زیارت حرم امام رضا (ع) در ماه رجب

حرم امام رضا (ع) یکی از مهم ترین اماکن مذهبی شیعیان در سراسر جهان است. این حرم در شهر مشهد، ایران واقع شده است و سالانه میلیون ها زائر از سراسر جهان را برای زیارت امام علی ابن موسی الرضا (ع) پذیرا است.

زیارت حرم امام رضا (ع) از اهمیت ویژه ای در نزد شیعیان برخوردار است. شیعیان بر این باورند که زیارت این حرم می تواند موجب آمرزش گناهان، کسب ثواب و نزدیکی به خداوند شود. همچنین در برخی از روزها و ماه های سال، زیارت حرم امام رضا (ع) در مشهد، اهمیت بیشتری میابد. یکی از این ماه ها، ماه رجب است.

اهمیت زیارت حرم امام رضا در مشهد از دید علامه طهرانی

در این خصوص، در کتاب مطلع انوار، جلد 9 – کلام اهل بیت علیهم السّلام، اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی میخوانیم:

در کافی، جلد 4 از فروع، کتاب الحجّ و المزار، در باب فضل زیارت أبی‌الحسن ‌الرّضا علیه السّلام، صفحۀ 584 روایت کرده است که:

«روایت می کند أبوعلى اشعرى از حَسن بن على کوفىّ از حسین بن سَیف از محمّد بن أسلم از محمّد بن سلیمان که گفت:

من از حضرت أبوجعفر امام محمّد تقىّ علیه السّلام پرسیدم راجع به مردى که حِجّة الإسلام خود را انجام داده بود متمتّعاً با عمره؛ یعنى حجّ تمتّع بجاى آورده بود، و خداوند وى را کمک نموده بود تا اینکه آنها را صحیحاً بجاى آورد؛ و پس از آن به مدینه آمده بود و زیارت رسول اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم را بجاى آورده بود، و سپس با معرفت به حقّ تو و به اینکه تو حجّت خداوند در روى زمین هستى و درِ خدا مى باشى که باید از آن در وارد شد، به سوى تو آمده بود و تو را زیارت نموده و بر تو سلام داده بود. و پس از آن به سوى حضرت أباعبدالله الحسین صلوات الله علیه آمده و بر آن حضرت سلام داده، و سپس به بغداد رفته و بر حضرت أبوالحسن موسى علیه السّلام سلام داده و زیارت نموده، و پس از آن به سوى شهر خود مراجعت نموده است. اینک که موسم حجّ فرا رسیده است، او متمکّن از حجّ می باشد، بفرمایید: براى او با این کیفیّتى که ذکر شد که حِجّة الاسلام خود را انجام داده است، آیا باز حجّ بیت الله الحرام براى او أفضل است، یا اینکه به سوى خراسان برود و بر پدرت علىّ بن موسى علیهما السّلام سلام کند؟!

حضرت فرمود: ”نه! بلکه به خراسان رود و بر حضرت أبوالحسن علیه السّلام سلام کند؛ البتّه آن افضل است؛ ولیکن باید زیارت و سلامش در ماه رجب باشد. و سزاوار نیست که زیارت آن حضرت را در امروز بجاى آورید؛ زیرا سلطان وقت این عمل را براى ما و براى شما قبیح و ناپسند مى شمرد. »

در تفسیر ذیل این حدیث مبارک، دو وجه به نظر می‌رسد:

اوّل: آنکه مراد از «هذا الیوم» زمان خلافت خلیفۀ جائرِ زمان بوده باشد؛ و بنابراین مفاد حدیث چنین می شود: باید زیارت در ماه رجب بوده باشد و سزاوار نیست در این زمان و در این دوره که بر ما و شما از سلطان وقت خوف تشنیع هست بجای آورید، بلکه صبر کنید تا این دوره سپری شود و در آن وقت در ماه رجب مشرّف شوید و زیارت کنید.

و اشکالی که به این احتمال وارد می‌‌شود آن است که: شاید تا چندین سال بعد از این، این خلافت جائره سپری نشود و این دوره به پایان نرسد؛ پس چرا حضرت جواد الأئمّه [علیه السّلام] آن مرد را از حجّ در موسم خود منع فرموده با آنکه بنا به فرض، تمکّن از زیارت حضرت علیّ بن موسی الرضا [علیهما السّلام] را ندارد؟!

دوّم: آنکه مراد از «هذا الیوم» یوم حجّ و موسم حجّ باشد؛ و بنابراین حضرت می‌فرمایند: این شخص که موسم حجّ رسیده و امر دائر است بر اینکه یا حجّ کند یا زیارت پدرم را و زیارت مقدّم است؛ در ایام حجّ و موسم حجّ به خراسان نرود و زیارت نکند، زیرا خلیفه می‌گوید: اینان حجّ خود را زیارت قبر حضرت امام رضا [علیه السّلام] قرار داده‌اند. و در موسم حجّ‌ که مشهود است تمام زائرین بیت الله الحرام از اوطان خود خارج و به سوی مکّه می‌روند، معلوم است که اگر کسی به سمت خراسان و برای زیارت سفر کند این سفر چشمگیر و مشخّص خواهد شد و خلیفه می‌گوید: اینان از عمل حجّ با چنین و چنان اهمیّت اعراض نموده و محلّی دیگر را که قبر امامشان است، بدان سوی قصد می‌کنند و حجّ می‌کنند.

پس در موسم حجّ به زیارت نروید و صبر کنید در زمانی که از نقطۀ نظر تدریجِ زمان در مقابل موسم حجّ قرار دارد و آن، ماه رجب است که در ضمن دارای شرف و فضیلت و شهر الله الأصبّ است زیارت کنید، تا این احتمال تشنیع از شما برداشته شود. در این صورت زیارت کرده اید و سلطان را نیز نسبت به خود در شکّ و شبهه نینداخته اید!

و این وجه از احتمال بسیار خوب است و اشکالی ندارد. مضافاً به آنکه در زیارت حضرت امام رضا [علیه السّلام] در موسم حجّ به بیان مقدّم، خوف تشنیع هست نه مطلق زیارت گرچه در ماه رجب باشد؛ چون زیارت ائمّه علیهم السّلام به طور مطلق در آن زمان ها رائج و دارج بوده، و شیعیان به زیارت قبور ائمۀ خود معروف بوده اند.

باری، علی أیّ الاحتمالین عبارت روایت، لفظ رجب است بالجیم المُعجَمة؛ ولی یکی از دوستان: جناب آیت الله آقای حاج سیّد موسی شبیری زنجانی گفتند:

در نسخۀ کافی که به تصحیح مرحوم آیة الله شهید حاج شیخ فضل الله نوری ـ أعلی الله مقامه الشریف ـ طبع شده است، رجب را بالحاء المهملة ضبط کرده اند.

و جناب محترم آیة الله آقای حاج سیّد رضا صدر، که کتابی در باب زیارت حضرت امام رضا علیه السّلام نوشته‌اند، این ضبط را ترجیح داده و گفته‌اند:

عبارت رَحْب است؛ یعنی باید زیارت را در سِعِه بجای آورید، و در این زمان که زمان شدّت و ضیق است خودداری کنید، چون از سلطان خوف تشنیع است.

و بنابراین زیارت حضرت ثامن الائمّة علیه السّلام در ماه رجب خصوصیّتی ندارد؛ چون مناط توهّم خصوصیّت، فقط همین روایت است؛ و بعد از آنکه معلوم شد: عبارت روایت رحْب است نه رَجَب، این مناط برچیده می شود.

أقول: بر این احتمال ـ یعنی احتمال ضبط رَحْب بالحاء‌ المهملة ـ وجوهی از ایراد و اشکال است.

