لمعات الحسین علیه السلام – برخی از کلمات و مواعظ و خطب حضرت سید الشهدا

کتاب لمعات الحسین علیه السلام تالیف گران‌سنگ حضرت علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی قدس سره است. این کتاب شریف حاوی برخی کلمات و مواعظ و خُطَبِ دُرربارِ سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، با ذکر مدارک معتبر همراه با ترجمه‌ای شیوا و مختصر از حضرت علامه می‌باشد.
هدف ایشان از اینکه از شرح و بسط خودداری کرده و فقط به ترجمه اکتفا شده، این بود كه به واسطه ايجاز و اختصار، قابل آن باشد كه بر روى پرده‏‌ها و تابلوها نوشته شده و در مجالس و محافل، خصوصاً مجالس عزاداری و تکایا همچون اشعار محتشم نصب گردد، تا شرکت‌کنندگان، در عین استفادۀ سمعی از خُطَبا و گویندگانِ راستین، استفادۀ بصری نیز نموده و عین آن کلمات را حفظ، و سرمشقِ زندگی و عمل خود قرار دهند.
مضاف بر آن، وقایع شهادت سیدالشهداء علیه‌السلام در روز عاشورا با استناد به منابع معتبر نیز در این رساله ذکر شده است.

لمعات الحسین علیه السلام – برخی از کلمات و مواعظ و خطب حضرت سید الشهدا

در کتاب «اربعین در فرهنگ شیعه» اثر گرانسنگ حضرت آیة الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی قدس سره، با استفاده از منابع تاريخى و روايى و تمسّك به سيره حضرات معصومين عليهم‌‏السّلام، به اثبات رسیده است که اربعین از مختصّات حضرت سیدالشهداء علیه السلام بوده و علیرغم تأکیداتِ بسیار بر اقامۀ مجالس ذکر، هیچ اثری از اقامۀ مجلس اربعین براى ساير معصومین علیهم السلام در طول تاریخ به چشم نمى‌‏خورد. از اینرو اربعين گرفتن براى اموات به هر صورت، مورد امضایِ شارع نبوده و بدعت و محرّم است.
اهمّ مطالب مندرجه در این اثر:
• حقیقت معنای «شعار» در مکتب تشیع
• ولایت و امامت، محور اصلی در مکتب تشیع
• تعدّی از حدود ولایت، منافی با تعبّد و منجر به بدعت است.
• قیام سیدالشهداء علیه السلام حیاتی‌ترین شاخص حق و باطل
• ارزش تاریخ عاشورا به حضور یک امام معصوم است؛ نه یک فرد عادی
• غلط بودن مراسم «هفتم» و «چهلم» و «سال» برای اموات، بر اساس مبانی شریعت
• زیارت اربعین، علامتِ ایمان و شعارِ شیعه

حقیقت عاشورا و وظایف شیعیان در ماه محرم و صفر

تصحیح دیدگاه افراد نسبت به جایگاه خود و مسائل اعتباری عالم وجود . 1 تقاضاي دستگیری و دستور یکی از افراد معروف از مرحوم علامه طهرانی به و پاسخ ایشان 2فقط بر كلام معصوم عليه السّلام مهر عصمت خورده است. 4وليّ الهي كه از نفس گذشته و به طهارت مطلق رسيده است معصوم است. 5منشاء تمام افعال و اعمال ما وجود أسماء و صفاتي است كه در ما وجود دارد. 6شيطان در كنار علم افراد انانيّت و منيّت را قرار مي‌دهد. 7تمامي اوصاف و اسماء در افراد مرتبۀ نازله‌اي از اسماء و صفات خداوند مي‌باشد. 8سالك حتماً بايد محلّ گستراندن دام شيطان را بشناسد. 9سالك نبايد براي استقبال مردم به او و پشت كردن آنان حسابي باز كند. 10 سفارش استاد طهرانی به دوستان و ارادتمندان به خود. 11كلام بزرگان و اولياء آرامش‌بخش دل‌هاست. 12هر صفت و اسمي كه از پروردگار نزول مي‌كند شيطان در كنار آن دامي مي‌گستراند. 13شمر بن ذي الجوشن از عبّاد و علماء كوفه بود. 14عمر سعد از علماء كوفه و در نزد مردم موجّه بود. 15ما هم اگر در صدر اسلام بوديم چه بسا فريب مي‌خورديم. 16ارزش‌ها و ضدّ ارزش‌ها در نزد تودۀ مردم عوام چيست؟ 17شيعه بدون سيّد الشّهداء با ساير مذاهب هيچ تفاوتي ندارد. 18مجالس عزاي سيّد الشّهداء اگر از روي اخلاص باشد انسان را متحوّل مي‌كند. 19وظائف شيعه درماه محرّم و صفر. 20در ايّام مصيبت‌ اهلبيت بايد آثار عزا در منازل شيعه هويدا باشد. 21كلام مهمّ حضرت علاّمه طهراني دربارۀ عزاداري سيّد الشّهداء عليه السّلام. 22حالات بسيار عجيب حضرت حاج سيّد هاشم حدّاد در ماه محرم. 23در مسائل اعتباري بين اعتبارات دنيوي و ديني فرق نيست. 24بهترين وقت براي شركت نمودن در مجالس عزا و مواليد اهل بيت بين الطّلوعين است. 25در مجالس عزاي سيّد الشّهداء نبايد به مجالس شلوغ‌تر و پرشورتر دل‌خوش كرد. 26خطيب و مدّاح نبايد هر گونه تعابيري را در صحبت‌هاي خود بيان نمايند. 27مهمّ در تشكيل مجالس عزاي امام حسين عليه السّلام رسيدن به واقعيّت و روح واقعۀ كربلاست. 28بهتراست اهل علم عين مصيبت‌هاي وارده را از كتب مقاتل نقل كنند. 29 انجام اعمالی که موجب وهن مقام سيّد الشّهداء و اهلبيت ايشان شود حرام است. 30شمّه‌اي از مقامات و عظمت حضرت عليّ اكبر عليه السّلام.

قسمتی از حقیقت عاشورا و وظایف شیعیان در ماه محرم و صفر

واقعه عاشورا و تمایز آن با سایر جنگ ها

عقلانیت در فرهنگ عاشوراء

کتابهای عرفانی

مرجعیت و افتاء

فردى كه متصدّى مقام افتاء می‌‏باشد، بايد به اين رتبه از توحيد و معرفت حقّ رسيده باشد تا بتواند نسبت به اعمال مكلّفين و احكام صادره در اجتماع مسلمين از روى اراده و عزم برخاسته از مقام شهود و اشراف بر حقايق و قضاياى خارجى به واسطه اتّصال به عالم ملكوت حكم و فتوا صادر نمايد.

و لذا مرحوم علّامه طهرانى می‌‏فرمودند:

مرجع نمی‌تواند نسبت به جميع مكلّفين و نيز حوادث مشابه، حكمى به نحو عموم و فتوايى واحد صادر نمايد، بلكه بايد به واسطه اشراف بر نفس و خصوصيّات وجودى و صفات و شاكله هر فرد حكم موافق و مختصّ به او را صادر نمايد و چه بسا ايراد فتواى واحد نسبت به فردى موجب هلاكت و فساد او خواهد شد.

