حافظ شیرازی: شاعری از جنس عرفان

حافظ شیرازی یکی از بزرگترین شاعران ایرانی است که آثارش از قرن‌ها پیش تاکنون مورد توجه و تحسین مردم ایران و جهان بوده است. علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی، دو تن از بزرگترین علمای شیعه در قرن بیستم، در آثار خود به جایگاه معنوی حافظ شیرازی اشاره کرده‌اند.

 

علامه طهرانی در مورد حافظ شیرازی می‌نویسد:

حافظ شاعری است که در سرودن غزل‌های عرفانی تبحر خاصی دارد. غزل‌های او سرشار از مفاهیم عرفانی و فلسفی است و خواننده را به عالمی از عشق و معرفت می‌برد. حافظ در غزل‌های خود از زبانی ساده و روان استفاده می‌کند، اما مفاهیم عمیقی را بیان می‌کند. او در غزل‌های خود به مسائلی مانند عشق، معرفت، مرگ و زندگی می‌پردازد و دیدگاه‌های عرفانی خود را بیان می‌کند.

 

آیت الله سید محسن طهرانی نیز در مورد حافظ شیرازی می‌نویسد:

حافظ شاعری است که در غزل‌های خود به عالم ملکوت راه یافته است. او در غزل‌های خود از زبانی رمزآلود استفاده می‌کند، اما در واقع به بیان مفاهیم عرفانی و فلسفی می‌پردازد. حافظ در غزل‌های خود به مسائلی مانند عشق الهی، معرفت نفس و حقیقت هستی می‌پردازد و دیدگاه‌های عرفانی خود را بیان می‌کند.

به طور کلی، علامه طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی معتقدند که حافظ شیرازی شاعری است که در غزل‌های خود به عالم عرفان راه یافته است. غزل‌های او سرشار از مفاهیم عرفانی و فلسفی است و خواننده را به عالمی از عشق و معرفت می‌برد.

 

در ادامه به برخی از نکات مهم در مورد جایگاه معنوی حافظ شیرازی از دیدگاه علامه طهرانی و آیت الله سید محسن طهرانی اشاره می‌شود:

  • حافظ شاعری است که در غزل‌های خود به عالم عرفان راه یافته است.
  • غزل‌های حافظ سرشار از مفاهیم عرفانی و فلسفی است.
  • حافظ در غزل‌های خود به مسائلی مانند عشق، معرفت، مرگ و زندگی می‌پردازد.
  • حافظ در غزل‌های خود از زبانی ساده و روان استفاده می‌کند، اما مفاهیم عمیقی را بیان می‌کند.

حافظ شیرازی یکی از شاعران بزرگی است که آثارش همواره مورد توجه و تحسین مردم ایران و جهان بوده است. جایگاه معنوی حافظ شیرازی از دیدگاه بزرگان دین و عرفان، نشان از عمق معرفتی و عرفانی این شاعر بزرگ دارد.

آداب مراسم ترحیم و فاتحه از منظر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی

در ایران، به مناسبت درگذشت اقوام و نزدیکان، از گذشته‌های دور تاکنون، آداب و رسوم خاصی برای برگزاری مراسم ترحیم و سوگواری وجود دارد. این مراسم‌ها به عنوان نشانه‌ای از علاقه و احترام به فرد متوفی و تسلی خاطر خانواده‌اش برگزار می‌شوند.

هرچند برخی از این آداب و رسوم با رسوم و سنّت پیامبر متفاوت بوده و در عین حال در فرهنگ عامه ما کاملا جا افتاده است.

یکی از علمای مشهوری که در مورد این تفاوت ها و آداب و رسوم های غلط مراسم ترحیم در فرهنگ امروزی پراخته است، مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی است که در این مقاله به بیانات ایشان به نقل از فرزندشان آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی که در وبسایت رسمی ایشان به نام مکتب وحی آمده است، میپردازیم:

