینها همه براى همین جهت بود كه قانون اسلام حاكم باشد؛ آخر نمى‌نویسیم یعنى چه؟ نمى‌خوانیم یعنى چه؟

خلاصه مطلب، ما رفقاى خودمان را فرستادیم پیش رئیس تلویزیون، رئیس رادیو و صحبتها كردند و بالاخره گفتند كه این نامه اصلًا خلاف مسیر ماست؛ شما راه ما را مى‌خواهید عوض كنید. این قابل قبول براى ما نیست.

ما گفتیم نامه را مى‌دهیم به روزنامه اطلاعات و كیهان تا بنویسند و منتشر كنند. اطلّاعات درج نكرد به هیچ وجه من الوجوه حاضر نشد، كیهان هم در صفحه دوازدهم كه صفحه آخر است آنرا درج كرد و یك مقدارى هم از سرش انداخت؛ ولى روزنامه اطلاعات كه در آن وقت انتشارش خیلى بیشتر بود، ننوشت تا بالاخره بعد از یك ماه كه فشارهاى خیلى زیاد از اطراف به او وارد شد، نامه را برداشت و مُثْلِه مُثْلِه كرد، تمام آیات قرآنش را انداخت، آن مطالبى كه عمومیت داشت و بدرد خودشان مى‌خورد نوشت، آن مطالبى كه خصوصیت داشت انداخت، اسم بنده را بجاى سید محمّد حسین، سید محمّد نوشته بود.

خلاصه نامه را دادیم به روزنامه جمهورى اسلامى كه چاپ كند، او هم گرفت، و یكى دو روز نگه داشت، و گفت: ما چاپ نمى‌كنیم؛ دادیم به روزنامه انقلاب اسلامى كه بنى صدر سردبیر آن بود چاپ كند، آنها هم گرفته بودند؛ و نگه داشته بودند بعد گفته بودند؛ ما چطور این را چاپ كنیم؟ اصلًا چاپ نمى‌كنیم. آقاى حاج قاسم حقیقت رفته بود با خود ایشان صحبت كرده بود كه آیا شما مطلبى دارید؟ اعتراضى دارید؟ به متنش اعتراضى دارید؟ به استدلالتش اعتراض دارید؟ بنى صدر گفته بود: چه مى‌گوئى آقا؟ اصلًا مرام ما خلاف این است؛ تو مى‌آیى مى‌گویى كه این را ما چاپ كنیم در روزنامه خودمان، روش ما بر ضد این است، این حرفها چیست؟ جان من‌ الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ‌، دست از این حرفها بردارید!

ایشان گفته بود آقا شما چكار دارید به دفاع از این مطالب، یا عدم دفاع، یك نفر نویسنده به نام شخصىّ مطالبى نوشته شما آنرا منعكس كنید!

 

ایشان گفته بود: اینكار را نمى‌كنیم، ما این كار را نخواهیم كرد، و نكردند به هیچ وجه من الوجوه.

البتّه یكى دو تا مجلّه و روزنامه هم بدون اینكه ما به خود ایشان بدهیم، نامه را چاپ كردند یكى از آنها روزنامه‌اى بود به نام نداى ملّت كه مى‌گفتند سردبیرش آقاى كرباسچى است كه او چاپ كرده بود با یك مقدّمه‌اى تحسین‌آمیز كه اى مردم اصلًا قانون اساسى یعنى این! این را بخوانید؛ و طبق آن كار بكنید! البتّه بدون اینكه ما به او بگوئیم؛ و یك مجلّه‌اى هم غالب مطالب آن را نوشته؛ بود و تحسین كرده بود؛ امّا مجلّات كثیر الانتشار همانطور بود كه عرض شد اعتنائى نكردند.