کتاب های علامه طهرانی

کتابهای عرفانی

وظایف حکومت اسلامی

 

مرحوم علّامه طهرانى حفظ ديانت افراد جامعه و رشد آنان را در مسير كمال از وظايف خطير و حسّاس حكومت اسلامى می‌‍‏شمردند و می‌فرمودند: وظيفه دولت اسلام اين است كه وسيله رشد و ترقّى افراد جامعه را در دو جهت معنويّت و ارتقاء علوم ظاهرى به هر نحو ممكن فراهم سازد و تأمين عدالت اجتماعى و آسايش معيشت و حفظ دماء و نفوس و أعراض افراد جامعه بر عهده مسئولين و متصدّيان امر می‌‏باشد. و نسبت به اين مسئله هيچ تفاوتى بين آحاد جامعه از متمكّن و غيره وجود ندارد و همه افراد در نيل به مراتب عاليه و ضرورت‏هاى اجتماعى يكسان می‌‏باشند.
مرحوم علّامه طهرانی نسبت به مطالبات بر حقّ و منطقى انسان مخصوصاً نسل جوان بسيار تأكيد داشتند

 

و می‌فرمودند:

«اينها به فطرت الهى و صفات و خصائل متعالى ربوبى كه در نهاد بشر به وديعه گذارده شده است از سايرين نزديک‏ترند و در يک حكومت و اجتماع اسلامى نمی‌‏توان به سؤالات و مطالبات و تقاضاى به حقّ آنان بی‌‏تفاوت بود.»

کتب علامه طهرانی مقدّمه فتح باب

مرحوم علّامه طهرانى به واسطه توفيق سكونت در عتبه مقدّسه ثامن الحجج على بن موسى الرّضا علیهما السلام توانستند مباحث مهمّ كلامى و اعتقادى و اجتماعى و سلوكى را در قالب تأليفاتى به زبان فارسى و روان براى استفاده عموم به رشته تحرير در آورند و همگان را بر سر سفره عامّ إنعام الهى گردآورند

 و خود بارها می‌فرمودند:

هركس به اين تأليفات توجّه و تأمّل نمايد و به مضامين آن عمل كند، قطعاً برايش فتح باب خواهد شد و به سوى عوالم قدس رهسپار خواهد گرديد.

 

جهت آشنایی کامل با شخصیت مرحوم علامه طهرانی رضوان اللَه علیه و مبانی مکتب ایشان می توانید بر روی لینک کتاب مهر فروزان و مقاله فروغ جاوید کلیک نمایید.

مجموعه آثار علامه طهرانی قدس اللَه سره

کتاب‌های علامه طهرانی قدّس اللَه سرّه

1-مجموعه کتاب اللَه شناسی 3 جلد

2-مجموعه کتاب امام شناسی  18 جلد

3-مجموعه کتاب معاد شناسی 10 جلد

4-مجموعه کتاب  نور ملکوت قرآن 4 جلد

5-مجموعه کتاب  انوار ملکوت (نور ملکوت روزه، نماز، مسجد، قرآن و دعا) 2 جلد

6-مجموعه کتاب شرح فقراتی از دعای أبو حمزه ثمالی 2 جلد

7-مجموعه کتاب مطلع انوار 14 جلد

8-مجموعه کتاب مبانی اخلاق در آیات و روایات 2 جلد

9-کتاب روح مجرد: یادنامه عارف كامل مرحوم حاج سيد‌هاشم حداد قدس اللَه سره

10-کتاب لمعات الحسین

11-کتاب رساله مودت

12-کتاب تفسیر آیه نور (اللَه نور السموت و الارض)

13-کتاب شرح فقراتی از دعای افتتاح

14-کتاب رساله سیر و سلوک منسوب به بحر العلوم

15-کتاب رساله لب اللباب در سیر و سلوک أولی الألباب

16-کتاب آیین رستگاری

17-کتاب سالک آگاه

18-کتاب توحید علمی و عینی

19-کتاب مهر تابان يادنامه عارف کامل حضرت علّامه طباطبایی قدس اللَه سره

20-کتاب مهر تابناک يادنامه عارف کامل حضرت آیت اللَه العظمی حاج سیّد علی قاضی رضوان اللَه علیه

21-کتاب وظیفه فرد مسلمان در احیای حكومت اسلام

22-کتاب رساله نکاحیه: کاهش جمعیت، ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین

23-کتاب رساله نوین

24-کتاب رساله بدیعه

25-کتاب نگرشی بر مقاله بسط و قبض تئوریک شریعت دکتر عبد الکریم سروش

26-کتاب سر الفتوح ناظر بر پرواز روح

27-کتاب هدیه غدیریه

28-کتاب رساله اجتهاد و تقلید

29-کتاب مبانی تشیّع

30-کتاب مناقب اهل بیت علیهم السّلام

31-کتاب  رسالة حول مسألة رؤية الهلال‏

32-کتاب صلاة الجمعة

33-کتاب ترجمۀ صلاة الجمعة

34-کتاب مباحث فقهی

مجموعه سخنرانی های علامه طهرانی قدس اللَه سره

1-مجموعه سخنرانی های سالک آگاه

2-مجموعه سخنرانی های تفسیر آیه نور

3-مجموعه سخنرانی های آیین رستگاری

4-مجموعه سخنرانی های شرح دعای ابوحمزه ثمالی

5-مجموعه سخنرانی های شرح دعای افتتاح

6-مجموعه سخنرانی های مباحث فقهی

7-مجموعه سخنرانی های مبانی اخلاق

8-مجموعه سخنرانی های مبانی تشیع

9-مجموعه سخنرانی های معاد شناسی

10-مجموعه سخنرانی های مناقب اهل بیت

11-مجموعه سخنرانی های مواعظ ماه رمضان 1397 هجری قمری

12-مجموعه سخنرانی های مواعظ ماه رمضان 1398 هجری قمری

اساتید علامه سید محمدحسین طهرانی در فقه و اصول و رجال

اساتید علامه سید محمدحسین طهرانی در فقه و اصول و رجال

  • آیت‌اللَه سید ابوالقاسم خوئی رحمة اللَه علیه
  • آیت‌اللَه شیخ حسین حلّی رحمة اللَه علیه
  • آیت‌اللَه سید محمود شاهرودی رحمة اللَه علیه
  • آیت‌اللَه شیخ آقا بزرگ طهرانی رحمة اللَه علیه

ویژگی علامه طهرانی در میان بزرگان

ایشان تحقيقاً از مصاديق علماء ربانی است كه حقایق و حوادث عالم وجود را با چشم شهود و بصيرت قلب به علم حضورى و شهود عينى احساس نموده و حقيقت توحيد را با سیروسلوک در منازل و عوالم ربوبى، با قلب و ضمير خويش (نه تنها با مطالعه و تفكّر و درس و تحقيق) به حقّ المعرفة ادراک كرده اند. و بلكه می توان اذعان داشت در ميان اولياى الهى و علماء باللَه و عرفاء بأمر اللَه در جايگاه و منزلگاه ويژه‏اى قرار دارد كه حتّى او را از بسيارى از آنها برترى و فزونى بخشيده است.

شاخصه و امتياز علّامه طهرانى نه به جهت اطّلاع او بر علوم و فنون ظاهرى و متعارف از قبيل فقه و اصول و فلسفه و عرفان نظرى و غيره است كه اين علوم در بسيارى از افراد يافت می‌‏شد بلکه خصوصيّت ايشان به واسطه اشراف و اطّلاع بر امور و حقايقى است كه از اين علوم و رسوم براى انسان حاصل نمی‌‏شود و نياز به مراقبه سلوكى و سير و سلوک الى اللَه و وصول به مقام قرب و تجرّد و اشراب از سرچشمه ماءِ مَعين و انوار جماليّه و جلاليّه ذات اقدس ربوبى دارد.

بنابراين سخن از شخصيّت و جايگاه علّامه طهرانى به مراتب توحيد و تجرّد و عرفان حقّ و احاطه به حقایق ربوبى باز می‌‏گردد، نه به مراتب علمى و فنون رسمى و اصطلاحى ايشان.