اوّلاً: مرحوم محدّث و علاّمه مجلسی در بحار الأنوار این حدیث را از کتاب عیون أخبار الرّضا با سند دیگر از ابن المغیرة، عَن جدّه الحسن، عن الحسینِ بن سَیفٍ، عن محمّد بن أسلَم، عن محمّد بن سلیمان، از حضرت أبا جعفر علیه السّلام روایت می کند، و در آن لفظ رَجَب بالجیم المعجمة مضبوط است. (بحار، طبع کمپانی، جلد 22، کتاب مزار، صفحۀ 225)1

و در آخر این باب، صفحۀ 226 فرموده است:

«و قد مرَّ استحبابُ کَونِها فی رَجَب»

و ثانیاً: مرحوم مجلسی در تحفة  الزائر، رجَب ضبط فرموده، چون در صفحۀ 402 از این کتاب در ضمن ترجمۀ این حدیث شریف گوید:

«و باید که در ماه رجب باشد، و در این زمان مکنید که بر ما و شما از خلیفه خوف تشنیع است. و مرحوم محدّث قمی، در هدیّة الزائرین، صفحۀ 283، عین همین ترجمۀ مجلسی را در ترجمۀ این فقره از حدیث آورده است.

و ثالثاً: ابن قولَوَیه در کامل الزیارات، صفحه 306، با سند متّصل خود از پدرش و محمّد بن الحَسن و علیّ بن الحسین جمیعاً از سعد بن عبدالله بن أبی خلف از حسن بن علیّ بن عبدالله بن المغیرة از حسین بن سیف بن عُمَیرة از محمّد بن أسلم جبلی از محمّد بن سلیمان از حضرت أبی جعفر الجواد علیه السّلام، عین این روایت را با لفظ رَجَب با جیم معجمه، روایت کرده است.

و در وسائل الشّیعة، بابی را به عنوان استحباب اختیار زیارة الرّضا علیه السّلام و خصوصاً فی رجب منعقد نموده است. (طبع امیر بهادر، جلد 2، صفحه 410)1

و رابعاً: مرحوم شیخ فضل الله نوری در این حدیث شریف ضبط رجب را به حاء مهمله نفرموده است و تصریحی بر مادّۀ رَحْب ندارد و فقط چنانچه در صفحۀ 326 از جلد اوّل فروع کافی ملاحظه می شود، عبارت به لفظ رَحْب نوشته شده است؛ بنابراین به چه دلیل می توان گفت: این تصحیح آن مرحوم است؟ بلکه به ظنّ قریب به یقین، در کتابت کاتب نقطۀ جیم را نگذارده است.

و خامساً: اگر شک کنیم که در اصل رَحْب بوده یا رَجَب، أصالة عدم زیادة النُّقطة مقدّمٌ علی أصالةِ عدم النّقیصة؛ و بنابراین باید گفت رَجَب در نُسخ صحیح است نه رَحْب.

و سادساً: معنای رَحْب مناسب با مقام نیست، چون رحْب به معنای وسعت در مکان و محلّ است نه هر سِعه‌ای. و از موارد استعمال آن مشاهده می‌‌شود که پیوسته در موارد سعۀ مکانی و محلّی از آن استفاده می‌شود، و اگر احیاناً به معنای مطلق سعه آید، باز به عنایت استعمال لفظ خاصّ در معنای مطلق آن است.

و محصّل از آنچه ذکر شد آنکه: این توهّم فقط و فقط از نگذاردن یک نقطۀ رجب به وجود آمده است. و بما ذَکَرنا کلَّه عرفتَ أنّه توهّمٌ بلا مَوردٍ؛ فلا تغفُلْ.

و سابعاً: از آنچه اخیراً در معنای رُحب ذکر شد معلوم شد که: رُحب به معنای سعه است و رَحب به معنای واسع؛ و روایت شریفه بر فرض صحّتِ بدون نقطه و وارد شدن آن با حاء مهمله باید رُحب بالضّم باشد، نه رَحب بالفتح؛ و چون در نسخۀ کافی مطبوع مرحوم شیخ، رَحب بالفتح نوشته شده است و فتحۀ روی حاء مشهود است، بنابراین متعیّن حذف نقطه است از جیم معجمة نه به غلط ضّمه را فتحه قرار دادن.

و [ثامناً]: علّت آنکه حضرت جواد علیه السّلام ماه رجب را معیّن می کنند، مضافاً إلی ما ذکرناه آنکه زیارت همۀ ائمّه علیهم السّلام در ماه رجب مستحبّ است و حائز فضیلت بیشتری از سایر شهور است؛ کما آنکه در اقبال، در باب اعمال رجب، صفحۀ 631، راجع به استحباب زیارت هریک از مشاهد مشرّفه در ماه رجب می فرماید:

رَوَینا بإسنادنا إلی جَدّی أبی جعفر الطّوسیّ (ره) فی ما ذکره عن ابن عبّاسٍ قال: حدَّثنی جُبَیرُ بن عبدالله عن مَولانا ـ یعنی أبا القاسم بن رُوح، رضی الله عنه ـ قال: زُرْ أیَّ المَشاهِدِ کُنتَ بحَضرَتِها فی رَجَبٍ تقول: «الحمدُ للّه الّذی أشهَدَنا مَشهَدَ أولیائِه فی رَجَبٍ و أوجَبَ علینا مِن حَقِّهم ما قد وَجَبَ» ـ تا آخر زیارت شریفۀ وارده.

مروری بر زندگی حکیم ابوالقاسم فردوسی

 

ابوالقاسم فردوسی (۳۲۹ – ۴۱۶ هجری قمری) شاعر حماسه‌سرای ایرانی و سراینده شاهنامه، حماسه ملی ایران، است که ارزش های ملی گرائی را زنده میکند. فردوسی را بزرگ‌ترین سراینده پارسی‌گو دانسته‌اند که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی را حکیم سخن و حکیم توس گویند.

 

مروری اجمالی بر زندگی فردوسی

فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری در روستای پاژ، واقع در نزدیکی شهر طوس، خراسان امروزی، به دنیا آمد. پدرش از دهقانان ثروتمند روستا بود و او را برای تحصیل به مکتب فرستاد. فردوسی از همان کودکی به شعر و ادب علاقه‌مند بود و به زودی به یکی از بهترین شاعران زمان خود تبدیل شد.

فردوسی در سی سالگی کار بر روی شاهنامه را آغاز کرد. او در طول سی سال، با تلاش و پشتکار فراوان، شاهنامه را به نظم درآورد. شاهنامه مجموعه‌ای از داستان‌ها و روایات تاریخی و حماسی فارس است که از دوران اساطیری تا دوره ساسانیان را در بر می‌گیرد.

 

شاهنامه، مهم ترین اثر فردوسی

شاهنامه یکی از بزرگ‌ترین و ارزشمندترین آثار ادبی جهان است. این اثر، تاریخ و فرهنگ ایران را به تصویر می‌کشد و از نظر ادبی نیز دارای ارزش بسیار بالایی است. فردوسی در شاهنامه، از زبان شخصیت‌های داستان‌ها، پیام‌های اخلاقی و انسانی خود را به مخاطبان منتقل می‌کند.

 

آثار دیگر ابوالقاسم فردوسی

فردوسی علاوه بر شاهنامه، آثار دیگری نیز از خود به جا گذاشته است که از جمله آن‌ها می‌توان به:

  • مثنوی پندنامه اسدی
  • مثنوی ویس و رامین
  • مثنوی یوسف و زلیخا
  • مثنوی رستم و سهراب
  • مثنوی توس و طوس

 

وفات فردوسی در طوس

فردوسی در سال ۴۱۶ هجری قمری در شهر طوس درگذشت. آرامگاه او در شهر طوس، یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری ایران است.