ما هم دیدیم فایده ندارد، و آقایان هم اصرار دارند ما اینها را به تمام ایران منتشر كنیم به گوش همه برسانیم، نه رادیو خوانده، نه تلویزیون خوانده، و نه روزنامه‌ها چاپ كردند، گفتیم چكار كنیم؟! گفتیم: خودمان چاپ و منتشر مى‌كنیم. لذا از روى زیراكس همان نسخه‌اى كه بنده داشتم؛ دو هزار نسخه عكس بردارى كردیم و هفت هزار نسخه دیگر را چاپ حروفى نموده و به تمام ایران منتشر كردیم.

یعنى همین رفقاى خصوصى خودمان را جمع كردیم، دو نفر را مأمور یك خطّ كردیم كه از اینجا مى‌روید براى كرج خدمت فلان عالم، و فلان امام جماعت، و اینها را با توضیحات كافى به آنها مى‌دهید؛ بعد مى‌روید به قزوین، بعد از آنجا مى‌روید؛ براى تاكستان، و همدان بعد از آنجا مى‌روید براى كرمانشاه و قصر شیرین.

و در مسیر برگشتن مى‌روید براى ملایر و اراك و نهاوند و فلان و فلان تا به طهران.

چند نفر را براى خط تبریز و زنجان و چند نفر براى خط رشت و مازندران، و بعضى را براى خطّ خراسان در شهرهاى سمنان و دامغان و شاهرود و مشهد مقدّس و براى خود مشهد ده نفر از علماء را در نظر گرفتیم و گفتیم نامه را خدمت آنها بدهید! و خلاصه بعضى‌ها براى شیراز و اصفهان و همینطور تا كرمان و بلوچستان و این رفقاى ما همه شروع كردند به حركت؛ و تمام این نُه هزار نسخه را به استثناى مقدارى كه براى خودمان بود و در طهران قسمت كردیم، همه را بردند؛ و سفرشان چند روزى طول كشید؛ و تمام اینها را دادند و همه برگشتند.

این اقدام عملى یك تحوّل خیلى عجیبى در سطح مملكت ایجاد كرد، یعنى تمام این أئمّه جماعت‌ها و افراد آشنا شدند به مطالبى كه بعضى از آنها تا بحال و آن وقت به گوششان نخورده بود؛ و غیر از یك اسم قانون اساسى چیز دیگرى نمى‌دانستند؛ و مى‌خواستند بگویند: همین قانون اساسى اسلامى كافى است یعنى اسم اسلامى بر روى آن گذاشتیم دیگر مسأله تمام است.

لذا من براى بعضى از علماء كاغذى هم نوشتم كه شما از آن جماعتى كه در آنجا هستند امضاء بگیرید براى تأیید این مطالب كه قانون اساسى باید اینطور باشد؛ از جمله كسانى كه براى این كار اهتمام زیادى كرد مرحوم شهید سید فخرالدین رحیمى از رفقاى خود ما در خرّم آباد بود و به آیة الله خمینى هم خیلى علاقمند بود و به اندازه‌اى ایشان را دوست داشت و عاشق بود كه هر وقت نام خمینى مى‌آمد اشكش جارى مى‌شد و خلاصه ایشان سیدى بود بسیار پاك، و واقعاً پاك، زلال، مجاهد رنج دیده و زندان رفته. ایشان بما هم خیلى علاقمند بودند. و از جمله افرادى است كه در حزب جمهورى اسلامى به شهادت رسید و اخوى ایشان آقاى سید نور الدین رحیمى بود كه وكیل مجلس شوراى اسلامى شد و بسیار مرد پاك و متدین و حمیم و دلسوز بود؛ و در همین مدّتى كه ما در مشهد مقدّس اقامت داریم چندین بار به نزد ما آمد. او را هم با جناب آقاى شیخ فضل الله محلّاتى كه از ساعیان در این راه بود و بما نیز بسیار علاقمند بود در زمره سى نفرى كه از وكلاى مجلس به اهواز مى‌رفتند با توطئه منافقین، عراقى‌ها هواپیمایشان را در قرب اهواز ساقط نمودند و همگى به شهادت رسیدند. رحمة الله علیهم جمیعاً.