نمونه هایی از مهم ترین مبانی مکتب علامه طهرانی قدّس سرّه

ضرورت استاد کامل

مرحوم علّامه طهرانى معتقد بودند:

تنها راه وصول به کمال انسانی و تحقّق هدف و غایت از وجود و خلقت انسان که همان معرفت پروردگار است؛ منحصراً به واسطه تربیت و تزکیه سلوکی تحت نظر و اشراف استاد کامل و ولی اکمل الهی صورت می پذیرد.

 

ولایت، حقیقت دین و شریعت

مرحوم علّامه طهرانى حقيقت و مغز دين و شريعت را ولايت اولياى الهى يعنى صاحبان ولايت كبرى حضرات معصومين علیهم السلام می‏‌دانستند و شريعت بدون ولايت را پوسته خالى از مغز و محتوا برمی‌شمردند. و تمام همّ و غمّ خود را بر تبيين و تفسير و تبليغ اين مسئله قرار داده بودند

 

و می‏فرمودند:

در اجتماع ما به قضيه امامت و ولايت آن طور كه شايسته و بايسته می‏نمود پرداخته نشده است.

علّامه طهرانى نسبت به تعابير و كلمات و اصطلاحاتى كه براى حضرات معصومين علیهم السلام به كار برده می‌‏شد فوق العاده حساس و موشكاف بودند و اجازه نمی‌دادند كه اين عبارات و جملات براى غير معصومين علیهم السلام مورد استفاده قرار گيرد. به همین منظور اطلاق کلمه امام را بر غیر معصوم جائز نمی دانستند.

 

اساس تکامل بشر بر پایه عقل و فطرت

اصل و اساس معرفت و تكامل بشرى و نزول اديان الهى و تربيت و تزكيه و سيروسلوک الى اللَه بر پايه فهم و عقل و فطرت است؛ سلوک بدون فهم همچون حركت چارپايان بر محور واحد است و ابداً هيچ‏گونه تأثير وتحوّلى در سير صعودى نفس به سمت عالم قدس به وجود نخواهد آورد. و خود بارها هنگامى كه از احوال و روحيّات شاگردان و ارادتمندان خويش سؤال می‌فرمودند

می‌گفتند:

«فهم و ادراک او چقدر ترقّى و رشد كرده است، من كارى به خواب‏ها و مكاشفات و بروزها و ظهورهاى نفس او ندارم.»

دعوت به بالاترین مراتب کمال

ایشان پيوسته شاگردان خود را به وصول به عالی ترين رتبه از كمال حتى نسبت به علوم ظاهرى چون پزشكى و مهندسى و غيره تشويق و ترغيب می ‏فرمودندو به اشخاص توصيه می‌كردند:

بايد نزد بهترين و متخصّص‏ترين فرد در هر رشته رجوع نمود

و خود نيز جهت رعايت و پيگيرى درمان به معروف‏ترين و حاذق‏ترين اطبّاء موجود مراجعه می‌نمودند و در عين حـال از مراجعه به اطبّاء در بلاد كفر و اجانب خصوصاً طبقه علماء و مبلّغين شريعت به شدّت و حدّت نهى و تحذير می‌‏نمودند.

بینش دقیق نسبت به جریانات اجتماعی

علّامه طهرانى نسبت به جريانات اجتماعى دقّت و موشكافى شگرفى داشتند كه البته اين مرتبه از نبوغ و تفوّق را می‌توان ناشى از اشراف ملكوتى و احاطه غيبى نفس از عوالم ربوبى دانست.

 

حسّاسيت ايشان نسبت به مساله کاهش جمعیت، پديده عربى زدايى از فرهنگ بسيار بارز و نمودار بود.
تأكيد بليغ ايشان نسبت به تاريخ هجرى قمرى و محو آداب و رسوم جاهلى همچون پديده نوروز و جايگزينى مناسبات اسلامى و مراسم اصيل و سنن الهى همچون احياى عيد قربان و فطر و غدير و مبعث و ميلاد صاحب ولايت كبرى حضرت حجّة بن الحسن العسكرى ــ ارواحنا فداه ــ و ساير اعياد و مناسبت‏هاى مربوط به حضرات معصومين علیهم السلام بر همگان مشهود و ملموس بود.

عارف کامل و عالم ربّانی فریدِ عصر و ترجمانِ قرآن حضرت آیت‌اللَه حاج شیخ محمدجواد انصاری

ولادت و ارتحال، آیت‌اللَه انصاری همدانی

ولادت:  1320 هـ.ق، همدان

ارتحال: 2ذی‌القعدةالحرام 1379 هـ.ق، همدان

برخی از شاگردان حضرت آیت‌اللَه حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی

حضرت علامه آیت‌اللَه سید محمدحسین حسینی طهرانی

•حضرت آیت‌اللَه سید عبدالحسین دستغیب شیرازی

•مرحوم حجةالإسلام سید عبدالحسین معین شیرازی

•مرحوم حاج محمدحسن بیاتی همدانی

•مرحوم حاج هادی ابهری

رضوان اللَه علیهم اجمعین

مقامات عرفانی مرحوم آیت‌اللَه انصاری همدانی

حضرت علامه طهرانی رضوان اللَه علیه:

حضرت آقاى انصارى فوق‏‌العاده مرد كامل و شايسته و منوّر به نور توحيد بود،
من واقعاً به كمال و شرف و توحيد و فضائل اخلاقى و معنوى ايشان در حدود ايمان به يك پيغمبر، ايمان و يقين دارم.
زيرا اگر الآن حضرت يوسف و يا شعيب و يا حضرت موسى و عيسى على نبيّنا و آله و عليهم السّلام زنده شوند، و بيايند و امر و نهى داشته باشند، من حقيقةً بقدر اطاعت و انقياد و ايمان به حقّانيّت آن انبياء به اين راد مرد بزرگ و الهى ايمان و ايقان دارم.
شاهدى هم داريم، چنانچه بعضى ذكر نموده ‏اند كه: عُلَمآءُ امَّتى كَأَنْبيآءِ بَنى إسْرآئيلَ‏ ملاك ارادت و عظمت اين مرد تجلّيات الهيّه‌‏اى است كه در راه طولانى با جهاد اكبر براى وى شده است، و او را به سرحدّ يك عارف الهى درآورده و در مقام و منزلت تمكين نشانده است‏.

مرحوم انصارى‏-قدّس سرّه- يكى از اولياى برجسته قرن اخير بود كه قولًا و عملًا و اعتقاداً و سرّاً در ممشاى ائمّه طاهرين صلوات اللَه عليهم أجمعين قدم می‌‏زد و نمونه‌‏اى بود كه سيره و اخلاق و معارف آن بزرگواران را به عصر خود معرّفى می‌‏نمود.

حكايتى نقل می‌‏كنند كه:

«يكى از شاگردان مرحوم قاضى روزى به ايشان عرض می‌كند كه: آقا اگرخداى نكرده-شما از دنيا رفتيد، به چه كسى مراجعه كنيم؟
ايشان می‌فرمايند:
” من كسى كه توحيد را مستقيماً از خدا گرفته باشد، غير از شخصى در همدان به نام حاج شيخ محمّد جواد انصارى‏ نمی‌‏شناسم‏.