سنّت رسول خدا صلّی اللَه علیه و آله و سلّم برای انعقاد مجلس فاتحه و ترحیم، سه روز است که در منزل خود آن مرحوم اقامه می‌شود؛ و باید در مجلس به قرائت قرآن و ذکر مصیبت اهل بیت علیهم السّلام پرداخته شود؛ و از تعریف و تمجید متوفّا و شرح شئون اجتماعی و امور شخصیّه و اعتباریّات دنیای دنیّ خودداری گردد. از نصب پرچم سیاه و پارچه‌های تسلیت و تعزیت جدّاً جلوگیری به عمل آید؛ زیرا پرچم و پارچۀ سیاه مخصوص عزای اهل‌ بیت است، و مجلس سایر افراد در این خصوص باید با مجلس معصوم علیه السّلام متفاوت باشد. مجلس ترحیم باید عادی باشد، و مردم به استماع قرآن و قرائت آن و فاتحه مشغول باشند، و از صحبت کردن با یکدیگر پرهیز کنند.

امروزه رسم شده است که مردم با کفش وارد مجلس ترحیم می‌شوند و بر روی صندلی و مبل، به سخن گفتن با یکدیگر و خنده و شوخی می‌پردازند؛ و اصلاً به قرائت قرآن توسّط قاری توجّه نمی‌کنند! همۀ اینها خلاف است.

در مجلس ترحیم باید روی زمین بنشینند، و با یکدیگر سخن نگویند، و ذکر و فکر خود را به یاد آخرت و مآل خویش بگذرانند، و تصوّر کنند که این مجلس روزی برای آنان نیز منعقد خواهد گردید.

 

استفاده از دوربین‌های فیلم‌برداری به نحو آشکار و در منظر همگان، مخلّ به مقصود و منظور از انعقاد چنین مجالسی می‌باشد. ذکر اسامی اشخاص و تشکّر از حضور آنان هیچ لزومی ندارد.

اطعام حاضرین در مجلس ترحیم سنّت نیست، بلکه خویشان و همسایگان، مناسب است برای مصیبت‌زدگان تا سه روز غذا تهیّه نمایند.

آوردن دسته‌های گل در این مجلس خلافِ روحِ انعقاد این‌چنین مجالسی است و باید ترک گردد. چنانچه مشاهده می‌شود در قبرستان‌ها به‌جای پند و اندرز از کیفیّت آن مکان و فضای مناسب با یاد موت و سرای آخرت، به کاشت درخت و گل‌های متنوّع و سبزه و جاری ساختن نهر آب می‌پردازند، در‌حالی‌که این امور منافی با حال و هوای قبرستان است و انسان را از تذکّر و تنبّه باز می‌دارد و به تماشای گل‌ها و ریاحین مشغول می‌نماید.

لباس اهل مجلس نباید سیاه باشد (لباس سیاه نپوشند) و رنگ سیاه مکروه است، بلکه اگر قدری تیره باشد اشکالی ندارد و پس از انقضاءِ سه روز باید از تن خود درآورند و به امور عادی روزمره و زندگی خود مشغول شوند. حتّی مجالس عقد و عروسی را به تأخیر نیندازند و به‌واسطۀ رعایت آداب جاهلی و سنن موهون، موجب عُسر و حرج و گرفتاری خویشان و فامیل و بستگان نگردند.

نام مجلس ترحیم، به بزرگداشت و نکوداشت و تجلیل تغییر نکند، و اگر بنا است ذکری از متوفّا به میان آید، از اموری که در راستای حرکت به سوی آخرت و دیار باقی است سخن گفته شود.

انعقاد مجلس ترحیم در مسجد و حسینیّه مانعی ندارد، مشروط بر اینکه رعایت مطالبی که گذشت بشود و از طرفی مانع نماز برای واردین نگردد.

اگر مجلس ترحیم مصادف با یکی از اعیاد اسلامی گردید، نباید آن مناسبت تحت الشّعاع مجلس ترحیم قرار گیرد؛ آری صرف شیرینی را به جهت مناسبت مجلس می‌توان حذف نمود و به‌جای آن از خرما و حلوا استفاده کرد، ولی از ذکر مصیبت باید خودداری نمود و به ذکر اشعار و مناقب آن مناسبت پرداخته شود.

 

در مجالس ترحیم از قاب و قدح نباید استفاده شود، و از ایستادن هر چه بیشتر افراد و صاحبان مصیبت و غیر آنها برای پر شکوه جلوه دادن موقعیّت متوفّا اجتناب کرد.