 

بارى من یك كاغذ براى آقاى سید فخرالدّین نوشتم كه: این را مطالعه كنید! بعد یك طومار ترتیب بدهید كه مردم امضاء كنند؛ و ایشان هم یك طومارى‌ درست كرده بودند از یك توپ چلوار كه آن تمام شده بود یك توپ چلوار دیگر سرش بسته بودند بعد آن هم تمام شده بود یك توپ دیگر و خلاصه یك طومار عظیمى از هزاران امضاء براى ما آوردند. من گفتم این را چرا براى من آورده‌اید؟ گفتند: چه كنیم!؟ باید آن را خودتان با آقاى سید فخرالدّین ببرید براى مجلس خبرگان و به آنها تحویل بدهید؛ و بگوئید: این است پشتیبانى ما؛ و همچنین در بعضى از شهرستانهاى دیگر هم تأییدهاى فراوانى شد. در طهران هم در چهار نقطه این كار عملى شد یكى در مسجد خودمان (مسجد قائم) جلوى در میز گذاشتند و متن نامه را بالاى در زدند، توپ چلوار را هم گذاشتند كه ما قانون اساسى ایران را بر این اساس قبول داریم و مردم مى‌آمدند و آنرا مى‌خواندند بعد هر كس مى‌خواست امضاء مى‌كرد؛ یكى هم جلوى مسجد شاه كه الآن به نام مسجد امام خمینى است، گذاشتند؛ یكى هم در دولاب و یكى هم در شرق طهران.

آن توپ چلوار تمام مى‌شد، یك طاقه دیگر بسرش بستند، و به این ترتیب طومارها درست شد. طومارهاى خیلى قطور كه همه را به مجلس خبرگان بردند؛ و تحویل دادند كه: ما قانون اساسى را فقط بر این اساس قبول داریم.

وقتى مجلس خبرگان مى‌خواست مشغول بكار شود بعضى از آقایان و دوستان كه به ما خیلى نظر لطف داشتند اصرار داشتند كه من باید در مجلس خبرگان وارد بشوم؛ از جمله آیة الله گلپایگانى زیاد اصرار داشتند، همچنین وقتى كه نام ما و بقیه كاندیداهاى طهرانى را برده بودند نزد آیة الله خمینى و گفته بودند شما باید تصویب كنید ایشان گفته بودند من هم اینها را یكى یكى مى؛، و همه ممضى هستند؛ ولى من الآن در یك موقعیتى هستم كه نمى‌توانم تعیین كنم؛ بلكه باید خود مردم این كار را بكنند؛ نه اینكه من الآن بیایم و امر كنم. این بر مصلحت ما نیست*

. در آن روزها من مشهد بودم یعنى آمده بودم براى زیارت نیمه شعبان وقتى به طهران برگشتیم، دیدیم این آقایان علماء كه با ایشان سر و كار داشتیم مثل آیة الله سید محمّد على سبط یا آیة الله آمیرزا باقر آشتیانى رحمة الله علیهما و یا آیة الله حاج شیخ حسن آقاى سعید دامت متعالیه كه ایشان حیات دارند، و أمثال اینها دارند در بدر دنبال ما مى‌گردند كه كجا هستى؟ كجا بودى؟ و تو باید بیایى در مجلس خبرگان! ما گفتیم: خیلى خوب ما حاضریم برویم مجلس خبرگان، مجلس خبرگان خیلى داراى اهمیت است، حالا چكار باید بكنیم؟ گفتند: باید عكس بدهید براى وزارت كشور، و خودتان را كاندیدا كنید! و الّا همینطور كه نمى‌شود گفتیم: خیلى خوب حاضریم، گفتند: الآن از زمان كاندیدا شدن مجلس خبرگان دو روز گذشته یعنى مدّتش سرآمده است گفتیم: اشكال ندارد ما تلفن مى‌كنیم براى وزیر تمدید كند. بنده خودم تلفن كردم وزیر كشور نبود با معاونش صحبت كردم، او هم گفت اشكال ندارد موافقت مى‌كنیم، و لذا زمان را دو روز تمدید كردند، ما به رفقایمان گفتیم: یا الله برویم خودمان را معرّفى كنیم و كار كنیم؛ قرار شد آقاى آمیرزا محمّد باقر آشتیانى كه آن وقت شیخ العلماى طهران بودند از همه پیرمردتر با ده دوازده نفر دیگر بعنوان نمایندگان طهران وارد مجلس خبرگان بشوند.