نقدهایی بر عملکرد حکیم ابوالقاسم فردوسی

هرچند از نظر برخی علما نیز، سرودن شاهنامه دارای اشکالات ظریف و خاصی است. به عنوان مثال، در کتاب نوروز در جاهلیت و اسلام اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی میخوانیم:

فردوسی با سرودن این شاهنامه چه تاجی بر سر ما ایرانیان زده است؟ سی سال از عمر خود را صرف سرودن خوشگذرانی های رستم و زال و افراسیاب و سودابه و غیره و جنگ ها و لشکرکشی ها و خون ریزی ها و عیّاشی های پادشاهان و زر و زورمداران کرد برای چه و به چه منظور و دستاوردی؟

بسی رنج بردم در این سال سی     ***     عجم زنده کردم بدین پارسی

سرودن این اشعار چه دردی از دردهای این ملک و ملّت دوا نمود و چه تأثیری در ارتقای فرهنگ و اخلاق این مردم به جای گذارد؟! و شما چند نفر سراغ دارید که این شاهنامه را از اوّل تا به آخر خوانده باشد؟ و یا اگر خوانده باشد به فرهنگ و معنویّت و انسانیّت او کمک کرده باشد؟ حال این کتاب را در مقابل کتاب وحی الهی بگذاریم و ببینیم که آیا شمّه ای از آن تخیّلات و اوهام و قومیّت گرایی و نژادپرستی در آن یافت می شود؟

اهمیت و جایگاه عید مبعث، جشن آغاز رسالت پیامبر اسلام (ص)

در کتاب آموزه های ولایت ج1 – بیانات عید غدیر خم، اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، در مورد اینکه چرا روز مبعث را باید به عنوان یک عید بزرگ در نظر گرفت و از آن پاسداری کرد، چنین آمده است که:

مشخص است که مسئلۀ عید به‌ واسطۀ ارزشی است که زمان متحقّق به آن ارزش می‌شود. ما هر روز را عید نمی‌گیریم و هر روز به جشن و سُرور نمی ‌پردازیم، بلکه باید یک مسئلۀ غیر عادی در آن روز یا در آن شب انجام بگیرد که آن زمان به ‌واسطۀ تحقّق به آن مسئله فضیلت پیدا کند.

[من باب مثال] ما روز مبعث را عید می گیریم، چون فضیلت این روز بر سایر ایام به واسطۀ مبعوث شدن پیغمبر اکرم است که نفع این مبعوث شدن مستقیماً به هدایت و فلاح و رستگاری خود ما برمی گردد، وإلاّ اینکه پیغمبر به رسالت مبعوث شده است به چه درد ما می خورد؟! [یعنی] اگر بعثت پیغمبر اکرم برای ما مفید نباشد و نفعی را متوجّه ما نکند، چه فایده ای دارد و چه ارزشی را به وجود می آورد؟!

همچنین در کتاب سیری در تاریخ پیامبر اکرم، جلد دوم اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی نیز در مورد اهمیت توجه و تجلیل از روز مبعث آمده است:
و مَحاها الإسلامُ، و مَعاذَ اللهِ أن نُحییَ ما مَحاهَ الإسلامُ؛ «و اسلام آن را محو کرده است، و پناه بر خدا از اینکه ما إحیا کنیم آنچه اسلام آن را محو کرده و از بین برده است»

و بر همین اساس، روایات مجعول را می‌توان با این روایات که ملاک را به‌دست می‌دهند، تشخیص داد؛ آن‌هم چه مجعولاتی!

عید ما عید غدیر است، عید ما عید فطر است، عید ما عید مبعث است و عید ما عید قربان است؛ اینها اعیاد ما هستند! اعیاد ما اعیاد ائمّه علیهم السّلام هستند و مجالس عزای ما تنها مجالس عزای ائمّه علیهم السّلام است؛ شیعه این را می گوید و ما غیر از این چیزی نداریم.

 

اعمال و توصیه های بزرگان در روز عید مبعث

مثلا در یکی از دستورات آیت الحق، آقای شیخ محمّد تقی لاری که در کتاب مطلع انوار، جلد 4 – عبادات و ادعیه و اخلاق اثر علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی به آن اشاره شده، آمده است:

در روز مبعث هزار مرتبه «صلّی الله علیک یا رسول الله» و در نیّت بگیرد آل آن حضرت را ایضاً.

همچنین در جلد 7 کتاب مطلع انوار – فقه و اصول هم در بخشی که علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در آن تمام غسل های مستحبی را ذکر کرده است، در مورد عید مبعث نیز عنوان داشته که:« در مفاتیح الجنان برای شب مبعث دستور غسل داده است.»

 

احوالات علامه سید محمد حسین طهرانی در ماه رجب به نقل از فرزندش (آیت الله سیّد محمد محسن طهرانی)

علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی (۱۳۴۵-۱۴۱۶ق) یکی از بزرگترین عرفای شیعه در قرن بیستم است. ایشان در شهر تهران متولد شدند و تحصیلات خود را در حوزه علمیه قم و نجف به پایان رساندند.

علامه طهرانی از محضر بزرگانی چون علامه سید محمد حسین طباطبایی، آیت الله العظمی بروجردی و مرحوم شیخ محمد جواد انصاری همدانی بهره بردند و در علوم فقه، اصول، کلام، فلسفه و عرفان تبحر داشتند.

در مورد حالت عرفانی ایشان مطالب بسیاری از علمای مشهور نقل شده است که یکی از دقیق ترین این موارد، روایتی است که فرزند دوم ایشان، مرحوم سید محمد محسن حسینی طهرانی، در کتاب عنوان بصری، جلد 5، حقیقت عبودیت نقل کرده است. در بخشی از این کتاب که مربوط به ماه رجب از دیدگاه بزرگان است اینطور نقل شده است که:

من بدون توجّه به روایات و احادیثی که در فضیلت ماه رجب آمده است، آنچه از تجربیات شخصی خودم با مرحوم آقا (علامه طهرانی) و سایر بزرگان به یاد دارم این است که در تمام ایّام سال، به این ماه رجب از همۀ شهرها و ماه ها اهتمام بیشتری داشتند؛ حتّی از ماه رمضان هم اهتمام این بزرگان به ماه رجب بیشتر بود و عبارت ایشان این بود:

ماه رمضان برای عامّۀ مردم أنفع است و نفع بیشتری دارد، ولی نفع ماه رجب برای خصوص سالکان إلی اللَه از ماه رمضان بیشتر است، و تأثیراتی که در ماه رجب بر نفس وارد می شود، نسبت به آنچه در سایر ایّام اللَه ـ یعنی شعبان و رمضان و ذی القعده و به خصوص دهۀ اوّل ذی الحجّه وارد می شود، تأثیرات عمیق تر و زیربنایی تری است و ماه رجب از همۀ آنها مهم تر است!

خود ایشان هم در ماه رجب به طور کلّی در زندگی و اعمال شخصی خودشان تغییراتی داشتند، و نسبت به رفقا و دوستانشان توصیه به مراقبت بیشتری می کردند و می فرمودند:

ماه رجب، ماه الهی است و انسان نباید در ماه خدا غیر خدا را داخل کند! باید مراقبه‌اش را در این ماه بیشتر کند! باید کلامش را در این ماه منضبط‌تر قرار بدهد و هر حرفی را نزند و هر مطلبی را نگوید؛ حتّی مسائل عادی و حرف‌های عادی هم در این ماه مضرّند! هرچه در این ماه حالت سکوت و سکون و آرامش بیشتر باشد، واردات بیشتر خواهد شد، و هرچه حالت تشویش و اضطراب باشد [آن واردات کمتر خواهد بود]. ملائکه در جایی که تشویش و اضطراب است و در جایی که دائماً محلّ جولان فکر و تخیّلات و خیالات است نمی‌آیند؛ ملائکه در جای سکون و آرامش می‌آیند!