سیره اخلاقی آیت‌اللَه حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی:

اهتمام فوق العاده در کمک به نیارمندان

مرحوم انصارى- رضوان اللَه عليه- براى برآوردن نيازمندى‏‌های مسلمانان اهتمامى وافر داشت و در كمك و مساعدت به فقرا و مسكينان بی‌‏اختيار بود، و در بذل و انفاق بی‌نظير بود، به بسيارى از خانواده‏ هاى مستمند كه در گوشه و كنار شهر بودند و ابداً كسى از حال آنان اطّلاع نداشت مساعدت‏ ها می‌نمود و با دست خود براى آنان غذا و لباس و فراش می‌برد، و در اخفاى اين امور به حدّى دقيق بود كه حتّى از شاگردان خاصّ خود مخفى می‌داشت

در زمستان‏هاى سردِ همدان براى معالجه مَرْضى و عيادت بيماران آنان به منزلشان می‌‏رفت و چه بسا خود تهيّه دوا می‌‏نمود و تا فرد گرفتارى را از گرفتارى آزاد نمی‌‏نمود آرام نمی‌‏گرفت،

آرامش دل او در آرامش خلق خدا بود و نگرانى او در اضطراب آنان

پذيرايى و اكرام مرحوم انصارى همدانى از سالكان إلى اللَه‏

مرحوم والد (علامه طهرانی) رضوان اللَه عليه می‌‏فرمودند:

در زمان حيات مرحوم انصارى رضوان اللَه عليه رفقاى ايشان از اطراف بلاد جهت استفاده و ادراك محضرشان به سوى همدان و اغلب در منزل خود ايشان وارد می‌شدند،
و ايشان در كمال لطف و بهجت و سعه صدر و انبساط وجه همچون پدرى مهربان و عطوف از واردين پذيرايى می‌‏نمودند و مايحتاج معيشت را شخصاً تهيه می‌‏كردند، و هرچه دوستان و ارادتمندان‏ ايشان اصرار می‌‏ورزيدند كه زحمت تهيه غذا و غيره را از دوش ايشان بردارند، ابداً قبول نمی‌‏فرمودند، و با آن جثّه نحيف كه مشتى استخوان بيش نبود، روزها به بازار می‌رفتند و ميوه و موادّ غذايى براى رفقا فراهم می‌‏كردند، و اين كار را در نهايت خفا و اختفا انجام می‌دادند
البته ناگفته نماند كه مرحوم انصارى اين رفتار را نه تنها با دوستان و رفقاى خود داشتند، بلكه با مستمندان و افراد غريبه نيز به همين روش عمل می‌‏نمودند، و اين سنّت محموده را از مولا و مقتداى خويش، حضرت مولى الموالى أميرالمؤمنين عليه‌‏السّلام و ساير ائمّه طاهرين أخذ نمودند.

اكرام و احسان مرحوم انصارى همدانى به فقرا و نيازمندان‏

مرحوم والد (علامه طهرانی) رضوان اللَه عليه می‌‏فرمودند:
در يكى از زمستان‏هاى بسيار سرد و پر برف همدان روزى يكى از دوستان ايشان ديد، مرحوم انصارى كيسه‌‏اى بزرگ بر دوش خود دارند و در ميان برف‏ها به سمت بيرون همدان حركت می‌‏كنند. جلو آمد و سلام كرد و عرض كرد: «آقا اين كيسه بزرگ و سنگين چيست كه بر دوش گرفته‌‏ايد و به خارج شهر حركت می‌‏كنيد؟»
ايشان فرمودند:
«برف سنگينى آمده و ارتباط دهات اطراف با همدان قطع شده است. من قدرى نان تهيه كرده‌‏ام و براى قريه‏‌اى نزديك همدان می‌‏برم. »
آن شخص عرض می‌‏كند كه: «پس اجازه دهيد من آن را بردارم و با شما ببريم. »
ايشان قبول نكردند.
گفت: «پس اجازه دهيد همراه شما بيايم، آخر در اين بيابان و برف سنگين ممكن است خطراتى متوجّه شما شود. »
باز ايشان نپذيرفتند و خداحافظى كردند و رفتند.
مرحوم انصارى در اصلاح نواقص منزل و امور شخصى از كسى تقاضا نمی‌‏كردند
همچنين در امور مربوط به منزل هيچ‏گاه بارى بر عهده كسى نمی‌‏گذاشتند و براى اصلاح نواقص از شخصى تقاضا نمی‌‏كردند.
در منزل ايشان چاه آبى بود كه رفقا براى تجديد وضو می‌‏بايست از آن چاه، آب بكشند و آن هم با تلمبه كه وسيله‏‌اى بود در قديم براى آب بالا كشيدن، و در عين حال بسيارى از اوقات آن تلمبه خراب می ‏شد و رفقا با مشكل مواجه می شدند، فلذا ناچار بودند با دلو آب را بيرون آورند دلو آب را بيرون آورند.

عارف کامل و حجةُ اللَه الأکبر

ولادت و ارتحال آیت‌اللَه قاضی رضوان اللَه علیه

ولادت: 13 ذی‌حجه 1285، تبریز

ارتحال: 6 ربیع‌الأول 1366، نجف‌اشرف

استاد عرفان آیت‌اللَه سیدعلی قاضی طباطبایی رضوان اللَه علیه

حضرت آیت‌اللَه حاج سید احمد کربلایی قدّس اللَه سرّه

برخی از شاگردان آیت‌اللَه قاضی

رضوان اللَه علیهم

عارف و فقیه بی‌نظیر

مرحوم حاج سید هاشم حدّاد رضوان اللَه علیه:

«از صدر اسلام تا به حال، عارفی به جامعیّت مرحوم قاضی نیامده است!»
ومي فرمودند: «مرحوم‌ آقا (قاضی) یک‌ عالمی‌ بود که‌ از جهت‌ فقاهت‌ و فهم‌ روایت‌ واز جهت‌ تفسیر وعلوم‌ قرآن‌ و ادبیّات‌ عرب‌ و لغت‌ و فصاحت‌ بی‌نظیر بود؛ حتّی‌ از جهت‌ تجوید و قرائت‌ قرآن‌.»

مرحوم علامۀ طباطبایی رضوان اللَه علیه:

«ما هرچه داریم از مرحوم قاضی داریم، واین‌ سبک‌ تفسیر آیه‌ به‌ آیه‌ را مرحوم‌ قاضی‌ به ما تعلیم‌ دادند، و ما طریقۀ فهم‌ احادیث‌ را که‌ «فِقهُ الحدیث‌» گویند از ایشان‌ آموخته‌ایم‌.»

تواضع و سیرۀ اخلاقی حضرت حاج سید علی قاضی

آقا سیّد محمّد حسن قاضی می‌گفتند:

«پدرم بسیار مرد متواضعی بود و نسبت به زوّار که به منزل او می‌رفتند نهایت احترام را داشت، و در مجالس روضه که در منزل خود می‌گرفت خودش دمِ درِ اطاق و یا حیاط روی زمین  پهلوی کفش‌ها می‌نشست به طوری که تمام بدنش در روی زمین بود، و با دست خودش یکایک کفش‌های واردین را جفت می‌کرد و همه را در جلوی پای آنها بدون استثناء مرتّب می‌کرد، و با همه با مرحمت و ملاطفت و مهر رفتار می‌کرد.

شیفتگی به اهل‌بیت علیهم السلام

مرحوم قاضی می‌فرمود:

«من در تمام نقاط صحن مطهّر [حرم سیدالشهداء علیه السلام] خوابیده‌ام… به‌طوری‌ که جایی به قدر وسعت بدن من یافت نمی‌شود که در آن نخوابیده باشم.»

همچنین می‌فرمود:

«از توسل به ائمه بالاخص سیدالشهداء علیه السلام غافل نشوید که کلیدِ راه در این توسل است، و بدون این فایده‌ای ندارد.»

گزیدۀ بیانات حضرت آیت‌اللَه العظمیٰ حاج سید علی قاضی رضوان اللَه علیه

« کسی که به استاد [عرفان] رسید، نصف راه را طی کرده است. »

 

«اکثر افرادی که سلطان معرفت برای آنان طلوع نموده است، در یکی از این دو حال بوده است: در تلاوت قرآن مجید یا توسّل به حضرت اباعبداللَه الحسین علیه السلام.»

 

 

«هیچ‌وقت نباید از دیرکردِ نتیجه، شخص مأیوس شود و دست از سیروسلوک بردارد؛ زیرا ممکن است کسی به‌تدریج با ناخن زمین را بخراشد و سپس ناگهان به‌اندازۀ گردنِ شتر آب زلال و روان جاری شود.»