 

از طرف دیگر حزب جمهورى اسلامى هم مى‌خواست كاندیداهاى خود را معرّفى كند، و ظرفیت هم كه محدود بود، لذا ما پیشنهاد كردیم كه حزب جمهورى ما را بعنوان كاندیدهاى خودشان معرّفى كنند، امّا جناب شهید بهشتى كه در آن وقت رئیس حزب بودند صبح رفتند منزل آقاى میرزا محمّد باقر آشتیانى، و گفتند: ما از این ده نفر افرادى كه شما معین كردید فقط یك نفر را ما مى‌توانیم در لیست خودمان بیاوریم؛ و بقیه افراد همان افرادى هستند كه خودمان مى‌خواهیم انتخاب كنیم.

منبع مکتب وحی

تلویزیون جی پلاس دارای یک پردازنده ۴ هسته ای

تلویزیون GTV-58PU726S جی پلاس دارای یک پردازنده ۴ هسته ای در کنار ۲ گیگابایت رم و ۱۶ گیگابایت حافظه داخلی است که به همراه اندروید ۱۱، این تلویزیون را به یک تلویزیون هوشمند با قابلیت اتصال به وای فای تبدیل کرده است. علاوه بر این امکان ذخیره ویدئو روی حافظه داخلی pvr نیز فراهم شده است تا به سادگی بتوان فیلم ها و سریال های مورد علاقه خود را ضبط کرد.

در GTV-58PU726S، گیرنده دیجیتال داخلی استفاده شده است تا نیازی به خرید گیرنده دیجیتال جداگانه وجود نداشته باشد و به راحتی بتوان برنامه های صدا و سیما را با بهترین کیفیت و بیشترین سیگنال دریافت کرد. وجود ۳ پورت HDMI در این تلویزیون، امکان اتصال همزمان دستگاه های مختلف مثل کنسول بازی، دی وی دی پلیر و دستگاه های دیگر به تلویزیون را فراهم کرده است، بدون این که نیازی به جداسازی هر یک از این دستگاه ها باشد. همچنین از دو پورت یو اس بی نیز پشتیبانی می شود تا به راحتی بتوان فیلم ها و عکس های موجود در فلش مموری و هارد اکسترنال خود را روی این تلویزیون تماشا کرد.

خرید تلویزیون جی پلاس Gplus

بلندگوهای استفاده شده در این تلویزیون، ۱۰ وات توان دارند که برای اندازه 58 اینچی آن کاملا مناسب هستند. صدای این تلویزیون به راحتی به تمامی قسمت های خانه های بزرگ نیز با وضوح بالا می رسد و حتی می توان برای پخش موسیقی نیز روی آن حساب کرد. پشتیبانی از بلوتوث نیز امکان را به کاربر می دهد که به راحتی گوشی هوشمند خود را به این تلویزیون متصل کرده و آهنگ های دلخواه خود را از راه دور روی آن پخش کند.

جی پلاس مدل GTV-58PU726S،

طبیعتا تلویزیونی که برای اتاق خواب و یا محیط کار انتخاب می کنید، ابعاد کوچکتری نسبت به سایر محیط های خانه از جمله اتاق نشیمن باید داشته باشد. نکته دیگری که در هنگام خرید تلویزیون جی پلاس باید به آن توجه کنید، شناخت ویژگی های تلویزیون است.