حاضرین در مجلس، بیشتر وقت خود را به قرائت فاتحه و سوره ﴿إِنَّا أَنزَلنَهُ﴾ سپری نمایند؛ و از پخش قرآن به صورت جزوه خودداری گردد، چه این روش در زمان یزید ـ لعنه اللَه ـ رواج پیدا نمود. قرآن باید به صورت کامل باشد و به طور کامل در دسترس افراد واقع شود.

و امّا مجلس هفت و سال و اربعین، هیچ‌کدام از ناحیۀ شرع امضاء نشده است؛ علی‌الخصوص مجلس اربعین که می‌توان گفت از جهت اختصاص اربعین به حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام و اینکه هیچ‌کدام از چهارده معصومِ دیگر مجلس و مراسم اربعین نداشته‌اند، شبهۀ مخالفت با شرع و عدم رضایت شارع را داشته باشد. و بناءً علی هذا باید از تشکیل این مجالس علی‌الخصوص از مجلس اربعین جداً خودداری نمود.

مقصود از تشکیل این مجالس، طلب مغفرت برای متوفّا و تسلیت خاطر بازماندگان و تعظیم شعائر دینی است؛ و این منظور هنگامی حاصل می‌شود که دقیقاً مراسم و امور جاریه منطبق بر آموزه‌ها و دستورات شرع انور باشند، و به خاطر مصالح دنیوی و رعایت سلایق و افکار دیگران و تظاهر و خودنمایی از آن منهج و روش ستوده فاصله نگیریم، و امور را بر هر آنچه از ناحیۀ رسول خدا و ائمّۀ هدی صلوات اللَه علیهم أجمعین وارد شده است قرار دهیم.

در سنّت دین و روش اهل بیت، مراسم سالگرد وجود نداشته است؛ یعنی از زمان ظهور اسلام تا زمان غیبت کبری که قریب سیصد سال می‌گذرد، هیچ در تاریخ و آثار گذشتگان ذکری از برقراری مجالس سنوی برای افراد عادی و اصحاب ائمّه علیهم السّلام به میان نیامده است.

 

مع الأسف امروزه شاهدیم که مردم برای متوفّای خویش تا سال‌های سال همین‌طور به برگزاری مجالس و صرف مخارج عجیب و غریب و تبلیغات در شهرها و امکنۀ مختلفه می‌پردازند، و آن را تعظیم شعائر به حساب می‌آورند؛ غافل از اینکه روح آن متوفّا از این امور در اذیّت و فشار است و به اندازۀ سر سوزنی راضی به این مسائل نمی‌باشد.

در مکتب تشیّع شاخص در ظهور و بروز شعائر، حضرات معصومین می‌باشند و سایر مناسبت‌ها نباید در این قضیّه تأثیر بگذارد.

ایرادی ندارد که انسان ذکری از متوفّای خویش به میان آورد و برای او طلب رحمت و مغفرت کند، ولی باید در مجلس و محفلی باشد که به نام یکی از معصومین علیهم السّلام منعقد شده باشد، نه مستقلاً برای آن متوفّا.

بنابراین سالگردها و کنگره‌ها و سمینارهایی که برای بزرگان از علماء و عرفای الهی منعقد می‌شود باید تحت ملاحظه و رعایت این مسئله تشکیل گردند.

مثلاً اگر قرار است که برای عارفی از عرفای الهی کنگره و سمیناری تشکیل شود و در آثار و افکار آن عارف بزرگ تحقیق و تفحّص شود، باید زمانی برای این قضیّه در نظر گرفته شود که منطبق بر موالید یکی از حضرات معصومین علیهم السّلام باشد؛ مانند امیر‌المؤمنین یا امام صادق یا امام علی بن موسی الرّضا و امثالهم.

و یا اگر برای فقیهی از فقهای بزرگوار قرار است مجلسی منعقد گردد و یادی از آثار و افکار او بشود، مناسب است مثلاً میلاد امام باقر علیه السّلام و یا امام صادق علیه السّلام مدّ نظر قرار گیرد؛ و بر همین قیاس. و محوریّت در این کنگره‌ها اوّلاً بلا اوّل، به افکار و منهاج و ممشای آن امام هُمام داده شود و سپس به شرح افکار آن بزرگ پرداخته شود.