 

 

«به علمایی که پیوسته به نوشتن کتب ظاهری و بحث‌های بلاطائل (بدون فایده) اصولِ فقه می‌پرداختند و بالنّتیجه دستشان از معرفت تهی می‌ماند، خرده می‌گرفت و در نزد شاگردان خود این طریقه را تقبیح می‌نمود. »
«اگر نماز را تحفّظ کردید، همه‌چیزتان محفوظ می‌ماند.»

 

مرحوم قاضی به شاگردانش توصیه می‌فرمود به زیارت اهل قبور بروند و پس از قرائت فاتحه، در گوشه‌ای بنشینند و ساعتی را به سکوت و خلوت و تفکّر در عاقبتِ امر و مرگ بگذرانند و می‌فرمودند:

«این شیوه تأثیر خوبی در قطعِ تعلّقات و توجّه نفس به مبدأ هستی دارد و از التفات به کثرات مانع می‌شود.»

مرحوم علامۀ طهرانی رضوان اللَه علیه:

«مرحوم قاضی دارای دو جنبۀ علم و عرفان بود؛ در علوم ظاهری فقیهی عظیم و عالِمی جلیل، و در علوم باطنی عارفی واصل و انسانی کامل بود… ایشان فرید عصر و حسنۀ دهر و سلمان زمان و ترجمان قرآن بود .»

فرق بین مرحوم قاضی با دیگران، فرق شخص بینا و بصیر است در شب تار و ظلمانی

در دستِ شخص بینا چراغ قرار دارد و دقیقاً راه را از چاه بازمی‌شناسد و طریق مستقیم را از راه‌های انحرافی و خطرناک تشخیص می‌دهد و خود و دیگران را به‌سلامت و صحّت به منزلِ مقصود می‌رساند.

شخص اعمیٰ‌و کور با عصایی در دست می‌خواهد خود را از این مَهالِک و چاه‌ها و درّه‌ها و طوفان و صاعقه و گردبادها و گرداب‌ها نجات دهد، و با این وضع حرکت می‌کند و دیگران را به حرکت درمی‌آورد، و خدا می‌داند که نتیجۀ این قیام و اقدام به کجا خواهد رسید!

 

 فرق بین حضرت قاضی با دیگران، فرق بین خورشید با شب تار است، نه بین خورشید و ماه، یا بین ماه و ستارگان!
قاضی می‌بیند و دیگران نمی‌بینند!
قاضی لمس می‌کند و دیگران در تخیّل و وَهم به‌سر می‌برند!
قاضی حقیقت را با جانِ خود مَسّ و با قلبِ خود مشاهده می‌کند، و دیگران تیری در شبِ تار می‌پَرانند!
قاضی به حقْ متحقّق گشته و اصالت یافته است و بقیه در اعتباریّات و تصوّرات منغمرند.

 

رحمةُ اللَه علیهِ رحمةً واسعة.

 

جهت آشنایی کامل با شخصیت حضرت حاج سیدعلی قاضی طباطبایی رضوان اللَه علیه و مبانی مکتب ایشان می توانید بر روی لینک کتاب مهر تابناک (يادنامه عارف کامل حضرت آیة اللَه العظمی حاج سیّد علی قاضی رضوان اللَه علیه) کلیک نمایید.

آیت‌اللَه سید علی قاضی طباطبایی

برگرفته از:

کتاب اسرار ملکوت، ج ٢، ص٣٧٧

کتاب مهر تاباک، ص ۱۱۵، ص ۱۱۷، ص ۱۱۹، ص ۱۷۳، ص ۱۸۱، ص ۲۰۵، ص ۲۵۰، ص ۳۳۹

کتاب مهرتابان، ص 27

عارف کامل و سالک واصل حضرت علامه آیت‌اللَه العظمیٰ حاج سید محمدحسین طباطبایی قدّس اللَه سرّه

ولادت و ارتحال علامه طباطبایی رضوان اللَه علیه

ولادت: 29 ذی‌حجۀ 1321 هـ.ق، شادآباد تبریز

ارتحال: 18 محرّم‌ 1402 هـ.ق، قم مقدسه

اساتید علامه طباطبایی

  • حضرت آیت‌اللَه حاج سید علی قاضی طباطبایی قدّس اللَه سرّه
  • مرحوم آیت‌اللَه حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی)
  • مرحوم آیت‌اللَه شیخ محمدحسین نائینی

آیتی عظیم

علامۀ طباطبایی مجسمۀ شرم بود؛ یک صورت افتاده، مانند یک معصوم! یکپارچه حیاء! اگر انسان می‌خواهد ائمه را بشناسد و بفهمد مقام امامت چیست،‌ باید اینها را نگاه کند که آیات‌اند!

ایشان آیتی بود عظیم! نه‌تنها از نظر جامعیت در علوم عقلی و نقلی، بلکه از نقطه‌نظر توحید و معارف الهیّه و واردات قلبیّه و مکاشفات توحیدیّه و مشاهداتِ الهیّۀ قدسیّه، و مقام تمکین و استقرارِ جلوات ذاتیّه در تمام عوالِم و زوایای نفْس.

تواضع و اخلاق:

علامۀ طباطبایی جهانی از عظمت بود؛ با آنکه اسرار الهیّه در دل تابناک او موج می‌زد، سیمایی بشاش و گشاده و وارفته و زبانی خموش و صدایی آرام داشت. و پیوسته به‌حال تفکّر بود و گاه‌گاهی لبخند لطیف بر لب‌ها داشت.هرکس با ایشان می‌نشست و زبان خاموش و سکوت مطلق ایشان را می‌نگریست، می‌پنداشت که این مرد در مفکِّرۀ خود هیچ ندارد! ولی چنان مستغرق انوار الهیّه و مشاهدات غیبیّۀ ملکوتیّه بودند که مجال تنازل پیدا نمی‌کردند.

 روش علمی

علامۀ طباطبایی مردى متفكّر، و در تفكّر عميق بودند. هيچ‌گاه از مطلبى به آسانى عبور نمی‌‏كردند؛ و تا به عمق مطلب نمی‌‏رسيدند و اطراف و جوانب آن را كاوش نمی‌‏نمودند دست برنمی‌‏داشتند.

در بسيارى از مواقع كه يك سؤال بسيط و ساده‏‌اى که ممكن بود با چند كلمه جواب، فورى پاسخ داده شده و مطلب تمام شود، ايشان قدرى ساكت می‌‏ماندند و پس از آن چنان اطراف و جوانب و احتمالات و مواضعِ ردّ و قبول را بررسى و بحث می‌‏نمودند كه حكم يك درس را پيدا می‌‏كرد.

مسلک عرفانی

مسلك عرفانى علامۀ طباطبایی، مسلك استاد بى‌عديلشان مرحوم آيت ‌الحق، سيّد‌العارفين، حاج ميرزا على آقاى قاضى‏ رضوان اللَه علیه بود كه همان معرفت نفس بوده است، كه ملازم با معرفت رب می‌باشد.

سبک تفسیری ( کتاب شریف المیزان):

روش تفسیری علامۀ طباطبایی قدّس اللَه سرّه، طبق روش تفسیری استادشان در عرفان، مرحوم آیت اللَه حاج میرزا علی آقای قاضی بوده است که تفسیر آیات به آیات است.

این تفسیر در نشان دادن نکات دقیق و حساس، و جلوگیری از مغالطۀ کلمات معاندین، و نیز در جامعیّت منحصربه‌فرد است؛ و حقّاً می‌توان گفت: از صدر اسلام تا کنون چنین تفسیری به رشتۀ تحریر درنیامده است.