خرید تلویزیون جی پلاس Gplus

آیا این تلویزیون از پس نیاز ها و خواسته های شما بر می آید یا خیر. آشنایی با ویژگی و امکانات تلویزیون از نکات مهم در زمان خرید این محصول می باشد. شما می توانید مدل های مختلف تلویزیون های جی پلاس را در سایت نفیس 24 مشاهده کرده و با مطالعه ویژگی هر کدام، آن ها را با یکدیگر مقایسه کنید.

جی پلاس مدل GTV-58PU726S، یک تلویزیون هوشمند

آیا این تلویزیون از پس نیاز ها و خواسته های شما بر می آید یا خیر. آشنایی با ویژگی و امکانات تلویزیون از نکات مهم در زمان خرید این محصول می باشد. شما می توانید مدل های مختلف تلویزیون های جی پلاس را در سایت نفیس 24 مشاهده کرده و با مطالعه ویژگی هر کدام، آن ها را با یکدیگر مقایسه کنید.

خدمات سئو حرفه ای در تهران

Google SGE و Generative AI در جستجو: چه چیزی در سال ۲۰۲۴ انتظار می رود
گوگل قصد دارد در سال ۲۰۲۴ هوش مصنوعی مولد را از طریق قابلیت Search Graph و Entity (SGE) در جستجو قرار دهد. این امکان پرس و جوها و پاسخ های مکالمه بیشتری را با مدل های زبانی فراهم می کند.

می‌توانیم انتظار داشته باشیم که SGE کارهای جستجوی پیچیده‌ای مانند برنامه‌ریزی سفر را با ترکیب اطلاعات مرتبط از صفحات وب مختلف انجام دهد. همچنین ممکن است محتوای کاملاً جدید و طولانی را در پاسخ به سؤالاتی که نتیجه وب خاصی ندارد، ترکیب کند.

همانطور که SGE بالغ می شود، جستجوگران ممکن است کمتر به مرور چندین لینک متکی باشند. با این حال، محتوای اصلی با کیفیت بالا ارزش زیادی را حفظ خواهد کرد. به طور کلی، هوش مصنوعی مولد پایه و اساس جستجو را برای بصری تر، هوشمندتر و جامع تر شدن می گذارد.

سیستم محتوای مفید جستجوی Google
Google از یک سیستم محتوای مفید برای تعیین اینکه کدام صفحات بیشترین تخصص موضوعی، EAT بالا (تخصص، اعتبار، قابلیت اعتماد) و تجربه کاربری مثبت را ارائه می‌دهند، استفاده می‌کند.

این سیستم محتوای صفحه وب، از جمله موضوعات تحت پوشش، کیفیت نوشتار، شهرت وب سایت، تخصص واقعی سازندگان، نرخ ارجاع و موارد دیگر را بررسی می کند. در زمان دریافت خدمات سئو در رشت، این موضوع باید یکی از عناصر کلیدی در استراتژی های ارائه دهنده خدمات باشد.

صفحاتی که به عنوان کیفیت پایین، گمراه‌کننده یا مضر برای کاربران رتبه‌بندی می‌شوند ممکن است کاهش یا حذف شوند. تمرکز تلاش‌ها بر انتشار محتوای واقعاً مفید، دقیق و با ارزش افزوده بالا برای جستجوگران می‌تواند به دیده شدن جستجوی پایدار منجر شود.

جهت سئو در سال ۲۰۲۴
در سال ۲۰۲۴، با استفاده گوگل از هوش مصنوعی مولد، تاکید بر سئو فراتر از هدف گذاری کلمات کلیدی خواهد بود. بهینه سازی ساده برای کلمات کلیدی دیگر دیده شدن جستجوی پایدار را تضمین نمی کند.