اعمال روز سیزدهم ماه رجب

مهم ترین اعمال شب سیزدهم ماه رجب

 

روز سیزدهم ماه رجب از بزرگ‌ترین ایام سال است چرا که امام اول شیعیان، امام علی (ع) در روز جمعه ۱۳ رجب سال سی‌ام عام الفیل و در خانه‌ی خدا متولد شدند. پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموی پیامبر (ص)) و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. بنابراین امام علی (ع) از هر دو طرف هاشمی نسب است.

در کتاب مفاتیح الجنان دربارۀ این روز سیزدهم چنین آمده است: آگاه باش که در هر یک از ماه‌های رجب و شعبان و رمضان، در شب سیزدهم مستحب است دو رکعت نماز بگزارند به این صورت که: در هر رکعت پس از سوره «حمد»، سوره‌های «یس» و «تَبارَکَ الْمُلک» و «توحید» را بخوانند.

 

اعمال خاص شب سیزدهم ماه رجب

مستحب است در هر یک از ماه رجب و شعبان و رمضان، در شب سیزدهم دو رکعت نماز اقامه شود.

 

نماز ویژه سیزدهم ماه رجب

مستحب است در شب سیزدهم رجب دو رکعت نماز اقامه شود که در هر رکعت حمد یک مرتبه و یس و تَبارَکَ المُلْکُ و توحید خوانده شود و در شب چهاردهم چهار رکعت یعنی دو نماز دو رکعتی به همان کیفیّت و در شب پانزدهم شش رکعت به سه سلام به همان کیفیّت؛ از حضرت صادق علیه السلام روایت است که هر کس این اعمال را انجام دهد همه فضائل این سه ماه را دریابد و همه گناهانش غیر از شرک آمرزیده شود.

امام صادق (ع) فرمود: «خداوند به این امت سه ماه ارزشمند عطا کرد که به امت‌های قبل نداده بود و آن ماه‌ها، رجب، شعبان و ماه رمضان است و سه شب نیز به این امت عنایت کرد که به امت‌های پیشین نداده بود و آن شب‌های سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه است و همچنین سه سوره (بافضیلت و پرمحتوا) به این امت عطا کرد که به امّت های سابق نداده بود و آن سوره‌های «یس»، «مُلک» و «توحید» است، از این رو هر کس که میان این سه فضیلت جمع کند، میان بهترین عطاهای این امّت جمع کرده است».

همچنین در برخی روایات آمده است حضرت رسول (ص) فرمودند:

هر که در شب سیزدهم ماه رجب ده رکعت نماز بگذارد به این ترتیب که در رکعت اول سوره‌های حمد والعادیات را یک بار و در رکعت دوم سوره‌های حمد و تکاثر را یک بار و دیگر رکعات را به اینگونه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.

 

اعمال روز سیزدهم ماه رجب

سیزدهم رجب روز اول از ایام البیض است و ثواب بسیاری برای روزه این روز و دو روز بعد وارد شده و اگر کسی قصد انجام اعمال اُمّ داوُد را دارد باید این روز را روزه بگیرد و در این روز بنا بر قول مشهور بعد از سی سال از عام الفیل ولادت با سعادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در میان کعبه مُعَظَّمه واقع شده است.

شما خوبان و عاشقان اهل بیت میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد فضیلت‌ها، ثواب زیارت ائمه (ع) در این ماه، اذکار، روایات ائمه و دستورات بزرگان در ماه رجب، به جلد 5 کتاب عنوان بصری اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی مراجعه کنید.

برای دسترسی به نسخه پی دی اف رایگان کتاب عنوان بصری، به همراه فایل صوتی آن، به این لینک از سایت مکتب وحی مراجعه کنید.

 

اعمال ماه رجب و لیله الرغائب: آیت الله سید محسن طهرانی

در جلسه 41 از سلسله جلسات عنوان بصری، که آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی آن ها را ایراد فرموده است، اینطور از اعمال ماه رجب و لیله الرغائب سخن به میان آمده است که:

همان طوری که دأب و دِیدَن مرحوم آقا (حضرت علامه طهرانی)ـ رضوان اللَه علیه ـ بود قبل از ماه رجب ایشان یک مطالبی را می‌فرمودند. دوستانشان را جمع می‌کردند و راجع به اهتمام ماه رجب ایشان مطالبی را می‌فرمودند. آن چه را که من بدون توجّه به روایات و احادیثی که در فضیلت ماه رجب آمده است از تجربیات شخصی خودم با مرحوم آقا ـ رضوان اللَه علیه ـ و سایر بزرگان به یاد دارم این است که در تمام ایام سال ایشان به این ماه رجب از همۀ شهرها و ماهها اهتمام بیشتری داشتند. حتّی از ماه رمضان هم اهتمام این بزرگان به ماه رجب بیشتر بود و عبارت ایشان این بود که ماه رمضان برای عامّۀ مردم انفَع است و نَفع بیشتری دارد ولی ماه رجب برای خصوص سالکان الی اللَه این نفعش از ماه رمضان بیشتر است و تأثیراتی که در ماه رجب بر نفس وارد می‌شود آن تأثیرات، تأثیرات عمیق‌تریست، تأثیرات زیر بنایی تریست از آن چه که در سایر ایام اللَه که شعبان و رمضان و یا فرض بکنید که در آن ذی‌القعده به خصوص دهۀ اوّل ذی‌الحجّه که بسیار آن جَلوات و جَذبات خاصّی دارد در آن عُشر اوّل ذالحجّه، این ماه رجب از همۀ آنها مهمتر است و خود ایشان هم در ماه رجب یک تغییراتی داشتند، ایشان به طور کلّی در زندگیشان، در اعمال شخصی خودشان و توصیۀ به مراقبت بیشتری می‌کردند به رفقایشان و به دوستان و می‌فرمودند: ماه رجب ماه الهی است، در ماه خدا غیر خدا را نباید انسان داخل کند، مراقبه‌اش را در این ماه باید بیشتر کند، کلامش را در این ماه باید منضَبط‌تر قرار بدهد، هر حرفی را نزند، هر مطلبی را نگوید، حتّی مسائل عادی، حرفهای عادی، اینها در این ماه مضرّند.

هر چه در این ماه حالت سکوت و حالت سکون و آرامش بیشتر باشد واردات بیشتر خواهد ملائکه در جایی که تشویش و اضطراب است نمی‌آیند، ملائکه در جای سکون و آرامش می‌آیند، ملائکه در جایی که دائماً محلّ جَوَلان فکر و تخیلات و خیالات(است نمی آیند)…؛ این آن را گفت، آن آن را گفت، این به من این حرف را زد، چرا آن نسبت به من این فکر را کرد؟ من این جوابش را بدهم، با این اینجور صحبت کنم اینها به درد ماه رجب نمی‌خورد. اگر شخصی با این تصوّرات و تخیلات داخل در ماه رجب بشود نصیبی نخواهد داشت. پس شرط اوّلی را که مرحوم آقا ذکر می‌فرمودند این است که انسان قلب خود را از هر چه که تا به حال با او بوده پاک کند و بدون این فایده ندارد، هیچ فایده‌ای ندارد. هر چه ذکر بگوید فایده ندارد، هر چه توجّه کند فایده ندارد، چرا؟ چون این توجّه و ذکر توجّه صوریست، توجّه عُمقی نیست،‌ عُمق خراب است، عُمق در او تشویش است، عُمق در او هوا و هوس است، عُمق در او تکثّرات است، عُمق در او توغّل در کثرات است، فایده ندارد، فقط از یک صورت ظهور پیدا می‌کند و به همان صورت هم ختم می‌شود. پس بنابراین اوّلین کاری که سالک باید انجام بدهد این است که تصوّر کند در ماه رجب متولّد شده. بچّه‌ای که تازه از مادر متولّد می‌شود دشمن دارد؟ هنوز کاری نکرده توی این دنیا، دشمن ندارد. آیا بچّه‌ای که از مادر متولّد می‌شود کسی راجع به او حرف زده؟ کسی غیبتش را کرده؟ کسی فرض کنید که…؟ نه، تازه هنوز متولّد شده و نه دوستی پیدا کرده، نه دشمنی پیدا کرده،‌ نه کسی را زده، نه به کسی بی‌احترامی کرده، نه شخصی نسبت به او بی‌احترامی کرده، هیچی هیچ گونه ارتباطی نداشته. انسان باید تصوّر کند که در ماه رجب متولّد شده و همچون بچّه که در قلب و در نفس او هیچ چیزی وجود ندارد. بچّه هیچ چیز نمی‌فهمد فقط گرسنه‌اش بشود صدایش در بیاید برای شیر خوردن همین، و الاّ هیچ چیز نمی‌فهمد حتّی مادرش را هم نمی‌فهمد دیگر. البتّه یک احساس خاصّی دارد امّا…. دیگر نه کینه‌ای در بچّه است، نه بُغضی در بچّه هست، نه حَسدی در بچّه، نه حسابی هیچ چیزی نیست، فلهذا مرحوم آقا تعبیر می‌کردند بچّه تا چند ماه اصلاً فانی است، یعنی هیچ نوع تعلّق به کثرت در او نیست.