قریحۀ شعری

علامۀ طباطبایی داراى روحى لطيف، و ذوقى عالى، و لطافتى خاص و قریحۀ شعر بودند و غزل‌‏هاى عرفانى آبدار كه توأم با وَجد و حال، و سراسر عشق و اشتياق است می‌سروده‏‌اند. از جملۀ اشعار ایشان است:

مِهرِ خوبان دل و دين از همه بى‌پروا برد   *****   رُخِ شَطرنج نبُرد آنچه رخِ زيبا بُرد

تو مپندار كه مجنون سرِ خود مجنون گشت   *****   از سَمَک تا به سِماكش كششِ ليلا بُرد

من به سرچشمۀ خورشيد نه خود بردم راه   *****   ذرّه‌‏اى بودم و مِهر تو مرا بالا بُرد

من خَسى بى‌سر‌و‌پايم كه به سيل افتادم   *****   او كه می‌رفت مرا هم به دلِ دريا بُرد

شیفتگی به اهل‌بیت

حضرت علامۀ طباطبایی علاقه و شيفتگى خاصّى نسبت به ائمّۀ طاهرين صلواتُ اللَه و سلامُه عليهم اجمعين داشتند. وقتى نام يكى از آنها برده می‌‏شد، اظهار تواضع و ادب در سيمايشان مشهود می‌شد؛ و نسبت به امام زمان أرواحُنا فداه تجليل خاصّى داشتند، و مقام و منزلت آنها و حضرت رسول‌اللَه و حضرت صدّيقۀ كبرى را فوق تصوّر می‌دانستند، و يك نحو خضوع و خشوع واقعى و وجدانى نسبت به آنها داشتند و می‌فرمودند:

«تشيّع، حقيقت پيروى از سنّت رسول خدا كه در ولايت متجلّى است می‌‏باشد.»

ویژگی های اصلی علامه طباطبایی

فرق روشن علّامۀ طباطبایى با سائرين اين بود كه اخلاقيات ايشان ناشى از تراوش باطن، و بصيرت ضمير، و نشستن حقيقت سيروسلوك در كُمونِ دل و ذهن، و متمايز شدنِ عالمِ حقيقت و واقعيّت از عالَمِ مجاز و اعتبار، و وصول به حقایقِ عوالمِ ملكوتى بود.

ولى مسلك اخلاقى غير ايشان ناشى از تصحيح ظاهر و مراعات امور شرعيّه و مراقبات بدنيّه بود، كه بدين‌وسيله می‌‏خواهند دريچه‌‏اى از باطن روشن شود، و راهى به‌سوى قرب حضرت احديّت پيدا گردد.

جهت آشنایی کامل با شخصیت مرحوم علامه طباطبائی رضوان اللَه علیه می توانید بر روی لینک کتاب مهر تابان يادنامه عارف کامل حضرت علّامه طباطبایی قدس اللَه سره کلیک نمایید.

علامه آیت‌اللَه سید محمدحسین طباطبایی

برگرفته از:

کتاب آیین رستگاری، ص 125

کتاب مهرتابان، ص 19، ص 42، ص 68، ص 80، ص 84، ص 87، ص 90، ص 94.

عارف کامل و موحّد

ولادت و ارتحال حضرت سید هاشم حدّاد رضوان اللَه علیه

ولادت: 1318هـ.ق، کربلای معلّی.

ارتحال: 12 رمضان‌المبارک 1404 هـ.ق، کربلای معلّی

استاد عرفان حضرت حاج سید هاشم موسوی حدّاد

برخی از شاگردان حضرت حدّاد

رضوان اللَه علیهم اجمعین

جایگاه معنوی حضرت حدّاد

حضرت آقاى حاج سيد هاشم در «لا اُفُق» زندگى می‌کرد. آنجا كه از تعيّن برون جسته، و از اسم و صفت گذشته، و جامع جميع اسماء و صفات حضرت حقّ متعال به‌نحو اتمّ و اكمل، و مورد تجلّيات ذاتيّۀ وحدانيّۀ قهّاريّه، اسفار اربعه را تماماً طی نموده و به مقام «انسانِ کامل» رسیده بود..

برای وی زندگی و مرگ، مرض و صحت، فقر و غنا، دیدن صُوَر معنوی یا عدم آن، بهشت و دوزخ، علی‌السّویه بود. او مرد خدا بود؛ تمام نسبت‌ها در همۀ عوالم از او منقطع بود، مگر نسبتِ اللَه.

جایگاه علمی حاج سید هاشم حدّاد

حضرت حاج سید هاشم حدّاد در علوم عرفانی و مشاهدات ربّانی استاد کامل و صاحب‌نظر بود. بسیاری از کلمات محیی‌الدّین عربی را رد می‌کرد و به اصول آنها اشکال، و وجه خطای وی را مبیّن می‌نمود.

اگر از مشکل‌ترین مطالب کتاب «منظومۀ» حاجی سبزواری، و «اسفار» آخوند ملاصدرا و غامض‌ترین گفتار «شرح فُصوص الحِکَم» و «مصباح‌الأنس» و «شرح نُصوص» از او سؤال می‌شد، پاسخ می‌داد و صحت و سقم آنها را برمی‌شمرد.

سجایای اخلاقی حضرت حاج سید هاشم حدّاد

برخی از فضلای نجف و بعضی از کسبه نجف و کاظمین و بغداد به ایشان ارادت می‌ورزیدند و جمعی قریب به بیست نفر در تمام اوقات زیارتی در مجلس ایشان اجتماع داشتند، و ایشان خودشان شخصاً به امور مهم و مایحتاجشان باطناً و ظاهراً قیام می‌نمودند.

چه‌بسا دیده می‌شد که این سیّد کریم و باحیا، بعضی اوقات خودش بستۀ نان را از نانوایی به منزل می‌آورد، و یا قالب یخ را در زیر بغل می‌گرفت، و از تنظیف و تطهیر منزل دریغ نداشت، بلکه شاد بود که همچون استادش مرحوم قاضی، خدمت زوّار و اولیاء خدا و سالکین طریق را می‌نماید.

شیفتگی به اهل‌بیت

حضرت حاج سید هاشم حدّاد، هر روز صبح ابتدا به زیارت حضرت سیدالشهداء و بعد به زیارت حضرت اباالفضل علیهما السلام مشرّف می‌شد.

بسیار در گفتارشان، و در قیام و قعودشان، و به‌طور کلی در مواقع تغییر از حالتی به‌ حالتِ دیگر، خصوصِ کلمۀ «یا صاحب‌الزمان» را بر زبان جاری می‌کردند.

یک روز یک نفر از ایشان پرسید: «آیا شما خدمت حضرت ولیّ‌عصر ارواحنا فداه مشرّف شده‌اید؟»

فرمودند: «کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اوّلین نظر نگاهش به امام زمان علیه السلام نیفتد!»

وحدت وجود

می‌فرمود: «ذکر ما همیشه از توحید است. وحدت وجود، مطلبی است عالی و راقی، که کسی قدرت ادراک آن را ندارد.

وحدت وجود یعنی وجود مستقل و بالذّات در عالَم یکی است و بقیۀ وجودها، وجود ظِلّی و تَبَعی و مَجازی و وابسته و تعلّقی است!»
«معامله با خدا کن در هر حال! بدین معنی که معامله با خلق خدا، معامله با خدا گردد. باید متوجه بود که عیال و اولاد و همسایه و شریک و مأمومینِ مسجد، همه مظاهر اویند!»

عبودیّت

می‌فرمود:

«خدا دوست دارد بنده‌اش تسلیم باشد و او برای بندۀ خود اختیار کند، نه آنکه بنده چیزی را اختیار کند. اختیارِ بنده مطلوب نیست! و خواستِ او گرچه برآورده شود ـ و می‌شود! ـ اما خلاف روش محبت و عبودیّت است. خدا دوست دارد بنده‌اش بنده شود، یعنی از اراده و اختیار بیرون شود.