گوگل از وب سایت هایی حمایت می کند که محتوای باکیفیت تولید می کنند و به طور جامع به جستجوگران اطلاع می دهند. انتشار محتوایی با فرم طولانی و متخصص محور که کل موضوعات را به روشی قابل دسترس بیان می کند ضروری است.

تطبیق محتوای شخصی شده با نیازها و اهداف جستجوگر نیز اهمیت فزاینده ای پیدا خواهد کرد. به طور کلی، این روند به دورانی اشاره دارد که در آن ایجاد محتوایی که واقعاً به افراد کمک می کند جایگزین ترفندهای تاکتیکی SEO شود.

خدمات سئو در رشت: چه انتظاراتی باید داشته باشید؟
هنگام استخدام یک ارائه دهنده سئو، انتظار و اندازه گیری پیشرفت در این معیارهای کلیدی منطقی است:

یک متخصص سئو باید در طول زمان باعث افزایش مداوم ترافیک ارگانیک به وب سایت شما شود. افزایش ترافیک ماهانه نشان می دهد که تلاش های بهینه سازی آنها موفقیت آمیز است.

ترافیک به تنهایی ROI را تضمین نمی کند. اطمینان حاصل کنید که ارائه دهنده سئو شما برای نرخ تبدیل بالاتر در سایت نظارت و بهینه سازی می کند. تبدیل بازدیدکنندگان بیشتر به سرنخ و فروش هدف نهایی است.

بهبود رتبه بندی کلمات کلیدی
کلمات کلیدی هدف شما باید در موتورهای جستجو رتبه بالاتری داشته باشند. یک متخصص سئو حرکات رتبه بندی را در میان کلمات کلیدی با اولویت بالا تجزیه و تحلیل می کند.

تجربه سایت
از طریق ممیزی های فنی و اصلاحات، یک متخصص سئو به طور فعال سرعت، تحرک و نمایه سازی سایت را افزایش می دهد. این منجر به یک تجربه کاربری روان تر می شود.

گزارش ها و بینش ها
شما باید گزارش های ماهانه دقیقی دریافت کنید که ترافیک و روند تبدیل، تغییرات رتبه بندی، معیارهای تجربه وب سایت و موارد دیگر را برجسته می کند. بینش ها به تنظیم استراتژی ها کمک می کند.

ارزیابی یک متخصص خدمات سئو از طریق این پنج معیار تضمین می کند که آنها با گذشت زمان از طریق بهبودهای بهینه سازی ملموس، بازده سرمایه گذاری مثبتی را ارائه می دهند.تحلیل و بررسی کلمات کلیدی:

سئو کار بررسی جزئیات مختلفی از یک وب سایت را انجام می‌دهد تا اطمینان حاصل کند که محتوا و ساختار آن بهینه شده و با استفاده از کلمات کلیدی مناسب، در جستجوهای موتورهای جستجوی اینترنتی مانند گوگل یا بینگ، به خوبی قابل استفاده است. انتخاب کلمات کلیدی مهم در این فرآیند بسیار حیاتی است، زیرا این کلمات برای جلب توجه مخاطبان و رتبه بندی مناسب در نتایج جست جو نقش تعیین کننده‌ای دارند. علاوه بر این، سئو کار با مرور رقبا و تجزیه و تحلیل ترافیک احتمالی نیز به دقت بررسی می‌کند تا بتواند استراتژی‌های بهینه سازی را بر اساس رفتار کاربران و تجربه آنها تدوین کند.

در این فرآیند، سئو کار نه تنها به بهبود موقعیت وب سایت در نتایج جست جو کمک می‌کند، بلکه همچنین به تضمین ارتباط مؤثر با مخاطبان و افزایش ترافیک با کیفیت وب‌سایت کمک می‌کند. این تحلیل‌ها به سئو کار امکان می‌دهند تا گام به گام استراتژی‌های بهینه سازی را پیاده سازی کند و بر تأثیرات این تغییرات به صورت مداوم نظارت کند تا رشد پایدار و بهترین عملکرد ممکن برای وب سایت را فراهم کند.