اگر می‌خواهید نگاه به فنا کنید که در فنا چه خبر است. نگاه به بچّۀ شیرخوار کنید. کینه دارد؟ ابدا، نسبت به کی کینه دارد؟ حسد دارد؟ ابدا، بُغض دارد نسبت به کسی؟ ابدا، هر وقت گرسنه اش بشود گریه می‌کند، فقط همین. آدم فانی مگر غیر از این چیز دیگر است؟ نه در وجود او حقد است، نه حسد است،‌ نه تعلّق به دنیاست، نه تعلّق به مادّه است، نه تعلّق به کثرات است، نه این را بگیرد،‌ نه آن را بگیرد، نه نفعی الآن…. الآن فرض کنید که به یک بچّه بگویند: آقا! در فلان جا زلزله شد، خراب شد؛ اصلاً نمی‌فهمد می‌گوید: بابا من گرسنم است شیرم را بدهید بخورم بخوابم. این چیه؟ می‌گویند: آقا فلان کس نماینده شد، فلان کس چیز شد. می‌گوید: آقا شیر من را بدهید بخورم، اینها مال خودتان، مبارک خودتان باشد. فقط نیازش در ارتباط با مبدأ محفوظ است و بقیه هیچ. آدم فانی فقط تعلّقش با مبدأ است و دیگر هیچ در نفس او نیست. منتهی فرق بین بچّه و بینانی این است که بچّه وقتی که برمی‌گردد تازه برمی‌گردد توی کثرات یکی یکی هِی می‌آید سراغش، یکی یکی تعلّقات، فانی وقتی که بقا پیدا می‌کند دیگر همه را از دست داده. این فرق بین این دو و باید ما برگردیم به همان جا، به همان جایی که آمدیم.

ماه رجب ماه فناء فی اللَه است، ماه خداست، شهر اللَه است. پیغمبر اکرم صلّی اللَه علیه و آله و سلّم فرمودند: اَلرَّجَبُ شَهْرُ اللَه وَ شَعْبَانُ شَهْری وَ رَمَضَانُ شَهْرُ اُمّتَی.

رجب ماه خداست، شعبان ماه من است که منظور ولایت است و رمضان ماه امّت من است، ماه عموم امّت من است. یعنی یک ارتباط خاصّی بین نفوس و بین پروردگار در ماه رمضان هست که ماه امّت است. ولی رجب شهر اللَه است، رجب، ماه، ماه خداست. اینکه دارد رجب ماه خداست یعنی یک حالت خاصّی در ماه رجب برقرار است که از آن حالت خاصّ، اهل اللَه فقط استفاده می کنند، نه هر کس دیگر. استفاده های دیگران ضعیف است. اهل اللَه هستند که این ماه را می توانند درک کنند. یعنی جاذبه های مقام ربوبی و توحیدی و بارقه های توحیدی که سالک را زیر و رو می کند و تعلّق سالک را از همه چیز قطع می کند و او را فقط متوجّه به حقیقت توحید می کند و از همۀ آن تزئیلات و فروعات و رشته ها و تعلّقات و ارتباطات می بُرد، آن در ماه رجب است. حتّی ماه رمضان هم این کار را انجام نمی دهد. ماه رمضان ماه رحمت است، ماه برکت است، ماه انبساط است، ماه غُفران است، همه را خدا می بخشد. آن عمل زیر بنایی مال ماه رجب است. به درد سالک بخشیدن گناه نمی خورد، بخشیدن گناه این یک چیزیست که ما اوّل چیزیست که انتظارش را داریم از ائمّه و از شُفعاء که بیایند شفاعت بکنند. آنچه که به درد سالک می خورد حالت انبساط و اینها نیست، آنچه که به درد سالک می خورد حالت بهجت نیست، نه این که اینها بد است، اینها خیلی خوب است گیر کسی هم نمی آید، خیال نکنید ولی آنچه که بدرد آن سالک واقعی که رِندی که همه چیز را می خواهد در راه خدا ببازد و از همه چیز بگذرد و ژولیده و سر و پا برهنه فقط در حریم او بیاید دیگر در آنجا بخشش گناه و انبساط و بَهجت و اینها نیست آن یک آتشی را می خواهد که بزند به وجودش و او را خاکستر کند این بدرد سالک می خورد و این توی ماه رجب است. لذا می گویند رجب شهر اللَه است برای این که انسان آماده بشود برای ماه رجب اوّل چیزی را که مرحوم آقا دستور می دادند اشتداد مراقبه بود. سالک باید مراقبه اش را زیاد کند، سکوتش را زیاد کند، ارتباطش را با افراد به حداقل مراوده و معاشرت برساند، با هر کسی صحبت نکند، نفوسی که گناه کار هستند در ارتباط با انسان اثر می گذارند، هر کدام یک اثری می گذارند خواهی نخواهی. رفتن هر جا و دیدن هر کس این برای انسان صحیح نیست. به عکس، زیارت مرضی، عیادت مرضی، رسیدگی به امور بیماران این سرعت می بخشد به حال انسان؛ صلۀ رحم سرعت می بخشد؛ اگر بین دو نفر نقاری است انسان آن نقار را برطرف کند این اثر بسیار عجیبی دارد، بسیار اثر عجیبی دارد. بارها می فرمودند ایشان اگر شخصی اصلاح ذات البین را بکند، ممکن است بعضی از درهائی که به روی او بسته شده به واسطۀ این باز بشود، خیلی اثر عجیبی دارد، اصلاح ذات البین. اصلاح ذات البین یعنی انسان شیطان را از بین دو نفر بیرون کند و خدا را بیاورد جایش دیگر، این معنا معنای اصلاح ذات البین. خیلی ایشان تأکید داشتند روی این مسأله، مسألۀ مراقبه به اصطلاح در ماه رجب. و روایاتی که در این زمینه هست روایات زیاد است در اینجا یکی دو تا روایت را من عرض می کنم خدمت دوستان که از پیغمبر اکرم روایت شده که می فرماید: اَنَّ َ اللَه تَعَالی نَصَبَ فی السَّمَاءِ السابِعَةِ مَلِکاً یقالُ لَهُ الدّاعی «خداوند متعال در آسمان هفتم ـ این آسمان هفتم یک مسألۀ عجیبی است، نمی فرماید در آسمان اوّل یا دوّم یا سوم یا چهارم، می فرماید در آسمان هفتم که آن مقام تجلیات ذاتیست ـ این در آنجا یک مَلکی را خداوند در آنجا قرار داده است که به او می گویند داعی یعنی کسی که می خواند، افراد را می خواند، صدا می زند» فَإذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ ینادی ذلِک الْمَلِک کلَّ لَیلَةٍ مِنْهُ إلِی الصَّباحِ «وقتی که ماه رجب داخل می شود این مَلَک هر شب تا صبح صدایش بلند است» طوبی لِذّاکرین، طوبی لِطّائعین «خوشا به حال آن کسی که در حال ذکر است، خوشا به حال آن کسانی که در حال اطاعتند» یقُولُ اللَه تَعالی ـ اینها را آن ملک دارد می گوید، ها این اختصاص به ماه رجب دارد ـ أنَا جَلیسُ مَن جَالَسنی «من همنشین کسی هستم که او بیاید و خود را با من همنشین کند» وَ مُطیعُ مَنْ أطاعَنی «من اطاعت کسی را می کنم که او اطاعت مرا بکند» ببینید! خدا دارد می گوید من اطاعت می کنم وَ غافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرنَی «و می بخشم کسی که از من طلب بخشش کند» اَلشَّهرُ شَهْری «این ماه، ماه من است» وَ الْعَبْدُ عَبْدی «این بندگان همه بندگان من هستند» وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتی «رحمت هم اختصاص به من دارد» فَمَنْ دَعَانی فی هذا الشَّهْرُ أجَبْتُهُ «کسی که بخواند مرا در این شهر او را اجابت می کنم» وَ مَنْ سَئَلَنی اَعْطَیتُهُ «کسی که از من بخواهد به او می دهم» وَ مَن اسْتَهْدانی هَدَیتُهُ به این عبارت خیلی توجّه کنید «کسی که در این ماه از من طلب هدایت کند من او را هدایتش می کنم» یعنی تمام جملاتی که در اینجا هست یک طرف این یک فقره در اینجا یک طرف. ما در این ماه باید از خدا بخواهیم که خدا ما را هدایت کند، هدایت کردن یعنی موانع را از جلوی راه برداشتن، راه خود را مستقیم کردن و از خطرات حفظ کردن. وَجَعَلْتُ هذَا الشَّهِرُحَبْلاً بَینْی وَ بَینَ عِبَادی «من این ماه را ریسمان بین خودم و بین بندگانم قرار دادم» فَمَنِ اعْتَصَمَ بی وَصَلَ إلی «هر کسی که به این ریسمان چنگ بزند به من می رسد» این یک روایتی که در اینجا هست. روایت دیگری دوباره از پیغمبر اکرم در اینجا نقل می فرمایند که: تمام ملائکه در شب اوّل رجب تمام ملائکه آسمان و زمین، همه در خانۀ کعبه جمع می شوند در آن شب و در آنجا مشغول طواف می شوند. لذا مکه و عمرۀ رجبیه ثواب حج را دارد و بسیار مؤکد است همانطوری که مرحوم آقا در روح مجردشان فرمودند زیارت علی بن موسی الرضا علیهماالسّلام ثواب حج را دارد در ماه رجب و حتّی طبق آن روایاتی که نسبت به زیارت امام رضا علیه السّلام آمده خیلی روایات عجیب است. ما حتّی راجع به سیدالشهداء هم عجیب است که یک همچنین روایاتی نداریم یعنی با این خصوصیاتی که مثلاً سیدالشّهداء دارد روایات اکیده ای که همۀ ائمّه هم توصیه داشتند بر زیارت امام حسین علیه السّلام ولی عجیب این است که روایت زیارت علی بن موسی الرضا یک چیز دیگر است، بخصوص در ماه رجب و توفیق الهی نصیب هر کسی شده است که بتواند امام رضا علیه السّلام را در این ماه زیارت کند و از آن حضرت خلاصه بخواهد، ول نکند، بیاید یک زیارتی بکند و بگوید: خداحافظ شما و…، نه، برود بچسبد و بگوید باید بدهی و تا ندهی ما نمی رویم از اینجا، امام رضا هم به خاطر این که خودش را راحت کند می گوید: خیلی خوب می دهیم، راهت می اندازیم.