العرفان الحقّ، والعرفان الباطل

أهم محتويات المقالة:
– الوصول إلى مراتب الكمال والعرفانِ حاجةٌ فطريّةٌ؛
– نقطة الهدف في العرفان الحق: معرفة اللـه والتجرّد عمّا سواه (موقع خوارق العادة)؛
– الطريق إلى معرفة اللـه: الاهتمام بظاهر الشريعة وباطنها معًا؛
– دور التوسّل بأهل البيت في تحقيق المعرفة باللـه؛
– تحريف مصطلح العرفان في ثقافة الناس المعاصرة؛
– كيفية تشويه البعض للوجه المشرق لعرفان العلاّمة الطهرانيّ؛
– قيمة خوارق العادات عند العلاّمة الطهرانيّ والعرفاء؛
– سبب سوء الظنّ بالعرفاء.

الوصول إلى مراتب الكمال والعرفانِ حاجةٌ فطريّةٌ

إنّ الله المتعال من خلال إيداعه الصفاتِ القيّمةِ والغرائزِ المعنويَّةِ في فطرة الإنسان قد فتح له الطريق نحو بلوغ الحقيقة واتبّاع الحقّ ومنطق العقل في كلّ موطنٍ وحادثةٍ، وجعل في جِبِلّته وطبيعته التنقيب والبحث عن المعرفة والشعور بالانشداد نحو الكمال والعثور عليه والوصول إلى عالم القدس والسكينة والطمأنينة؛ فليس هناك أيّ مانع من الوساوس أو الوسائل المختلفة يمكنه أن يمنع العقل والفطرة من الانتصار والفوز ، ويسدّ عليه مسيره نحو المعرفة والتكامل، ويحرمه الفيوضات والألطاف الإلهيّة.

وإذا ما ابتليت النفس ـ بواسطة إلقاء الشبهات عليها ـ بالوسوسة وصار سيرها منحرفًا لبعض الوقت، فسيأتي اليوم الذي تستيقظ فيه من رقدتها وتفيق من غفلتها وذلك بواسطة النغمة الملكوتيّة للوجدان والفطرة؛ ليزيح عن وجهها الأستار الباعثة على الوسوسة، ولتطوي طريقها نحو الحقيقة والعرفان الإلهيّ بعين بصيرة وهِمّةٍ عاليةٍ وثباتٍ متينٍ.٣

العرفان الحقّ، والعرفان الباطل

علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی

ولادت و رحلت

ولادت: علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی در  24 محرم‌الحرام سنۀ ١٣٤٥ هـ. ق در محلّۀ شاه‌آباد طهران، دیده به جهان گشود.
رحلت: ایشان در نهم صفر الخیر سال 1416 هـ.ق در مشهد مقدس، دعوت حق را لبیک گفت و در آستان مطهر قدس رضوی به خاک سپرده شد.

خانواده

نسب و اجداد

والد ایشان آیت‌الله سیّد محمدصادق طهرانی از علمای برجستۀ طهران و از شاگردان بنام آیت‌الله میرزا محمّدتقی شیرازی و هم‌بحثی آیت‌الله سیّد عبدالهادی شیرازی رحمةالله‌علیهم بود.

جدّ ایشان نیز آیت‌الله سید ابراهیم طهرانی از شاگردان بنام آیت‌الله میرزا محمدحسن شیرازی بود که با مراجعت از سامرّاء در محلۀ شاه‌آباد طهران سکنیٰ گزید.

جدّ اعلای ایشان، امامزاده سیّد محمّد ولی، از نوادگان امام سجّاد علیه‌السلام است که مزار ایشان در درکۀ طهران می‌باشد.

همچنین نسب ایشان از طریق مادرِ پدر، به علامه محمدتقی مجلسی و از طریق مادر به آیت‌الله ملّا مهدی نراقی منتهی می‌گردد.

(مهرفروزان،ص 24؛ به نقل از: امام شناسی، ج ١٥، ص ٤٨؛ مهر تابان، ص ٥٥، تعلیقه ١؛ مطلع انوار، ج ١، ص ٤5؛ معادشناسی، ج 2، ص 222.)