بهینه سازی محتوا

سئو کار بر روی محتوای وب سایت کار می‌کند تا آن را برای موتورهای جست جو بهینه کند. این شامل بهبود عناصر HTML، ساختار URL، و تجزیه و تحلیل محتوا جهت افزایش خوانایی و جذابیت برای موتورهای جست جو می‌شود.

بهینه‌سازی تجربه کاربری
سئو کار نقش مهمی در بهبود تجربه کاربری وب سایت ایفا می‌کند که شامل بهینه سازی سرعت بارگذاری صفحات، سازگاری با دستگاه‌های مختلف، و افزایش ناوبری و کاربرپسندی وب سایت است.

ساخت لینک

برخی از مهم‌ترین فاکتورهای تأثیرگذار بر رتبه بندی وب سایت‌ها، بکلینک‌ها یا پیوندهای خارجی هستند. سئو کار به ساخت و مدیریت بک لینک‌های وب‌سایت کار می‌کند تا اعتبار و ارتباطات خارجی سایت را از این طریق بهبود بخشد.

مدیریت محتوا

سئو کار مسئولیت دارد که محتوای وب سایت به روز و جذاب باشد که شامل افزودن محتوای جدید، به روز رس

آیت‌الله آخوند ملاحسینقلی همدانی

عارف کامل و سالک واصل فخر العرفاء الربّانيّين‏ و سند العلماء الالهيّين‏ حضرت آیت اللَه العظمی ملّاحسینقلی همدانی قدّس اللَه نفسه الزکیة

ولادت و ارتحال حضرت آیت اللَه العظمی ملّاحسینقلی همدانی قدّس اللَه سرّه

ولادت : 1239 هـ.ق، درجزين همدان

ارتحال: 28 شعبان 1311 هـ.ق، کربلای معلّی

اساتید حضرت آیت اللَه ملّاحسینقلی همدانی :

  • عارف کامل حضرت آیت اللَه حاج سید علی شوشتری قدس سرّه
  • خاتم الفقهاء و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری رضوان اللَه علیه
  • حاج ملّاهادی سبزواری رضوان اللَه علیه

برخی از شاگردان آیت اللَه ملّاحسینقلی همدانی:

  • عارف کامل مرحوم آیت اللَه سيد احمد كربلايى قدس سرّه
  • عارف کامل حضرت آیت اللَه شيخ محمّد بهارى قدس سرّه
  • عارف کامل حضرت آیت اللَه میرزا جواد آقا ملکی تبریزی قدس سرّه
  • عارف کامل حضرت آیت اللَه سيد محمّد سعيد حبّوبى قدس سرّه

عارف و فقیه بی نظیر

1. علامه طباطبایی رضوان اللَه علیه:

«مرحوم آخوند در رشته توحيد حقّ تبارك و تعالى بى نظير بوده‏ اند.

مرحوم آخوند ملّاحسينقلى همدانى انصافاً خيلى واقعيّت عجيبى داشتند، و در حدود سيصد نفر شاگرد تربيت كردند.» (مهرتابان، ص322)

2. شیخ آقا بزرگ طهرانی رضوان اللَه علیه :

«ایشان [آیت‌اللَه ملاحسین‌قلی همدانی] در خصوصِ این علم (یعنی علم اخلاق و عرفان) دارای جایگاه بالایی است که قدر و منزلتش به وصف نیاید. و روزگار درازی سپری شده و در طول این مدت کسی هم‌پایۀ او در علم اخلاق و تهذیبِ نفوس یافت نشده است. و [به‌تحقیق] این فن [اخلاق و عرفان] به‌وسیلۀ او ختم شده است زیرا کسی شایستگی این را ندارد که به همان مرتبۀ ایشان [در مقامات و جایگاه معنوی] برسد، به‌گونه‌ای که نظیر او شمرده شود.» (نقبآء البشر، ج2، ص 674 تا ص 678.)