تفسیر بخشی از دعای خاص ماه رجب توسط علامه طهرانی

علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی یکی از بزرگترین عرفای شیعه در قرن بیستم است. ایشان در شهر تهران متولد شدند و تحصیلات خود را در حوزه علمیه قم و نجف به پایان رساندند.

علامه طهرانی از محضر بزرگانی چون علامه سید محمد حسین طباطبایی، آیت الله العظمی بروجردی و مرحوم شیخ جواد انصاری بهره بردند و در علوم فقه، اصول، کلام، فلسفه و عرفان تبحر داشتند.

از ایشان تفاسیر و مبانی عرفانی متعددی بر جای مانده است که یکی از این موارد، تفسیر فقراتی از دعای یومیه ماه رجب (یَا مَن یُعطِی مَن سَألَه یا مَن یُعطِی مَن لَم یَسألْه …) است. در این تفسیر که در جلسه 19 شرح دعای ابو حمزه از علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی عنوان شده است، آمده که:

یَا مَن یُعطِی مَن سَألَه، یا مَن یُعطِی مَن لَم یَسأَلْه و مَن لَم یَعْرِفْه تَحَنُّنًا مِنه و رَحمَة.

«ای خدایی که تو عنایت می‌کنی، عطا می‌کنی و به آن کسانی که از تو سؤال می‌کنند، درخواست می‌کنند؛ و عطا می‌کنی و إفاضه می‌کنی بر آن کسانی که از تو سؤال نمی‌کنند، بلکه آن کسانی که اصلاً تو را نمی‌شناسند، معرفت به تو ندارند. »

«تَحَنُّنًا» أی: تَلَطُّفًا مِنکَ و رحمةً مِنک، آن رحمت واسعه و لطف عامّه؛ لذا إفاضۀ رحمتت را انحصار نمی‌دهی به آن افرادی که تو را می‌شناسند و از تو درخواست می‌کنند! فیض عمیم و رحمت شامل خود را بر تمام موجودات، اعمّ از مؤمن و کافر و عابد و فاسق و سائل و طالب و غیر سائل و طالب، إفاضه می‌کنی.

خُب این موجوداتی که به وجود آمدند، بالأخره در اصل وجود که اینها از پروردگار تقاضایی که نکردند؛ موجودی که اصلاً نیست، چه‌قسم تقاضا کند که خدایا مرا وجود بده! چیزی باید باشد و بعد تقاضا کند؛ وجود در مرتبۀ اوّل، و سؤال و تقاضا در مرحلۀ دوّم است دیگر! کانَ، کانَ‌ی ناقصه است اینجا؛ کانَ‌ی تامّه اصل‌الوجود است. کان زیدٌ، أی: وُجِدَ؛ امّا کان زیدٌ سائلاً، این سؤال هلیّة مرکَّبه است نه از هلیّة بسیطه! و لذا حتماً بعد از وجود است؛ وجود باید باشد و سؤال از عوارض وجود است. بنابراین آن موجوداتی که نبودند و به لطف پروردگار به وجود آمدند، کجا در اینجا سؤال می‌توانستند بکنند؟! نیست تا اینکه سؤال کند!

خُب این موجوداتی که به وجود آمدند، بالأخره در اصل وجود که اینها از پروردگار تقاضایی که نکردند؛ موجودی که اصلاً نیست، چه‌قسم تقاضا کند که خدایا مرا وجود بده! چیزی باید باشد و بعد تقاضا کند؛ وجود در مرتبۀ اوّل، و سؤال و تقاضا در مرحلۀ دوّم است دیگر! کانَ، کانَ‌ی ناقصه است اینجا؛ کانَ‌ی تامّه اصل‌الوجود است. کان زیدٌ، أی: وُجِدَ؛ امّا کان زیدٌ سائلاً، این سؤال هلیّة مرکَّبه است نه از هلیّة بسیطه! و لذا حتماً بعد از وجود است؛ وجود باید باشد و سؤال از عوارض وجود است. بنابراین آن موجوداتی که نبودند و به لطف پروردگار به وجود آمدند، کجا در اینجا سؤال می‌توانستند بکنند؟! نیست تا اینکه سؤال کند!