سیری در تاریخ پیامبر اکرم

جلد اول از مجموعۀ وزین «سیری در تاریخ پیامبر اکرم» حاصل بیانات حضرت آیت‌اللَه حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی پیرامون «تاریخ پیامبر اسلام با رویکردی تحلیلی، تربیتی، اعتقادی و عرفانی» می‌باشد که در زمان حیات والد معظّم‌شان حضرت علامه طهرانی قدّس‌اللَه‌سرّهما ایراد گردیده است. در این مجلد، حضرت آیت‌اللَه طهرانی با ایراد بیاناتی شیوا و سلیس، پیرامون تاریخ پیامبر اکرم ـ صلّی‌اللَه‌علیه‌و‌آله ـ به بررسی و تحلیل «ابعادِ مُلکی و ملکوتیِ تاریخ آن‌حضرت از دوران کودکی تا دوران رسالت و بعد از آن» با تکیه بر آیات و روایات مربوطه و مبانی عقلی و عرفانی، پرداخته‌‌اند که در نوع خود بی‌نظیر است. این بیانات به‌همراه مقدمۀ ایشان به زیور طبع آراسته و به ساحت علم و فضیلت تقدیم می‌گردد.
اهم مطالبِ این مجلّد:
• اهمیت تأمّل در تاریخ ادیان خصوصاً اسلام
• تأثیر مطالعه سیرۀ پیامبر و اهل‌بیت در فهم دین
• لزوم اقتدا به سیرۀ رسول‌اللَه
• اسوه‌بودن تمام زندگی پیامبر از طفولیّت تا وفات
• تحلیل اسرار ولادت پیامبر اکرم
• ویژگی‌های روحی پیامبر در کودکی و جوانی
• علت عصمت آن‌حضرت از بدوِ تولّد
• الگو‌ بودن حضرت خدیجه علیها‌السلام برای جمیع انسان‌ها
• تأثیرات ملکوتی ازدواج پیامبر اکرم با حضرت خدیجه
• احاطۀ علمی معصومین به‌واسطۀ اتصال به مراتب اسماء و صفات‌الهی
• مضرّات وصول به حقیقت از راه معجزات ظاهری
• کیفیت تأثیر تجلیّات‌ذاتی پیامبر اکرم بر جسم ایشان
• قرآن حکایت‌کننده از تکوین، و منطبق با تمام مراتب نفس
• اختلاف انبیاء بخاطر تفاوت در سعۀ صدر
• اسرار اعلام وصایت امیرالمؤمنین در جریان انذار عشیره

علت تمایز واقعه عاشورا از سایر وقایع

علت تمایز واقعه عاشورا از سایر وقایع

 علّت اینکه عاشورا، عاشورا شد و از سایر حوادث ممتاز شد این است که وقایع در این روز به نحوی اتّفاق افتاد که تمام صفات و اسماء الهیّه در این روز از وجود آن حضرت به منصّه ظهور درآمد؛ مسئله فقط مسئلۀ شهادت نبود، کیفیت قضایا و حوادث و بیان مطالب و نحوه عمل آن حضرت و رعایت ظرائف و لطائف عالم تربیت و تزکیه و تذکیه، تماماً از وجود آن حضرت متجلّی شده بود.

 و به عبارت دیگر: اگر این قضیّه بدون حضور آن حضرت انجام می‌گرفت و سررشته تدبیر و اداره آن را فرد دیگری همچون حضرت أبی‌الفضل العبّاس و یا حضرت علیّ اکبر علیهما السّلام به دست می‌گرفت، دیگر عاشورا نبود، بلکه هویّت دیگری می‌یافت و خصوصیّات متفاوتی با این مسئله پیدا می‌کرد، گرچه نفس حوادث و ابتلائات فرقی نمی‌کرد؛ یعنی اگر همان زدن و کشتن و تشنگی و کوبیدن و قطعه‌قطعه کردن و انواع بلایا وارد کردن را ما در آن مشاهده نماییم، باز مسئله فرق داشت. در اینجاست که ما متوجّه می‌شویم سرّ مسئله در این است که زمام حوادث در روز عاشورا باید فقط به دست امام معصوم علیه السّلام باشد تا عاشورا، عاشورا شود و بر صفحۀ تاریخ تا ابد چون خورشید بتابد و دیگران را به دنبال خود بکشاند و از اقیانوس بی‌کران فیض خود همه را سر مست و سیراب نماید.