3.علامه طهرانی رضوان اللَه علیه :

«علاّمۀ طهرانی هرگاه اسمی از مرحوم آخوند ملاّ حسینقلی به میان می‌آمد، رنگ چهره‌شان دگرگون می‌شد، و از او به تعابیری استثنائی یاد می‌نمودند، و او را بر سایر بزرگان اهل معرفت تفضیل می‌دادند و می فرمودند:

تمام ما ريزه ‏خوار سفره آخوند ملّاحسين‏قلى هستيم. او يك درياى بى ‏پايان بود.» (حریم قدس، ص 99؛ عنوان بصری، ج2، ص311.)

سیره اخلاقی آیت اللَه ملّاحسینقلی همدانی

ایثار و گذشت

1. در يك سفر زيارتى كه مرحوم آخوند با اصحابشان پياده به كربلا مشرّف مى ‏شدند، در راه عرب‏هاى بيابانى ايشان را لخت مى ‏كنند و هر چه دارند مى ‏ربايند.

سپس كه ايشان را مى‏ شناسند، به حضورشان مى ‏آيند و هر چه ربوده بودند تقديم مى‏ كنند و معذرت مي خواهند. مرحوم آخوند فقط كتابهاى وقفى را كه ربوده بودند پس مي گيرد و بقيّه كتب و اموال را نمى ‏گيرد و مي فرمايد: به مجرّد سرقت، من ايشان را بِحِلّ كردم، چون راضى نشدم بواسطه من خداوند كسى را در آتش دوزخ بسوزاند. (روح مجرد، ص553)

آیت‌الله آخوند ملاحسینقلی همدانی

 مقام و عظمت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَه عليها

١-عن سعد بن سعد قال سألت ابا الحسن الرضا علیه السلام عن فاطمة بنت موسی بن جعفر علیهما السلام فقال من زارها فله الجنة.

٢- قال امام الجواد علیه السلام: من زار قبر عمتی بقم فله الجنة.

٣– و روی سعد فی روایة اخری عن ابا الحسن الرضا علیه السلام ، قال: عندکم لنا قبر. قلت جعلت فداک  بنت موسی علیه السلام ، قال: نعم. من زارها عارفاً بحقها فله الجنة. فإذا أتیت القبر فقم عند رأسها مستقبل القبله و کبّر أربعاً و ثلثین تکبیرة و سبح ثلثاً و ثلثین تسبیحةً واحمداللَه ثلثا و ثلثین تحمیدة. ثم قال: السلام علی آدم صفوة اللَه …

ترجمه:

سعد بن سعد می گوید: درباره حضرت فاطمه معصومه سلام اللَه علیها که دختر موسی بن جعفر علیهما السلام می باشند از امام رضا سوال نمودم . فرمودند: کسی که آن حضرت را زیارت کند جایگاهش بهشت خواهد بود.

٢- امام جواد علیه السلام فرمودند: کسی که زیارتگاه عمه ام را در قم زیارت کند بهشت از آ ن او خواهد شد.

٣-امام رضا علیه السلام به سعد می فرمایند: در شهر شما قبری از ما خاندان می باشد، عرض کردم فدایت شوم آیا منظور شما قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهم السلام است ؟ فرمود : آری. کسی که او را در حال معرفت به شخصیت و ملکات او زیارت کند بهشت برای او خواهد بود. پس وقتی که به زیارت آن حضرت می روی بالا سر آن حضرت بایست و سی و چهار مرتبه تکبیر بگو وسی سه مرتبه تسبیح و سی سه مرتبه حمد بجای آور پس بگو السلام علی آدم صفوة اللَه …

 مقام و عظمت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَه عليها