به شاگردان خود توصیه می‌نمود:

«دنبال کشف و کرامات نروید! این طلب‌ها سالک را از خدا دور می‌کند، گرچه مطلوبش حاصل شود. کرامت و کشفی که خدا پیش آورد ممدوح است، نه آن را که بنده دنبال کند.»

عقلانیّت و ایثار

 

می‌فرمود:

«آنچه به ‌درد سلوک می‌خورد آن است که فکر و عقلتان زیاد شود و قضیّه را بفهمید. به عملِ شخص نگاه نکنید؛ بلکه ببینید او چقدر می‌فهمد و فهمِ‌ سلوکی‌اش چقدر است؛ این مهم است!»
کراراً می‌فرمود: «این راه مسلتزم ایثار و ازخودگذشتگی است؛ و بعضی از رفقای ما تنبل‌اند و حاضر برای انفاق و ایثار نیستند، و لذا متوقف می‌مانند!»

 

امید به رحمت الهی

می‌فرمود:

 

هیچ‌کس را از رحمت خدا نباید محروم کرد، چراکه کار به‌دستِ ما نیست؛ به‌دست اوست سبحانَهُ و تعالی.
اگر کسی به شما التماس دعا گفت، بگو دعا می‌کنم.
 اگر گفت: آیا خدا گناهِ‌مرا می‌آمرزد؟ بگو: می‌آمرزد.
وقتی کار به‌دستِ اوست، چرا انسان از دعا کردن بُخل بورزد؟! چرا زبان به خیر و سعه نگشاید؟! چرا مردم را از رحمت خدا نومید کند؟!»

 

جهت آشنایی کامل با شخصیت مرحوم حاج سید هاشم حداد رضوان اللَه علیه و مبانی مکتب ایشان می توانید بر روی لینک کتاب روح مجرد کلیک نمایید.

برگرفته از:

کتاب روح مجرد: ص 55، ص123، ص 134، ص 135، ص 139، ص 481، ص 514، ص 542، ص 546 و ص 556

 کتاب نفحات انس ص 68

 کتاب آموزه های معرفت ج 1: ص 32 و ص 35.

 

آیت‌الحق سید هاشم موسوی حدّاد

عارف کامل و سالک واصل حضرت آیت‌اللَه حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس اللَه نفسه الزکیة

ولادت و ارتحال حضرت آیت‌اللَه سید محمدمحسن طهرانی قدس اللَه سره

ولادت: 23 شوال‌المکرم 1374 هـ.ق، طهران

ارتحال: 26 شعبان‌المعظم 1440 هـ.ق، مشهد مقدّس

اساتید عرفان آیت‌اللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی

ویژگی اصلی حضرت آیت‌اللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس اللَه سرّه

وصول به مقام تجرّد قرب ذات پروردگار بود. ایشان با حقیقت وجود خود به باطن سرّ حقایق عالم تکوین رسیده و بر آنها اشراف کامل داشت. در نتیجه، مطالب‏ ايشان‏ ناشى از تراوشات باطن بصيرت ضمير وصول به حقایقِ عوالم ملکوتى بود.

حُسنِ سلوک، جاذبۀ عجیب اخلاقی و اجتماعی، احاطه و اشراف بر زوایای نفوس افراد، وصول به کُنه موقعیّت اشخاص، سعه ظرفيت از ویژگی‌های ایشان بود.

آیت الله طهرانی

جامع علوم نقلی و عقلی

حضرت حاج سید هاشم حدّاد به ایشان فرموده بودند:

«سید محمدمحسن! روی درس خویش اِتقان* داشته باش!»

روی این جهت، ایشان مجدّانه به تحصیل علوم و معارف الهی پرداخت، تا جایی که به بالاترین مدارج علمی حوزوی نائل گشت.

ایشان در عرفان و فلسفه و فقه و اصول و پى‌‌بردن به کُنهِ معنای کلمات ائمۀ معصومین علیهم السلام دارای جامعیّتی کم‌نظیر بود و بر علوم ظاهری مانند پزشکیِ روز و هیئت اشراف داشت.

مأموریّتِ نشر مبانی توحیدی حضرت آیت‌اللَه سید محمدمحسن طهرانی

خصوصیت ویژۀ ایشان در تلقی حقایق عرفانی و جامعیت علمیِ کم‌نظیرشان سبب شد که مرحوم علامۀ طهرانی به ایشان فرمودند:

«ما به تكليف ظاهری خود عمل كرديم و حقايق را به رشتۀ تحرير درآورديم؛ از اين به بعد تو باید اين مبانى را تبیین و تبليغ كنى و به گوش همه برسانى، تا به‌دست فراموشى سپرده نشود.»

پیرو آن وصیت مهم، ایشان با قلم شیوا و بیان رصینِ خود به نشر و تبیین مبانی مکتب عرفان پرداختند و بسیاری از آثار گران‌سنگ مرحوم علامۀ طهرانی را با مقدمه و تعلیقاتی منتشر نمودند.

بدین جهت ایشان را می‌توان مهم‌ترین مقرِّر و تبیین‌گر مکتب توحیدی مرحوم علامۀ طهرانی و مدرسۀ عرفان در سنوات اخیر دانست.

حریّت و پاسداری از حریم اهل‌بیت

در بیان احکام شرع تبیین مُرّ حق (یعنی مطلب حقّی که پذیرش آن تلخ و سنگین باشد) هیچ گونه مصلحت‌اندیشی در ضمیر او نمی‌گنجید. چنان استحکام و اِتقانی داشت که اگر کوه‏ها از جاى می‌لرزید او در کلامش نمی‌لرزید! گویی اگر تمام عالم در برابر مطالب مبانى حقّ او بایستد او یک‏تنه خواهد ایستاد!

ایشان حقیقت دین را ولایت حضرات معصومین علیهم السلام می‌دانست در حمیّت و عِرقِ احیای مکتب اهل‌بیت علیهم السلام و حفظ حدود آن بی‌نظیر بود.

حریم امامت را خطّ قرمز تشیّع می‌دید و اطلاق لفظ «امام» و تعابیری مانند «حسینِ زمان» «علیِ زمان» را بر غیر امام معصوم به‌طور مطلق جایز نمی‌دانست.

علامه آیت‌اللَه سید محمدحسین حسینی طهرانی

ولادت و رحلت حضرت علامه طهرانی

ولادت: 1345 هجری قمری، طهران

ارتحال: 9 صفرالخیر 1416 هجری قمری، مشهد مقدّس رضوی

 

علامه آیت‌اللَه سید محمدحسین حسینی طهرانی

اساتید علامه طهرانی در عرفان و سیر و سلوک

رضوان اللَه علیهم اجمعین

اساتید علامه سید محمدحسین طهرانی در فقه و اصول و رجال

  • آیت‌اللَه سید ابوالقاسم خوئی رحمة اللَه علیه
  • آیت‌اللَه شیخ حسین حلّی رحمة اللَه علیه
  • آیت‌اللَه سید محمود شاهرودی رحمة اللَه علیه
  • آیت‌اللَه شیخ آقا بزرگ طهرانی رحمة اللَه علیه

ویژگی علامه طهرانی در میان بزرگان

ایشان تحقيقاً از مصاديق علماء ربانی است كه حقایق و حوادث عالم وجود را با چشم شهود و بصيرت قلب به علم حضورى و شهود عينى احساس نموده و حقيقت توحيد را با سیروسلوک در منازل و عوالم ربوبى، با قلب و ضمير خويش (نه تنها با مطالعه و تفكّر و درس و تحقيق) به حقّ المعرفة ادراک كرده اند. و بلكه می توان اذعان داشت در ميان اولياى الهى و علماء باللَه و عرفاء بأمر اللَه در جايگاه و منزلگاه ويژه‏اى قرار دارد كه حتّى او را از بسيارى از آنها برترى و فزونى بخشيده است.