 و به همین جهت است که هیچ واقعه‌ای نظیر عاشورا نخواهد شد و این اسم را بر غیر آن واقعه گذاردن خطای محض است؛ چنانچه به فردی غیر از امام حسین علیه السّلام، حسین گفتن باطل و خرافه است. امام معصوم را نباید به غیر او تسری داد، و گفتن علیّ زمان و یا حسین زمان صد درصد غلط و موجب عقبات و تبعات است.2

  1. الخرائج والجرائح، ج ٢، ص ۸٤٢.
  2. اسرار ملکوت، ج‌٢، ص ١٨١.

علت تمایز واقعۀ عاشورا نسبت به سائر وقایع – سِرّ شاخص بودن واقعۀ عاشورا

3

تفاوت واقعه عاشورا با سایر جنگ‌های صدر اسلام‌

 در جریان عاشورا مسئله خیلی فرق داشت. رسول خدا صلّی اللَه علیه و آله و سلّم هم جنگ‌هایی داشتند ـ مُسلّماً رسول خدا از سیدالشهدا که بالاتر است ـ و امیرالمؤمنین علیه السّلام هم جنگ صفّین و هم جنگ جمل و نهروان داشتند؛ ولی مسئلۀ عاشورا باز با تمام اینها تفاوت دارد! در مسئلۀ عاشورا تمام افراد می‌دانستند که شهید می‌شوند؛ این است مسئله! تمام افراد می‌دانستند که زنده نمی‌مانند، با این‌حال، عبارت آنها این بود که: «اگر هزار بار ما را قطعه قطعه کنند و دوباره زنده کنند، ما دست برنمی‌داریم!»1 خب این یک لقلقه لسان و عبارتی نیست که همین‌طور بر زبان یک شخص بیاید؛ یعنی این چه واقعیّتی است که یک فرد آن را ادراک می‌کند و می‌فهمد و تا آخر می‌ایستد، و مسئله به هرجا که می‌خواهد برسد، برسد!

چگونه در زمره اصحاب سیدالشهداء علیه‌السلام قرار بگیریم؟

معیار ارزش عمل انسان براساس نیّت او

 روایتی از حضرت رسول صلّی اللَه علیه و آله و سلّم وارد شده است:

 إنّما الأعمالُ بالنّیّات، و إنّما لِکلِّ امْرِئٍ ما نَویٰ! فَمَن کانَت هِجرَتُهُ إلَی اللَه و رَسولِه، فهِجرتُه إلَی اللَه و رَسولِه؛ و مَن کانَت هِجرتُه إلی دُنیا یُصیبُها أو امْرَأةٍ یَتزوَّجُها، فَهِجرتُه إلی ما هاجَرَ إلیه!

 «تمام اعمال انسان براساس نیّتش دارای درجه و قیمت و ارزش می‌شود و آنچه برای هر شخص باقی می‌ماند، همان نیّت‌های او است! هر کسی که به‌سوی خدا و رسول خدا هجرت کند، هجرتش به‌سوی خدا و رسول خدا است؛ و هر کسی که هجرتش به‌سوی دنیایی باشد که بخواهد به آن برسد یا به‌سوی زنی باشد که بخواهد با او ازدواج کند، هجرت او به‌سوی همان چیزی است که به‌سوی آن هجرت کرده است.»1

 مرحوم شهید ثانی ـ رضوان اللَه علیه ـ در منیة المرید، بعد از ذکر این روایت می‌فرماید:

 این روایت از اُسَس و دعائم اسلام است!