پس آن خدایی که از کَتمِ عدم، یعنی از آن محلّ سرّ و پنهانی، به إرادۀ خود عدم را شکافت و موجودات را به وجود آورد بدون هیچ استنقاذی، طلبی، سؤالی، چگونه خداوند محروم می‌کند کسانی را که به وجود آورده و حالا سؤال می‌کنند؟! خُب اینها که ناقص‌تر از آن موجوداتی که معدوم هستند که نیست.

ائمه (ع) در دعای ماه رجب

در مجموعه سخنرانی های عید غدیر از آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، در جلسه 4 در مورد معنای توحید صحبت به میان آمده است. در خلال این بحث از سخنرانی عید غدیر، ایشان مطلبی را در مورد دعای ماه رجب و اشاره آن به ائمه اینگونه مطرح میکند که:

در دعای ماه رجب راجع به ائمه علیهم السلام می خوانیم:

«أعضادٌ و أشهادٌ [و مُناةٌ و أذوادٌ] و حَفَظةٌ و رُوّادٌ، فبهِم مَلأتَ سماءَک و أرضَک حتّی ظهَر أن لا إله إلّا أنتَ.»

«أعضادٌ و أشهادٌ؛ ائمه علیهم السلام یاوران و ناظران بر عالم کون هستند. » «حَفَظةٌ؛ اینها پاسدارند.» پاسدار یعنی شخصی که نگهدار و نگهبان مسئله‌ای است. «رُوّادٌ؛ اینها پیش‌آهنگان و جلوداران برای قافلۀ توحید هستند.» «فَبهِم مَلأتَ سَماءَک و أرضَک؛ خدایا تو به‌واسطۀ وجود ائمه آسمان و زمین را پُر کردی.» «حتّی ظهَر أن لا إله إلّا أنتَ؛ تا اینکه حقیقت کلمۀ لا إله إلا اللَه و توحید ظهور پیدا کرد.»

ظهور یعنی چه؟ توحید که سر جایش بود! چه تعیّنی باشد یا نباشد توحید هست. ظهور توحید نیاز به ظهور مَظهر دارد و تا مَظهری نباشد ظهوری نیست. در مقام ذات که مقام غیب‌الغیوب است، توحید [بالصّرافه] برقرار است. در آنجا که کثرت نیست و در آنجا که دیگر ظهور نیست، بلکه عالَم عماء محض است، عالَم ظلمات است. آنجا عالم نور نیست، آنجا را به‌واسطۀ شدّت اندکاکِ نور عالَم عِماء می‌گویند. در آنجا دیگر نه مَظهری هست و نه مُظهری و نه ظهوری.

پس ظهور لا إله إلا اللَه به‌واسطۀ چیست؟ به‌واسطۀ ولایت است؛ یعنی ولایت است که به‌واسطۀ هیمنه و اقتدار خود، علّت تامۀ برای تنزّل مشیّت مطلقۀ حق شده است و تمام آنچه در این عوالم ربوبی وجود پیدا می‌کند، وجود نازلۀ ولایت است.

پس [خدایا،] به وجود ائمه علیهم السلام «مَلأتَ سماءَک و أرضَک؛ تو آسمان و زمینت را پُر کردی!» وجود جبرائیل امین به‌واسطۀ وجود خاتم انبیاء است، وجود میکائیل و اسرافیل و عزرائیل به‌واسطۀ وجود خاتم انبیاء است و اینها مرحلۀ نازلۀ آن وجود مقدّس و وجود متعالی هستند و تمام عوالم وجودی، مراتب و تعیّنات وجود مقام ولایت مطلقه هستند.

فَبهِم مَلأتَ سماءَک و أرضَک؛ تو به‌واسطۀ وجود اینها و به‌واسطۀ ولایت اینها آسمان و زمینت را پُر کردی تا اینکه توحیدی که در عالم عماء بود، تا اینکه آن توحیدی که بالصّرافه بود، تا اینکه آن توحید حقّه و حقیقیه و یکتایی که داشتی و تا اینکه آن عالم خفا و ظلماتی که بود، ظهور و بروز پیدا کرد و در مقام ثبوت و اثبات متجلّی شد. پس ما می‌توانیم بگوییم که ولایت، علّت و مبدأ برای تمام تعیّنات در همۀ عوالم ربوبی و عوالم امکان است.

 

ائمه (ع) در دعای ماه رجب

در مجموعه سخنرانی های عید غدیر از آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی، در جلسه 4 در مورد معنای توحید صحبت به میان آمده است. در خلال این بحث از سخنرانی عید غدیر، ایشان مطلبی را در مورد دعای ماه رجب و اشاره آن به ائمه اینگونه مطرح میکند که:

در دعای ماه رجب راجع به ائمه علیهم السلام می خوانیم:

«أعضادٌ و أشهادٌ [و مُناةٌ و أذوادٌ] و حَفَظةٌ و رُوّادٌ، فبهِم مَلأتَ سماءَک و أرضَک حتّی ظهَر أن لا إله إلّا أنتَ.»

«أعضادٌ و أشهادٌ؛ ائمه علیهم السلام یاوران و ناظران بر عالم کون هستند. » «حَفَظةٌ؛ اینها پاسدارند.» پاسدار یعنی شخصی که نگهدار و نگهبان مسئله‌ای است. «رُوّادٌ؛ اینها پیش‌آهنگان و جلوداران برای قافلۀ توحید هستند.» «فَبهِم مَلأتَ سَماءَک و أرضَک؛ خدایا تو به‌واسطۀ وجود ائمه آسمان و زمین را پُر کردی.» «حتّی ظهَر أن لا إله إلّا أنتَ؛ تا اینکه حقیقت کلمۀ لا إله إلا اللَه و توحید ظهور پیدا کرد.»

ظهور یعنی چه؟ توحید که سر جایش بود! چه تعیّنی باشد یا نباشد توحید هست. ظهور توحید نیاز به ظهور مَظهر دارد و تا مَظهری نباشد ظهوری نیست. در مقام ذات که مقام غیب‌الغیوب است، توحید [بالصّرافه] برقرار است. در آنجا که کثرت نیست و در آنجا که دیگر ظهور نیست، بلکه عالَم عماء محض است، عالَم ظلمات است. آنجا عالم نور نیست، آنجا را به‌واسطۀ شدّت اندکاکِ نور عالَم عِماء می‌گویند. در آنجا دیگر نه مَظهری هست و نه مُظهری و نه ظهوری.

پس ظهور لا إله إلا اللَه به‌واسطۀ چیست؟ به‌واسطۀ ولایت است؛ یعنی ولایت است که به‌واسطۀ هیمنه و اقتدار خود، علّت تامۀ برای تنزّل مشیّت مطلقۀ حق شده است و تمام آنچه در این عوالم ربوبی وجود پیدا می‌کند، وجود نازلۀ ولایت است.

پس [خدایا،] به وجود ائمه علیهم السلام «مَلأتَ سماءَک و أرضَک؛ تو آسمان و زمینت را پُر کردی!» وجود جبرائیل امین به‌واسطۀ وجود خاتم انبیاء است، وجود میکائیل و اسرافیل و عزرائیل به‌واسطۀ وجود خاتم انبیاء است و اینها مرحلۀ نازلۀ آن وجود مقدّس و وجود متعالی هستند و تمام عوالم وجودی، مراتب و تعیّنات وجود مقام ولایت مطلقه هستند.