شاخصه و امتياز علّامه طهرانى نه به جهت اطّلاع او بر علوم و فنون ظاهرى و متعارف از قبيل فقه و اصول و فلسفه و عرفان نظرى و غيره است كه اين علوم در بسيارى از افراد يافت می‌‏شد بلکه خصوصيّت ايشان به واسطه اشراف و اطّلاع بر امور و حقايقى است كه از اين علوم و رسوم براى انسان حاصل نمی‌‏شود و نياز به مراقبه سلوكى و سير و سلوک الى اللَه و وصول به مقام قرب و تجرّد و اشراب از سرچشمه ماءِ مَعين و انوار جماليّه و جلاليّه ذات اقدس ربوبى دارد.

بنابراين سخن از شخصيّت و جايگاه علّامه طهرانى به مراتب توحيد و تجرّد و عرفان حقّ و احاطه به حقایق ربوبى باز می‌‏گردد، نه به مراتب علمى و فنون رسمى و اصطلاحى ايشان.

نمونه هایی از مهم ترین مبانی مکتب علامه طهرانی قدّس سرّه

ضرورت استاد کامل

مرحوم علّامه طهرانى معتقد بودند:

تنها راه وصول به کمال انسانی و تحقّق هدف و غایت از وجود و خلقت انسان که همان معرفت پروردگار است؛ منحصراً به واسطه تربیت و تزکیه سلوکی تحت نظر و اشراف استاد کامل و ولی اکمل الهی صورت می پذیرد.

 

ولایت، حقیقت دین و شریعت

مرحوم علّامه طهرانى حقيقت و مغز دين و شريعت را ولايت اولياى الهى يعنى صاحبان ولايت كبرى حضرات معصومين علیهم السلام می‏‌دانستند و شريعت بدون ولايت را پوسته خالى از مغز و محتوا برمی‌شمردند. و تمام همّ و غمّ خود را بر تبيين و تفسير و تبليغ اين مسئله قرار داده بودند

 

و می‏فرمودند:

در اجتماع ما به قضيه امامت و ولايت آن طور كه شايسته و بايسته می‏نمود پرداخته نشده است.

علّامه طهرانى نسبت به تعابير و كلمات و اصطلاحاتى كه براى حضرات معصومين علیهم السلام به كار برده می‌‏شد فوق العاده حساس و موشكاف بودند و اجازه نمی‌دادند كه اين عبارات و جملات براى غير معصومين علیهم السلام مورد استفاده قرار گيرد. به همین منظور اطلاق کلمه امام را بر غیر معصوم جائز نمی دانستند.

 

اساس تکامل بشر بر پایه عقل و فطرت

اصل و اساس معرفت و تكامل بشرى و نزول اديان الهى و تربيت و تزكيه و سيروسلوک الى اللَه بر پايه فهم و عقل و فطرت است؛ سلوک بدون فهم همچون حركت چارپايان بر محور واحد است و ابداً هيچ‏گونه تأثير وتحوّلى در سير صعودى نفس به سمت عالم قدس به وجود نخواهد آورد. و خود بارها هنگامى كه از احوال و روحيّات شاگردان و ارادتمندان خويش سؤال می‌فرمودند

می‌گفتند:

«فهم و ادراک او چقدر ترقّى و رشد كرده است، من كارى به خواب‏ها و مكاشفات و بروزها و ظهورهاى نفس او ندارم.»

دعوت به بالاترین مراتب کمال

ایشان پيوسته شاگردان خود را به وصول به عالی ترين رتبه از كمال حتى نسبت به علوم ظاهرى چون پزشكى و مهندسى و غيره تشويق و ترغيب می ‏فرمودندو به اشخاص توصيه می‌كردند:

بايد نزد بهترين و متخصّص‏ترين فرد در هر رشته رجوع نمود

و خود نيز جهت رعايت و پيگيرى درمان به معروف‏ترين و حاذق‏ترين اطبّاء موجود مراجعه می‌نمودند و در عين حـال از مراجعه به اطبّاء در بلاد كفر و اجانب خصوصاً طبقه علماء و مبلّغين شريعت به شدّت و حدّت نهى و تحذير می‌‏نمودند.

بینش دقیق نسبت به جریانات اجتماعی

علّامه طهرانى نسبت به جريانات اجتماعى دقّت و موشكافى شگرفى داشتند كه البته اين مرتبه از نبوغ و تفوّق را می‌توان ناشى از اشراف ملكوتى و احاطه غيبى نفس از عوالم ربوبى دانست.

 

حسّاسيت ايشان نسبت به مساله کاهش جمعیت، پديده عربى زدايى از فرهنگ بسيار بارز و نمودار بود.
تأكيد بليغ ايشان نسبت به تاريخ هجرى قمرى و محو آداب و رسوم جاهلى همچون پديده نوروز و جايگزينى مناسبات اسلامى و مراسم اصيل و سنن الهى همچون احياى عيد قربان و فطر و غدير و مبعث و ميلاد صاحب ولايت كبرى حضرت حجّة بن الحسن العسكرى ــ ارواحنا فداه ــ و ساير اعياد و مناسبت‏هاى مربوط به حضرات معصومين علیهم السلام بر همگان مشهود و ملموس بود.

 

مرجعیت و افتاء

فردى كه متصدّى مقام افتاء می‌‏باشد، بايد به اين رتبه از توحيد و معرفت حقّ رسيده باشد تا بتواند نسبت به اعمال مكلّفين و احكام صادره در اجتماع مسلمين از روى اراده و عزم برخاسته از مقام شهود و اشراف بر حقايق و قضاياى خارجى به واسطه اتّصال به عالم ملكوت حكم و فتوا صادر نمايد.

و لذا مرحوم علّامه طهرانى می‌‏فرمودند:

مرجع نمی‌تواند نسبت به جميع مكلّفين و نيز حوادث مشابه، حكمى به نحو عموم و فتوايى واحد صادر نمايد، بلكه بايد به واسطه اشراف بر نفس و خصوصيّات وجودى و صفات و شاكله هر فرد حكم موافق و مختصّ به او را صادر نمايد و چه بسا ايراد فتواى واحد نسبت به فردى موجب هلاكت و فساد او خواهد شد.

وظایف حکومت اسلامی

 

مرحوم علّامه طهرانى حفظ ديانت افراد جامعه و رشد آنان را در مسير كمال از وظايف خطير و حسّاس حكومت اسلامى می‌‍‏شمردند و می‌فرمودند: وظيفه دولت اسلام اين است كه وسيله رشد و ترقّى افراد جامعه را در دو جهت معنويّت و ارتقاء علوم ظاهرى به هر نحو ممكن فراهم سازد و تأمين عدالت اجتماعى و آسايش معيشت و حفظ دماء و نفوس و أعراض افراد جامعه بر عهده مسئولين و متصدّيان امر می‌‏باشد. و نسبت به اين مسئله هيچ تفاوتى بين آحاد جامعه از متمكّن و غيره وجود ندارد و همه افراد در نيل به مراتب عاليه و ضرورت‏هاى اجتماعى يكسان می‌‏باشند.
مرحوم علّامه طهرانی نسبت به مطالبات بر حقّ و منطقى انسان مخصوصاً نسل جوان بسيار تأكيد داشتند

 

و می‌فرمودند:

«اينها به فطرت الهى و صفات و خصائل متعالى ربوبى كه در نهاد بشر به وديعه گذارده شده است از سايرين نزديک‏ترند و در يک حكومت و اجتماع اسلامى نمی‌‏توان به سؤالات و مطالبات و تقاضاى به حقّ آنان بی‌‏تفاوت بود.»