 یعنی از پایه‌هایی است که اسلام بر آن قرار گرفته است و اتّکا دارد! زیراکه حقیقت اسلام، اعمال انسان را براساس نیّت و مقدار خواستِ نفسی او اندازه می‌گیرد، و سعادت و شقاوت افراد را روی میزان نیّت‌های آنان معیّن می‌کند، و درجاتی که به اعمال انسان از جهاد و حجّ و صلاة و صوم و صدقه و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و سایر دستورات داده می‌شود، بر پایۀ نیّت او تجزیه و تحلیل می‌شود و با این محک، دارای درجه و قیمت می‌شود! و بعد می‌فرماید:

 بعضی گفته‌اند: «نیّت، ثلث اسلام است؛ چون تمام اعمالی که انسان انجام می‌دهد به سه بخش تقسیم می‌شود: اعمال قلبی، اعمال بدنی و اعمال لِسانی و زبانی. نیّت از اعمال قلبی است، پس یک ثلث از تمام اعمال انسان را فرا می‌گیرد، بلکه اعظمِ از دو ثلث دیگر هم هست؛ زیراکه [خود نیّت به‌تنهایی عبادت است و] ارزش دو ثلث دیگر از اعمال (یعنی اعمال جوارحی و بدنی و اعمال زبانی) هم به نیّت بستگی دارد!»

چگونه در زمره اصحاب سیدالشهداء علیه‌السلام قرار بگیریم؟

ضرورت مطالعه مثنوی معنوی

مرحوم قاضى می ‌فرمودند: «من هشت بار كتاب مثنوى معنوى را مطالعه كردم و هر بار مطلب جديدى برايم مكشوف شد كه سابقه قبلى نداشته است.

آنچه در ذیل می‌آید حقایق و رقایقی در خصوص عارف کبیر و راهنمایی خبیر، «مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی» رضوان علیه و کتاب شریف و بی نظیر او «مثنوی معنوی» می باشد که برگرفته ای است کوتاه از آثار حضرت علامه آیة اللَه حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی و حضرت آیة اللَه حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی قدّس اللَه سّرهما.

ضرورت تأمل و دقت در مضامین کتاب شریف مثنوی

حضرت آیة اللَه حاج سید محمد‌محسن حسینی طهرانی ـ قدس اللَه سره این چنین می نویسند: «مطالعه ديوان بى ‌نظير و درّ ناياب مولانا جلال‌الدّين رومى بلخى- أعلى اللَه مقامه- از اوجب واجبات است براى سالكين راه خدا، و هر سالكى كه موفّق به مطالعه و دقّت و تأمّل در اين درياى موّاج معارف الهى نشده است به خسران عظيم و پشيمانى از بى‌نصيبى از نعمات و عنايات خاصّه ربّانى دچار مى‌گردد.»1

عرفان مولانا متّخَذ از روح قرآن و روح نبوّت و ولايت

همچنین والد ماجد ایشان عارف کامل و سالک واصل حضرت علامه آیة اللَه حاج سید محمد‌حسین حسینی طهرانی ـ رضوان اللَه علیه ـ می فرمایند: « عرفان مولانا متّخَذ از روح قرآن و روح نبوّت و ولايت است.»

ضرورت مطالعه مثنوی معنوی

کیفیت زیارت قبور ائمه معصومین در کلام علامه طهرانی

أبان بن تَغْلِب از امام صادق علیه السلام روایت میکند که حضرت فرمود: «و کل اللَه بقبر الحسین علیه السلام أربعة آلاف مَلکاً شُعثاً غُبراً یبکونه إلى یوم القیمة. فمن زاره عارفاً بحقّه شَیعوه حتّى یبَلِّغوه مأمنه، و إنْ مَرَضَ عادُوه غدوةً و عَشیاً، و إذا مات شَهِدوا جنازته و استغفروا له الى یوم القیمة؛ خداوند در اطراف قبر حسین علیه السلام چهار هزار فرشته گماشته است که همگى با موهاى ژولیده و پریشان و با صورتهاى خاک آلوده بر وى تا روز قیامت مى‌گریند. پس کسى که او را با معرفت به حقّش زیارت کند او را بدرقه مى‌کنند تا به مأمنش برسانند و اگر مریض گردد وى را هر صبح و شب عیادت کنند، و اگر بمیرد جنازه‌اش را تشییع کنند و براى او از خداوند طلب غفران نمایند تا روز قیامت.»