فَبهِم مَلأتَ سماءَک و أرضَک؛ تو به‌واسطۀ وجود اینها و به‌واسطۀ ولایت اینها آسمان و زمینت را پُر کردی تا اینکه توحیدی که در عالم عماء بود، تا اینکه آن توحیدی که بالصّرافه بود، تا اینکه آن توحید حقّه و حقیقیه و یکتایی که داشتی و تا اینکه آن عالم خفا و ظلماتی که بود، ظهور و بروز پیدا کرد و در مقام ثبوت و اثبات متجلّی شد. پس ما می‌توانیم بگوییم که ولایت، علّت و مبدأ برای تمام تعیّنات در همۀ عوالم ربوبی و عوالم امکان است.

 

دستورات بزرگان و عارفان نسبت به ماه رجب

ماه رجب یکی از چهار ماه حرام در تقویم اسلامی است. این ماه به عنوان ماه توبه و استغفار، ماه تقرب به خدا و ماه آمادگی برای ماه های مبارک رمضان و شعبان شناخته می شود. برای این ماه با فضیلت، علما و بزرگان دستورات متعددی را ذکر کرده اند.

در کتاب عنوان بصری، جلد 5 – حقیقت عبودیت اثر آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی در مورد دستورات بزرگان و عرفا نسبت به ماه رجب اینطور آمده است که:

ایّام رجب نزدیک است و همان طور که دأب و دَیدن مرحوم آقا ـ رضوان اللَه علیه ـ بود، قبل از ماه رجب دوستانشان را جمع می کردند و راجع به اهتمام به ماه رجب مطالبی را می فرمودند.

من بدون توجّه به روایات و احادیثی که در فضیلت ماه رجب آمده است، آنچه از تجربیات شخصی خودم با مرحوم آقا و سایر بزرگان به یاد دارم این است که در تمام ایّام سال، به این ماه رجب از همۀ شهرها و ماه ها اهتمام بیشتری داشتند؛ حتّی از ماه رمضان هم اهتمام این بزرگان به ماه رجب بیشتر بود و عبارت ایشان این بود:

ماه رمضان برای عامّۀ مردم أنفع است و نفع بیشتری دارد، ولی نفع ماه رجب برای خصوص سالکان إلی اللَه از ماه رمضان بیشتر است، و تأثیراتی که در ماه رجب بر نفس وارد می شود، نسبت به آنچه در سایر ایّام اللَه ـ یعنی شعبان و رمضان و ذی القعده و به خصوص دهۀ اوّل ذی الحجّه ـ وارد می شود، تأثیرات عمیق تر و زیربنایی تری است و ماه رجب از همۀ آنها مهم تر است!

خود ایشان هم در ماه رجب به طور کلّی در زندگی و اعمال شخصی خودشان تغییراتی داشتند، و نسبت به رفقا و دوستانشان توصیه به مراقبت بیشتری می کردند و می فرمودند:

ماه رجب، ماه الهی است و انسان نباید در ماه خدا غیر خدا را داخل کند! باید مراقبه‌اش را در این ماه بیشتر کند! باید کلامش را در این ماه منضبط‌تر قرار بدهد و هر حرفی را نزند و هر مطلبی را نگوید؛ حتّی مسائل عادی و حرف‌های عادی هم در این ماه مضرّند! هرچه در این ماه حالت سکوت و سکون و آرامش بیشتر باشد، واردات بیشتر خواهد شد، و هرچه حالت تشویش و اضطراب باشد [آن واردات کمتر خواهد بود]. ملائکه در جایی که تشویش و اضطراب است و در جایی که دائماً محلّ جولان فکر و تخیّلات و خیالات است نمی‌آیند؛ ملائکه در جای سکون و آرامش می‌آیند!

اینکه «این شخص آن را گفت و آن شخص این را گفت و این فرد این حرف را به من زد، و چرا او نسبت به من این فکر را کرد؟! و حالا من جوابش را بدهم و با او این طور صحبت کنم»، اینها به درد ماه رجب نمی خورد! اگر شخصی با این تصوّرات و تخیّلات داخل در ماه رجب بشود، نصیبی نخواهد داشت.

پس شرط اوّلی را که مرحوم آقا ذکر می‌فرمودند این است که انسان قلب خود را از هرچه تا به‌حال با او بوده پاک کند، و بدون این هیچ فایده‌ای ندارد! هرچه ذکر بگوید فایده‌ای ندارد، هرچه توجّه کند فایده‌ای ندارد؛ چون این توجّه و ذکر، توجّه صوری است و توجّه عمقی نیست؛ عمقش خراب است، در عمقش تشویش است، در عمقش هوی و هوس است، در عمقش تکثّرات است، در عمقش توغّل در کثرات است و فایده‌ای ندارد! فقط از یک صورت ظهور پیدا می‌کند و به همان صورت هم ختم می‌شود.

بنابراین اوّلین کاری که سالک باید انجام بدهد این است که تصوّر کند در ماه رجب متولّد شده است. آیا بچّه ای که تازه از مادر متولّد می شود دشمن دارد؟! هنوز در این دنیا کاری نکرده است که دشمن داشته باشد! آیا کسی راجع به بچّه ای که از مادر متولّد می شود حرفی زده است یا غیبت او را کرده است؟! نه خیر، او تازه متولّد شده و هنوز نه دوستی پیدا کرده، نه دشمنی پیدا کرده، نه کسی را زده، نه به کسی بی احترامی کرده و نه شخصی نسبت به او بی احترامی کرده است؛ هیچ گونه ارتباطی نداشته است! انسان باید تصوّر کند که در ماه رجب متولّد شده و همچون بچّه ای است که در قلب و نفس او هیچ چیزی وجود ندارد. بچّه هیچ چیزی نمی فهمد؛ فقط وقتی که گرسنه می شود صدایش برای شیر خوردن درمی آید؛ و إلاّ هیچ نمی فهمد و حتّی مادرش را هم نمی فهمد! البتّه یک احساس خاصّی نسبت به او دارد. نه کینه ای در بچّه هست، نه بغضی در بچّه هست، نه حسدی در بچّه هست و نه حسابی! هیچِ هیچ!

فلهذا مرحوم آقا تعبیر می‌کردند: «بچّه تا چند ماه اصلاً فانی است!» یعنی هیچ نوع تعلّق به کثرت در او نیست. اگر می‌خواهید به فنا نگاه کنید که در فنا چه خبر است، به بچّۀ شیرخوار نگاه کنید. نه نسبت به کسی کینه دارد، نه حسد دارد و نه بغض دارد؛ ابداً! فقط هر وقت گرسنه‌اش بشود گریه می‌کند؛ فقط همین! آدم فانی هم مگر غیر از این چیز دیگری است؟! در وجود او نه حقد هست، نه حسد هست، نه تعلّق به دنیا هست، نه تعلّق به مادّه هست و نه تعلّق به کثرات!

من ‌باب‌ مثال اگر به یک بچّه بگویند: «فلان‌جا زلزله شده و خراب شده است»، اصلاً نمی‌فهمد و فقط می‌گوید: «من گرسنه‌ام، شیرم را بدهید تا بخورم و بخوابم!» به او می‌گویند: «فلان کس نماینده شده است»، هیچ نمی‌فهمد و می‌گوید: «شیر من را بدهید تا بخورم و بخوابم! اینها برای خودتان و مبارک خودتان باشد!» فقط نیازش در ارتباط با مبدأ محفوظ است و بقیّه دیگر هیچ! آدم فانی هم فقط تعلّقش با مبدأ است و دیگر هیچ در نفس او نیست؛ منتها فرق بچّه و فانی در این است که بچّه وقتی که برمی‌گردد، تازه به کثرات برمی‌گردد و این تعلّقات یکی‌یکی به سراغش می‌آیند؛ ولی فانی وقتی که بقا پیدا می‌کند، دیگر همه را از دست داده است، و ما باید به همان‌جایی برگردیم که از آنجا آمده‌ایم.