حکایت زیارت پیاده امام حسین علیه السلام

مرحوم علامه آیةاللَه حسینی طهرانی (ره) در کتاب شریف «روح مجرد» حکایت زیارت پیاده امام حسین علیه السلام را چنین بیان می کنند: «در میان طلّاب و فضلا و علماى نجف اشرف این قاعده برقرار است که در ایام زیارتى مخصوص حضرت مولى الکونین أبى عبد اللَه الحسین سید الشّهداء علیه و على أبیه و امِّه و جَدِّه و أخیه و التِّسعةِ الطّاهرةِ مِن أبنآئِهِ صَلواتُ اللَه و سَلام ملائکتِهِ المقرَّبینَ و الانبیاءِ و المُرسَلینَ، مانند زیارت عرفه و زیارت أربعین و زیارت نیمه شعبان، پیاده از نجف اشرف به کربلاى مُعلَّى مشرّف مى‌ شوند؛ یا از جادّه مستقیم بیابانى که سیزده فرسخ است، و یا از جادّه کنار شطّ فرات که هجده فرسخ است. جادّه بیابانى خشک و بى آب و علف است، ولى مسافرین زودتر می رسند و یک روزه و یا دو روزه راه را طىّ مى ‌کنند؛ ولى جادّه کنار شطّ، جادّه ماشین رو نیست، جادّه پیاده رو و مال‌ رو است و انحراف نیز دارد ولى به عوض سر سبز و خرّم است و از زیر درخت هاى خرما و نخلستان ها عبور می کند، و در هر چند فرسخى یک خان و مُضیف خانه وسیع (مهمانخانه ساخته شده از حصیر متعلّق به شیوخ أعراب که در آنجا تمام واردین را بطور مجّانى هر چقدر که بمانند پذیرائى مى‌ کنند) وجود دارد که طلّاب روزها را تا به شب راه می روند و شب ها را در آنجا بیتوته مى‌ نمایند، و معمولًا سفرشان از راه آب که این راه است دو روز و یا سه روز طول مى ‌کشد.

منبع مکتب وحی

کیفیت زیارت قبور ائمه معصومین در کلام علامه طهرانی

کیفیت زیارت مراقد مشرفه

مقاله پیش رو مرقومه حضرت آیت اللَه حاج سیّد محمّد محسن حسینی طهرانی در تعلیقه کتاب سالک آگاه در باب آداب زیارت مراقد مشرفه می باشد

بسم اللَه الرحمن الرحیم

اوّل: طهارت و خلوص نیّت به اینکه امام علیه السّلام یا هر فردی دیگر را حیّ و حاضر و ناظر بداند و احساس غیبت و ابتعاد نکند، و بداند که درک او از درک ما به حضور بیشتر است.

بنابراین زیارت به معنای تجدید بیعت و عهد با شخصیّت مَزور می‌باشد؛ و کأنّ زائر با زبان حال می‌گوید: گرچه عمر من در زمانی واقع شد که از فیض حضور عینی شما محروم هستم، ولی اکنون آن حضور را در این مقام و این زمان ایجاد می‌نمایم و خود را در کنار شما قرار می‌دهم. و با همان خطاب و سخنان که با اصحاب خود تکلّم می‌کردید، اکنون با من سخن بگویید، که هرچه می‌فرمایید سمعاً و طاعتاً به گوش و جان پذیرا خواهم بود.

دوّم: رعایت نظم و انضباط: زائر باید هنگام قرائت زیارت‌نامه صدای خود را آهسته گرداند و مزاحم زیارت دیگران نشود. بلند صحبت کردن، فریاد زدن، به دیگران فشار وارد آوردن، روضه‌خوانی در امثال حرم سیّدالشّهداء علیه السّلام، به‌هیچ‌وجه صحیح نمی‌باشد. تبرّک به ضریح مطهّر باید برای همه فراهم باشد، زائر باید استلام به ضریح کند و ببوسد و حرکت کند، ایستادن در کنار ضریح در جایی که دیگران نیز منتظر تبرّک هستند صحیح نیست.

نماز زیارت و یا تحیّت باید در فضای آرام و بدون تزاحم انجام پذیرد، و اگر در کنار و یا نزدیک ضریح مطهّر جا برای نماز نبود می‌توان دورتر و حتّی در صحن‌ها و شبستان‌های دور حرم بجای آورد.

کیفیت زیارت مراقد مشرفه